یک سند، مسیر تاریخنویسی را تغییر میدهد/نیازمند نهضت رجالنویسی جنگ هستیم
خبرگزاری تسنیم: نویسنده کتاب «برای تاریخ میگویم» با بیان اینکه نویسنده جنگ باید بتواند به سبب پشتوانه علمی و اطلاعات کافی محکمات را از متشایهات تشخیص دهد، گفت: اهمیت این در صورتی مشخص میشود که بدانیم ارائه یک سند، مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد.
سعید علامیان، نویسنده کتاب «برای تاریخ میگویم» در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، با اشاره به نیازهای تاریخنویسی در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس و حوزههای پرداخته نشده در این زمینه گفت: هنوز افراد زیادی که فعال در جریان انقلاب و جنگ بودند، باقی ماندهاند که خاطراتشان بازگو و ثبت نشده است. کسانی بودند در جنگ که تأثیرگذار بودند، اما ما هنوز نام آنها را نشنیدهایم، به همین خاطر بارها تأکید کردهام که ما در حال حاضر بیش از هر چیز دیگری برای ثبت تاریخ این سه دهه نیازمند یک نهضت رجالنویسی جنگ هستیم.
وی ادامه داد: پیش از این جلسهای با آقای شمخانی داشتیم که برخی از فرماندهان جنگ از استان خوزستان نیز حضور داشتند. ایشان داشتند در خصوص خوزستان صحبت میکردند و میگفتند که فرماندهان خوزستان خیلی در روایتنویسی جنگ مظلوم واقع شدهاند. من در این جلسه گفتم که باید رجال جنگ به ویژه برای خوزستان را بنویسیم. ما داریم برای شهدا کار می کنیم، اما هنوز هستند رزمندگانی که نقش آنها را در جنگ نشناخته و خاطرات آنها را ثبت نکردهایم. بسیاری از این افراد بعد از جنگ به مشاغل دیگری مشغول شدهاند و همین امر شناسایی و یادآوری این افراد در اذهان را کمی دشوار میکند.
نویسنده کتاب «برای تاریخ میگویم» در ادامه با بیان اینکه دومین آسیبی که خاطرات انقلاب و جنگ را تهدید میکند، فراموشی و تحلیل بسیاری از وقایع در ذهن رزمندگان و حاضران در وقایع است، افزود: در حال حاضر بسیاری از رزمندگانی که سالها در جبهه حضور داشتند، به سن پیری رسیدهاند. آسیب سنین پیری هم فراموشی است و این مهمترین آفت در خاطرهنویسی است و شاید یک واقعه را به طور کامل تغییر دهد و خلاف واقع بیان کند.
نویسنده باید محکمات را از متشابهات تشخیص دهد
علامیان یادآور شد: در همه کتابهای تاریخنویسی سه رکن موضوع، نگارش و استناد را سه رکن اصلی برای خاطرهنویسی عنوان میکنند، اما من یک رکن دیگر به این ارکان اضافه میکنم و آن اطلاعات نویسنده خاطرات است. در بسیاری از مواقع این فراموشی سبب میشود که راوی واقعیتی را آنطور که در ذهن خود دارد نه آنچه که به وقوع پیوسته برای نویسنده روایت میکند، اینجا تبحر نویسنده این است که محکمات را از متشابهات تشخیص دهد.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه، خاطرم هست یک روز با یکی از فرماندهان جنگ صحبت میکردیم، ایشان داشت در زمینه زمین گلف در اهواز صحبت میکرد. موضوع «زمین گلف» در تاریخ جنگ یکی از موضوعات پرمناقشه است، اینکه چگونه پیدایش کردند و چطور شد که مکان استقرار رزمندگان شد، صحبتهای ضد و نقیضی وجود دارد. این فرمانده داشت میگفت که یکی از افرادی بود که برای اولینبار به زمین گلف رفت. این در حالی بود که در دستنوشتههای یکی دیگر از فرماندهان نام ایشان به عنوان یکی از حاضران در جلسه در آن روز خاص که نیروها برای اولینبار به زمین گلف رفته بودند، ذکر شده بود. خب اگر نویسندهای از این ریزهکاریها اطلاع نداشته باشد، به راحتی واقعهای را خلاف واقع ثبت میکند و این کار را بعدها برای تاریخنویس ما مشکل میکند. اگر خاطرهنویس اطلاعات کی داشته باشد، تناقضات متعددی از یک واقعه ارائه خواهد شد.
این نویسنده در ادامه به شتابزدگی در خاطرهنویسی جنگ اشاره کرد و با بیان اینکه این امر یکی از آسیبهای مهم در این حوزه است، افزود: همین امر سبب شده است تا کتابهایی وارد بازار نشر شود که نه خاطره هستند و نه داستان، خاطرات داستانوارهای هستند که مرز تخیل و واقعیت را با هم مخلوط کردهاند. اکثر کارشناسان این آثار را به عنوان یک منبع موثق برای تاریخنویسی به شمار نمیآورند و بیشتر برای ذائقه عموم مردم مناسب است. وجود این نوع آثار را نمیتوان نفی کرد و برای آنها ارزشی قائل نشد. در برخی از مواقع در این دست از کتابها نکتهای ذکر شده است که شاید در خیلی از کتابهای قطوری که امثال من نوشتهاند، پیدا نمیشود. در هر صورت این نوع آثار بیشتر خوراک سینما است تا تاریخ و آن هم نتیجه عدم رعایت موازین خاطرهنویسی است.
انتهای پیام/