خاطرات اسیر فلسطینی؛«۵ هزار روز در برزخ»|۳۰-پیروزی بزرگ اسرای فلسطینی بعد از یک ماه اعتصاب غذا
همگی با وجود وحشیگریهای دشمن، همچون کوه و با اتحاد به مقاومت خود ادامه دادیم تا اینکه اداره زندان اجازه آزادی همه ما را از سلولها داد، اعتصاب غذای ما ۲۸ روز ادامه پیدا کرد و کاملا موفقیتآمیز بود و یک پیروزی بزرگ حاصل شد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «5 هزار روز در برزخ» عنوان کتابی است که «حسن سلامه» اسیر فلسطینی در حدود 200 صفحه آن را تدوین کرده و شامل داستانهایی شنیدنی از شرایط غیرانسانی وی در سلول انفرادی زندانهای رژیم اشغالگر است که آن را شبیه به زندگی در دنیای مردگان توصیف میکند. حسن سلامه در سال 1996 به دنبال فرماندهی یک عملیات استشهادی در واکنش به ترور «یحیی عیاش» فرمانده گردانهای عزالدین القسام (شاخه نظامی جنبش حماس) بازداشت شد.
فصلهای ابتدایی این کتاب شرایط بغرنج و عجیب اسرا در سلولهای انفرادی را وصف میکند؛ سلولهایی با طول 2 متر و عرض یک متر که پر از انواع حشرات و حیوانات موذی و آزاردهنده است و اسرا دائما در معرض حملات شبانه نگهبانان قرار دارند. حسن سلامه که در یک عملیات کماندویی منجر به کشته و زخمی شدن دهها صهیونیست شده بود به خوبی توضیح میدهد که علیرغم همه محدودیتهای وحشتناک در زندان اما هرگز تسلیم نشد و دشمن را مجبور کرد تا به خواستههای او تن بدهد.
«خالد مشعل» رئیس سابق دفتر سیاسی جنبش حماس و رهبر این جنبش در خارج نیز مقدمهای برای این کتاب تدوین کرده است.
ترجمه این کتاب در قالب نقل قول از زبان نویسنده آن به صورت خلاصه در چند فصل ارائه میشود.
پایداری مثال زدنی اسرا برای نجات برادران خود
اما مسئولان اداره زندانها بعد از اینکه با زور نتوانستند اسرا را از اعتصاب غذا منصرف کنند، به روش دیگری روی آورده و سعی داشتند با آنها مذاکره و گفتگو کنند. صهیونیستها پیشنهادات زیادی برای پایان این وضعیت دادند اما هیچ یک از این پیشنهادات، آزادی اسرا از سلولها را تضمین نمیکرد و بنابراین برادرانمان پیشنهادات مذکور را قبول نکردند و اوضاع به همین شکل ادامه پیدا کرد و حتی بدتر هم شد.
بعد از چند روز اعتصاب غذا، رفیقم احمد سعدات (ابوغسان) به دلیل وخامت اوضاع جسمانی خود به بیمارستان منتقل شد. رفیق دیگرم، عاهد ابوغلمه نیز وضعیت بدی داشت و به حالت کما رفت و من احساس کردم نزدیک است که جان خود را از دست بدهد. مسئولان زندان آمدند و به عاهد گفتند که باید اعتصاب غذای خود را بشکند اما او نپذیرفت. به همین دلیل آنها اجازه معالجه عاهد را ندادند و من از شدت خشم بر سرشان فریاد زدم. این اعتصاب غذای بزرگ همه اسرا را بیش از قبل به هم نزدیک و دوستی میان ما را تقویت کرد.
هنوز هم وقتی آن روزها را به یاد میآورم باورم نمیشود که این روزها چگونه گذشتند و واقعا چه روزهای سختی بود. دشمن همه تلاش خود را برای شکست ما انجام میداد اما مرگ برای ما آسان تر از تسلیم شدن بود. روزها به همین منوال گذشت و اعتصاب غذا نیز ادامه داشت و امید ما برای رهایی از این سلولهای سیاه بیشتر میشد. در مرحله نخست از اعتصاب غذا مسئولان زندان آمدند و گفتند که محمود عیسی از انفرادی خارج و به زندان هدریم منتقل خواهد شد. اما هدف ما آزادی همه اسرا از سلول بود و بنابراین به اعتصاب غذا ادامه دادیم.
پیروزی بزرگ اسرای فلسطینی بر دشمن اشغالگر بعد از یک ماه اعتصاب غذا
بنابراین همگی با وجود وحشیگریهای دشمن، همچون کوه و با اتحاد به مقاومت خود ادامه دادیم تا اینکه اداره زندان اجازه آزادی همه ما را از سلولها داد. این اعتصاب غذا 28 روز ادامه پیدا کرد و کاملا موفقیتآمیز بود و یک پیروزی بزرگ حاصل شد. در روز آخر از این اعتصاب، ما منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی میافتد و یک جلسه میان رهبران اعتصاب و افسران اداره زندانهای رژیم اشغالگر برگزار شده بود. در نهایت باران شادی از آسمان بارید و به ما مژده دادند که از انفرادی نجات پیدا میکنیم. البته تا قبل از این که یکی از رهبران اعتصاب نزد ما بیاید و بگوید که با خروج ما از انفرادی موافقت شده، اعتصاب خود را نشکسته بودیم.
من تنها در سلول نشسته بودم و ناگهان یکی از دوستان خوبم به نام «اکرم القواسمی» که در زندان ریمون با هم بودیم و یکی از رهبران اعتصاب محسوب میشد آمد و گفت که اعتصاب غذا موفق بود و نجات ما از سلولهای انفرادی، قطعی است. همه منتظر بودند که برادرمان «مهند شریم» یکی از رهبران اعتصاب از جنبش حماس از زندان ریمون بیاید و من هم منتظر ماندم تا بعد از آمدن او اعتصاب غذایم را بشکنم. مهند شریم یکی از رهبران شریف و فاضل جنبش حماس از منطقه طولکرم است که به دلیل شرکت در یک عملیات انفجاری علیه دشمن صهیونیستی به حبس ابد محکوم شد.
ادامه دارد...