"ما آزادانه و با صراحت مینویسیم ولی پیش از چاپ آن را اصلاح میکنیم"
خبرگزاری تسنیم: سایت Washington's Blog پنج دلیل برای وجود این همه گزارش طرفدار جنگ در رسانههای جریان اصلی آمریکا برشمرده است. خودسانسوری از ترس برچسب خوردن یکی از این دلایل است.
در مورد چرایی این که رسانههای جریان اصلی و بزرگترین رسانههای جایگزین هر دو حامی جنگ هستند، به پنج دلیل میتوان اشاره نمود.
1. خودسانسوری ژورنالیستها
پیش از همه باید به خودسانسوری قابل توجهی که توسط خود ژورنالیستها اعمال میشود، اشاره نمود.
یک بررسی که مرکز تحقیقات پیو و کلمبیا ژورنالیسم ریویو در سال 2000 انجام دادند، نشان داد:
خودسانسوری امروز به یک امر معمول و مرسوم در رسانههای خبری بدل شده است. نزدیک به یک چهارم ژورنالیستهای محلی و ملی بیان میکنند که برایشان پیش آمده که به طور عامدانه از انتشار گزارشهای دارای ارزش خبری پرهیز کنند. از طرفی بسیاری از آنها اذعان نمودهاند که لحن گزارشهایشان را به نفع علایق سازمان خبری متبوع خود شکل میدهند. همچنین از هر 10 نفر بیش از 4 نفر (41 درصد) آنها نیز تصدیق کردهاند که مرتبط با یک یا هر دوی این رویهها به کار مشغول بودهاند.
جنگ مانند خمیردندان برای فروش گذاشته شده است.
به طور مشابه یک بررسی در سال 2003 فاش کرد 35 درصد گزارشگران و مدیران خبریشان اذعان نمودند که ژورنالیستها از انتشار گزارشهای دارای ارزش خبری صرفنظر میکنند اگر «گزارش برای علایق مالی مالکین سازمان خبری متبوع و یا کمپانی مادر شرمآور و یا مخرب تشخیص داده شود.»
چند ماه بعد از یازده سپتامبر 2001، دن رادر به BBC گفت که گزارشگران آمریکایی در حال تمرین عملی «یک نوع خودسانسوری» هستند.
روزگاری در آفریقای جنوبی مردم لاستیک شعلهور دور گردن مخالفانشان میانداختند. اینجا در بعضی موارد ترس از این است که بر گردن شما چیزی انداخته شود؛ شما لاستیک آتشین فقدان وطنپرستی بر گردنتان نهاده خواهد شد. اکنون همین ترس است که ژورنالیستها را از پرسیدن سختترین سؤالهای سخت باز میدارد. باید متواضعانه بگویم که خود من نیز از این انتقاد مستثناء نیستم.
چیزی که در اینجا درمورد آن صحبت میکنیم - قصد داشته باشیم آن را به رسمیت بشناسیم یا خیر یا بخواهیم با نام صحیح از آن یاد کنیم یا خیر - نوعی از خودسانسوری است.
رادر در سال 2008 گفت:
یکی از مهلکترین شیوهها در میان کارهایی که انجام میدهیم، از طریق خودسانسوری شکل میگیرد که میتواند بدترین نوع سانسور باشد. ما در سالهای اخیر بیش از حد شاهد خودسانسوری در اخبار بودهایم. آن چنان که جالب است بدانید که من خودم را هم از این انتقاد مستثناء نمیکنم.
همانطور که مارک تواین یک بار گفت: «ما آزادانه و با صراحت مینویسیم ولی پیش از چاپ آن را اصلاح میکنیم.» چرا ما عبارات صریح و آزادنهی ژورنالیستهایمان از حقایق خبری را اصلاح میکنیم؟ ما اینکار را به خاطر ترس انجام میدهیم؛ ترس به خاطر از دست دادن شغلمان. ترسی که برای ما جهنم به بار میآورد. ترس این که کسی جستجو کند و نشانهای را دور گردن ما بیندازد و در اصل به ما بگویند: «وطنفروش».
ما با حسن تعبیر اصلاح میکنیم: «خسارات مادی جنگ» و «اظهارات کمتر معتبر». ما به کمک ساختارهایی با ذات منفعل مانند «اشتباهاتی صورت پذیرفته است» اصلاحات انجام میدهیم. ما به کمک معادلات دروغین اصلاح انجام میدهیم که برای رفتار بد بهانه از پیش ساخته شده «همه در حال انجام این کار هستند.» را فراهم میسازد. و گاهی اوقات با یک پاککن اصلاحاتی انجام میدهیم؛ در این حالت به سادگی حقایق معترضانه و ناخوشایند گزارشمان را حذف میکنیم.
ژورنالیسم سیاسی جریانهای اصلی رسانهای در معرض این خطر است که به طور فزایندهای بیخاصیت و کم اهمیت شود و این به دلیل اینترنت و یا حتی کمدیهای رایج نیست. این تهدید از درون در حال نفوذ است. این از سمت ژورنالیستهایی میآید که از انجام کارهایی که ژورنالیستها باید در زمین سبز دهند، میترسند.
کیت اولبرمن با تأیید وجود خودسانسوری در رسانههای آمریکایی معتقد است:
شما میتوانید قایق را حرکت دهید (حرف خود را بزنید و کار خود را انجام دهید) ولی هیچگاه نمیتوانید بگویید که کل دریا مشکل دارد … شما قادر نخواهید بود که بگویید: در ضمن مشکلاتی هم در سیستم ما وجود دارد.
دن فرومکین، مقالهنویس سابق واشنگتن پست درسال 2006 نوشت:
فشار شدیدی برای حفظ دسترسی به منابع درونیتر وجود دارد و همزمان این منابع به طرز مضحکی غیرافشاگر و بیش از حد حساس هستند. اگر در کنار آسمان و ریسمان بافتنهای کسی معاملات و بده بستانهای طیفهای سیاسی انجام نشده باشد، ترس از خوردن برچسبهای حزبی وجود خواهد داشت.
اگر آسمان و ریسمان بافتنهای جریان اصلی رسانهای با این جدیت پیگیری نشود، ما ریسک از دست دادن تفوق خود را نسبت به کمدینها و سپس نسبت به وبلاگنویسان پذیرفتهایم.
من همچنان بر این باور هستم که اساساً هیچکس بیش از یک گزارشگر ضرب و شتم شده آگاه، لایقتر برای آسمان و ریسمان بافتنهای درجه اول نیست. ما تنها به این نیاز داریم که سردبیران، فرهنگ سازمانی و خودسانسوری و یا هر چیز مشابه دیگری را از سر راه خود کنار بزنیم.
برت ارندز - مقالهنویس مارکت واچ دیروز نوشت:
آیا تمایل دارید بدانید که قبلا چه جور شخصی بهترین خبرنگار میشود؟ من به شما خواهم گفت. یک جامعهستیز فرامرزی. شخصی باهوش، کنجکاو، سمج، بدون سازمان یافتگی، آشفته و در یک حالت دائمی از خشم فروخفته از نقاط ضعف دنیا. روزگاری میتوانستیم افراد این چنینی را در هر اتاق خبری در کشور ببینیم. آنها اغلب زندگی شخصی به هم ریختهای دارند و خیلی زود در اثر سیروز یا حمله قلبی میمیرند. ولی آنها پرطاقت و ناسازگار با عصبیت بالا هستند که داستانهای عالی خلق میکنند.
میدانید چه نوع افرادی در سازمانهای خبری امروزی ترفیع میگیرند و موفق میشوند؟ بالاروندگان اجتماعی. افراد شبکهای. افرادی که اجتماعی و خوش مشرب هستند. که به سمت اجماع غالب «خریداری میشوند». افرادی که در عین جلو رفتن، کنار نیز میآیند تا بیش از حد سوالهای دردسرساز نپرسند. آنها انعطافپذیر و سازمان یافته بوده و زندگی شادی دارند.
و ادامه میدهد:
به همین دلیل است که تنها در حوزههای ژورنالیسم مالی و اقتصادی، بسیاری از خبرنگاران خشنود هستند که گزارش کنند که شرکتهای بزرگ ایالات متحده در شرایطی عالی به سر میبرند اگر چه آنها بدهیهای فزایندهای هم دارند یا این که سهام و اوراق قرضه یک «ادغام شرکتی جدید» شما را تحت هر شرایطی محافظت خواهد نمود اگر چه در این مورد رخ نداد. یا این که بودجه دفاعی خرد شده است در حالی که این گونه نشده است. یا این که اقتصاد ایالات متحده آمریکا عملکرد بسیار بهتری نسبت به رقبایی چون ژاپن داشته است در حالی که در معیارهای کلیدی این گونه نبوده است یا این که کمپانیها باید دلارهای بیحد و حصر مدیران اجرایی ارشد را برای حفظ استعدادهای برتر بپردازند، در حالی که نیازی به انجام چنین کارهایی ندارند و چنین پرداختهای تنها چپاول است.
تمام این موارد عقاید «مورد اجماع» و عقل متعارف است که بارها توسط تحلیلگران مختلف تکرار شده است. با این حال هیچکدام از این تحلیلها معتبر نیست.
اگر شما میخواهید یک سیاستمدار خوش مشرب و سودجو باشید، یک سیاستمدار خوش مشرب و سودجو باشید. ولی اگر شما میخواهید یک خبرنگار باشید پس جدیت به خرج دهید و سوالات دردسرساز بپرسید و از این که همه شما را تأیید کنند، قاطعانه متنفر باشید.
خودسانسوری به طور مشهودی در وبسایتها و همچنین رسانههای باسابقهتر صورت میپذیرد. آن چنان که ویکیپدیا مینویسد:خودسانسوری عمل سانسور نمودن یا طبقهبندی عامدانه آثار شخصی (وبلاگ، کتاب، فیلم و بقیه ابزار ابراز بیان) است …
ادامه دارد...
انتهای پیام/