روایتی از چاله آسانسور تا چاه اعتیاد در یک مستند
مستند «آسانسور» به کارگردانی جواد رزاقیزاده، داستان کارتنخوابی است که مسیر زندگیاش را به طرز معجزهآسایی تغییر میدهد. این فیلم با روایتی نوآورانه و پر از امید، یکی از مستندهای اجتماعی جشنواره سینما حقیقت به شمار میرود.
خبرگزاری تسنیم-امیر حسین مکاریانی؛ فیلم مستند «آسانسور» از آن دست آثاری است که با انتخاب سوژهای متوسط، اما پرداختی خاص و خلاقانه، به خوبی در جشنواره سینما حقیقت دیده شد. داستان «محمد صابری»، کارتنخوابی که با الگو گرفتن از رابرت داونی جونیور، زندگی خود را از فاجعه به قهرمانی تغییر داده، در نگاه اول ممکن است تکراری به نظر برسد. اما مواجهه هنری رزاقیزاده با این موضوع، فیلم را به اثری فراتر از یک روایت ساده از آسیبهای اجتماعی تبدیل میکند.
آنچه «آسانسور» را از آثار مشابه متمایز میکند، این است که مستندساز نهتنها به قصه اعتیاد و رهایی از آن میپردازد، بلکه یک روایت چندلایه از تلاش برای بازسازی هویت، ارتباط انسانی و امید ارائه میدهد. خلاقیت در اینجا نه فقط در روایت که در ساختار اثر نیز مشهود است. این فیلم، برخلاف بسیاری از مستندهای اجتماعی که به آسیبها اشاره میکنند و مخاطب را با حس تلخی و یأس ترک میکنند، دست مخاطب را رها نمیکند. رزاقیزاده تا سالها پس از شروع داستان با شخصیت همراه میماند و این استمرار باعث میشود که «محمد صابری» نه یک قربانی آسیب، بلکه یک الگوی امیدبخش برای تماشاگر شود.
یکی از نقاط قوت «آسانسور»، استفاده هوشمندانه از فیلمبرداری برای به تصویر کشیدن تغییر طبقات اجتماعی است. از صحنههایی که یک معتاد در خیابانها سرگردان است تا سکانسهایی که او به عنوان بازیگر در سریال «یاغی» ایفای نقش میکند، دوربین نقش مهمی در انتقال حس صعود و پیشرفت او دارد. این استعاره با عنوان فیلم نیز به زیبایی همخوانی دارد: آسانسور، وسیلهای برای عبور از طبقات، همانطور که شخصیت اصلی از قعر به اوج میرسد.
یکی دیگر از جنبههای جالب فیلم، خاستگاه داستان است. اینکه از دل یک سریال داستانی مانند «یاغی»، شخصیتی واقعی کشف شود و به یک مستند بدل شود، خود اقدامی خلاقانه در سینمای مستند ایران به شمار میرود. البته پیش از این تولید مستند از رویه ساخت فیلم یا یک سریال مرسوم بوده اما اینکه یکی از بازیگران فیلم، خود سوژه مستند باشد کمتر ساخته شدهاست. در ادامه چند نمونه از مستندهایی که از دل یک فیلم یا سریال بیرون آمده یا به نوعی به آن متصل شده است را ذکر میکنیم.
مستند «جنگ ستارگان: یادآوری امید» (The People vs. George Lucas)؛ این مستند از دل مجموعه فیلمهای «جنگ ستارگان» شکل گرفته و به تأثیر فرهنگی این مجموعه و واکنشهای طرفداران به تغییرات و نسخههای جدیدی که جورج لوکاس در آثار اصلی ایجاد کرد، میپردازد.
مستند «اقیانوس پشت دوربین» (Ocean Behind the Scenes)؛ مستندی که به پشتصحنه تولید فیلم معروف «تایتانیک» ساخته جیمز کامرون پرداخته است. این اثر از داستان تولید تا چالشهای فنی و هنری این شاهکار سینمایی را پوشش میدهد.
مستند «فراتر از متیو مککانهی» (Beyond Matthew McConaughey)؛ اگرچه این مستند مستقیماً از یک سریال یا فیلم بیرون نیامده، اما زندگی و تغییر مسیر شغلی متیو مککانهی پس از فیلمهای مهم او مثل «باشگاه خریداران دالاس» (Dallas Buyers Club) مورد بررسی قرار میگیرد.
مستند «نقاشی در تاریکی» (Painting with Darkness)؛ مستندی که به دنبال موفقیت فیلم «دختر گمشده» (Gone Girl) ساخته شد و بر شخصیت و روانشناسی شخصیت «امی دان» و تأثیر داستانهای مشابه در واقعیت تمرکز کرد.
«زیستن در دنیای والاس و گرومیت» (Living in Wallace and Gromit’s World)؛ مستندی درباره جهان خلاقانهای که برای ساخت سریال و فیلمهای والاس و گرومیت طراحی شد و چگونگی تأثیر این شخصیتها بر مخاطبان جهانی.
این رویکرد نشان میدهد که چگونه مرزهای میان مستند و داستانی میتوانند محو شوند و به شکلگیری آثاری عمیقتر و تأثیرگذارتر منجر شوند. در نهایت، «آسانسور» نه فقط داستان یک فرد، بلکه نمادی از امید اجتماعی است. این فیلم با نمایش چالشهای دشوار شخصیت اصلی در یافتن خانواده و تلاش برای تبدیلشدن به قهرمانی برای فرزندش، پیام روشنی از امکان تغییر و بازسازی هویت به مخاطب ارائه میدهد. رزاقیزاده با روایتی گرم و صمیمی، نشان میدهد که حتی در تاریکترین لحظات زندگی، امید میتواند راهگشا باشد.
«آسانسور» با پرداخت خلاقانه و نگاه انسانیاش، از یک سوژه ساده به مستندی تأثیرگذار تبدیل شده است. این اثر، نمونهای الهامبخش از قدرت سینمای مستند در روایت تغییر و امید است.
انتهای پیام/