ساختارشکنی خداوند در بازنمایی تصویر زن در قرآن!

ساختارشکنی خداوند در بازنمایی تصویر زن در قرآن!

خداوند در بازنمایی تصویر زنان برای جامعه اساساً ساختارشکنی کرده است و علی رغم اینکه هنوز برخی بر خانه نشینی زنان تأکید دارند اتفاقاً خداوند زنان را در صحنه‌های اجتماعی و در بطن حوادث به تصویر کشیده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم-طیبه مجردیان: به نظر می‌رسد برخی از تفاسیر قرآن، تصویر تیره و تاریکی از هویت زن و جنسیت زنانه ارائه کرده‌اند. بدون شک در این موارد اندیشه مفسر بر قرآن تحمیل شده است. اما این سوال باقی است که به راستی قرآن چه بازنمایی از هویت زن و جنسیت زنانه داشته است؟ بازنمایی قرآن موید کنشگری زنانه است یا انفعال؟ آیا رجوع به قرآن می‌تواند بخشی از ابهامات ما پیرامون زن و جنسیت زنانه را پاسخ دهد؟ در همین راستا خبرگزاری تسنیم با خانم دکتر انسیه برومند کارشناس تفسیر تطبیقی گفتگو کرده است.

در بخش اول از این گفتگو که دراینجا منتشر شد، دکتر انسیه برومند در پاسخ به این سوال که چرا فرزندآوری برای زنان هویت بخش نیست و در حاشیه زندگی آنها قرار گرفته و بیشتر تبدیل به یک باید برای زنان شده نه یک مطالبه، به رابطه میان عاملیت زنان در اجتماع و پذیرش فرزندآوری اشاره کرد و گفت: مادری نقطه اوج وظایف یک زن است و احتیاج به بیشترین تجربیات دارد. اگر شما بخواهید فضای تجربه را برای کسی فراهم کنید باید به او عاملیت بدهید، اگر بخواهید به او عاملیت بدهید باید فضای اجتماعی را به‌روی او باز کنید. این خانم باید وقتی نوجوان بود، محیط‌های اجتماعی مختلف را تجربه می‌کرد و در جریان امور قرار می‌گرفت و وسعت دید پیدا می‌کرد تا پذیرش مادری برایش مطلوب می‌شد.

این کارشناس تفسیر تطبیقی، انفعال و محرومیت را علت نگاه منفی بعضی از زنان و دختران به جنسیت و نقش‌های زنانه عنوان کرد و ضمن انتقاد از اینکه فضایی برای عاملیت دختران نوجوان فراهم نیست، در ارتباط با ضرورت عاملیت داشتن دختران از دوره نوجوانی خاطرنشان کرد: باید از دوره نوجوانی به دخترتان، وسعت دید و عاملیت بدهید، نه اینکه دائم پر و بال او را بچینید؛ "اینجا نرو، این کار را نکن، این حرف را نزن". اگر محیط ناامن است، بی‌عرضگی توست. محیط را امن کن تا دختر نوجوانت بتواند تجربه کند. اگر به دخترم بگویم؛ "تو نمی‌توانی دوچرخه سواری کنی و باید در خانه بمانی."، در واقع دارم می‌گویم؛ "من بی‌عرضه هستم که‌ نتوانستم محیط امنی فراهم کنم تا تو به‌عنوان یک پدیده شگفت‌انگیز که یک دختر هستی و بدن تو حرم خداست، بتوانی با حفظ کرامت، تخلیه هیجان کنی."، ولی حتی نمی‌گویم؛ "ببخشید که من بی‌عرضه هستم و در حق تو اجحاف می‌کنم."، می‌گویم؛ "اصلاً چه‌کسی گفته دختر باید چنین کارهایی بکند؟!"، و فکر می‌کنیم از منظر دینی هم داریم صحبت می‌کنیم.

وی سپس برای بیان نظر دین نسبت به زن و جنسیت زنانه به بازنمایی قرآن از هویت زن اشاره کرد و گفت: وقتی در آیات قرآن دقیق نگاه می‌کنیم خداوند در بازنمایی هویت زن یک ساختارشکنی عجیب و غریب کرده است‌.

