نگاهی به «سرهنگ ثریا» | صداهای شیرزنانه مادری که صحنهگردان صبر و خشم است
سرهنگ ثریا به تعبیری روایت صداها است؛ صداهایی که از آن سوی پادگان اشرف با بلندگوها فریاد میشود و قرار است به گوش آدمهای آن طرف برسد اما حکایت آنها صُمٌّ بُکمٌ عُميٌ فَهُم لا يَرجِعونَ است. این صدا را لیلی عاج به زیبایی و قدرت به تصویر کشیده است.
خبرگزاری تسنیم، محمدباقر صنیعی منش:
فیلم «سرهنگ ثریا» ساخته خانم لیلی عاج یکی از پدیدههای چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر است. فیلمی که درباره منافقین و در حقیقت چهره غیر انسانی و به دور از فطرت و عاطفه آنان است. در «سرهنگ ثریا» به نوعی شاهد یک تئاتر میدانی بزرگ هستیم که طبیعتاً ساخت آن برای یک کارگردان زن که فیلم اولی هم هست شاید قدری دشوار بوده باشد اما تولید این فیلم در میان مصیبت ریزگردها و سرمای شب و گرمای روز بیابان، نشان داده که خانم لیلی عاج به همراه عوامل تولید، از پس این امر بر آمده است.
بدون شک «سرهنگ ثریا» بدون بازی فوق العاده خانم ژاله صامتی به این فیلمی که آن را مشاهده کردیم تبدیل نمیشد. «سرهنگ ثریا» البته یک فیلمنامه پر فراز و نشیب و دارای مقاطع کلاسیک درام مانند گره، فراز و فرود نیست بلکه دارای قصهای است که درون خودش دارای مقاطع و آناتی است که در هر کدام از آنها وجوه عاطفی و انسانی چشم انتظاری آن را مشاهده میکنیم. اما با تمام اینها فیلم خسته کننده نیست و از ریتم نمیافتد و مخاطب از دیدن آن لذت میبرد.
فیلم به غیر از بازی ژاله صامتی و البته بازیگران دیگر فیلم به مدد وجوه نمادین و عناصر بصری مانند بلندگوها، طبلها، تجمع و شعاردادنها زبان تصویری خاصی دارد که معنا و مفهوم صدا و آوایی که باید به گوش برسد را تداعی میکند. سرهنگ ثریا به تعبیری روایت همین صداها است؛ صداهایی که از آن سوی پادگان اشرف با بلندگوها و با صدای رسا فریاد میشود و قرار است به گوش آدمهایی برسد اما حکایت آنها به روایت قرآن کریم، صُمٌّ بُکمٌ عُميٌ فَهُم لا يَرجِعونَ (سقره 18) است. برای همین اگرچه صداها فریاد شدند اما آرزوهای مادران و خانوادهها بر دل ماند و در نهایت ثریاها هنوز در آرزوی دیدن فرزندان خودند.
در سالهای اخیر فیلمهایی درباره منافقین ساخته شده است و سرهنگ ثریا بار دیگر چنین موضوع مهمی را تبیین میکند؛ منتها از زاویهای مردمی و عاطفی تا وجهه خشن و ضد انسانی منافقین را بهتر نشان دهد. خانوادههایی که پشت سیم خاردارهای اشرف هستند نه سیاسی هستند و نه مبارز حزبی، بلکه آدمهای معمولی اما رنج دیدهای هستند که از منافقین بیزارند و آنان را عامل بدبختی و بیچارگی فرزندان ملت میدانند. این زاویه نگاه برای نشان دادن چهره منفور و کثیف منافقین به مراتب کارریتر از یک درام سیاسی در دل احزاب، مبارزات و اتفاقات اول انقلاب برای عموم مردمی است که به سینما میروند. البته تردیدی نیست فیلمهایی مانند «سیانور» ساخته بهروز شعیبی نیز فیلمی خوش ساخت است که البته علت مقبولیت آن فیلم برای مخاطبین نیز، وجهه عاشقانه و انسانی آن در میان ماجرای سیاسی فیلم است.
در هر حال «سرهنگ ثریا» رویکردی پرمخاطبتر، خانوادگی و مردمیتر نسبت به جریان سیاه منافقین دارد اما عدم اشاره مستقیم به آنها و پرداخت به این فرقه منحل از پشت سیم خاردارها اثرگذاری غیرمستقیم اما عمیقتری دارد.
پایان فیلم از سویی بسیار تلخ اما بار دیگر انسانی و عاطفی است (اشاره به ثریا که بعد از سالها به عنوان مادر نمی تواند انحراف فرزندش را باور کند) که نفرت مردم را از منافقین بیشتر میکند و از سوی دیگر (سکانس وضعیت منافقین در مقر آلبانی) ماهیت منافقین را در نسبت با اتفاقات روز ایران به خوبی نشان میدهد و حرفی روز برای مردم خصوصاً جوانان دارد.
انتهای پیام/