مناظره|درخشان: طرفدار سیاست های اقتصادی بر مبنای اسلام هستم/ غنی نژاد: اقتصاد ایران سرمایه داری است اما نه از نوع رقابتی + فیلم کامل
در یک مناظره اقتصادی میان اساتید مطرح اقتصاد، در حالی که دکتر درخشان اعلام کرد طرفدار سیاست های اقتصادی بر اساس مبنای اسلام هست یعنی بانک مرکزی باید اسلامی عمل کند، موسی غنی نژاد تاکید کرد، اقتصاد ایران سرمایه داری است اما نه از نوع رقابتی.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، شب گذشته مناظره ای بین آقایان دکتر درخشان و دکتر غنی نژاد از اساتید مطرح اقتصاد ایران در برنامه جهان آرا برگزار شد. غنی نژاد از فارغ التحصیلان دانشگاه سوربن و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت بوده است، وی به عنوان استاد مدعو در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف نیز حضور داشته است. دکتر مسعود درخشان نیز از فارغ التحصیلان مدرسه اقتصاد لندن است که هم اکنون به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول تدریس است. همچنین از وی به عنوان موسس رشته معارف اسلامی و اقتصاد در دانشگاه امام صادق نام برده می شود.
معمولا دکتر غنی نژاد را به طرفداری از اقتصاد آزاد و مکتب اتریش می شناسند، این در حالیست که دکتر درخشان در زمره اقتصاددانانی است که ازورود دولت برای تنظیم بازار بر اساس آموزه های اسلامی دفاع می کند.
دکتر غنی نژاد در این برنامه تاکید دارد: نظام بازار ، نظام مبتنی بر مبادله داوطلبانه است . اصل اول در نظام بازار آزادی در تصمیم گیری است. در نظام بازار فرد آزادانه انتخاب می کنند و انتخابش بر اساس حقیقت و ارزش است.
در مقابل دکتر درخشان معتقد است چیزی به نام نظام بازار نداریم. آنچه گفته شده نهاد بازار است. نهاد با نظام متفاوت است. نظام یک سیستم است در حالی که نهاد اینگونه نیست. پس نمی توان گفت نظام بازار باید گفت نهاد بازار که در این صورت نتایج متفاوتی خواهیم داشت.
در ادامه مهمترین بخشهای این مناظره مهم اقتصادی قابل مشاهده است.
مسعود درخشان: در ساختار های اقتصاد ایران تحولی به وجود نمی آید چراکه روحیه انقلابی بین مسئولان ما وجود ندارد. من طرفدار سیاست های اقتصادی بر اساس مبنای اسلام هستم یعنی سازمان برنامه ما و بانک مرکزی ما باید اسلامی عمل کند. عامل اصلی مشکلات کشور نیز در حال حاضر تعدد بانک هاست، بایستی همه این بانک ها در یک بانک ادغام شوند.
موسی غنی نژاد: اتفاقا اقتصاد ایران سرمایه داری است اما نه از نوع رقابتی. آنچه ما در ایران مشاهده می کنیم از نوع سرمایه داری رفاقتی است و علت مشکلات کنونی کشور هم همین موضوع است. ریشه این امر را هم باید در قانون اساسی جست و جو کرد که کاملا متأثر از جریان چپ در ابتدای انقلاب نوشته شده است.
درخشان: مسائل اقتصاد ایران کم و بیش روشن است. همه مردم این موارد را به خوبی درک میکنند و در عمل تجربه میکنند. گرانیها، افزایش قیمت طلا، سکه و ارز، عدم تحقق اشتغالی که مورد انتظار بود و مسائلی از این جنس. پیشرفتهایی در اقتصاد کشور بوده است اما نیازی به گفتن آن نیست چرا که همه مردم آن را به خوبی درک میکنند.
اگر درک کنیم که علت این مشکلات چیست آن وقت میتوانیم راهکار مناسبی برای آن ارائه کنیم. از دید بنده علت العلل مشکلات اقتصادی کشور مسائل ساختاری است. در 40 سال گذشته همه مشکلاتی که در اقتصاد این کشور مشاهده شده در یک چارچوب و در بستر یکسری ساختارهایی ایجاد شده و تلاش شده تا حل آنها نیز صورت بگیرد.
این ساختارها و این چارچوبها جواب نداده است. انتظار این بود که در دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی ساختارها تا حد زیادی مورد ارزیابی قرار بگیرد اما آنطور نشده بلکه در چارچوب همان ساختارهای قبلی سعی کردند تا مشکلات اقتصادی که همه به آن آگاهی دارند بررسی کنند و برای آن راهکار ارائه کنند. این موضوع جواب نخواهد داد، کما اینکه 40 سال است که جواب نداده است.
