سوگ‌سروده‌های عاشورایی/ دستت جدا گردید و قَدَّت ( دال ) شد! / مگذار یکدم شود از دامنَت دستم جدا عباس

سوگ‌سروده‌های عاشورایی/ دستت جدا گردید و قَدَّت ( دال ) شد! / مگذار یکدم شود از دامنَت دستم جدا عباس

جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی‌، تازه‌ترین سروده‌های خود را به پیشگاه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و شهدای دشت نینوا تقدیم کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ درماه عزای حسینی و ایام عزاداری بر سالار و سرور شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، جمعی از شاعران آیینی کشور تازه‌ترین سروده خود را به ساحت شهدای دشت نینوا تقدیم کردند‌، بخشی از اشعار این شاعران را که عرض ارادتی است به پیشگاه حضرت سیدالشهدا(ع)، ابوالفضل عباس(ع)، شهدای دشت کربلا و بانوی صبر و ایثار، حضرت زینب کبری(س) را می‌توانید در ادامه بخوانید:

تنها دوای دردهای بی دوا عباس
تنها دوا ، دفع بلا ، دارالشفا عباس

خواندند او را اینچنین : ماهِ بنی هاشم
این بیشتر بوده ست مدحِ ماه تا عباس

وقتی گِره انداخت در ابرو زمان فهمید
زین پس گره وا میکند از کارها عباس

آمد لبِ آب و نیامد آب بر لبهاش
ماندم که دریا تشنه تر بوده ست یا عباس

بخشید دست خویش را گویا که دشمن هم
هنگام قطعِ دستِ او گفته ست: یاعباس

امید دستم قطع شد ، شد مشک چشمم پر
خیلی غریبم بی تو ای درد آشنا عباس

خورده گره روی گره روی گره کارم
مشکل گشا ، مشکل گشا ، مشکل گشا عباس

من شک ندارم ( شهریار ) اینگونه هم گفته ست:
ای عهده دارِ مردمِ بی دست و پا عباس

دستت جدا گردید و قَدَّت ( دال ) شد! مگذار
یکدم شود از دامنَت دستم جدا عباس

رفتی و دریا بعد تو اشکش دم مشک است
هر موج در هر سجده می گوید: بیا عباس

گاهی بیا و در تهِ مجلس مرا دریاب
ای همنشینِ گریه های بیصدا عباس

از تو به جز تو  حاجتی دیگر ندارم من
باب الحوائج؛ بس که میخواهم تورا عباس

تا که شرابی صاف باشم فرصتی ساقی
بگذار باشم اربعین ها کربلا عباس

جمعیتِ ما سینه زن ها نگْسَلَد از هم
دل بسته ایم از بس به ارباب وفا عباس

محسن کاویانی


با آن قد و آن قامتت، از پیش چشمم می‌روی

با حالت قدقامتت، از پیش چشمم می‌روی

ای گل ز گل‌زار پدر، یار وفادار پدر
خوش مانده‌ای بر بیعتت، از پیش چشمم می‌روی

احسنت بر تقوای تو، بر همت والای تو
صد آفرین بر غیرتت، از پیش چشمم می‌روی

در صورتت پیغمبری، در سیرتت پیغمبری
با صورت و با سیرتت، از پیش چشمم می‌روی

محبوب پیغمبر تویی، دلداده حیدر تویی
هنگامه کرده رحلتت، از پیش چشمم می‌روی

زیبنده باشد بر سرت، عمامه پیغمبرت
با آن ردا و خلعتت، از پیش چشمم می‌روی

بر دوستانت رحمتی، بر دشمنانت وحشتی
با انقلاب و نهضتت، از پیش چشمم می‌روی

ای جان جانان می‌روی، رو سوی میدان می‌روی
صد مرحبا بر همتت، از پیش چشمم می‌روی

«خوش می‌روی دامن‌کشان، من زهر تنهایی چشان».
من مانده‌ام در حسرتت، از پیش چشمم می‌روی

قدری قدم آهسته‌تر، ای جان بابا ای پسر
تا سیر بینم صورتت، از پیش چشمم می‌روی

محمدعلی یوسفی

***

ای میسر کرده بر من این مسیر
من خوشم تا زینبم گردد اسیر
در نماز ساحت لاتعلمو
نیست عاشق را وضو الا به خون
آمد از درگاه عزت این خطابای عزیز
دودمان بوتراب‌خواهی آسان این بلا آید تو را
خواهری از جنس تو باید تو را

وهاب حیدری

***

تا درک حُنین می‌توانی برسی
تارجعت  دین می توانی برسی

حُرباش و یزید خویشتن رابگذار
وقتی به حسین می توانی برسی

***

بیگاری عقل را فراموش کنی
لاجرعه، زلال عشق را نوش کنی
درهرتپشی حسین را می شنوی
آن دم که به حرف دل خود گوش کنی

***

یک عده غروب، غربت و تنهایی
یک عده فقط شهادت و شیدایی
اما به بیان واقعه زینب گفت
جز حُسن ندیدیم و بجز زیبایی

***

یک بار رسید وباردیگر نرسید
پرواز،چنین به بام باورنرسید
هرچند که عمرنوح را پیداکرد
تاریخ،به سن درک اصغر نرسید

****

صدباراگر دوباره آغازکند
دوراست به فهم تو دری بازکند
توداغ حسین هستی و تا اوجت
تاریخ،محال است که پروازکند

***

ازبازترین پنجره ها طردشدید
درکوفه ترس، خویشتن‌گرد شدید
درپیله عافیت خزیدید،آنگاه
بی درد شدیدوسخت نامردشدید

***

آنقدر ازاین کرانه‌ها دور شدند
تا در نفس سپیده مستور شدند
درهیات یک نسیم عاشورایی
این بود که با حسین محشور شدند

***

بگذشت زمشکل و به آسان آمد
تن را بنهاد و یکسره جان آمد
کودک،همسر،جوان،حماسه ،عرفان
با بود و نبود خود به میدان آمد

***

ازاین من تا هنوز، بیگانه برو
نشناس سرازپا و شجاعانه برو
برگرد، خدا به کربلا کوچیده است
ازخانه به سمت صاحب خانه برو

***

گر آمده‌ای که دین را برداری
تاوان غم حسین را برداری
باید،دنیا و هرچه دراو پنهان
حایل شدگان بین را برداری
 
مصطفی محدثی‌خراسانی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران