یادداشت| چرا اشرف غنی در کابل نماند؟
به دنبال گزارش دولت آمریکا درباره چگونگی نیروهای نظامی این کشور از افغانستان، بار دیگر از نحوه خروج اشرف غنی از افغانستان سخن به میان آمده است.
دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، در روزهای پایانی هفته گذشته، دولت آمریکا طی یک گزارش نسبتاً کوتاهی چگونگی خروج نظامیان این کشور از افغانستان را پس از یک اشغال 20 ساله در تابستان 2021 را توضیح داد.
هر چند محتوای اصلی این گزارش به مسائلی همچون متهم کردن شخص «دونالد ترامپ» و دولت وی در آنچه فاجعه خروج نامیده میشود، اختصاص یافته است؛ مسئلهای که اعتراض جمهوریخواهان به گزارش دولت بایدن را به همراه داشت. با وجود این، در گزارش مذکور بار دیگر از «اشرف غنی» رئیس جمهور سابق افغانستان نیز نام برده شد.
«جان کربی» سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در یک نشست خبری روز پنجشنبه هفته گذشته اعلام کرد که محمد اشرف غنی تا آخرین لحظات قبل از خروج به آمریکاییها وعده کرده بود، در افغانستان بماند!
وی همچنین افزوده است: علیرغم وعده رئیس جمهور سابق افغانستان به آمریکاییها که آنان را از بودن خود در کابل، مطمئن کرده بودند، وی در اقدامی غیرمترقبانه کابل را در حالی ترک کرد که هیچ نهادی هم فرار سریع اشرف غنی را پیشبینی نکرده بود.
چنان که از گفتههای «جان کربی» برمیآید در آخرین روزها و یا حداقل در روزهای پایانی دولت اشرف غنی، گفتگوهایی میان مقامات آمریکا و شخص اشرف غنی درباره فرجام دولت و شخص وی انجام شده است؛ مذاکراتی که طی آن غنی به دوستان و یا بهتر گفته شود کارفرمای آمریکایی وعده اطمینانبخشی مبنی بر ماندن در کابل داده است.
اینکه جزئیات مذاکرات چه بوده است، شاید در سالهای آتی درباره آن اطلاعات بیشتری منتشر شود، اما تا اینجای کار آنچه مشخص است، اینکه یک طرف گفتگوها یعنی «اشرف غنی» به تعهد خود پایبنده نمانده و راه خلف وعده را در پیش گرفته بوده است؛ اما سؤال اینجاست که:
چرا اشرف غنی به وعده خود به آمریکاییها عمل نکرد و در کابل نماند؟
روز یکشنبه 24 مرداد 1400 و همزمان با ورود نیروهای طالبان، اشرف غنی به همراه حلقهای از نزدیکان خود نیز کابل را ترک کرد؛ اتفاقی که چندان قابل پیشبینی نبود؛ فراری بیسابقه که روایتهای متعدد و گاه مبهمی را نیز به دنبال داشته و همچنان درباره آن داستانها و حکایتهای بسیاری نقل میشود.
ماجرای فرار رئیس جمهور سابق افغانستان اما یک روایت جدانشدنی با خود دارد؛ اینکه گفته میشود در جریان این خروج، شخص اشرف غنی مقادیر قابل توجهی وجه نقد بالغ بر دویست میلیون دلار را نیز به همراه خود از افغانستان منتقل کرده است؛ در واقع وی متهم است که مقادیر قابل توجهی از پول این کشور را به سرقت برده است! به گونهای که ژنرال پیراز شریفی، مشهور به عطا شریفی، محافظ ویژه محمداشرف غنی، ادعا کرده بود که شاهد فرار اشرف غنی با بستههایی حاوی میلیونها دلار بوده است. وی در گفتگویی با روزنامه بریتانیایی «دیلی میل» گفت در صورت انتقال وی به یک مکان امن تصاویر دوربین مدار بسته فرار غنی با کیسههای پول را منتشر خواهد کرد.
روایت دیگر در همین زمینه میگوید در روز سقوط دولت اشرف غنی، افرادی از گارد ویژه ریاست جمهوری به اطلاع بسمالله محمدی (وزیر دفاع وقت افغانستان) رساندند زمانی که برخی از این نیروها کوشیدند مانع خروج غنی و حمدالله محب (رئیس شورای امنیت ملی) و سایریناز ساختمان ارگ به سمت هلیکوپتر شوند، نیروهای امنیتی مورد اعتماد غنی، کیسههای دلار را به سمت این افراد پرتاب کردند تا آنها مشغول جمعآوری پول شوند و فرصت کافی برای گریز رئیس جمهوری به دست آید.
هر چند به دنبال انتشار این اخبار، شهروندان افغان با راهاندازی یک کارزار در فضای مجازی، خواستار دستگیری «غنی» از سوی «اینترپل» شدند، اما از یک منظر روایاتی از این دست، میتواند به عنوان راهزن اذهان برای گمشدن مسئله اصلی در میان خرده مسائل دستهچندم به حساب بیاید؛ و آن اینکه دلیل اصلی یا دلایل فرار اشرف غنی از افغانستان چه بود؟
بعدها وی در یک مصاحبه گفته بود که اگر در کابل میمانده است، به طور حتم سرنوشتی همچون دکتر نجیبالله پیدا میکرده است، لذا وی نه «چمدانهای مملو از دلار»، بلکه جان خود را از کابل خارج کرده است!
ادعای غنی درباره بیم خطر جانی برای وی در صورت ماندن در کابل در حالی مطرح میشود که از نقش عمده دلایل ذیل نیز برای فرار وی از کابل، نمیتوان به سادگی عبور کرد:
1. رئیسجمهوری با تابعیت دوگانه!
اشرف غنی متولد سال 1949 میلادی در ولایت «لوگر»، یکی از ولایتهای شرقی افغانستان است، با این حال مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفته است و در دهه 70 میلادی و در خلال دوران دانشجویی با «رولا» دختر لبنانی مسیحی آشنا شده و با وی ازدواج کرده است؛ وی دو فرزند به نامهای «مریم» و «طارق» دارد که متولد آمریکا هستند و گفته میشود تمام اعضای خانواده غنی شهروندی آمریکا را دارند.
با این حال، شایعاتی نیز درباره تلاش وی برای کسب تابعیت لبنان شنیده شده است؛ البته درباره شهروند آمریکا بودن وی هیچ گاه به طور جدی کسی ورود پیدا نکرده یا اجازه ورود نداشته است!
2. دولتی بر پایه تقلب
غنی که چند ماه پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 از همکاری با سازمانهای بینالمللی کناره گرفته بود، در نقش مشاور ارشد «حامد کرزی» رئیسجمهور تازه تعیین شده افغانستان، وارد صحنه تحولات افغانستان شد؛ وی در سال 2002 به عنوان وزیر دارایی افغانستان فعالیت کرد، اما با کرزی به اختلاف خورد و در سال 2004 از این سمت استعفا و به سمت ریاست دانشگاه کابل منصوب شد. دوران ریاست وی بر دانشگاه کابل البته دوران آمیخته از جنجال بوده است؛ وی متهم به تعصبات قومی و زبانی شده بود.
نخستین تلاش غنی برای قرارگرفتن در رأس هرم قدرت در افغانستان با کاندیداتوری وی در سال 2009 میلادی آغاز شد؛ تلاشی که برای وی تنها 4 درصد آرای کل را به همراه داشته و وی را در جایگاه چهارم قرار داد.
تلاش دوم وی بالاخره در سال 2014 نتیجه داد و وی توانست به آرزوی خود برای پوشیدن ردای ریاست جمهوری افغانستان دست پیدا کند؛ البته وی به اصطلاح برنده انتخاباتی شده بود که کمتر کسی در افغانستان حتی تیم وی، در تقلبی بودن مجموع آرایی که وی به دست آورده بود، شک داشته باشد!
تقابل وی با دکتر عبدالله که رقیب انتخاباتی وی بود و نتایج انتخابات را قبول نداشت سرانجام منجر به دخالت «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا انجامید که با پادرمیانی و یا به عبارت درستتر با «یک دستور کار»، ختم غائله را اعلام کند؛ ماجرایی که در انتخابات بعدی نیز دامن «غنی» را رها نکرد و شاید هم «غنی» دامن آن را برای ماندن در «ارگ» رها نکرد.
انتخابات ریاست جمهوری 2019 افغانستان نیز انتخاباتی دروغین و همراه با تقلب نامیده شد که اشرف غنی آن را با معاونان جدیدش (امرالله صالح و سرور دانش) در ارگ جشن گرفته و مراسم تحلیف برگزار کردند و رقیب وی، دکتر عبدالله در کاخ سپیدار، مراسم تحلیف را به جا آورد!
3. دولتی سرشار از فساد گسترده
اشرف غنی که در دوره دوم با شعار «تیم دولتساز» به میدان رقابت آمده بود، به ظاهر با شعار تخصصگرایی ادعا میکرد نسل جدیدی از مدیران جوان و کاربلد را وارد ساختار مدیریتی افغانستان خواهد کرد.
وی که با شعار «حساب میدهیم و حساب میگیریم» به میدان مبارزه انتخاباتی آمده بود، «نه حسابی پس داد و نه حسابی گرفت»؛ تنها چیزی که «تیم دولتساز» گرفت، عنوان فاسدترین حکومت افغانستان بود!
وی در حالی این عنوان را برای دولت خود به یادگار گذاشت که قبلاً بارها بر مبارزه با فساد اداری در افغانستان تأکید کرده بود. به عنوان مثال، وی در کنفرانس سالانه مبارزه با فساد اداری در کابل گفته بود: «پدیده فساد در مغایرت با ارزشهای اسلامی، قانون اساسی و فرهنگ مردم است و به کار فرهنگی بیشتر نیاز دارد».
یکبار نیز در افتتاح یکی از برنامههای مالی و کمکی حکومت افغانستان به شهروندان در راستای مبارزه با تبعات اقتصادی شیوع کرونا، موسوم به «دسترخوان ملی» اعلام کرد کسانی را که به فساد و حیف میل در بودجه این برنامه چشم دوخته باشند «از پا آویزان میکند»!
علیرغم سخنانی این چنینی و ادعای مبارزه با فساد، حجم فسادها در دولت غنی به اندازهای بود که سربازرس برای بازسازی افغانستان (سیگار) در بررسی عوامل سقوط دولت وی، فساد گسترده و شیوه حکومتداری وی با حلقهای از افراد دو تابعیتی را از دلایل عمده آن برشمرده است.
4. تنشآفرین در روابط با ایران
اشرف غنی که پس از حامد کرزی وارد «ارگ» ریاست جمهوری افغانستان شده بود، به خلاف وی که سیاست میانه و معتدلی را در روابط افغانستان با ایران پیشگرفته و بعدها حتی به منتقد سیاستهای آمریکا در این کشور تبدیل شده بود، به دنبال تنشآفرینی با همسایه قدیمی که زمانی در جغرافیای مشترک، عنوان واحد داشتند، برآمده بود. ترجیعبند سخنان غنی در تنشآفرینی میان دو کشور نیز این جمله وی بود: «اگر نفت میدهید، آب بخواهید»!
جدای از رفتارهای پوپولیستی اشرف غنی در تحریک عواطف مردم افغانستان در مسئله آب، رفتارهای خصمانه وی نسبت به حمایت از گروههای تروریستی در شرق ایران، موافقت با ایجاد پایگاههای نظامی برای نظامیان اشغالگر آمریکایی و ایجاد و بسط پایگاه شنود علیه منافع جمهوری اسلامی ایران در مجاورت استانهای شرقی نیز هیچگاه از نظرها دور نماند.
در حقیقت آنچه را باعث فرار اشرف غنی از کابل و رها کردن تمام شعارها و ادعاهای وی در انتخابات ریاست جمهوری و لافزدنهای پس از آن در میدان هوایی کابل شد، میتوان در مواردی که ذکر شد، به خوبی یافت.
اشرف غنی به خاطر سالها زندگی در غرب و داشتن شهروندی کشور دیگری غیر از افغانستان، تعلق خاطر آنچنانی جز در جلب منافع شخصی به افغانستان نداشت و از سوی دیگر به دلیل فساد گسترده در دولت خود، از محبوبیت مردمی نیز برخوردار نبود. به این موارد اضافه کنید پلهایی را که در رابطه با کشورهای همسایه، به پشت گرمی آمریکا پشت سر خود تخریب کرده بود و سرانجام هم نتوانست به سردمداران کاخ سفید اعتماد کند و به تعهد خود با آنان وفادار بماند.
انتهای پیام/.