صبح واقعه


صبح واقعه

وقتی تظاهرات آرام و از پیش تعیین‌شده ۱۶شهریور از مسجد «قبا» آغاز شد و در میدان آزادی و با خواندن یک قطعنامه به پایان رسید، این جمله میان مردم دهان به دهان گشت و تبدیل به شعار شد: «فردا... ۸ صبح ... میدان ژاله!».

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، رگبارهای پی‌در‌پی گلوله‌ که مردم را در میدان ژاله و اطرافش مثل برگ روی زمین ریخت، بیش از غم و اندوه، این حیرت و بهت‌زدگی بود که از سر و روی شهر بارید. آن‌ها که در راهپیمایی‌ها بارها تیراندازی‌های هوایی و زمینی سربازان را دیده یا باتوم خورده و پا سست نکرده بودند، آن‌هایی که شهادت گاه و بیگاه انقلابی‌ها را به یاد داشتند، از حوادث خرداد42 به بعد، هیچ‌وقت، رژیم و مأمورانش را این‌قدر خشن و بی‌رحم ندیده بودند.

من قدرتمندم
پس از یک دوره 6 ماهه که اولین جرقه‌های انقلاب زده شده و به مرور اعتراض‌ها شدت گرفت، حالا یکی دو ماهی می‌شد که ناآرامی‌ها کمتر شده و رژیم پهلوی داشت ژست «همه چی آرومه» را در محافل بین‌المللی می‌گرفت. کمی پیش‌تر، شاه در یک گفت‌و‌گوی تلویزیونی گفته بود: «هیچ قدرتی توان کنار گذاشتن مرا نخواهد داشت، چراکه 700 هزار نیرو از من پشتیبانی می‌کنند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت سرم هستند و من قدرتمندم...». دولت مثلاً «آشتی ملی» هم روی کار آمده بود تا به گفته خودش با راه‌های مسالمت‌آمیز به اعتراض‌ها و مطالبات مردم رسیدگی کند. کشتار جمعه سیاه57 در چنین شرایطی شکل گرفت و «آشتی ملی» با ده‌ها شهیدی که از مردم گرفت، سبب شد انقلابیون و مخالفان رژیم متوجه شوند همه راه‌های احتمالی مسالمت‌آمیز به رویشان بسته است. مردم داغدار و بهت‌زده، آن‌هایی که باران مرگبار گلوله‌ها را از نزدیک دیده بودند باورشان نمی‌شد تعداد شهیدان روز جمعه سیاه همان 58 نفری باشند که اطلاعیه شماره4 فرمانداری نظامی تهران خبرش را داده و تعداد زخمی‌ها را هم 205 نفر اعلام کرده بود. دادگستری تهران، روز بعد اعلام کرد تعداد کشته‌ها به 95 نفر رسیده است. یکی از کارمندان پزشکی قانونی تهران بعدها در خاطراتش نوشت: «555 جنازه در قطعه 17 بهشت زهرا دفن شد که دفن آن‌ها سه یا چهار روز طول کشید... از طریق ساواک نیز 342 جنازه را در بهشت زهرا طی یک ماه به خاک سپردیم...». «هویدا» بعدها درباره تعداد کشته‌های 17شهریور به 500 نفر اشاره کرد. «پارسونز» سفیر وقت انگلیس‌ در تهران تعداد کشته‌ها را «‌صد‌ها نفر» گزارش می‌کند ‌و «سولیوان»‌ سفیر آمریکا نیز در گزارش به کاخ سفید از کشته شدن بیش از 200 تظاهرات کننده می‌نویسد. روایت خبرنگاران و رسانه‌های خارجی هم به‌شدت با آمار و ارقام رسمی متفاوت است.‌ «میشل فوکو» فیلسوف فرانسوی که آن زمان برای پوشش دادن وقایع انقلاب از طریق یک روزنامه ایتالیایی به ایران آمده بود، مدعی شد در این روز 4هزار نفر هدف گلوله قرار گرفتند.




چه کسی گفت فردا، میدان ژاله؟
وقتی تظاهرات آرام و از پیش تعیین‌شده 16شهریور از مسجد «قبا» آغاز شد و در میدان آزادی و با خواندن یک قطعنامه به پایان رسید، این جمله میان مردم دهان به دهان گشت و تبدیل به شعار شد: «فردا... 8 صبح ... میدان ژاله!» این در حالی بود که طبق گزارش‌های موثق و خاطرات به‌جا مانده از آن روزها، نه سخنران این مراسم (شهید بهشتی) و نه قطعنامه‌خوان (ناطق نوری) کوچک‌ترین حرفی از تجمع برای روز بعد نزدند. پس چه شد که برخی از مردم تصمیم گرفتند روز بعد، تجمع و راهپیمایی کنند؟  

برخی منابع دعوت تجمع 17شهریور در میدان ژاله را به حسینیه و تشکیلات مرحوم «شیخ یحیی نوری» از روحانیان سرشناس و مخالف رژیم مربوط می‌دانند. خود مرحوم اما در خاطراتش می‌نویسد: «من یک جلسه تفسیر هم صبح‌های جمعه (در حسینیه میدان ژاله) داشتم و جمعیت بیشماری شرکت می‌کردند... روز پنجشنبه 16شهریور که مردم به خیابان‌ها ریختند... سرشار از احساس و حماسه بودند... ما برای همان جلسه تفسیرصبحگاهی اعلام کردیم صبح فردا میدان ژاله...».

ابهام و پرسش بعدی درباره 17شهریور این است که چطور نظامیان و سربازانی که از میان مردم همین آب و خاک برخاسته‌اند، حاضر شده بودند دست به چنین کشتاری بزنند؟ میان حرف و حدیث‌هایی که آن روز و روزهای بعد، دهان به دهان می‌گشت، به جز تعداد شهدایی که ربوده شده و به نقطه نامعلومی برده شده‌اند، صحبت از نظامیانی بود که به زبانی جز فارسی حرف می‌زدند!

مشت آهنینی که شکست
روزنامه «هاآرتص» در شماره 23 اکتبر 1978، روزنامه «داوارد» در شماره‌های 10 و 23 اکتبر و مجله نظامی «سیکراهودشیت» در سوم نوامبر 1978 نوشتند: «اسرائیل یک پل هوایی از فرودگاه لود و فرودگاه نظامی «رامات داوید» از نزدیکی حیفا برای رساندن سلاح‌های خاص به ایران ایجاد کرد... همچنین یک گروهان کماندو برای عملیات شهری به تهران فرستاده شدند...». «لوموند» نیز در گزارشی نوشت: شایعات در شهر حکایت از فرود آمدن سه هواپیمای حامل کماندوهای اسرائیلی در فرودگاه مهرآباد در چهارشنبه شب می‌کرد و آن‌ها عامل کار کثیفی بودند که سربازان ایرانی حاضر به انجام آن نشدند! پس از انقلاب آمار شهدای تهرانی واقعه 17شهریور، 88 نفر و در برخی از اسناد دیگر 93 نفر اعلام شد. 123 نفر دیگر نیز همین روز در سایر نقاط کشور به شهادت رسیده بودند. چه این آمار رسمی را بپذیریم و چه با اتکا به گفته‌های شاهدان عینی ماجرا، تعداد شهدا را بیشتر از این‌ها بدانیم، در نتیجه ماجرا تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند. 17شهریور با شهیدانی که زنان و کودکان زیادی در میانشان به چشم می‌خورد، به روز و نقطه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شده و این کشتار هم برای پهلوی بسیار گران تمام می‌شود. دولت‌هایی که تا دیروز به بهانه‌های مختلف، به حمایت از دولت و رژیم حاکم بر ایران می‌پرداختند، برای ادامه این روند دچار تردید می‌شوند. آن‌هایی که با توجیه به کار بردن مشت آهنین، کشتار 17شهریور را طراحی و اجرا کردند، فکرش را هم نمی‌کردند که رنگین کردن میدان ژاله و خیابان‌های اطراف از خون شهیدان، به پیروزی سریع‌تر انقلاب بینجامد.       

 

منبع: قدس

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon