ماجرای سکونت پیامبر در خانه یک پیرزن هنگام ورود به مدینه
ورود پیامبر (ص) به مدینه و سکونت ایشان در خانه یک پیرزن، ماجرایی دارد که حجتالاسلام طباطبائی آن را بیان کرده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و تحولات بسیاری را به وجود آورد؛ بخشی از این واقعه مربوط به حرکت به مدینه و ماجرای انتخاب مکانی برای سکونت و بنای مسجد است که حجتالاسلام سیدجواد طباطبایی آن را برایمان تشریح کرده است:
هنگامی که نبی مکرم اسلام وارد مدینه شدند در محل قبا توقف کردند تا علیابنابیطالب هم بیایند و همراه با ایشان وارد مدینه شوند. هنگامی که از قبا حرکت کردند و وارد یثرب شدند، مردم یثرب ستاد استقبالی تشکیل دادند و زمانی که به محله بنینجار رسیدند، جوانها و دختران برای ورود حضرت، شعر و سرود خواندند.
هر قبیلهای که جلو میآمد از پیامبر اکرم برای ورود به قبیلهشان دعوت میکرد اما ایشان فرمودند، این شتر مأمور است، هرجا نشست همانجا وارد میشوم؛ مردم جلوی پای شتر صدا سر میدادند تا شتر را بنشانند اما شتر راه خودش را رفت، در کوچهها و محلههای مختلف چرخید و چرخید تا جلوی یک خانه کوچک دو طبقه رسید. پیامبر عظیمالشأن هنوز پیاده نشده بودند که خانمی اساس پیامبر را به خانه برد و گفت هرجا اساس کسی رفت خود او هم میرود.
پیامبر وارد آن خانه شدند و بعد فرمودند که به دلیل اینکه ما رفت و آمد داریم و معلوم نیست ساختمان کشش جمعیت را داشته باشد، شما به طبقه بالا بروید و ما طبقه پایین باشیم.
این خانه برای فردی به نام ایوب انصاری بود و به دلیل اینکه یاور پیامبر شد و ایشان را پناه داد، به ابوایوب مشهور شد. ابوایوب با مادر خود در طبقه بالا ساکن شد تا اینکه یک روز ظرف آبی روی زمین ریخت و به طبقه پایین یعنی محل سکونت پیامبر نفوذ کرد.
ابوایوب تا این صحنه را دید به مادرش تند شد و گفت که مادر طبقه پایین مهمان داریم، چرا مراعات نکردی و ظرف وسط اتاق گذاشتی. پایین آمد تا ببیند اگر آب به دامن لباس یکی از میهمانها ریخته است، عذرخواهی کند. او دید آب بر دامن پیامبر ریخته است، ناراحت شد و بسیار شرمنده به طبقه بالا رفت و با مادرش با صدای بلند صحبت کرد.
پیامبر عظیمالشان وقتی که دیدند این جوان با مادرش برخورد تند کرده و احترام او را نگه نداشته است، دیگر صلاح نداستند در آنجا بمانند از این رو زمین کوچکی که رو به روی آن خانه بود را خریداری کردند، اتاقهایی در آن تعبیه کردند و بدین ترتیب آنجا به منزل پیامبر تبدیل شد. محل دفن پیامبر نیز همان جاست.
کسانی که وارد مسجدالنبی میشوند محدودهای وجود دارد که دور تا دور آن حصار و نردهکشی است؛ در گذشته این نردهها دیده میشد اما متأسفانه در سنوات اخیر جلوی آن نردهها قفسه قرآن گذشتهاند تا دیده نشود.
انتهای پیام/