«مبادا»‌ها را‌‌ رها کن؛ هرچه «باداباد»

«مبادا»‌ها را‌‌ رها کن؛ هرچه «باداباد»

خبرگزاری تسنیم: آهنگساز هراسی از ساختن نداشته و خواننده هراسی از پرده‌های بالا ندارد. بهمنی هم به هنر این دو جوان اعتماد کرده و در کنار آن‌ها قرار گرفته است؛ چندان به «مبادا»‌ها فکر نکرده‌اند تا «بادا»‌ها به بهترین شکل ممکن نقش گیرند.

خبرگزاری تسنیم – یاسر شیخی یگانه

تقریبا دو سال پیش بود که قطعه «ارغوان» را به آهنگسازی و نوازندگی فرج‌نژاد و با آوازی از اشکان کمانگری شنیدم. آن زمان فرج‌نژاد مشغول کار کردن بر روی این قطعه بود.

از‌‌ همان زمان که فرج‌نژاد این قطعه را برایم پخش کرد و من از نخستین شنوندگان «ارغوان» بودم، نام فرج‌نژاد و کمانگری را برای همیشه به خاطر سپردم.

فرج‌نژاد می‌گفت کل این قطعه را، نت به نت نوشته است. آهنگسازی و آواز خواننده در قطعه «ارغوان» نشان از ظهور پدیده‌ای نو در موسیقی ایرانی داشت.

حاصل همکاری فرج‌نژاد و کمانگری قرار بود خیلی زود‌تر از این‌ها منتشر شود اما به دلیل مشکل گرفتن مجوز، با یکی دو سال تاخیر، و در قالب آلبوم «باداباد» منتشر شد.

اگر موسیقی ایرانی را دوست دارید و اگه می‌خواهید آلبومی از موسیقی ایرانی با داشتن ویژگی‌های این موسیقی را بشنوید؛ بهتر است روی این آلبوم تامل ویژه‌ای داشته باشید؛ «باداباد»...

آهنگسازی جوان در کنار خواننده‌ای جوان‌تر، کنارشان شاعری قرار گرفته که این روز‌ها در ادبیات معاصر ایران حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد؛ محمد علی بهمنی.

آلبوم را که می‌شنوی به نظر می‌رسد این سه هنرمند؛ یعنی شاعر، آهنگساز و خواننده شعارشان این بوده؛
مبادا... یا نه! بادا... هر چه بادآ باد... فرقش چیست؟!

آن‌ها دست به ریسک زده‌اند. آهنگساز هراسی از ساختن نداشته و خواننده هراسی از پرده‌های بالا ندارد. بهمنی هم به هنر این دو جوان اعتماد کرده و در کنار آن‌ها قرار گرفته است؛ چندان به «مبادا»‌ها فکر نکرده‌اند تا «بادا»‌ها به بهترین شکل ممکن نقش گیرند.

غزل در نزد من هرچند جان شعر ایرانی است / تغزل در چنین ایام اما راوی ما نیست

این نخستین بیتی است که در این آلبوم خوانده می‌شود، اما نه با آواز، که با دکلمهٔ محمد علی بهمنی.

دکلمه شاعر و حضور پررنگ محمد علی بهمنی در‌‌ همان ابتدای آلبوم این اطمینان را به شنوندگان می‌دهد که؛ با خیال راحت شعرهای این آلبوم را بشنود، چرا که شاعری چون محمد علی بهمنی بر انتخاب و خوانش شعرهای آلبوم نظارت کرده است. این نکته برای اجرای موسیقی ایرانی که در آن، کلام حرف اول را می‌زند؛ نقطهٔ قوتی است که این روز‌ها در بسیاری از آثار، جایش خالی است. یعنی کمتر دیده شده که شاعران بزرگ در کنار آهنگسازان یا خوانندگان جوان قرار گیرند.

شاید علت این امر غرورِ برخی از خوانندگان جوان است، آن‌ها دچار این توهم شده‌اند که به تنهایی همه چیز را می‌دانند. از سوی دیگر شاعرانِ پیشکسوت، اعتمادِ چندانی به نسل جوان ندارند.

روزگاری هوشنگ ابتهاج در کنار محمد رضا لطفی، محمدرضا شجریان و دیگر اعضای چاووش قرار گرفت که حاصل کارشان تا کنون هم منحصر به فرد مانده است. دو تن از خوانندگانِ شناخته شده موسیقی ایرانی یعنی محمدرضا شجریان و شهرام ناظری، بخشی از موفقیت‌های خود را مدیون هم نشینی با شاعرانی چون هوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری و مهدی اخوان ثالث هستند.

نگاهی به تاریخ موسیقی ایرانی در چهار دهه گذشته این نکته را ثابت می‌کند که دوستی خوانندگان و آهنگسازان موسیقی ایرانی با شاعران بزرگ همواره نتایج ارزنده‌ای برای موسیقی ایرانی در بر داشته است.

باید «کلاه‌مان را حباب وآر از نشاط براندازیم» که هنوز هم آهنگسازان و خوانندگانِ جوانی هستند که خود را دانای کل نمی‌دانند و از کمک شاعران بزرگ برای بهتر کردن کیفیت آثارشان کمک می‌گیرند.

پس از دکلمهٔ بهمنی، قطعه‌ای با آواز آرش کمانگری بر روی شعر «باداباد» آغاز می‌شود.

در قطعهٔ «باداباد»، کمانگری در خوانش شعر کاملا از لحن‌ها و تکیه‌هایی که محمد علی بهمنی در دکلمه ارائه کرده بود، پیروی می‌کند. کمانگری سعی می‌کند تمام حروف و کلمات را به بهترین شکل ممکن ادا کند. این‌‌ همان نکته‌ای است که بسیاری از خوانندگان به دلیل محو شدن در گوشه‌ها و ملودی‌ها آن را فراموش می‌کنند. اما این بار در آلبوم «باداباد»، با حضور بهمنی، نه تنها این نقیصه رفع شده که حتی خوانش درست ابیات به نکتهٔ قوت این آلبوم تبدیل شده است.

شعری از سعدی، تکنوازی تار از می‌دیا فرج‌نژاد و آواز کمانگری.
ساز و آوازی که هوشمندانه انتخاب شده است. سال‌ها پیش شجریان در آلبوم «گلبانگ» (بت چین) آوازی بر روی همین شعرِ سعدی می‌خواند.
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا / فراغت از تو می‌سر نمی‌شود ما را

در آن آواز هوشنگ ظریف با نواختن تار، شجریان را همراهی می‌کند. اما این بار در آلبوم «بادا باد» همین غزل از سعدی را آرش کمانگری می‌خواند و فرج‌نژاد تار می‌نوازد. شاید آن‌ها به عمد چنین انتخابی داشته‌اند؛ تا به نوعی ادامه راه آواز در موسیقی ایرانی را البته با رنگی امروزی در روزگارِ امروز نشان دهند.

نکته دیگری که در اجرای ساز و آواز وجود دارد اینکه زمان این قطعه حدود 6 دقیقه است. فرج‌نژاد و کمانگری به خوبی با حوصله مخاطب امروز موسیقی ایرانی آشنا هستند و با کم کردن فاصله پاسخ آواز‌ها و کوتاه کردن جمله‌ها، توانسته‌اند آوازی با کیفیت را در زمانی مناسب برای مخاطب ارائه دهند.

این ساز و آواز به انصاف؛‌‌ همان شفافیت مضراب‌های ظریف و گاهی قدرت و صلابت آواز شجریان در تارنوازی فرج‌نژاد و آواز کمانگری شنیده می‌شود. آن‌ها در این آواز توانسته‌اند امضای خود را پای اثر داشته باشند.

«خروش»؛ قطعه‌ای با ریتمی تند. این ریتم تند با آوازی آرام آغاز می‌شود.

نفسم را پر پرواز از توست...
شعری از فریدون مشیری در مدح و ثنای وطن. فرج‌نژاد برای این قطعه وطنی، ترجیح داده به گونه‌ای متفاوت عمل کند. ریتمی تند را برگزیده تا شعر به صورت آواز بر روی قطعه قرار گیرد.

شعرهای هوشنگ ابتهاج در موسیقی ایرانی بسیار مورد استفاده قرار گرفته‌اند که یکی از این آثار «ارغوان» است. اما به جرات می‌توان گفت که این اجرا با تمام اجراهای دیگر متفاوت است.

همخوان‌ها به بهترین شکل به کار گرفته شده‌اند تا فضاسازی لازم برای آواز انجام شود. فضاسازی همخوان‌ها و مضراب‌های تار گاهی فضاهای آلبوم «دلشدگان» اثر حسین علیزاده را در ذهن زنده می‌کند. آواز از پرده‌های پایین صدای خواننده آغاز می‌شود و تا بالا‌ترین پرده‌های صوتی کمانگری ادامه می‌ابد. قطعه «ارغوان» توانسته احساسات جاری در شعر را بیان کند.

«عزیزم» باز هم ریتمی تند و باز هم آواز. گویی ادامه‌‌ همان قطعه «خروش» است که با موضوع وطن اجرا می‌شود. این بار اما با شعری از ابتهاج.

عاشق نه چونان باید کز غم سپر اندازد / در پای تو آن شاید کز شوق سر اندازد
این بیت آغازگر قطعهٔ «طرحی دگر» است. شعری از زنده یاد سیمین بهبهانی. قطعه با همخوانی اعضای گروه آغاز می‌شود. استفاده به جا و البته هوشیارانه از همخوانی‌ها موجبِ ارتباط صمیمی‌تر میان مخاطب و اثر شده است. زمان این قطعه کمتر از 5 دقیقه است و در زمانی کوتاه توانسته پیام و حسِ شعر را منتقل کند.

در میان آلبوم‌هایی که این روز‌ها در موسیقی ایرانی منتشر می‌شود، کمتر دیده شده که از سازِ «قانون» استفاده شود. اما در آلبوم «باداباد» یکی از قطعه‌ها به تکنوازی قانون اختصاص دارد. تکنواز قانون در این قطعه رابعه زند است. چنین قطعه‌هایی می‌تواند موجب معرفیِ سازِ مهجورِ قانون به علاقه مندان شود.

در قطعه پایانی این آلبوم، فرج‌نژاد باز هم سراغ شعری از ابتهاج رفته است.

چند این شب و خاموشی وقت است که برخیزم / ویت آتش خندان را باصبح برانگیزم
 «وقت است که برخیزیم» آخرین قطعهٔ آلبوم «بادا باد» است.
در مقدمه این قطعه از ریتمی تند و برگرفته از موسیقی غرب کشور استفاده شده است. بیان سریع و روندِ بدون وقفهٔ قطعه با مفهوم شعر همخوانی دارد. فرج‌نژاد در آهنگسازی‌هایش به مفهوم شعر توجه ویژه‌ای داشته و سعی کرده تا فضای آهنگ‌هایش با مفهوم شعر همخوان باشد.
به هر روی این مطلب نگاهی بود به آلبومی که در فضای موسیقی ایران، مهجور مانده و به گونه‌ای شایسته به علاقه مندان معرفی نشده است.

انتهای پیام /

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران