نظام سلطه دوباره درپی خاورمیانه جدید
آنچه این روزها در منطقه رخ میدهد حلقههای پیدا و پنهان جنگ بزرگ ترکیبی و چندوجهی در راستای کلان استراتژی نظام سلطه و «ائتلاف غربی، عبری، عربی» برای تحقق آرزوی دیرینه غرب برای ایجاد خاورمیانه جدید، فروپاشی و تجزیه ایران، متلاشی کردن محور مقاومت است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سیدعبدالله متولیان در یادداشتی نوشت: حدود بیست سال پیش نظام سلطه به رهبری امریکا به منظور از میان برداشتن نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها مانع استقرار نظام تک قطبی و ایجاد دهکده جهانی، کلان طرح ایجاد خاورمیانه جدید را با استراتژی گالیور (دومینوی تجزیه کشورهای منطقه به کشورهای کوچک پس از تجزیه ایران) پی گرفت ولی با وجود «ایجاد، سازماندهی، تجهیز، آموزش، حمایت و هدایت داعش» و هزینه 7 تریلیون دلاری در برابر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی زانو زد و با شکست مفتضحانه مجبور به خروج تدریجی از منطقه و رها کردن طرح خاورمیانه جدید شد.
اینک نظام سلطه با اطلاع از اقتدار و توانمندی و تسلط کامل محور مقاومت بر شرایط منطقه و مشاهده سرعت گرفتن فروپاشی رژیم صهیونیستی، در اوج استیصال و عصبانیت در حال بازآفرینی و تکرار اشتباه بزرگ خود در ایجاد خاورمیانه جدید است و گویا فراموش کرده که رهبر فرزانه انقلاب در همان سالها تأکید و تصریح کرده بود که «اگر خاورمیانه جدیدی بخواهد شکل بگیرد قطعاً خاورمیانه اسلامی با حذف کامل رژیم صهیونیستی شکل خواهد گرفت» و روند امور و شکلگیری محور مقاومت این حقیقت را به اثبات رسانده است.
آنچه این روزها در منطقه رخ میدهد حلقههای پیدا و پنهان یک جنگ بزرگ ترکیبی و چندوجهی، در راستای کلان استراتژی نظام سلطه و «ائتلاف غربی، عبری، عربی» برای تحقق آرزوی دیرینه غرب برای «ایجاد خاورمیانه جدید»، «فروپاشی و تجزیه ایران»، «متلاشی کردن محور مقاومت»، «بازگرداندن جایگاه و اقتدار رژیم صهیونیستی به قبل از عملیات طوفان الاقصی» و «پیگیری مجدد پیمان آبراهام و طرحهای توسعه جغرافیایی و تسلط کامل رژیم صهیونیستی بر منطقه» است.
مرور وقایع و تحرکات و رخدادهای یکی دو ماه اخیر و تجزیه و تحلیل ابتدایی آنها، پرده از اهداف شوم نظام سلطه و طرح بزرگ خاورمیانه جدید بر میدارد. هر کدام از این وقایع و تحرکات بخشی از یک طرح بزرگ هستند که به تنهایی بیمعنی بوده و چه بسا که طرح فریب و آدرس عوضی باشند. در شرایطی که همه شواهد و قرائن از درتله افتادن صهیونیستها و شکست قطعی و عدم دستیابی اسرائیل به هیچ یک از اهداف سه گانه خود در یک سال گذشته خبر میدهد، به یکباره با سلسلهای از اتفاقات به ظاهر جدا از هم ولی در واقع پیوسته به هم مواجه میشویم:
ـ رژیم صهیونیستی به لبنان حمله میکند.
ـ امریکاییها بحث تشدید تحریمها را بازآفرینی میکنند.
ـ اروپاییها پرواز خطوط هوایی ایران به آسمان اروپا را تحریم میکنند.
ـ اتحادیه اروپا در بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیج فارس، از ادعای متوهمانه امارات بر جزایر ایرانی حمایت میکند.
ـ در فضای مجازی به صورت گسترده به تشدید اختلافات بین افغانستان و ایران دامن زده میشود.
ـ امپراتوری رسانهای غرب به صورت وسیع از اولین آزمایش هستهای ایران میگویند.
ـ رسانههای ائتلاف غربی، عبری، عربی، خطر ایران هستهای را بزرگترین تهدید برای کشورهای منطقه معرفی میکنند.
ـ رسانههای غربی در اقدامی هماهنگ از انتقام سنگین رژیم صهیونیستی و حمله گسترده به مراکز هستهای و انرژی ایران میگویند.
ـ لشکر سایبری و پیاده نظام دشمن در حال بمباران روانی و بزرگنمایی خطر حمله رژیم صهیونیستی به ایران هستند.
ـ در داخل کشور بر بستر فضای مجازی و برخی رسانهها، خط اختلافافکنی بین ارکان و اجزای نظام پی گرفته میشود.
ـ گروهکهای تروریستی و برانداز (تحریرالشام، جبهه النصره و داعش)، دوباره در سوریه جان میگیرند و بحث سرنگونی حکومت بشار اسد مجدداً بر سر زبانها میافتد.
بر این اساس حمله اسرائیل به حزبالله لبنان (با هماهنگی امریکا و غرب و دقیقاً مانند جنگ 33 روزه در سال 2006)، عملیاتی ایذایی است (و سایر اتفاقات و تحرکاتی که به بخشی از آنها اشاره شد همگی اقداماتی ردگم کن و با هدف تصمیمسازی و تأثیرگذاری بر اقدامات احتمالی ایران است) که اگر بتوانند اهداف زیر را محقق کنند سپس عملیات اصلی علیه ایران را آغاز خواهند کرد. در حقیقت رژیم صهیونیستی وارد جنگ با حزبالله لبنان شده تا
ـ با کشتن فرماندهان، اقتدار و زنجیره فرماندهی حزبالله را نابود کند.
ـ با کشتن سید حسن نصرالله نخ تسبیح وحدت، ثبات، امنیت و آرامش لبنان را پاره کرده و بین حزبالله و نظام سیاسی لبنان فاصله ایجاد کند.
ـ بر آتش جنگهای داخلی لبنان و ظهور مجدد فالانژها و کتائب و جنگهای ویرانگر گذشته دامن بزند.
ـ با ایجاد موج تنفر، ساختار سیاسی متفرق و چندضلعی لبنان و مردم لبنان را علیه حزبالله وارد میدان کند.
ـ حزبالله را وادار به پذیرش آتشبس (عدم حمایت حزبالله در فلسطینیها و قطع کامل آتش باری حزبالله علیه شهرکهای صهیونیست در هر شرایطی) بکند.
ـ با زمینگیر کردن حزبالله و تشدید فشار روانی و مشغولسازی ایران و تصمیمسازی برای مسئولان ایرانی در وقایع پیش گفته، زمینه فروپاشی حکومت بشار اسد را فراهم کند.
تنها در این صورت است که امکان پیگیری مجدد طرح خاورمیانه جدید فراهم خواهد شد. اما ناگفته پیداست که برخلاف انتظارات صهیونیست ها، نه تنها شبکه فرماندهی حزبالله آسیب ندیده، بلکه قویتر از گذشته وارد میدان شده و با تجهیزات موشکی و پهپادی جدید به جای عمق 10 کیلومتری، اینک علاوه بر توسعه میدان جنگ به عمق 80 کیلومتری، حیفا و بسیاری از اماکن نظامی صهیونیستها را زیر آتشباری سنگین خود گرفته و رژیم صهیونیستی را با امواج سهمگین تهدیدات نظامی، امنیتی، اقتصادی و روحیروانی مواجه ساخته و صدها هزار آواره را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرده و مانند سال 2006 شکست سنگین را بر دشمن وارد ساخته است. در باره نقشههای دشمن در پیگیری مجدد ایجاد خاورمیانه جدید ناگفتههای بسیاری وجود دارد که در یادداشتهای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
منبع: جوان
انتهای پیام/