چرا تغییرات ساختاری به وجود نمیآید؟ از دیدگاه بنده پاسخ این است که روحیه و تفکر انقلابی در بین مسئولان و دولتمردان، صنعتگران، فعالان اقتصادی و اقتصاددانان کمرنگ شده است. در نتیجه راهکار بنده احیای روحیه انقلابی بین مدیران و مسئولان است.
دستگاه تبلیغاتی بزرگی که از علم اقتصاد میگوید
درخشان: چرا عملکرد جهادی مورد کمعنایتی قرار گرفته است؟ این موضوع به دلیل دستگاه تبلیغاتی بزرگی است که تحت عنوان علم اقتصاد توسط گروههای مشخصی در جامعه مطرح میشود. اگر بگویید روحیه انقلابی یا اگر بگویید تفکر انقلابی، میگویند این حرف چیست؟
اقتصاد است و قوانین خود و الگو برداری از کشورهای دیگر. این موارد را تحت عنوان لیبرالیسم مطرح و به اندیشه دانشگاهیان، دانشجویان و مسئولان کشور تزریق میکنند.
آقای دکتر غنینژاد نیز در پیشروان این جریان هستند که با تاثیر از اندیشههای فردریش آگوست فون هایک و ترجمه کتابهای ایشون، غافل از اینکه ایشون چه موجود عجیبی است، هر آنچه آنها میگویند را اجرا میکنند. نه تنها آقای غنینژاد و این جریان حمایتی که سالها است که از لیبرالیسم انجام میدهند که این روزها نیز شدت پیدا کرده است، بلکه همانطور که در دنیا مشاهده میکنیم، دهها اتاق فکر ایجاد شده است.
در کشور ما نیز میتوان این اتاقهای فکر را مشاهده کرد که تلاش میکنند در راه اندیشهها هایک قدم بردارند. مروجان آن را نیز میتوانیم مشاهده کنیم. مسبب اصلی فقدان روحیه انقلابی همین اندیشههایی است که از طریق رسانههای شناخته شده و نیروهای فکری شناخته شده تبلیغ میشود. نتیجه این تفکر همانی است که امروز مشاهده میشود.
نقش بنیصدر در تدوین بخش اقتصادی قانون اساسی
غنینژاد:ما باید بحث را اصولی کنیم. برخلاف آقای دکتر درخشان بنده به علم اقتصاد اعتقاد دارم. شیوه علمی این است که در چارچوب و موضوع صحبت کنیم. در ابتدا باید نظام اقتصادی ایران را توضیح دهیم و سپس در مورد ابهامات صحبت کنیم.
مشکل اتفاقا از نظام اقتصادی ما است. برای آنکه متوجه شویم که مشکل اقتصادی ما چیست باید به ریشهها بپردازیم. باید به این توجه کنیم که این نظام اقتصادی چگونه ایجاد شده است. نظام اقتصادی فعلی ایران در فردای انقلاب اسلامی با تاسیس جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی جدید، پس از رفراندوم شکل گرفت.
قانون اساسی نوشته شد و بخش اقتصادی آن مبنای نظام اقتصادی ما قرار گرفت. زمانی که در سال 1357 در ایران انقلاب شد، اندیشههایی که در دنیا رایج بود، اندیشههای چپ بود. انقلاب اسلامی در ایران نیز استثنا نبود. انقلابیون ایران به شدت تحت تاثیر اندیشههای چپ بودند.
اگر دو تئوریسین مهم انقلاب اسلامی را نام ببرم، البته بخش اقتصادی تنها مورد نظر است و به حوزه سیاسی کاری ندارم، یکی دکتر شریعتی بود که جای جای اندیشههای او را در قانون اساسی میبینید. و دیگری بنیصدر بود. دکتر شریعتی در زمان انقلاب مرحوم شده بودند اما بنیصدر در زمان انقلاب نقش قابل توجهی در تدوین بخش اقتصادی قانون اساسی داشتند.
این موضوع در صورت مذاکرات خبرگان اول آمده است که بنیصدر چه نقشی داشته است. هر دوی این افراد یعنی آقای شریعتی و بنیصدر، مصدقیهای چپ بودند. ناسیونالیستهای سوسیالیست بودند. ریشههای بدبختی ما همینجا است.
غلبه اندیشههای چپ در بخش اقتصادی قانون اساسی
غنینژاد: مصدقیهای چپ به این معنا است که هدف ما از انقلاب قطع کردن دست خارجیها از کشور است. مخالفت با نظام بازار، نظام بازار آزاد، اقتصاد آزاد، سرمایهداری و رفتن به طرف خود کفایی در قانون اساسی ما آمد. قانون اساسی جمهوری اسلامی در فصل چهارم(اقتصاد و امور مالی) و از اصل 43 تا اصل 55 به بحث اقتصاد میپردازد.
جالب است که بدانید، اندیشه حاکم بر این فصل که 12 تا 13 ماده را شکل میدهد اندیشههای چپ است. اگر جسارت کنم و بگویم، از اسلام در این اصول خبری نیست. چرا این چنین شده است؟
در اسلام فقه را داریم و در فقه بخشی مختص به معاملات. این بخش بسیار مهم است. هیچ اثری از این موارد در قانون اساسی نمیبینیم. علت این است که اندیشهای که ماده 43 و بعد 44 را نوشته است برگرفته از تئوریهای اسلامی و فقه شیعه نیست بلکه برگرفته از تئوری است که در آن زمان رایج بود و نام آن راه رشد غیرسرمایهداری است.
تئوریسین راه رشد غیرسرمایهداری اولیانوفسکی معاون بخش بینالملل حزب کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی بود. الهام بخش اصل 43 و 44 قانون اساسی نظریه راه رشد غیر سرمایه داری است. این نظریه یک نظریه کمونیستی است. این نظریه میگوید که کشورهای در حال توسعه بلافاصله نمیتوانند به سمت سوسیالیسم حرکت کنند چرا که سرمایهداری را تجربه نکردند اما برای آنکه به طرف سوسیالیسم حرکت کنیم لازم است تا یک مرحله گذار نه به صورت سرمایهداری بلکه به صورت غیرسرمایهداری طی کنند که به آن راه رشد سرمایهداری میگویند.
راه رشد غیرسرمایهداری این است که اقتصاد و ابزار تولید را در اختیار دولت قرار دهید. اصل 44 قانون اساسی همین را میگوید. تمام صنایع مادر و تجارت خارجی باید در اختیار دولت باشد. پس از بخش دولتی، بخش تعاونی مطرح میشود که در آن تولیدکنندههای متوسط متشکل میشوند. در نهایت هر چیزی که باقی میماند میشود بخش خصوصی.
تاثیر فقهای در رسمیت یافتن مالکیت خصوصی در قانون اساسی/ اثری از اصل 44 در پیشنویس قانون اساسی نبود
غنینژاد: اصل 43 قانون اساسی اصلا بخش خصوصی ندارد و همه چیز در اختیار دولت است. عدهای از فقها که در مجلس خبرگان قانون اساسی حضور داشتند گفتند که اینگونه نمیشود که اقتصاد را اینگونه تعریف کنیم که همه چیز در اختیار دولت باشد. در اسلام مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شده است.
باب معاملات در فقه باب بزرگی است و شما نمیتوانید مالکیت خصوصی را در نظر نگیرید. پس از این بحثها بود که مالکیت خصوصی نیز در نظر گرفته شد.
قانون اساسی که به تصویب رسید یک پیشنویس داشت. این پیشنویس اصلاح شد و سپس به مجلس خبرگان رفت و تایید شد. در این پیشنویس اصل 44 وجود نداشت. چه افرادی این ماده را اضافه کردند؟ مرحوم حسن حبیبی با حقوقدانها نشسته بودند و اصل 43 را نوشته بودند و بعدها در مجلس خبرگان قانون اساسی فقها آمدند و گفتند اینجا کشور اسلامی است. به این ترتیب مالکیت خصوصی نیز به قانون اضافه شد. در نتیجه مشکل اساسی تفکرات چپ در تدوین قانون اساسی است.
تاثیر مارکسیسم بر انقلاب قابل قبول نیست
درخشان:در فرمایشات آقای غنینژاد نکات بدیعی است که برای اولین بار میشنوم و قبول آنها سخت است. اینکه ما انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام را تاثیر گرفته از مارکسیسم بدانیم قابل قبول نیست. همه میدانند که بدون رهبری امام انقلاب اسلامی به نتیجه نمیرسید. با آگاهی که امام از این مسئله داشتند چگونه میتوانیم چنین چیزی را بپذیریم؟
در لیبرالیسم همه مجتهد هستند
غنینژاد:مصدقیهای چپ خود این اسم را بر روی خود گذاشتند در نتیجه این اصطلاح را جعل نکردم. نکته دیگر اصطلاح راه رشد غیرسرمایهداری است که گفتند جعل شده است. کتابهایی در این خصوص وجود دارد. کسی که لیبرالیسم را فهمیده باشد پیرو کسی نمیشود. در لیبرالیسم همه باید مجتهد باشند. تقلید برای کسی است که عقل کم میآورد.
لیبرالها معتقد هستند که همه انسانها خود یک مرکز تصمیمگیری هستند. در نتیجه اگر بنده لیبرال هستم نمیتوانم مقلد هایک باشم. اگر بنده کتاب هایک را ترجمه کردم علت این بود تا سابرین بدانند لیبرالیسم چیست.
انتهای پیام/