سناریوهای تغییر معادلات منطقه/ آیا عربستان درحال دور شدن از محور آمریکاست؟
بعد از تحولات اخیر در معادلات منطقه و اقداماتی که عربستان برای همگرایی با ایران و تقویت مناسبات خود با طرفهایی چون روسیه و چین انجام داده، سناریوهایی درباره دور شدن عربستان از محور آمریکا مطرح میشود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، وارد کردن عربستان سعودی به قطار سازش با رژیم صهیونیستی و انعقاد توافق عادیسازی میان این دو طرف یکی از اهداف مشترک دولت «دونالد ترامپ» و «جو بایدن» در آمریکا بود که امید زیادی به تحقق آن داشتند. اما توافق تهران و ریاض برای ازسرگیری روابط بعد از 7 سال، کارتهای آمریکا و اسرائیل را در پرونده عادیسازی به هم ریخت.
البته توافق ایران و عربستان که چند هفته قبل تحت نظارت چین امضا شد، مسئله غافلگیرکنندهای نبود؛ زیرا دو کشور علیرغم گستردگی تنشها در روابط طی سالهای گذشته، گامهایی در جهت همگرایی برداشته بودند. این فضا در دهههای قبل نیز بر مناسبات تهران و ریاض حاکم بود اما آنچه در مرحله کنونی، جدید به نظر میرسد و برای بسیاری جای تعجب داشت این است که در وهله نخست توافق ایران و عربستان تحت حمایت چین امضا شد و همین مسئله سناریوهایی درباره نارضایتی آمریکا از سعودیها ترسیم میکند.
آیا عربستان در حال دور شدن از مدار آمریکاست؟
از سوی دیگر همگرایی عربستان با ایران در شرایطی انجام شد که مذاکرات هستهای به دلیل کارشکنی طرف آمریکایی در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارد. بنابراین با توجه به پایبندی تهران به مواضع مستقل و حاکمیتی خود تنش در روابط آن با واشنگتن همچنان پابرجاست. در این شرایط آمریکاییها از عربستان انتظار داشتند که قبل از روشن شدن سرنوشت پرونده هستهای، اقدامی درباره احیای مناسبات خود با ایران انجام ندهد.
اما بعد از این توافق، علامت سوالهایی به وجود آمده مبنی بر اینکه آیا عربستان درحال دور شدن از محور آمریکاست؟ روشن است که ماهیت روابط ریاض و واشنگتن اجازه قطع مناسبات یا رهایی از وابستگی بین دو طرف را نمیدهد اما گامهایی که سعودیها در راستای همگرایی و تقویت روابط با رقبا و دشمنان ایالات متحده همچون چین، روسیه و ایران برداشتهاند عملا در مسیر دوری از مدار آمریکا قرار میگیرد.
طبیعتا ایران و روسیه و چین 3 طرف اصلی هستند که میتوانند از سیاست جدید عربستان سود ببرند. علاوه بر آن دیگر کشورهای عربی همچون مصر نیز که با یک بحران اقتصادی شدید دست و پنجه نرم میکند احساس میکند که در فضایی بازتر میتواند مناسبات نظامی خود را با روسیه تقویت کند و به سمت این کشور متمایل گردد.
همچنین ملتها و کشورهای عربی که به یک دوره طولانی ثبات در منطقه نیاز دارند احساس میکنند توافق ایران و عربستان میتواند یک اهرم مهم برای جلوگیری از گسترش پروژه عادیسازی با رژیم اشغالگر در منطقه باشد و امیدوارند که ایجاد فاصله بین ریاض و واشنگتن هم زمان با نزدیک شدن سعودیها به ایران، به جلوگیری از سازش عربستان با رژیم صهیونیستی کمک کند.
اما فاصله گرفتن عربستان از محور آمریکا تحت تاثیر دو عامل اساسی است که برای جدیت این فاصله و چشماندازها و نتایج آن تعیین کننده هستند. اول اینکه باید ببینیم چه چیزی موجب شد عربستان چنین اقدامی اتخاذ کند و آیا این یک اقدام تاکتیکی و موقتی است یا استراتژیک و دائمی؟ همچنین باید ببینیم کارتهای فشار متقابل بین ریاض و واشنگتن در این شرایط چیست.
2 فرضیه مطرح
در حال حاضر 2 فرضیه برای تحلیل و بحث درباره اقدام عربستان در توافق با ایران تحت نظارت چین وجود دارد:
-عربستان به اهمیت و بزرگی تحولات جهانی پی برده و نگران کمرنگ شدن نفوذ آمریکا در منطقه همزمان با افزایش نفوذ چین و رو سیه بوده و از همین رو قصد دارد برای تضمینهای اقتصادی و امنیتی، ائتلافهای جدیدی شکل دهد.
-عامل مهمی که محرک دور شدن عربستان از مدار آمریکاست، همان چیزی است که موجب وقوع تنش بین دولت دموکرات آمریکا و عربستان شد؛ یعنی مانورهای حقوق بشری «جو بایدن» رئیس جمهوری ایالات متحده علیه «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی. با وجود اینکه بایدن بعد از بحران سوخت آمریکا و اروپا مجبور شد جهت ترغیب ریاض به افزایش تولید نفت، از وعدههای خود درباره رسیدگی به پرونده حقوق بشر عربستان عقبنشینی کند اما روابط وی با بن سلمان، آنگونه که آمریکاییها میخواستند ترمیم نشد.
در حالی که دولت بایدن در واکنش به توافق ایران و عربستان اعلام کرد که از آن حمایت میکند و نگران نقش چین در این توافق نیست اما مشاوران بایدن نظر دیگری دارند و معتقدند: توافق ایران و عربستان تحت حمایت چین به معنای فرسایش نقش آمریکا در منطقه است.
بر همین اساس آمریکاییها در وهله نخست تلاش کردند با این ادعا که احتمال دارد ایران به وعدههای خود پایبند نباشد، توافق تهران و ریاض را لغو کنند.
چرا آمریکاییها نگران همگرایی ایران و عربستان هستند؟
- گذشته از نگرانی آمریکا از کمرنگ شدن نفوذشان در منطقه، ایالات متحده توافق ایران و عربستان را گام خطرناکی میداند که آسیب جدی به پروژه عادیسازی کشورهای عربی و اسرائیل در منطقه وارد میکند.
-عربستان بزرگترین وارد کننده تسلیحات آمریکا در جهان بوده و از سال 2010 تا 2019 بیش از 63 درصد تسلیحات خود را از این کشور وارد کرده است. بنابراین عربستان یک بازار بزرگ برای خرید سلاحهای آمریکایی محسوب میگردد و ایالات متحده و غولهای اسلحهسازی آن حاضر نیستند چنین منبع درآمدی را از دست بدهند.
جنگ ویرانگر یمن بزرگترین فرصتی بود که آمریکا برای صادرات سلاحهای خود و امضای قراردادهای تسلیحاتی سنگین با عربستان به دست آورد. اما امروز بعد از 8 سال سعودیها متوجه شدهاند در میان یک معادله فرسایشی بودند که چیزی جز خسارت مالی و سیاسی و .. برای آنها نداشت و به همین میزان این معادله به نفع آمریکا بود. آمریکاییها که به دلیل گرفتاری در بحرانهای بزرگی چون جنگ اوکراین و عدم توانایی در مدیریت جنگ یمن لفظا خواستار پایان این جنگ شدهاند اما حاضر به از دست دادن بزرگترین بازار خرید سلاحهای خود یعنی عربستان نیستند.
بسیاری معتقدند که توافق ایران و عربستان هرچند تاثیر مستقیمی روی پروندههای منطقه از جمله جنگ یمن ندارد اما این توافق میتواند فضای آرامی در منطقه برای رسیدگی به پروندههای مذکور فراهم کند و احتمالا شاهد پایان جنگ یمن باشیم.
-در شرایطی که ایالات متحده، عربستان را به عنوان بزرگترین مصرفکننده سلاح در جهان میداند، چین به عنوان بزرگترین تامینکننده و فروشنده انرژی در دنیا به عربستان نگاه میکند و همین مسئله مبنای مناسبات پکن و ریاض را تشکیل میدهد.
سعودیها برای اجرای پروژههای توسعه از جمله چشمانداز 2030 که شهر رویایی نئوم نیز ضمن آن قرار دارد به منابع مالی چین نیاز دارند و این منابع را در ازای افزایش صادرات نفت به این کشور به دست میآورند.
- در دوره دولت ترامپ، عربستان دو بادکنک آزمایشی یعنی بحرین و امارات را برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی پرتاب کرد و بر همین اساس گمانهزنیها درباره پیوستن خودِ عربستان به توافقهای سازش افزایش یافت. اما بعد از گذشت 3 سال اتفاقی نیفتاد و سعودیها در مسیر سازش با رژیم اشغالگر همچنان یک گام عقب ایستادهاند.
علاوه بر آن امارات و بحرین بعد از گذشت 3 سال هیچ دستاوردی نه در سطح امنیتی و نه اقتصادی از عادیسازی با صهیونیستها کسب نکردند و مهمترین چیزی که نصیبشان شد سرزنش و فشار ملتهای این کشورها و سایر ملتهای منطقه بود.
بسیاری معتقدند که فاصله نسبی عربستان از آمریکا میتواند سعودیها را از فشارهای ایالات متحده برای توافق با رژیم صهیونیستی رها کند. به ویژه اینکه چین در این زمینه هیچ فشاری به ریاض وارد نمیکند و برخلاف آمریکا عادیسازی با اسرائیل را شرط همکاری با عربستان نمیداند و اساسا علاقهای به پرونده اسرائیل در منطقه ندارد.
به طور کلی عربستان متوجه شده که دوره تک قطبی بودن جهان و انحصار قدرت در دست آمریکا به سر آمده و نمیتوان صرفا روی ائتلاف با این کشور حساب باز کرد؛ بنابراین بهترین گزینه برای خروج از تونل بحرانهای فعلی در سطوح مختلف، حرکت به سمت شرق است.
در همین زمینه چند روز قبل شورای وزیران عربستان تصمیم دولت این کشور برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای را تصویب کرد. الحاق عربستان سعودی به این سازمان طی سفر اخیر «شی جین پینگ»، رئیس جمهور چین به ریاض در ماه دسامبر گذشته مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود. در این سازمان علاوه بر چین، روسیه و ایران نیز حضور دارند.
در پایان ناظران بر این باورند که دور شدن عربستان از مدار آمریکا یک ضررورت برای سعودیهاست اما تحقق کامل این امر نیاز به گامهای سریع و سیستماتیک دارد که محافل تصمیمگیری ریاض باید توجه بیشتری به آن داشته باشند.
انتهای پیام/