بخش دو این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

انفعال یا عاملیت؛ بازنمایی قرآن از جنسیت زنانه چگونه است؟

یکی از اجحاف‌های بزرگی که در حق قرآن شده این است که ما هیچگونه بازنمایی تصویری از قرآن نداریم در حالی که قدرت خلق تصویر قرآن فوق العاده است. قرآن قدرت و ظرفیت این را دارد که ما را به نقاط مختلفی از زمان ببرد حتی ما را به هفت هزار سال گذشته برگرداند و جزئیاتی از زندگی در این دوران‌ها را برای ما تصویر کند. اینکه چگونه زندگی می‌کردند؟ چه لباسی می‌پوشیدند؟ لباسشان چه رنگی بوده؟ با هم چگونه حرف می‌زدند؟ انقدر خوب تصویرنمایی می‌کند.

در این بازنمایی، تصویری که قرآن از دختر می‌دهد یک دختر بسیار باشکوه و شجاع و حاضر در سخت‌ترین صحنه‌ها است. نمونه دختران خیلی خوب در قرآن یکی دختران شعیب هستند و یکی دیگر حضرت مریم که در جامعه فوق‌العاده آلوده‌ای زندگی می‌کنند. یک آلودگی زیر پوست‌شهری یعنی افرادی که ظاهرشان به شدت مذهبی است اما آلوده هستند. حالا در این فضای آلوده، مریم پاک تربیت شده است. اجازه پیدا کرده جاهایی برود که فقط مردها هستند و مردهایی که موجودات مناسبی نیستند ولی مریم در فضای اجتماعی حضور دارد. دختر ایده آل جهان تمدنی ما حضرت مریم است و اتفاقاً در داستان حضرت مریم، تأکید بر حضور ایشان در محیط‌های مردانه است.

از آن جذاب‌تر مسئله‌ای است که برای خودم هم سوال است؛ صحنه‌ای که خداوند در آیه 17 سوره مریم توصیف می‌کند؛ فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَابا فَأَرسَلنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرا سَوِیّا... که قرآن می‌گوید حضرت مریم در یک جای دور و خارج از شهر کنج عزلت می‌گزید! چرا باید حضرت مریم محیط امن خود را رها کند و به جای دوری پناه ببرد؟ بعد یک بار هم نبوده، کار حضرت مریم بوده است. حضرت مریم چنین منسکی داشته و بر خود لازم می‌دیده از محیط اجتماعی خودش فاصله بگیرد و یک خلوتی را درک کند. یعنی چیزی مشابه اعتکاف ما که خودش را تجهیز می‌کرده است. تصویر ذهنی من چیزی مشابه پیامبر است که سالی یک بار به غار حرا می‌رفت. حضرت مریم چنین منسکی برای خودش داشته است. این برای سنین نوجوانی حضرت مریم هست. سوالی به وجود می‌آید که خدایا این دختر جوان مجرد تنها کجا می‌رفته؟ مگر خودش محل زندگی نداشته؟ اصلاً برای چی لازم بوده برود یک جای دیگر؟ وقتی دقیق نگاه می‌کنیم خداوند در بازنمایی هویت زن در قرآن یک ساختار شکنی عجیب و غریب کرده است‌.

اساساً خداوند ساختارشکنی‌هایش را با زنان انجام داده است یعنی هر جای تاریخ به مشکل خورده و خواسته برگ جدیدی رو کند با یک زن این کار را کرده است‌. چون زن در واقع نماینده غیب است. اگر کل عالم هستی را به دو عالم غیب و شهود تقسیم کنیم؛ مرد نماینده شهود است یعنی مواردی که رو و فاش است و زن نماینده غیب است. اتفاقاً هر کجا خداوند می‌خواهد برگ برنده رو کند از غیب چیزی بیرون می‌کشد و مثلاً می‌گوید مریم را ببینید. از او یاد بگیرید. این دختر برخلاف جامعه‌اش حرکت کرده و به صورت جذابی با وجود حرکت خلاف جامعه‌اش، تصویر جامعه از او این است که تو طاهری و خیلی پاک بودی برای همین جایی هم که با بچه باز می‌گردد، مردم می‌گویند مریم این چه کاری بود تو کردی؟ تو خیلی پاک بودی یعنی با وجود این ساختارشکنی فهم جامعه از او طهارت است.

عدم شناخت زنان از ظرفیت‌های زنانه؛ ظواهر پول خرد زنانگی است

سوال: پس خداوند در بازنمایی هویت زنان برای جامعه اساساً ساختارشکنی کرده است. و علی رغم اینکه هنوز برخی بر پرده نشینی زنان تأکید دارند اتفاقاً خداوند زنان را در صحنه‌های اجتماعی و در بطن حوادث به تصویر کشیده است. اما هنوز هم یک ذهنیت منفی نسبت به حضور زنان در فضای اجتماعی در برخی افراد وجود دارد. یاد موقعیتی افتادم که وقتی مجلس اول در جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد و یک خانم در این مجلس حضور داشت آقایی اعتراض می‌کند و می‌گوید به خاطر حضور این خانم اینجا مجلس گناه است. در حال حاضر هم برخی موسسات نسبت به بکارگیری نیروی خانم‌ها خیلی ذهنیت منفی دارند و کلاً مردانه اداره می‌شوند. این ذهنیت وجود دارد که اگر پای خانم‌ها به نهاد ما باز شود، مشکلات شروع می‌شود. یا حضور زنان در جامعه را بیشتر فساد آور و غیرضرور می‌دانند و ترجیح را به خانه نشینی زنان می‌دهند.

ما ممکن است به چنین معضلی هم بخوریم ولی چرا؟ شما مگر قوام نیستید؟ وظیفه قوام رشد دادن بود. تو مگر پدر دختر نبودی؟ تو باید دختری تربیت می‌کردی که حضور درستی در جامعه می‌داشت. چون آنجا درست کار نکردیم اینجا پس می‌زنیمش. تو باید جوری دختر تربیت می‌کردی که هم حضور داشته باشد و هم از ویژگی‌های زنانه‌اش استفاده منفی نکند. بنابراین تو درست تربیت نکردی.

معضلی که وجود دارد این است کهاستفاده عموم زنان ما از ویژگی‌های زنانه‌شان ناشی از عدم شناخت است. ناشی از عدم تربیت است. ما هم از دیدن بعضی از صحنه‌ها ناراحت می‌شویم اما این خانم اصلاً نمی‌داند چه ظرفیتی دارد و چگونه باید از آن بهره ببرد؟ زنانگی درست را نمی‌شناسد کما اینکه خود ما که ظاهرمان موجه است بین خودمان هم متهم هستیم به اینکه خیلی زن نیستیم. می‌گوییم فلانی اصلاً به ظرافت‌ها توجه نمی‌کند.یا ته ته تعریف ما از زنانگی، ظواهر است مثلاً خانم‌هایی که لباس‌های ست می‌پوشند، محجبه‌هایی که روسری‌شان با کیف و ساق دستشان همرنگ است. شما با زنی که زنانگی را فقط در ظواهر می‌فهمد می‌خواهید کجا را فتح کنید؟ او اصلاً نسبت به ظرفیت‌های خود آگاه نیست. ظواهر، پول خرد زنانگی است.

تفسیر قرآن , زنان و خانواده , الگوی سوم , زنان ,

زن؛ نماینده حیات عاطفی

سوال: شما چه تعریفی از جنسیت زنانه و ویژگی‌های خاص زنان دارید؟

ویژگی زنان، عاطفه است که با احساس فرق می‌کند. عاطفه از نوع هیجان نیست در واقع شبیه به هیجان و احساسات می‌شود ولی با این‌ها فرق دارد. عاطفه ابراز محبتی است که ایده آن رشد دادن آدم‌ها است. زن نماینده حیات عاطفی است. به همین خاطر قاعده و قانونی دارد. اصل زنانگی بروز عاطفی در چهارچوب است. اگر تو چنین دختری کنی، نمی‌توانی جلویش را بگیری تا درجمع نیاید، خودت او را می‌آوری. حضرت زهرا در تمام صحنه‌های زندگی پیامبر حاضر است.اصلاً خود حضرت رسول(ص) حضرت زهرا را با خودشان می‌آوردند. ایشان همه جا هستند و نقش خیلی مهم و پررنگی در زندگی پیامبر دارند. حضرت رسول اصرار دارند به اینکه دائماً بگویند فاطمه دختر من است و من او را خیلی دوست دارم. فاطمه پاره جگرم هست و اگر او راضی نباشد من راضی نیستم.

سوال: این در حالی است که خیلی از پدرها دختر بچه‌هایشان را با خودشان خیلی این طرف و آنطرف نمی‌برند و حتی فکر می‌کنند که درست نیست.

