نگاهی به فیلم "عطرآلود"| چه رویاهایی که میآیند
بخش مهمی از تولیدات سالیانه سینمای ایران را ملودرامها تشکیل میدهند که همچنان مخاطبان پروپاقرصی داشته و بالقوه قابلیت حضور در صدر پرفروش ترین فیلمهای سال را دارند.
خبرگزاری تسنیم-محمد جلیلوند
بخش مهمی از تولیدات سالیانه سینمای ایران را ملودرامها تشکیل میدهند که همچنان مخاطبان پروپاقرصی داشته و بالقوه قابلیت حضور در صدر پرفروش ترین فیلمهای سال را دارند. منوط به اینکه از کلیشههای آشنای این گونه سینمایی به درستی و با ظرافت بهره گرفته و احساس تماشاگران خود را با قصه درگیر کنند. یکی از فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران در چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر، ((عطرآلود)) به کارگردانی هادی مقدم دوست است که تقریبا تمامی عناصر آشنای ملودرام را با خود داشته و قصهاش را در فضایی نسبتا متفاوت روایت میکند. مقدم دوست که فیلمنامههای زیادی نوشته و فیلمنامه درخشان مشترکش با حمید نعمت الله در سریال ستایش شده وضعیت سفید از ذهن تماشاگران نرفته، علاقه زیادی به کار کردن با مضامین اخلاقی داشته و شاهد این امر نیز فیلم سینمایی سر به مهر است. او در تازهترین ساخته سینمایی خود به قلم حسین حسنی سراغ قصه زندگی علی مرد جوان عاشق عطر و عطرسازی رفته و برشی نه چندان بلند از آن ارائه میکند. تلاش قهرمان برای به ثمر رساندن ایده عطری که ساخته، موتور حرکت فیلم در پرده نخست به حساب میآید که در نهایت علی و عاطفه را در کنار هم قرار میدهد. عشق هم به عنوان تم اصلی پررنگ تر شده و به تاروپود قصه گره میخورد. باردار شدن عاطفه و مشکلاتی که علی برای ثبت عطر خود در یک شرکت معتبر دارد، حجم زیادی از نیمه میانی فیلم را دربرگرفته و قصه را با ریتمی آرام پیش میراند.
قرار گرفتن علی به عنوان قهرمان در برابر مشکلات متعدد، فرمولی ثابت و کلاسیک برای خلق درام به حساب میآید که حسنی به خوبی از آن بهره گرفته و نقطه عطفی را رقم زده که تلنگری جدی به مخاطبان خود میزند. وجود بچهای که قرار است در آیندهای نزدیک به دنیا بیاید، یک تم فرعی به تم اصلی فیلمنامه اضافه کرده و آن را به زندگی علی و عاطفه گره میزند. ایده ضبط ویدیوهای موبایلی برای فرزند، در نگاه نخست ایدهای جذاب برای روایت تکههایی از داستان به نظر میرسد اما با تکرار بیش از اندازه کارکرد واقعیاش را از دست میدهد. همین طور ادای دین مقدم دوست به سینما از طریق نمایش تصاویر از طریق ویدیوپروجکشن که چندان با شخصیت علی و عاطفه جفت و جور نمیشود. در عین حال میتوان به چند حادثه پیاپی فیلم در یک سوم ابتدایی اشاره کرد که چندان با ریتم واقعی زندگی همخوانی نداشته و تا حدودی از فیلم بیرون میزند و به باور تماشاگران آن نمینشیند.
از طرف دیگر گاهی میبینیم که تکهای از قصه ناتمام مانده و رها میشود. برای مثال میتوان به حضور نصفه و نیمه علی در رویدادهای مربوط به تولید در حوزه عطر اشاره کرد که به هیچ وجه با شخصیت پیگیر و علاقمند ابتدای فیلم همخوانی ندارد. موضوعی که به کیفیت پرداخت قهرمان لطمه وارد کرده و فیلم را به لکنت میاندازد. در طرف دیگر، عاطفه با وجود کمرنگتر بودن، شخصیت کنشمندتری داشته و در یک سوم پایانی کاملا تماشاگر را به سمت خود میکشاند. داستانک مربوط به فامیل طلاساز علی، از آن جهت دارای اهمیت است که بخشی از لایههای درونی او را آشکار کرده و تکههایی از گذشتهاش را به نمایش میگذارد که با ظرافت به وضعیت امروز او پیوند میخورد. در عین حال، فضا را برای خلق مفاهیم اخلاقی مورد علاقه فیلمساز باز کرده و بر روی تکه دیگری از درونیات قهرمان فیلم نور میاندازد.
صنعت عطرسازی از آن دسته صنایعی است که ترکیبی شگفت انگیز از تکنیک و هنر بوده و تخیل نقشی کلیدی در شکلگیری آن دارد. پس قالبی هوشمندانه برای روایت قصهای عاشقانه به حساب میآید که میتواند تماشاگر را تا آخر به دنبال خود بکشاند. مقدم دوست هم در دکوپاژ خود تلاش کرده تا از مایههای ملودرام اثر عبور کرده و همراه با تماشاگران خود وارد جهانی سرشار از خیال شود. برای مثال هم میتوان به سکانس مربوط به نوجوانی علی و تلاشاش برای خلق یک رایحه از طریق ترکیب بوهای مختلف اشاره کرد که درخشان از کار درآمده است. به ویژه فیلمبرداری فوق العاده روزبه رایگا و جلوههای ویژه رایانهای کار که عطرآلود را تا حدودی به ذات ابدی سینما که چیزی جز آفرینش خیال نیست، نزدیک میکند. شیمی زوج مصطفی زمانی و هدی زین العابدین با وجود آن که هردو نقش های درخشانی هم در کارنامه دارند، چندان شکل نگرفته و آن شور و حرارت مورد نیاز برای چنین ملودرام پر فرازوفرودی را ندارندکه این موضوع میتواند در اکران عمومی و در مواجهه با تماشاگر عام به یک پاشنه آشیل تبدیل شود.
انتهای پیام/