«نشست اسرائیل و اپوزیسیون ایران» ـ۴ | فلاح: هر اقدام نظامی رژیم صهیونیستی بهمعنای نابودی کامل آن است
امیر فلاح، معاون سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نشست «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» رونمایی از راهبرد «هزار خنجر» از سوی نخستوزیر سابق اسرائیل علیه ایران را نشانه پذیرش قدرت ایران توسط صهیونیستها دانست.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اولین پیشنشست علمی ـ ترویجی با موضوع شناخت رژیم صهیونیستی و متحدان آن با عنوان «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» با مشارکت مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران و خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
امیر سرتیپ خداداد فلاح، معاون سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور در این نشست هدف اصلی دولتهای متخاصم، از جمله آمریکا را تجزیه ایران و نه صرف براندازی جمهوری اسلامی دانست و تأکید کرد ایران برای مقابله با این تلاشها امکانات زیادی در اختیار دارد. در ادامه مشروح صحبتهای امیر سرتیپ فلاح را در نشست «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» میخوانید:
موضوع رژیم صهیونیستی را ابتدا از یک دیدگاه کلان میخواهم بررسی کنم و بعد به موضوع این نشست و این بحث برسم. اگر راهبردهای رژیم صهیونیستی را علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به دو دسته تقسیم کنیم به دو راهبرد مستقیم و غیرمستقیم میرسیم؛ در راهبرد مستقیم، اولین راهبرد جنگ نظامی است، بعد اقتصادی و سپس سیاسی و بعد از آن اقدامات خرابکانه و ایذایی در دستور کار آنهاست، اخیراً هم حمایت از گروههای اپوزیسیون که به آنها اشاره میکنم.
در راهبردهای مستقیم، راهبرد نظامی بیشتر یک عملیات روانی است، چون رژیم صهیونیستی بهدلایلی که عرض میکنم امکان حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران را ندارد؛ دلیل اول فاصله 1500کیلومتری این رژیم با ایران است که حتماً نیاز به یک سرپل دارد و حتی برای حملات هوایی نیاز به سوختگیری دارد، این برای آنها هزینه ایجاد میکند، بین این مسیر حتی احتمال دارد پرندههایش را از دست دهد.
دلیل دوم قدرت دفاعی بازدارنده مؤثری است که امروز جمهوری اسلامی ایران به آن دست پیدا کرده است که هم میتواند پدافند خوبی برای ما ایجاد کند و هم پاسخ سختی را به رژیم صهیونیستی دهد. این موشک هایپرسونیک با برد 1400 کیلومتر که خود صهیونیستها گفتند در عرض کمتر از 400 ثانیه میتواند به رژیم صهیونیستی برسد یا پهپاد آرش2 و اقدامات آن در کانون ارزیابیها قرار دارد و دست بلند ایران محسوب میشود. توانمندیهای نظامی که امروز کشور دارد، میتواند یک پاسخ سخت به رژیم صهیونیستی دهد.
صهیونیستها هم میدانند یک حمله نظامی این امکان را دارد که باعث نابودیشان شود، چون شکست برای آنها منجر به نابودی کلی رژیم صهیونیستی خواهد شد، حتی اگر یک پیروزی کوچک هم به دست بیاورند برای آنها منجر به دستاورد آنچنانی یا شکست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران نخواهد شد، حتی اگر یک پیروزی کوچک به دست آورند که آن را هم به دست نخواهند آورد.
دلیل سوم، عمق راهبردی یا قدرت محور مقاومت است. موشکهای نقطهزن که مقاومت در اختیار دارد یک نگرانی جدی برای رژیم صهیونیستی است و این رژیم از این بابت نگرانیهای جدی برای پاسخ به این محور دارد.
دلیل بعدی، اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی است. شما بهتر از من میدانید که رژیم صهیونیستی امروز دچار یک شکنندگی سیاسی شده است و در 4 سال 5 دور انتخابات را برگزار کردند، الآن هم یک دولت راست افراطی روی کار آمده است و مشکلاتشان بیشتر شده است، هیچ موقع این حجم از بحران سیاسی داخلی را رژیم صهیونیستی نداشته است، بهنظرم رژیم صهیونیستی با این بحران سیاسی و داخلی توان حمله نظامیاش در حد فقط یک بخش از محور مقاومت و آن هم تنها برای چند روز است، نه اینکه بگوییم بهمیزان مقابله با کل محور مقاومت یا جمهوری اسلامی باشد، با این اوضاع داخلی توان او در حدی بسیار پایین است، تا اینجا میتوان یک ارزیابی از امکانسنجی حمله نظامی به ایران گفته شد.
از نظر اقتصادی، یکی از پازلهای جنگ اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی بوده است، از فشار بر آمریکا برای تشدید تحریم، از مدیریت سرپلهای منابع ارزی ما در هرات یا سلیمانیه که همه با صهیونیستها بوده است تا آن کانونهای تلاطمهای اقتصادی که تا حدی در داخل کشور حضور داشتند، در همه اینها سعی میکردند نفوذ کنند تا در جنگ اقتصادی تأثیرگذار شوند.