بله تصویر ما از هر دو طرف مخدوش است چه متجددها و چه سنتی‌ها. یک بنده خدایی با توجه به روایاتی که از حضرت زهرا وجود دارد، روایت می‌کرد که حضرت زهرا شدیداً عفیف، مشهور است به اینکه خیلی با محبت است و همه جامعه می‌دانند زهرا خیلی مهربان است. دیدم چه زاویه دید جالبی دارد! حضرت زهرا چه چیزی از خودش تعریف کرده و چه چیزی از خودش به عنوان یک زن نشان داده که همه شدت محبت او را می‌دانند؟ به همین خاطر فرد نیازمند می‌داند که باید برود دم خانه حضرت زهرا تا چیزی به دست بیاورد.

اصل زنانگی بروز عاطفی در چهارچوب است

سوال: یعنی کنشگری در اجتماع داشتند و مردم او را می‌شناختند و ضمناً به مهربانی می‌شناختند؟

بله معصوم حاضر است، ارتباط دارد. مشکل ما این است که فکر می‌کنیم اگر زن را ترکیبی از عفت و عاطفه ببینیم؛ اگر بخواهد عفیف باشد دیگر نباید حضور داشته باشد، باید به پستو برود که در نتیجه دیگر عاطفه‌اش دیده نمی‌شود و اگر بخواهد عاطفی باشد باید از پستو بیرون بیاید و این یعنی باید عفتش را کنار بگذارد تا عاطفه‌اش دیده شود و جامعه زیبا شود. اما آیا نمی‌شود در جامعه بود و هر دو را داشت؟ عفیف و عاطفی؟ ما به دنبال تعریف این هستیم. بازنمایی ما از زن، زن عفیف پرعاطفه است. هم با رعایت عفت در جامعه حضور دارد و هم سرشار از عواطف است. شاید در ناخودآگاهمان چنین تصویری داریم که اگر عاطفه بگذاریم از عفتمان کم می‌شود. این‌ دو باید با هم جمع شود. مثلاً خانمی که قائل به چهارچوب‌هاست، وارد حریم خصوصی دیگران نمی‌شود و نمی‌گذارد کسی وارد حریم خصوصی او بشود و همه هم واقعاً عواطف او را درک می‌کنند. یعنی احساس نمی‌کنیم با دیوار مواجه هستیم. از او عکس العمل می‌گیریم. از او محبت دریافت می‌کنیم. حالا در مدل مادرانه، در مدل خواهرانه، مدل‌های متنوع پیدا می‌کند. بنابراین زن باید در جامعه باشد. او سازنده جامعه است. عامل حیات جامعه است.

آقا بیست سی تعبیر بسیار جذاب ویژه حضرت زهرا دارند یکی از این تعابیر این است که حضرت زهرا تجلی طرف ملکوتی وجود انسان است. یعنی دوست داری بفهمی ملکوت چیست؟ حضرت زهرا است. چرا زن شده؟ حضرت علی هم هستند اما هر کدام جایگاه خودشان را دارند و سر جای خودشان ایستادند. خداوند حتی با آیات طبیعی و در تعابیر قرآنی نشان داده است که هر کدام نقشی دارند و در جایگاه خودشان می‌نشینند؛ لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ.

مسئله زن در جهان نامتعادل؛ از انکار جنسیت زنانه تا عرضه سرمایه جنسی

سوال: پس مشکل امروز ما این هست که خانم‌ها در جای خودشان قرار نگرفتند. جامعه مرد ساخته و نامتعادل است و برای زنان جایی باز نمی‌کند.

بله. حالا زنان در این جامعه دو کار می‌کنند یا جنسیت خودشان را انکار می‌کنند و مردواره می‌شوند یا خودشان را می‌فروشند یعنی خودش را مایه التذاذ قرار می‌دهند. می‌گوید به من پروبال نمی‌دهید، انقدر جذابیت زنانه می‌ریزم که مجبور شوی من را ببینی. سرمایه جنسی‌اش را خرج می‌کند. افرادی هم که غیرتی‌تر هستند، می‌گویند همه این‌ها را دور می‌ریزم، شکل مردان می‌شوم تا به من جا بدهند.

سوال: یعنی حرفشان این است که می‌خواهند جایی در ساختار اجتماعی داشته باشند.

بله می‌خواهد نقش خودش را در ساخت‌جامعه ایفا کند و جایی که خدا به او داده را پیدا کند.

سوال: آیا علت بخشی از بی‌حجابی‌ها این نیست که زنان به دنبال عاملیت خودشان هستند و خواسته هم خواسته درستی است.

بله باید بتوانی خواسته‌شان را تأمین کنی وگرنه دچار تناقض می‌شوند. به عنوان مثال هم به گونه‌ای لباس پوشیده است که فکر کنی مرد است، هم صورتش مملو از آرایش است. یک هدف عمده این بی‌حجابی‌ها به خصوص در نسل جوان این هست که دنبال لج درآوردن هستند. جوانی که دنبال لج درآوردن است باید ببینی چه کارش کردی که دارد لجبازی می‌کند؟

 این حرف‌ها را که بزنیم متهم هم می‌شویم. یکی از این اتهام‌ها مذهبی صورتی بودن است. ولی واقعاً اگر شما موضوعی به نام تربیت و رشد را وسط بگذارید و بگویید این انسان است، رشد این انسان تدریجی است و میل به رشد هم دارد، کمال طلب است، آزادی‌خواه است، دوست ندارد برده شود، باید اجازه داشته باشد، تجربه کند، بفهمد، آگاهی داشته باشد و اختیارش را خرج کند. رشد انسان به خرج کردن اختیارش است. در حالی که تو نگذاشتی از اختیاراتش خرج کند، باید زمین را برایش فراهم می‌کردی تا از اختیاراتش خرج کند.

حالا اگر به مسئله اینگونه نگاه کنیم در ارتباط با تربیت چه نمره‌ای به خودمان می‌دهیم؟ چه بلایی به سر این بچه‌ها آوردیم؟باز بخواهیم از انصاف خارج نشویم، حرف والدین این است که همین را برای ما تعریف کردند. می‌گویند اگر نسل‌هایمان را هم به عقب برگردیم تمامی آبا و اجداد ما هم اینگونه فکر می‌کردند. حتی خود خانم‌ها هم اینگونه فکر می‌کنند.

تفسیر قرآن , زنان و خانواده , الگوی سوم , زنان ,

توجیح انفعال زنانه با برداشت اشتباه از مفاهیم دینی

سوال: بله من حتی خانم‌هایی را می‌شناسم که این مسئله برایشان قطعی شده که زن جنس دوم است و عاملیت ندارد و یک موجود وابسته است که باید تحت اختیار مرد باشد. خانمی به من می‌گفت هر چقدر هم تلاش کنید، نمی‌توانید واقعیت را برعکس کنید. یعنی واقعیت را فرودستی زن می‌دید.

مسئله بدتر این است که ما عنصری در زن داریم به نام قنوت که فروتنی آگاهانه است. بازنمایی که بعضی از خانم‌ها برای توجیه انفعال خودشان می‌دهند این است که من مطیع و فرمانبردار هستم ولی این قنوت نیست بردگی است. فروتنی از سر آگاهی است که قانت می‌سازد و زن توسری خور و تحقیر شده اتفاقاً این مفهوم را خراب می‌کند. قانت حضرت مریم است. جرأت داری کارهایی که حضرت مریم می‌کرد، بکنی؟

سوال: یعنی قانت در مقابل خداوند تعریف شده؟ چون قانت در ادامه آیه الرجال قوامون علی نساء آمده، برخی می‌گویند این قانت در مقابل شوهر تعریف شده است.

مرتبه پیدا می‌کند. اگر به آن بعد اجتماعی بدهیم تصویر درخشان مرد در جامعه دینی، قوام است و تصویر درخشان زن؛ قانت، حافظ غیب و صالح است. سه وصف پیدا می‌کند که قنوت پاشنه آشیل است. قانت است یعنی چه؟ زندگی یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد و ظاهر با باطن مدیریت می‌شود. شهود با غیب، مدیریت می‌شود. من به غیب عالم هستی و ملکوت احتیاج دارم. کسی که می‌تواند پای ملکوت را به زندگی مادی باز کند، زن است چون زن قانت است یعنی می‌تواند با غیب ارتباط بگیرد، اتصال برقرار کند و حقیقت‌های غیبی را نازل کند. به خاطر همین می‌گویم برگ برنده خدا هر کجا که خواست ساختارشکنی کند، زن است.

خوانش غالب از قوامیت مرد با مفهوم عبودیت هم‌خوانی ندارد

سوال: پس فهم ظاهری آیات به شدت راهزن می‌شود. این مباحث انگار کاملاً مباحث تفسیری است و احتیاج داریم آیات را دوباره بازخوانی کنیم تا به فهم درستی از آیات برسیم.

بله اینطور خدمتتان عرض کنم از یک جایی به بعد خیلی برای من سوال شد که چرا هرچه آیه است که به صورت خاص روی جنسیت دست گذاشته و درباره زن صحبت می‌کند، تصویر بد و پلید و ناخوشایندی دارد؟!

اگر تاریخ تفسیر را ملاحظه کنید در کل 4 هزار اثر تفسیری داریم که 3 هزار و چهارصد تفسیر برای اهل سنت است و فقط 600 تفسیر برای شیعیان است. این تفاسیر شیعی هم تحت تأثیر تفاسیر اهل سنت هستند یعنی برگ برنده روایت در تفسیر، دست اهل سنت است. اهل سنت هم که می‌گوییم با مردم کاری نداریم، جریان حاکمیتشان را ببینیم. جریانی که به دنبال غصب حکومت بودند را یک جریان عادی نبینید. تصویری که این  جریان حاکمیت اهل سنت از آیات ارائه کرده یک تصویر کاملاً مخدوش است. به تعبیر حاج آقا مهدی‌زاده می‌گویند یک استیلای مقدس در این تفاسیر بازنمایی شده است. درواقع همان استیلا و نظام امپراتوری است که این جریان یک لایه تقدس روی آن کشیده‌‌اند. «ولی» در اندیشه اهل سنت همان انسان برتر یا ‌پادشاه مقدس است ولی ما چنین چیزی نمی‌گوییم. «ولی» که ما تعریف می‌کنیم به هیچ وجه پادشاه و سلطان نیست. بالا قرار گرفتنش فقط برای رشد کسی است که پایین دستش قرار گرفته است. ایده‌اش رشد دادن است، نه استثمار.

اگر او را در مرتبه بالاتر قرار می‌دهیم فقط به دلیل توانایی‌اش در رشد دادن است.یک کوهی را از دامنه تا قله فرض کنید. کسی که اسمش را ولی می‌گذاریم، کسی است که یک پله از من بالاتر است و دست دراز کرده تا من را بالا بیاورد و به من کمک کند و این مرتبه زنجیره‌ای است. تصویر ما از ولی این است. این کلیت قصه است.

خوانش شیعی در تفسیر، روایت کف میدان نیست

سوال: چه تصویرسازی زیبایی از معنای ولی. یعنی می‌توانیم بگوییم برداشت از قوامیت مرد هم شبیه همین استیلای مقدس است. چون طبق خوانش غالبی که وجود دارد و حتی ذهنیت خیلی از آقایان ما این هست و بعضی از خانم‌های ما هم تقریباً چنین چیزی را پذیرفتند؛ فرد مستقل کنشگر آقا است و استقلال خانم‌ها مخدوش است و در کل زن در گفتمان دینی یک موجود وابسته به نظر می‌رسد.

بله دقیقاً. خوانش شیعی در تفسیر قرآن روایت کف میدان نیست. در علم مانده و تبدیل به روایت و گفتمان و گفتگوی میان آدم‌ها نشده است. اساساً این خوانش از قوامیت با مفهوم عبودیت همخوانی ندارد. اگر استقلال و وابستگی به این شکل فهمیده شود که ما موجودی داریم که کاملاً مستقل است و یک موجودی داریم که کاملاً وابسته است یعنی صفر و صد ببینم که یکی صد استقلال و صفر وابستگی باشد و دیگری صد وابستگی و صفر استقلال یعنی رابطه خدا و بنده را درست نفهمیده‌ایم. معلوم است داریم انسان را مستقل از خدا می‌بینیم و این بازنمایی همان پادشاه است. حرف پادشاه این است که می‌گوید من خدا هستم«انا ربکم الاعلی» در حالی که استقلال محض فقط ویژگی خدا است و وابستگی محض فقط ویژگی مخلوق است. در رابطه مخلوق با مخلوق، استقلال و وابستگی نسبت پیدا می‌کند و از حالت صفر و صد خارج می‌شود. مثلاً در یک موضوع مرد80 استقلال است ولی در موضوع دیگری زن 80 استقلال است. موضوعات متنوع هستند. در موضوعات متنوع، نسبت این‌ها متفاوت می‌شود. یکی از مشکلاتی که ما در این فضا داریم این است که کلید واژه‌های ما متأسفانه خیلی مصادره به مطلوب شده است یعنی مای شیعه خودمان تعریفش نکردیم و مای سنی به نفع خودش تعریف و تحریف کرده است.

ادامه دارد...

 
 
واژه های کاربردی مرتبط
حج ۱۴۰۳
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon