سود در جیب "بازاریابها"، دود در چشم نویسندگان؛ ادامه انتقادها از ترجمه آثار دفاع مقدس
عرضه ترجمه عربی کتاب "حافظ هفت" بدون اجازه نویسنده، انتقاد صحرایی را به همراه داشت. او فضای ترجمه آثار ایرانی را فضای "ضد نویسنده" توصیف کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، نمایشگاه بینالمللی کتاب بیروت از روز دوازدهم آذرماه با حضور ناشرانی از کشورهای مختلف آغاز به کار کرده است. در بخشی از این نمایشگاه تعدادی از آثار ایرانی ترجمه شده برای نخستینبار به مخاطبان عربزبان عرضه شده است؛ کتابهایی که عموماً در حوزه هنر و ادبیات انقلاب و دفاع مقدس نوشته شدهاند.
کتاب "حافظ هفت"، اثر تحسینشده «اکبر صحرایی» از جمله این آثار است. این اثر از سوی انتشارات دارالمعارف الحکمیه در غرفه این ناشر در نمایشگاه بیروت عرضه میشود؛ این در حالی است که نویسنده از ترجمه و چند و چون آن اطلاعی ندارد.
صحرایی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم ضمن انتقاد از ادامهدار بودن این رویه در حوزه ترجمه آثار ایرانی گفت: من خبر عرضه اثر در نمایشگاه را الآن از شما میشنوم. متأسفانه کار ترجمه بین ناشر ایرانی و لبنانی پیش رفته و من به عنوان نویسنده این کتاب، در جریان امور آن نبودم.
او با بیان اینکه حتی نسخه ترجمه شده را نیز به من نشان ندادهاند، ادامه داد: فضای ترجمه آثار ایرانی، بهویژه ترجمه کتابهایی که در حوزه ادبیات دفاع مقدس نوشته شده، فضای عجیبی است. فضایی است که میتوان آن را ضد نویسنده توصیف کرد. جلسات رونمایی از این آثار ترجمهشده نیز همانند مجالس عروسی برگزار میشود؛ اما بدون حضور عروس و داماد.
نویسنده کتاب "حافظ هفت" با بیان اینکه من تنها مجوز نسخه فارسی را به ناشر سپردهام و به لحاظ قانونی این کار بدون اجازه نویسنده درست نیست، اضافه کرد: سال گذشته نیز همین اتفاق بر سر کتاب دیگرم آمد. "تپه جاویدی و راز اشلو" بدون اجازه من ترجمه و در نمایشگاه لبنان رونمایی و عرضه شد. نسخهای هم از ترجمه کتاب به من داده نشد. در نهایت مجبور شدم به واسطه یکی از دوستان، دو نسخه ترجمه شده را از بیروت با هزینه شخصی خریداری کنم. طراحی جلد که اصلاً به نظرم خوب نبود، حالا از کمّ و کیف ترجمه اطلاعی ندارم.
صحرایی با بیان اینکه حقوق مادی و معنوی نویسنده در این چرخه رعایت نمیشود، افزود: سود این کار به جیب بازاریابی میرود که پیگیر این ترجمههاست. اینجا فقط بحث منِ صحرایی نیست، این موضوع مشکلی است که گریبانگیر نشر و چرخه ترجمه در کشور است. این روش نادرست در حالی استمرار دارد که ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند معرفی آثار نوشته شده در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس هستیم. از این طریق میتوانیم بگوییم که انقلاب اسلامی حاصل چه رویکردی بوده است؟ آیا صرفاً یک شعار بود یا برخاسته از یک تحول درونی است؟
او در پاسخ به این پرسش که آیا حقوق مادی نویسنده در این مسیر رعایت میشود یا خیر، ادامه داد: وقتی از طریق سایتها متوجه ترجمه "تپه جاویدی و راز اشلو" شدم، پیگیری کردم و متوجه شدم آن بازاریابی که واسطه این کار است، 20 عنوان دیگر هم به ناشر عربی پیشنهاد کرده که این کتاب هم یکی از آنها بوده است. ترجمه انجام شده و نام من به عنوان تدوینکننده کتاب روی جلد درج شده، در حالی که من برای این کار تحقیق کرده بودم و تألیف بود. حق مادی هم به من پرداخت نشد، اما هزینه قابل ملاحظهای به مترجم داده بودند.
صحرایی در پاسخ به این پرسش که آیا تمام حقوق کتاب را به ناشر واگذار کرده است، گفت: قرارداد ما عموماً به مدت سه تا پنج سال آن هم برای نسخه فارسی است. اگر از ناشر پیگیری کنم، چندان به مذاقش خوش نمیآید، چون فکر میکند دارم در کارش دخالت میکنم.
این نویسنده در پاسخ به این سؤال که این موضوع در چند سال گذشته محل بحث و انتقاد بسیاری از نویسندگان بوده است، چه مرجعی باید به این امر رسیدگی کند، یادآور شد: نویسنده باید یک کفش آهنی و زره بپوشد و به ارشاد مراجعه کند. این کار هم هزینهبر است و هم زمانبر. بعد از چندینبار رفتن و آمدن نتیجه خاصی هم حاصل نمیشود؛ نهایتاً یک عذرخواهی است یا میگویند این کار در دوره مدیریت قبلی صورت گرفته یا ... .
این برای اولینبار نیست که ترجمه یک اثر انتقاد نویسنده را به همراه دارد. در یک دهه گذشته با رونق ادبیات دفاع مقدس و افزایش مخاطبان خاطرات دفاع مقدس، ترجمههای متعددی از این دست از آثار صورت گرفته، اما نمونه موفقی که توانسته باشد جریانی را در کشورهای مقصد ایجاد کند، بسیار کم است.
ترجمه انگلیسی کتاب "دا" و حذف نام نویسنده از آن و درج نام مترجم به جای نویسنده، ترجمه پر اشتباه این اثر به زبان اردو، ترجمه اسپانیولی "پایی که جاماند" بدون اطلاع نویسنده آن، ترجمه عربی "آن بیست و سه نفر" و موارد متعدد دیگر از جمله کارهایی است که در یک دهه گذشته در جریان این چرخه، ترجمه و عرضه شدهاند. ترجمههایی که گاه از مترجمان تازهکار استفاده شده و چون با همراهی نویسنده صورت نگرفته، دچار خطاهای محتوایی شدهاند. در چنین چرخهای آنچه قربانی میشود، کتابی است که با خون دل نویسنده به سرانجام رسیده.
نبود قانون مشخص در زمینه حقوق راوی و نویسنده، کار را برای به گفته بسیاری، "بازاریاب"های ترجمه آسان کرده است. در این میان انفعال دستگاهها و مراکز متولی امر نیز بر هدر رفتن سرمایههای معنوی در خارج از مرزهای کشور افزوده است.
به نظر میرسد پس از گذشت چند دهه و رشد ادبیات دفاع مقدس زمان آن رسیده که مسئولان و دستاندرکاران به بررسی عملکردها در این زمینه بپردازند و به سؤالات اساسی در این حوزه پاسخ دهند. از جمله آنکه آیا میتوانیم به این آثار بهعنوان یکی از گونههای پرمخاطب جهانی فکر کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا در سالهای اخیر بهرغم تلاشهای متعدد و جسته و گریخته، نتیجه چندان مطلوب اهل نظر نبوده است؟ آیا وجود خلأهای قانونی در حوزه خاطرهنویسی دفاع مقدس بر روند ترجمه این آثار تأثیر منفی گذاشته است؟ نگاه ابزاری برخی از مؤسسات برای استفاده از ترجمه خاطرات به عنوان یک بیلان کاری دهانپرکن چه تبعاتی برای این گونه ادبی داشته است؟ چقدر به ترجمه خاطرات دفاع مقدس با یک نگاه حرفهای وارد شدهایم؟ و... .
انتهای پیام/؛