به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمد مهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی طی یادداشتی به نسبت اغتشاشات اخیر و جنگ ادراکی دشمنان اشاره کرد.
متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
با تحلیل و بررسی ابعاد مختلف مناقشات و جنگهای تاریخ، میتوان دریافت که گرچه ابزار نبرد همواره در حال تغییر و تحول هستند، اما ماهیت جنگ تغییر چندانی نکرده است. عصر ارتباطات که در آن زندگی میکنیم نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این عصر میتوان با ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی و هجمههای ناجوانمردانه، به صورت نمادین سر از تن بیگناهی جدا کرد و نکته مهم این است که در برخی موارد تأثیر این حملات، از جنگ مستقیم ویرانگرتر است.
طی سالهای اخیر، بارها در خصوص "جنگ شناختی و ادراکی" دشمنان و ویژگیهای این نبرد نرم اما محسوس سخن گفتهایم. در یک تعریف کلان، جنگ ادراکی به مجموعه فعالیتهای هدفمند جهت مدیریت دادهها و القای یک گزاره در ذهن جامعه هدف و مخاطبین اطلاق میشود؛ به عبارت دیگر، جنگ شناختی به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعهی هدف با تغییر هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است.
هدف از این جنگ پیچیده، تحت تأثیر قرار دادن پیش فرضها و باورهایی است که پایه و حتی ماهیت یک جامعه را تشکیل میدهد. بانیان و ایدهپردازان جنگ شناختی و ادراکی معتقدند اگر "باورها" و "پیش فرضها" تغییر پیدا کنند، قطعاً کلیه متغیرهای رفتاری و گفتاری جامعه هدف تحت تأثیر قرار میگیرد.
بروز حوادث اخیر در کشور، نقطهی آشکارساز جنگ ادراکی و شناختی دشمنان، آن هم علیه دو جامعه هدف حساس یعنی "زنان" و " نوجوانان" محسوب میشود. فراموش نکنیم که آغاز این جنگ مدتهاست کلید خورده است: از زمانی که "فمینیسم" تبدیل به یکی از ارکان سیاست خارجی کشورهای غربی مدعی حقوق بشر شد و فراتر از آن، ترویج نیهیلیسم (پوچ گرایی) از یکسو و فردگرایی از سوی دیگر تبدیل به " گفتمان مقبول" شد؛ با این حال در تحلیل جنگ شناختی و ادراکی دشمنان این مرز و بوم علیه زنان و نوجوانان ما نکاتی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت:
نخست اینکه جامعه ایران، هم به لحاظ مذهبی و هم به لحاظ فرهنگی، ریشهدار اما پویاست. ارزشهای مذهبی و اخلاقی نهفته در ذات جامعه ایرانی که حتی در نسلهای چهارم و پنجم انقلاب نیز تبلور یافته است، اجازه تأثیرپذیری مطلق از جنگ ادراکی غرب علیه باورهای فطری و عمیق این جامعه را نخواهد داد. این قاعده در خصوص اکثریت قریب به اتفاق زنان و نوجوانان عزیز کشورمان صادق است. با این حال، غرب به دنبال "تاثیرگذاری نسبی" در ذهنیت و درک زنان و فرزندان این مرز و بوم از طریق ایجاد "تعارضات ساختگی" و خلق دوگانههایی دروغین مانند "حجاب ــ آزادی" یا " زندگی ــ بندگی" است. بدیهی است که اسلوبها و تاکتیکهایی که دشمنان در این مسیر به کار میگیرند در برهههای زمانی گوناگون، یکسان نیستند. یک بار مشکلات اقتصادی بهانه شده و بار دیگر درگذشت دختری جوان و یا حتی آنچه توسعه سیاسی خوانده میشود.
نکته دوم، مربوط به شناخت شبکه، بستر و اجزای جنگ شناختی دشمنان است. در اینجا تأکید میشود که جنگ شناختی دشمنان معمولاً در قالب یک "شبکه" با روابط مستقیم، غیر مستقیم یا حتی به ظاهر غیر مرتبط، میان اجزای آن ترسیم میشود. این نقشه، باید به خوبی مورد رصد و مصداق یابی قرار گیرد. به عبارت بهتر، باید مشخص شود که یک "نشانه رفتاری" متناسب با کدام جزء از این شبکه طراحی شده و مصداق کدام گام دشمنان در مسیر جنگ شناختی علیه زنان و نوجوانان محسوب میشود؟ این شناخت دقیق که از آن به عنوان بصیرت یاد میکنیم، مهمترین پیششرط جهت مواجهه دقیق و عملیاتی با دشمنان به شمار میآید. اگر این شناخت و تحلیل به درستی صورت گیرد، گام سوم و نهایی نیز به خوبی اجرایی خواهد شد.
نکته سوم و پایانی، مربوط به "اقدام مؤثر" بر پایه "تحلیل شبکه و رفتار دشمن" است. اگر " تحلیل جنگ شناختی دشمنان" با " اقدام مؤثر" همراه نشود ، قطعاً این مواجهه، ابتر و ناقص خواهد ماند. تبیینی و همگانی بودن این اقدام، از شروط مؤثر واقع شدن آن است. در اینجا تأکید میشود که در جنگ ادراکی و خصوصاً در مهار توطئههای ضد فرهنگی دشمنان، هرگز نباید به نگاه و رویکرد پدافندی اکتفا کنیم. فراموش نکنیم که بخش مهمی از موفقیت ما در جنگ ادراکی با دشمنان، مرهون "عملیات آفندی" و به هنگام ما، با هدف مهار پیش زمینهها و جلوگیری از ایجاد ارتباط میان اجزا و مؤلفههای تعریف شده در شبکه عملیاتی دشمنان است. در صورت تلفیق این "آگاهی" و " اقدام"، ما پیروز چنین نبرد حیاتی و مهمی خواهیم بود انشاء الله.
انتهایپیام/