انحصار بازیگری در شبکه نمایش خانگی
رضا فیاضی بازیگر عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون معتقد است: چه در سینما، چه در پلتفرمهای خانگی فقط عدهای از بازیگران خاص مشغول کارند و روزبهروز هم این دایره دارد تنگتر میشود. همین مساله موجب شده برای دیگر بازیگران فضای فعالیت وجود نداشته باشد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، رضا فیاضی یکی از بازیگران پرسابقه در عرصههای سینما، تئاتر و تلویزیون است. «خنده در باران»، «گزارش مریم»، «پرونده باز»، «نرگس مست»، «روز واقعه»، «عبور از تله»، «روسری آبی» و... بعضی از فیلمهایی هستند که این بازیگر در آنها به ایفای نقش پرداخته است و «کیمیا»، «کلاهپهلوی»، «تبریز درمه»، «پسرخالهها»، «هتل»، «خانواده رضایت»، «پهلوانان نمیمیرند» و«قصههای تابهتا» از جمله سریالهای با بازی او تا امروز به شمار میروند. این در حالی است که فیاضی در کنار این فعالیتها همواره در 4 دهه گذشته، در حیطه تئاتر هم نقشآفرینیهای متعددی داشته و بر این باور است تئاتر هویت او را تشکیل میدهد. این بازیگر در سالهای اخیر دست به تاسیس یک کتابفروشی در جزیره کیش زد که به دنبال فراز و نشیبهای اقتصادی رو به تعطیلی گذاشت. به این بهانه با او به گفتوگو نشستهایم.
* اخیرا در فضای مجازی ویدئویی از شما دیدم که به حراج کتابهایی پرداختید که در این سالها در کتابفروشیتان جمعآوری کرده بودید. زمانی که تازه این کتابفروشی را در کیش راهاندازی کرده بودید با شما گفتوگو کردم. اشاره کردید در کنار بازیگری، داشتن کتابفروشی یکی از آرزوهایتان بوده؛ حالا که کتابفروشی تعطیل شده، چه حسی دارید؟
8-7 سال پیش که به کیش رفتم در بدو ورود پیشنهادات زیادی به من شد که مشاغل مختلفی را در این جزیره انجام دهم ولی من و همسرم تصمیم گرفتیم یک کتابفروشی بازکنیم، این مساله هم محقق شد. در ابتدا کتابفروشیمان کوچک بود و بتدریج آن را گسترش دادیم. در کنار کتابفروشی، یک سالن نمایشی هم احداث کردم و با تشکیل گروه، نمایشهای مختلفی را در این سالن برای کودکان روی صحنه بردم اما به رغم این تلاشها، وقتی کرونا شروع شد، من یکی از کسانی بودم که دچار آسیب جدی شدم.
* از چه نظر؟
به عنوان مثال، من برای سالن نمایشی که راهاندازی کردم، هزینههای زیادی از جمله تجهیزاتی مثل نور و صدا در نظر گرفته بودم و حتی برای آنکه کودکان در آن سالن زمین نخورند و صدمه نبینند، سالن را موکت کرده بودم. با وجود تمام هزینههایی که برای سالن انجام دادم، با فراگیر شدن بیماری کرونا عملا خسارت زیادی به من وارد شد به طوری که ناچار شدم به تهران بازگردم. البته همسرم همچنان در کتابفروشی فعالیت میکرد ولی در سالهای اخیر که وضعیت اقتصادی رو به وخامت گذاشت، به این نتیجه رسیدیم دیگر نمیتوانیم به فعالیت در کتابفروشی ادامه دهیم؛ چون به هر حال کرایهها افزایش یافته بود و به سختی میتوانستیم حقوق کارمندان را تامین کنیم. این شد که تصمیم به تعطیلی کتابفروشی گرفتیم. البته آقای رضا رشیدپور در سفری که به کیش داشت از کتابفروشی ما بازدید و به این نکته اشاره کرد که یک فرد خیر که نمیخواهد نامش اعلام شود پذیرفته است کتابهای کتابفروشی را برای اهدا به مردم خریداری کند. به هر حال این فرد خیر قدمهایی هم در این زمینه برداشت ولی طبعا جوابگوی هزینههای ما نبود، چون من برای راهاندازی کتابفروشی سرمایه سنگینی صرف کرده بودم که از بین رفت. البته قرار است در یکی از مراکز تجاری کیش فضایی را بگیریم و دوباره فعالیت کتابفروشیمان را در آنجا از سر بگیریم که بعید میدانم با این شرایط اقتصادی این مساله محقق شود.
* به نظر شما صرف نظر از مشکلات اقتصادی، شکلگیری محیط فرهنگی مثل کتابفروشی در کیش که به هر حال یکی از نقاط گردشگری و محل رفت و آمد توریست در کشور ما به شمار میرود، میتوانست مخاطبان زیادی در پی داشته باشد؟
بله! کما اینکه در این سالها که ما کتابفروشی و سالن نمایش را در کیش احداث کردیم، مخاطبان زیادی از این 2 مکان استقبال کردند. میتوانم بگویم ما توانسته بودیم مخاطبان خود را در کیش داشته باشیم. هر چند عمده فعالیت من در زمینه کار کودک بود و در کنار آن، خدماتی هم مانند فروش کتاب و نوشتافزار به مخاطبان بزرگسال ارائه میشد اما تمرکز من روی کودکان بود و نتیجه خوبی هم از این حرکت گرفته بودم. من در آن مدت، کلاسهایی را در کیش برگزار کردم و شاگردان بسیاری هم داشتم به طوری که تدریس من در آنجا باعث شد خود سازمان منطقه آزاد آماری ارائه دهد که نشانگر حجم شاگردانم در آن دوره بود. اطمینان داشتم اگر شرایط مالی بهتر بود، میتوانستم فعالیتم را بویژه برای کودکان گسترش دهم. حالا هم شدیدا دلم میخواهد دوباره کتابفروشی خود را احیا کنم. در این سالها همیشه آرزو داشتم بتوانم یک خانه کودک راهاندازی کنم ولی به خاطر تنگناهای مالی موفق به این کار نشدهام. با این حال، اگر سازمان منطقه آزاد موافقت کند، طرح و برنامههای خوبی در این زمینه دارم، بویژه اینکه الان در کیش، خانه کودک نداریم و تاسیس چنین مکانی قطعا میتواند سرمنشأ اتفاقات خوبی برای کودکان شود.
* به فکر راهاندازی کتابفروشی در تهران نیستید؟
واقعیت این است که در حال حاضر چنین چشماندازی ندارم و فکر میکنم آرزوی بازگشایی کتابفروشی حتی در کیش هم میسر نشود، چه رسد به تهران. اخیرا در فضای مجازی ویدئویی را از دستفروشی در خیابان انقلاب دیدم که کتابهایش را روی زمین پخش کرده بود و مردم برای عبور، از روی کتابها رد میشدند. مساله اصلی این است که در این سالها مردم از کتاب و کتابخوانی دور شدهاند و به نظرم باید به ریشهیابی این مساله پرداخت که ما - که ملتی با پیشینه غنی فرهنگی هستیم - چرا تا این حد از کتاب خواندن فاصله گرفتهایم. شاید یک دلیل این مساله رو آوردن به فضای مجازی باشد که تا حدود زیادی توانسته جای کتاب را پرکند به طوری که اغلب مردم، امروز سعی میکنند اطلاعات خود را از طریق جستوجو در اینترنت تامین کنند، در حالی که مطالبی که در اینترنت قرار داده میشود کامل نیست. به همین خاطر است که شعر و داستان و به طور کلی ادبیات را از دست دادهایم و کتاب در جامعه امروز ما منزوی شده است. البته این هم هست که شرایط اقتصادی جامعه در سالهای اخیر به جایی رسیده که اغلب مردم از سر ناچاری، اقلام فرهنگی از جمله کتاب را از سبد خانوار خود حذف کردهاند.
* فکر کنم آخرین حضور شما در تئاتر به چندماه قبل بازمیگردد که در نمایش «سیندرلا» حضور یافتید؛ درست است؟
بله! همانطور که میدانید تئاتر اصولا برخلاف دیگر هنرها زمانبر است و بازیگری که میخواهد در یک پروژه تئاتری حضور یابد، گاهی باید 6 ماه از عمر خود را صرف تمرین کند. درباره من هم همین طور است، کما اینکه بازی در «سیندرلا» 5 ماه از من وقت و انرژی گرفت اما با وجود آنکه این کار، دستاورد مالی چندانی هم برایم نداشت، با عشق در این تئاتر حاضر شدم. در کنار آن قرار بود در تئاتر دیگری هم حضور داشته باشم که به دلیل نامناسب بودن شرایط این تئاتر، ناچار شدم آن را نیمهتمام رها کنم. همیشه به این مساله اشاره کردهام که من عاشق تئاتر هستم و هویتم با تئاتر تعریف میشود.
* شما یکی از بازیگران پرسابقه تلویزیون هستید و طی این سالها شما را در سریالهای مختلفی دیدهایم، در حال حاضر وضعیت سریالهای تلویزیون را چطور میبینید؟
اخیرا در فیلم «معجزه پروین» به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا که به درونمایه زندگی پروین اعتصامی میپردازد، ایفای نقش کردم و همچنین سریالی به نام «آخر پاییز» که در گرگان فیلمبرداری شد و سازنده آن یک تیم جوان بودند و من هم با آنها در این کار همکاری کردم. الان هم اگر کار خوبی از طرف صداوسیما پیشنهاد شود میپذیرم و همیشه فکر میکنم سریالهای خودمان اگر خوب ساخته شوند، میتوانند با دستمایه قراردادن موضوعات ملموس، مخاطبان را جذب کنند. البته در عین حال منتقد صداوسیما هم هستم و به این مساله باور دارم که ضعفهایی از منظر سریالسازی در این سالها در صداوسیما وجود داشته که جا دارد با تحلیل و بررسی، مشکلاتی که در این حیطه هست برطرف شود.
* خود شما فکر میکنید امروز جای پرداختن به چه مفاهیمی در مجموعههای تلویزیونی خالی است؟
ببینید! ما در دورهای موفق شدیم برای بچهها نوستالژی بسازیم؛ کارهای ماندگاری مثل «زیزی گولو»،«کلاه قرمزی و پسرخاله»، «آقای حکایتی» و... از این جمله بودند. متاسفانه بچههای امروز چنین نوستالژیای را ندارند. در سوالات قبلی شما اشاره کردم، از آنجا که عاشق کودکان هستم، بارها طرحهایی را مناسب این گروه سنی به صداوسیما ارائه کردم اما هر بار به دلایل مختلف این طرحها با مخالفت روبهرو شده و فرصتی برای ساخت این آثار پیش نیامده است. اگرنه، من همیشه عشق و نیرو و ایده برای ساخت برنامههایی برای کودکان و نوجوانان دارم. کما اینکه همین امروز هم اگر از من برای حضور در چنین کارهایی دعوت شود، قبول میکنم. البته دراین سالها جز بازیگری و کارگردانی، در عرصه ادبیات هم فعال بودهام و چند کتاب نوشتهام که به چاپ هم رسیدهاند.
* اما به نظر میرسد بعضی کودکان و نوجوانان به کارتونهای خارجی توجه و گرایش بیشتری دارند.
شاید به این دلیل که کارتونها و انیمیشینهای خارجی از رنگ و لعاب بیشتری برخوردارند و در نتیجه کودکان جذب این رنگ و لعاب میشوند. در حالی که به نظرم بعضی از این آثار مطلقا مناسب طیف کودک و نوجوان نیستند و ذهن را آلوده میکنند. چند وقت پیش یک انیمیشن خوشساخت تولید کشور خودمان را دیدم ولی در این انیمیشن هم صحنههای خشونتباری وجود داشت و با خودم فکر کردم ما حق نداریم ذهن کودکان را با این مفاهیم خشن به هم بریزیم و روی آنها تاثیر منفی بگذاریم.
* جز حضور در تئاتر و تلویزیون، در این سالها در پلتفرمهای خانگی هم ایفای نقش کردهاید؛ اگر ممکن است در این باره توضیح دهید.
پیش از هر چیز به این نکته اشاره کنم که به تازگی در مجموعه «خوشا شیراز» به عنوان میهمان برنامه حضور داشتم. ضمن اینکه در این مدت در بعضی سریالها هم حضور داشتم که از پلتفرمهای خانگی پخش شدهاند و نمونه آن «عقرب عاشق» است. من یک بازیگرم و اگر برای کاری دعوت شوم، چه در حوزه تئاتر، سینما یا تلویزیون برایم فرقی ندارد و سعی میکنم کارم را بهدرستی انجام دهم. منتها در سالهای اخیر، فعالیت در عرصههایی که اشاره کردم دشوار شده است. به این خاطر که چه در سینما، چه در پلتفرمهای خانگی، فقط عدهای از بازیگران خاص مشغول کارند و روزبهروز هم این دایره دارد تنگتر میشود. همین مساله موجب شده برای دیگر بازیگران فضای فعالیت وجود نداشته باشد. در حال حاضر یکسری بازیگر تکراری در سریالها و فیلمها و حتی مسابقات حضور دارند! به نظرم این وظیفه خانه سینما و انجمن بازیگران است که تحقیق کنند چرا فلان بازیگر چند سال است در هیچ کاری حضور نداشته است. خوشبختانه من در این سالها بیکار نبوده و همیشه در پروژههای مختلفی حضور داشتهام اما این را میدانم که امروز خیلی از همکاران پیشکسوت خانهنشین و بیکارند و کسی از آنها یادی نمیکند که این مساله جای تاسف دارد.
* شما در این سالها در کنار بازیگری، نویسندگی و کارگردانی و البته مدیریت کتابفروشی، به تدریس به کودکان و نوجوانان هم پرداختهاید. با آنکه اصولا در این زمینه صحبتی نمیکنید ولی اگر ممکن است درباره انگیزههای خودتان از تدریس بگویید.
بله! البته من هیچوقت در رسانهها به این مساله اشاره نکردهام و ممنونم که این سوال را مطرح کردید. من در این سالها در نقاط مختلف کشور مثل کیش، بستک، میناب، کرمان، جیرفت و... تدریس کردهام که باب دلم بوده و دنبال مسائل مالی هم نبودهام. در حال حاضر هم بیآنکه چشمداشت مالی داشته باشم به تدریس مشغولم، چون معتقدم نه به عنوان یک بازیگر که به عنوان یک انسان، رسالت اجتماعی خود را انجام میدهم و امیدوارم تا امروز از عهده این کار برآمده باشم.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/