بهلحاظ سیاسی هم «ایرانهراسی» یکی از پروژهها بود، چون رژیم صهیونیستی وجود خودشان را در وجود یک دشمن بزرگتر تعریف میکنند؛ میخواستند ایران را یک تهدید بزرگ برای خودشان و منطقه معرفی کنند. همان بحث آقای نتانیاهو در سازمان ملل که همه بهخاطر دارند و اخیراً هم میخواهند ایران را تهدید منطقهای اعلام کنند و پروژه ایرانهراسی را اینطور پیش ببرند.
بهنظر من در برهه اخیر مهمترین و عملیاتیترین اقدام آنها همین اقدامات ایذایی است، دست به خرابکاری و عملیاتهای ترور بزنند، این یک بخش است و دیگری حمایت از گروههای اپوزیسیون برای بهرهگیری از اینها یا اجرای عملیات میدانی است، این شاید در چارچوب راهبرد هزار خنجر صهیونیستها باشد، این عبارت را هم معمولاً یک قدرت ضعیف در برابر یک قدرت بزرگ بهکار میبرد، اول هم پاکستانیها بودند که در برابر هندیها این راهبرد را بهکار بردند.
چون یک قدرت ضعیف نمیتواند یک قدرت قوی را از پای در بیاورد، میگوید "من حالا هزار ضربه به او بزنم، حالا از طریق ترور، خرابکاری یا حمایت از اپوزیسیون شده این ضربه را وارد کنم."، هرچند اپوزیسیون این ظرفیت را نه در داخل دارند و نه در خارج، اینها نه پایگاه اجتماعی داخل کشور دارند؛ نه پایگاه اجتماعی خارج دارند، آن ائتلاف و همبستگیشان هم از هم پاشید، بنابراین میخواهند در راهبرد هزار خنجر از این ظرفیت هم استفاده کنند و هرچند یک ضربه کوچک هم شده به نظام جمهوری اسلامی بزنند.
در مسیر غیرمستقیم ضمن اینکه از بحرانهای موجود برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران استفاده میکنند مانند بحران جمهوری آذربایجان و ارمنستان که تلاش میکنند از این بحران علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند، یا تلاش دارند هر بحرانی در منطقه رخ میدهد از آن علیه ایران استفاده کنند.
یکی از راهبردهای غیرمستقیم آنها، بحث تجزیه ایران هست که حضرت آقا در دانشگاه امام حسن مجتبی(ع) سال گذشته فرمودند. راهبرد اساسی دشمن براندازی جمهوری اسلامی ایران نیست، تجزیه ایران است، این در آن نقشه کلان ابرقدرتها شکل میگیرد. اگر شما نگاه کنید، در سال 1907 ابرقدرتها، روسها و انگلیسیها میخواستند ایران را به دو بخش تقسیم کنند اما بعد از 1924 آن وزیر خارجه آمریکا میگوید "ایران باید به 7 قسمت تقسیم شود."، بعد طرح برنارد لوئیس و خاورمیانه بزرگ داده میشود که اساساً پشت این طرح هم صهیونیستها بودند که براساس آن ایران به 5 بخش قسمت تقسیم شود.
من همه اینها را در دکترین گالیوریسم آمریکایی میبینم که گفتند "منطقه غرب آسیا 5 تا گالیور دارد و اینها باید تجزیه شوند. گالیور ششم باید بالا بیاید و آن رژیم صهیونیستی است که این هم مراحلی دارد."، گفتند که "اینها را ابتدا تبدیل به کشورهای نگران کنیم و بعد بحران در این کشورها ایجاد کنیم و بعد هم بحران که ایجاد شد به تجزیه ببریم."، بعضی هم به این سمت رفتند.
شما نگاه کنید در آن 5 کشور، سه تا از این کشورها شرایط خاصی دارند؛ مصر الآن نگران امنیت است، سوریه دچار بحران شده است، عراق دچار بحران شده است، اینها زمانی مقابل اسرائیل، قدرت بودند. دنبال این هستند جمهوری اسلامی ایران را هم به این سمت ببرند، بحث تجزیه جمهوری اسلامی ایران را هم مطرح میکنند. اگر نگاه کنید به طرحهای مطرحشده از سال 1907 به بعد بهخصوص دو طرح مطرح شده است و بهویژه طرح برنارد لوئیس، بر موضوع گسل قومیتی ما دست میگذارند.
امروز هم صهیونیستها از این دو به اصلاح کانون، یکی آذربایجان و یکی اقلیم کردستان استفاده میکنند، با این روابط و پایگاههایی که در جمهوری آذربایجان ایجاد کردند، با پایگاههای نظامی و اطلاعاتی که ایجاد کردند سعی میکنند ظرفیتی را برای خودشان ایجاد کنند، از آن طرف هم آقای علیاف در سیاستهایش بعضی اوقات بلندپروازیهایی دارد و با آنها همسو میشود.
در اقلیم کردستان هم همکاری آنها به دکترین بنگوریون از قبل برمیگردد، اینها هم با اقلیم این همکاری را داشتند، هرچند داخل پرانتز عرض کنم اکثریت اقلیم با این نگاه صهیونیستها همراه نیستند اما بالاخره گروههایی هستند در آنجا که این ظرفیت را دارند که هم میخواهند آنجا یک کانون ناامنی برای ایران ایجاد کنند و هم میخواهند بحث تجزیهطلبی را فعال کنند و از این ظرفیت استفاده کنند، از این دو کانون بهرهبرداری میکنند، منتها نگاه خودم این است تجزیه ایران ناممکن است به این چند دلیل که عرض میکنم؛
اول، عمق تمدنی که ما پیرامون خودمان داریم، بهلحاظ آن مشترکات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی که ما پیرامونمان داریم، ظرفیت اربعین یکی از آنهاست، این عمق تمدنی ما. دوم، عمق راهبردی و شکلگیری ژئوپولیتیک مقاومت، این اجازه را در شرایط حاضر نخواهد داد، عمق راهبردی که برای ما شکل گرفته است. سه، عرق ملی مردم ما، مردم ما اهل هر قومیتی که باشند نسبت به ملّیت خودشان عرق دارند و به این سمت نخواهند رفت، همین کردستانی که آنها روی آن سرمایهگذاری میکنند، بیش از 5 هزار شهید کرد دارد و بعد از تهران بیشترین شهید حوادث تروریستی را ما در کردستان داشتیم، قطعاً آن علاقهمندی که به ایران دارند این اجازه را به آنها نخواهد داد، عرق ملی مردم ایران این اجازه را نخواهد داد.
چهارم، آن عاملی که میخواهم عرض کنم و آن مأموریتی که ارتش براساس آن برنامه دارد، این است که صهیونیستها امروز دنبال این هستند که این یک سری کانونها، گروهکهای تروریستی و مسلحانه را پیرامون مرزهای ما در نقاطی که بهزعم آنها این ظرفیت را دارد، فعال کنند و گسیل دهند، که این را هم با آن توان و صلابتی که امروز در نیروهای مسلح و ارتش وجود دارد، کنترل خواهیم کرد. ارتش حفظ و حراست از مرزها را بهعهده دارد و این قدرت را دارد که این اجازه را به آنها نخواهد داد که این کانونها حتی به مرزهای ما برسند، در نطفه این کانونها از بین خواهند رفت، یعنی قدرت دفاعی نظام جمهوری اسلامی ایران این اجازه را به رژیم نامشروع صهیونیستی و آن عوامل ضعیفی که پیرامون ایران تدارک میکند، نخواهد داد تا بخواهند از طریق اقدامات مسلحانه بهسمت تجزیه ایران بروند.
من دو نکته را عرض کنم؛ یکی از آن بخشهایی که دشمن بهزعم خودش در اغتشاشات سال گذشته روی آن سرمایهگذاری کرد و اینهمه فراخوان داد، ارتش جمهوری اسلامی ایران بود، اما هیچ نتیجهای نگرفت و هیچ ریزشی در ارتش جمهوری اسلامی ایران اتفاق نیفتاد، این هم برگرفته از ولایتمداری و بصیرت راهبردی کارکنان جمهوری اسلامی ایران است، بعد از این اتفاقات 19 بهمن سال گذشته حضرت آقا فرمودند "ارتش انقلابی بود و انقلابی ماند" و سپس فرمودند "انقلابی ماندن مهمتر از انقلابی بودن است".
این را هم عرض کنم امروز ارتش توانسته است آن حوزه بازدارندگی را فرای مرزهای ایران ترسیم کند. اعزام ناوگروه 86 نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به دور دنیا یک نمونه تازه است، دریانوردی در حدود 245 روز یعنی ناوگروه ایرانی توانست در مدت 8 ماه، 65 هزار کیلومتر را دور دنیا بگذراند، و دستاورد بزرگی است. یک فرمانده نیروی دریایی روسیه گفت "فقط ابرقدرتها میتوانند این مأموریت را انجام دهند نه قدرتها."، این مسئله عمق بازدارندگی ما را از خلیج فارس و دریای عمان به اقیانوس آرام و حیاطخلوت آمریکاییها برده است.
با وجود اینکه وقتی دو شناور ما در جاکارتا جدا شدند، آمریکاییها هر دو را تحریم کردند به این معنا که هیچ کشوری حق ندارد به اینها اجازه پهلوگیری دهد و هیچ آبراههای هم حق ندارد اجازه دهد اینها عبور کنند اما ناوگروه ما رفتند در برزیل که متحد آمریکا بود، پهلو گرفتند، یعنی اراده سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران بر اراده آمریکا تفوق پیدا کرد، این عمق امنیتی و عمق بازدارندگی فرای مرزهای ما امروز شکل گرفته که این امنیت را ایجاد کرده است.
انتهای پیام/+