اتهام اصلی موسوی و کروبی "افساد فی الارض" است/ تحریمها بعد از فتنه تشدید شد
خبرگزاری تسنیم: رئیس قرارگاه فرهنگی عمار معتقد است که موسوی و کروبی دنبال براندازی بودند و به همین دلیل ازآنجا که براندازی نظام اسلامی از مصادیق "افساد فی الارض" است، حکم این دو اعدام است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار بیش از همه مسئولیتها و سخنرانیها که داشت به عنوان سخنران اولین سالروز حماسه 9 دی در مهدیه تهران شناخته میشود و در آن سخنرانی در مورد واقعیتهای فتنه 88 گفت. بر همین اساس به منزل وی در قم رفتیم و یک ساعت و نیم پای صحبتهایش نشستیم و حجتالاسلام مهدی طائب تحلیل خود را در مورد علت وقوع فتنه 88، دلایل اصرار اصلاح طلبان برای «رفع حصر» موسوی و کروبی، حضور عاشورایی مردم و ... بیان کرد.
حجتالاسلام طائب در ابتدای اظهارت خود در مورد دشمنهای جریان حق به برخی از موارد تاریخ اسلام اشاره کرد و گفت: دشمن جریان حق، دو مدل علنی و پنهانی را برای مبارزه با حق بهکار گرفته و این مسئله در طول تاریخ هم وجود داشته است. با بررسی دوره نبوت هر یک از انبیا، میتوان دریافت که همواره دو جریان مقابله علنی و مقابله پنهانی در برابر آنها صفآرایی کردهاند که امروز از جریان مقابله علنی با عناوینی همچون کفار، باغی یا بغات، خوارج و... یاد میشود.
وی افزود: کفار کسانی بودند که در برابر جریان حق، شمشیر را از رو بستند، به میدان آمدند و جنگ و خونریزی بهراه انداختند. بغات علیه حاکماسلامی در درون بلد خودشان شمشیر کشیده و بهمیدان آمدند و در نهایت، خوارج کسانی بودند که علناً خروج کردند اما در مقابل این جریانات، جریان پنهانی وجود دارد که از آن بهعنوان جریان نفاق و منافقین یاد میکنیم.
فرمانده قرارگاه عمار با بیان اینکه دشمن در کنار تهاجم علنی، یک هجوم پنهانی نیز در قالب جریان نفوذ علیه ما آغاز کرده است، اظهار داشت: در جریان نفوذ، جریانی است که نیروی مربوط به دشمن با او دست داد ولی این جریان به رنگ جریان حق درآمده است. شناخت جریان علنی آسان است اما شناخت جریانیکه نفوذ و نفاق را برنامهکاری خود قرار داده بسیار دشوار است. وقتی به تاریخ انبیاء توجه میکنیم میبینیم که آنها در زمان خودشان حتی نتوانستند به جریان نفاق اشاره کنند.
حجتالاسلام طائب در مورد مؤلفههای مقابله با جریان نفاق تصریح کرد: شما برای مقابله با جریان نفاق، به دو مؤلفه نیاز دارید؛ اول شناخت این جریان و دوم اطلاعرسانی به مردم و بالا بردن سطحبصیرت، بهگونهای که مردم به این باور برسند که ممکن است در چنین جایگاه و وضعیتی هم فردی میتواند دروغگو باشد.
فرمانده قرارگاه عمار ادامه داد: منافق کسی است که خودینماست. ممکن است در ادارهای دربان یا در اداره دیگری مدیرکل باشد اما زمانی سلسلهمراتب را طی میکند و به ردههایی میرسد که قابلتوجه است. ما در انقلاب با فقدان سازمان کشف و سیستم اطلاعرسانی مواجه بودیم. سازمان کشف به این معنا که بیاییم و دقیقا مطالعه کنیم. همانطور که عرض کردم، سازمان نفاق آنهایی هستند که دشمن، آنها را در سیستم حاکمیتی نفوذ میدهد و افراد منتسب به این جریان، متفکرانه کار میکنند.
وی افزود: تشکیلاتی که در ابتدا علنی بود و همه شاهد فعالیتهای آن بودند، سیستم مجاهدینخلق بود که باید با این تشکیلات مقابله میشد. البته سیستمهای علنی چپ همچون حزبتوده، مارکسیستها و... هم بودند ولی سیستم امنیتی هیچگاه بهطور جدی بر روی خودینماهایی در دوران مبارزات و با مواضع انقلابی وارد حکومت شده بودند و همزبان هم هستند، کار نکرده است؛ همان سیستمیکه در ابتدای انقلاب شروع بهکار کرده و حتی آنها بعداً در همین سیستمهای امنیتی نفوذ کردند.
حجتالاسلام طائب خاطر نشان کرد: برهمین اساس در فتنه 88 مشخص شد که آقای بهزاد نبوی دقیقاً در راستای اهداف سازمان اطلاعاتی سیا فعالیت کرده و با آنها همکاری کرده است. وقتی به عقبه نبوی، متوجه میشویم که وی در سیستم امنیتی خودمان بود اما همان سیستم بر روی او کار نمیکند. سیستم امنیتی باید بررسی کند که نبوی به جایی وابستگی دارد یا نه؟! فراتر از این، باید وضعیت آن آقایی که بهزاد نبوی را بهکار گرفته هم بررسی میشد. اما سیستم امنیتی ما حتی بر روی میرحسین موسوی هم کار نمیکند؛ چهبسا او هم در حال هدایت و کنترلشدن باشد.
فرمانده قرارگاه عمار در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه در دوران انتخابات ریاست جمهوری دهم و فتنه 88 چرا به حمایتهای زهرا رهنورد از مارکسیستها توجهی نمیشد؟ اظهار داشت: آن موقع خانم رهنورد اصلا سوژه نمیشود، بلکه سیستم امنیتی سرگرم انفجارهاست.
وی همچنین در مورد جرم سران داخلی فتنه نیز اظهار داشت: بهطور کلی نفس اینکه برنامهای برای بههمزدن نظام طراحی کرده بودند. فرض میکنیم شما اشتباهاً فکر کردید که پیروز شدید، خود این هم جرم نیست. نفس اینکه فکر کنید تقلب شده و از راههای قانونی هم به جد آن را پیگیری کنید هم جرم نیست. یعنی اجزا اشکالی ندارد، اما جرمی داریم که شبیه «ارتداد» است و آن اقدام برای براندازی نظام است.
حجتالاسلام طائب با بیان اینکه سنگینی جرم قتل و کشتن یک نفر بهاندازه حرکت برای براندازی نیست، تصریح کرد: قرآن فرموده است: «الفتنه اشد منالقتل»، فتنه یعنی اقدام برای براندازی نظامحق از قتل بالاتر است. اینکه یکنفر را بخوابانید و گردنش را ببرید، بدترین کار و گناه بزرگی است اما قرآن فرمودند که فتنه از آن هم بدتر است. اعلام کمیته صیانت از آرا، اعلام پیروزی و اعلام تقلب، پازل براندازی را کامل کرد، یقینا آمده بودند که براندازی کنند.
این استاد حوزه و دانشگاه همچنین در مورد حرکت میرحسین موسوی برای براندازی نظام اظهار داشت: به آقای موسوی گفتند که اگر دوباره انتخابات شود و رای نیاوری، چه میگویی؟ گفت دوباره میگویم تقلب شده! پس این کارها برای رییسجمهور شدن نیست، بلکه برای براندازی است. هنگامیکه ثابت شد اینها دنبال براندازی بودند، اصلا نباید دنبال جرم دیگری باشیم. براندازی، «افساد فیالارض» است و آن حکم «اعدام» دارد و حکم قطعی و شرعی این دو فرد اعدام است. دیگر نباید دنبال جرم باشیم که این آقا چرا دروغ گفته یا اگر امکان براندازی نبوده، جرمها را یک به یک بررسی میکنیم. اصلا این نباید باشد؛ کار اینها براندازی نظام است.
*** «رفع حصر» خواست سرویسهای اطلاعاتی بیگانگان است
فرمانده قرارگاه عمار در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اصرار اصلاحطلبان برای «رفع حصر» موسوی و کروبی چیست؟ تصریح کرد: بنده معتقدم آقایانی که تلاش میکنند از خود ارادهای ندارند، بلکه عامل و عروسکاند. به آنها میگویند بگویید و میگویند. شاید بگویند که تو تندروی میکنی. نه! قبل از فتنه در زمان انتخابات تلویزیونها و رادیوهایبیگانه مطلبی را میگفتند و فردا این آقایان در سخنانشان تکرار میکردند. آنها خط را میدادند و اینها اجرا میکردند. بیگانگان پافشاری میکنند که اینها از حصر دربیایند و اینها هم در داخل فشار میآورند، پس اینکه آنها از حصر دربیایند، خواسته سازمانهای اطلاعاتی بیرون است.
وی در مورد خسارتهای اقتصادی جریان فتنه به کشور نیز گفت: بعد از فتنه غربیها تحریمها را افزایش دادند و دنیا نفت ما را نخرید. آنها گفتند که حقوقبشر در ایران پایمال شد و برای ما مصوبه گرفتند که حقوقبشر را پایمال میکنند، بنابراین باید تحریمشان کنیم. یکی از اساسیترین ادله آنها برای پایمالشدن حقوقبشر از طرف ما، همین فتنه 88 بود و این قضایا را تشدید کردند.
حجتالاسلام طائب خاطر نشان کرد: زمانیکه این تحریمها را انجام دادند و کشتیها را روی آب بیمه نمیکردند، اسکورتهای کشتیها و گران خریدن اجناس در دنیا به ما تحمیل شد. این مسائل، ناشی از اینها بود. ضربه روحی شدیدی به انقلابیون دنیا وارد شد، دشمن تا حدی آنها را متوقف کرد و فشارها علیه ما را افزایش داد.
فرمانده قرارگاه عمار همچنین در مورد هجوم دشمن به مقدسات اسلام برای ضربه زدن به دین در فتنه 88 نیز اظهار داشت: دشمن به مقدسات ما هجوم میآورد و دقیقا نقطهای را میزنند که موتور محرک است، موتور محرکی که حرف آخر را میزند امامحسین(ع) است. بر این اساس آنها از مقدمات شروع کردند و به نماز و... حمله کردند و آخرین نقطه این بود که روز عاشورا بیایند و بگویند این حرفهای مسخره! را جمعکنید و شالسبزی بیاندازند و آبجو بگذارند و بگویند که ایستگاه صلواتی است! یعنی شکستن این قضیه که البته همانروز سیلی اصلی را از مردم خوردند. آنها به نقطهای ضربه زدند که اگر میگرفت، توفیق مطلب پیدا کرده بودند.
متن کامل گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با مهدی طائب به شرح زیر است:
* تسنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد موضوع فتنه 88 خدمت شما رسیدیم، انشاءالله بتوانیم بهره کافی را از اظهارات و نظرات شما ببریم. اگر موافق باشید به قبل از فتنه بپردازیم. به نظر شما ضعف نیروهای انقلابی در مقابل جریانهای اپوزیسیون و اصلاحات کجا بود که فتنهای به بزرگی فتنه 88 رقم خورد؟ چه تمهیداتی باید اندیشه میشد که فتنه 88 فرصت بروز و ظهور پیدا نمیکرد؟
- طائب: موضوع فتنه 88 و سابقه پیدایش آن، باید از دو منظر مورد بررسی قرار گیرد؛ نخست اینکه پدیدآورندگان این فتنه، براساس چه پیشینهای به این توان رسیدند که چنین فتنهای را ایجاد کنند و دیگر آنکه چه مسائلی سبب شد که نظام، انقلاب و مردم ما در این مقطع با این فتنه مواجه شوند. آیا ممکن بود کارهایی انجام گیرد تا از وقوع این فتنه جلوگیری شود یا اینکه این اتفاق طبیعی و اجتنابناپذیر بوده و کوتاهی قابلتوجهی در این خصوص رخ نداده است. علاوه بر این، باید این موضوع نیز مورد بررسی قرار گیرد که اگر در این زمینه کوتاهی قابلتوجهی رخداده، این کوتاهیها چیست؟!
نخستین مسالهای که باید در این رابطه مورد توجه قرار گیرد و ما به آن توجه کنیم این است که ذات حرکتهای الهی در این عالم دشمن دارند. ما اعتقاد داریم که موجودی بهنام شیطان وجود دارد و قسم یاد کرده که من انسانها را از مسیر حق گمراه میکنم. حتی سالیان مدیدی است که روی زمین کار کرده و از جن و انس هم نیرو دارد، بنابراین طبیعی است که جریانحق در این عالم دارای دشمنانی باشد.
دشمن جریان حق، دو مدل علنی و پنهانی را برای مبارزه با حق بهکار گرفته و این مسئله در طول تاریخ هم وجود داشته است. با بررسی دوره نبوت هر یک از انبیا، میتوان دریافت که همواره دو جریان مقابله علنی و مقابله پنهانی در برابر آنها صفآرایی کردهاند که امروز از جریان مقابله علنی با عناوینی همچون کفار، باغی یا بغات، خوارج و... یاد میشود.
کفار کسانی بودند که در برابر جریان حق، شمشیر را از رو بستند، به میدان آمدند و جنگ و خونریزی بهراه انداختند. بغات علیه حاکماسلامی در درون بلد خودشان شمشیر کشیده و بهمیدان آمدند و در نهایت، خوارج کسانی بودند که علناً خروج کردند اما در مقابل این جریانات، جریان پنهانی وجود دارد که از آن بهعنوان جریان نفاق و منافقین یاد میکنیم.
البته جریان نفاق همان کفار، بغات و خوارجاند ولی نوع هجومشان متفاوت است. هجوم علنی آنها جنگ است و هجوم منافقانهشان نفوذ، تخریب و بههم ریختن بدوننام است. این امر سابقه تاریخی دارد. انقلاب ما، انقلابی بر مبنای حق بود که با رهبری امامحق بهوقوع پیوست. ما اعتقاد داریم که حضرت بقیةالله(ع) امامحق است و امام(ره) به نیابتعام از امامزمان(عج) قیام کرد، پس امام حق بود. کسیکه نایبعام امامحق است برای مردم جامعه، پیشروی حق محسوب میشود. وقتی چنین کسی خروج کرد، طبیعی است که دشمن علیه او اقدامات علنی انجام دهد. در راستای اقدامات علنی، ترورهایی انجام دادند، علیه ما جنگ بهراه انداختند و تهاجمفرهنگی و محاصرهاقتصادی تدارک دیدند.
در کنار این تهاجم علنی، یک هجوم پنهانی نیز علیه ما آغاز کردند که میتوان آن را در قالب نفوذ دانست. یعنی نیروی مربوط به دشمن با او دست داد ولی به رنگ جریان حق درآمده است. شناخت جریان علنی آسان است اما شناخت جریانیکه نفوذ و نفاق را برنامهکاری خود قرار داده بسیار دشوار است. وقتی به تاریخ انبیاء توجه میکنیم میبینیم که آنها در زمان خودشان حتی نتوانستند به جریان نفاق اشاره کنند.
در قوم حضرت موسی(ع) زمانیکه پیامبر خدا به کوه طور میرود، میداند منافقین به آنجا میآید و حرکتی را علیه جریان حق آغاز خواهد کرد، بههمیندلیل قوم خود را به برادرش میسپارد و به او میگوید که تو به میقات نیا. ولی راجع به این جریان با احدی حرف نمیزند. حضرت موسی(ع) میتوانست بگوید که وقتی من میروم، فردی بهنام سامری میآید و چنین و چنان میکند اما چرا نمیگوید؟! چون سامری یکی از رجال قانون و از بزرگان و صاحبان علم و فن بود. اگر قبل از آن حضرت موسی(ع) چنین موضوعی را میگفت، شاید خودش متهم میشد که شما فامیل و یار خودت و انسان صاحبعلمی را بیهوده متهم میکنی.
حضرت عیسی(ع) هم کسی را که محل پنهان شدن او را برای دشمنان فاش کرد و از حواریون بود اما اگر قبل از اقدام او، بههمان حواریون میگفت باور نمیکردند. ایشان اگرچه میدانست که او از منافقین و با دشمن مرتبط است ولی نه تنها در برابر عامه مردم بلکه حتی در جمع خصیصین و حواریون هم نمیتوانست چنین ادعایی کند، چراکه حضرت عیسی (ع) با حواریون در آن خانه بود که آنها محاصره کردند. ایشان بهصورت سربسته فرمودند که فردا یکی از شما به من شباهت پیدا میکنید و اینها او را میکشند، در حالیکه آنها از این فرموده حضرت عیسی(ع) تعجب کردند.
و اما در اسلام و در دوره نبوت پیامبر اکرم(ص)؛ شیعه و سنی بر سر این موضوع که در اطراف پیامبر(ص) منافقینی بودهاند، اتفاقنظر دارند. بهگونهایکه قرآن بارها درباره منافقین سخن میگوید. اما در عینحال هیچگاه دیده نشد که پیامبر(ص) حتی از یکی از منافقین نام ببرد. شاید اگر به آنها اشاره میکرد بهقدری در کنار پیامبر(ص) صاحبچهره بودند که اگر چنین میفرمود، نعوذا بالله خودش زیر سؤال میرفت. بنابراین مقابله با جریان نفاق بسیار سخت است؛ چراکه تقریباً همرنگ جریانهای منتسب به حقاند. با توجه به این تجربههای تاریخی، بدون تحقیق و سیستم کشف برای ما روشن و مسلم میشود که انقلاب ما هم بهعنوان یک جریان حق شاهد منافقانی در برابر خود است.
شما برای مقابله با جریان نفاق، به دو مؤلفه نیاز دارید؛ اول شناخت این جریان و دوم اطلاعرسانی به مردم و بالا بردن سطحبصیرت، بهگونهای که مردم به این باور برسند که ممکن است در چنین جایگاه و وضعیتی هم فردی میتواند دروغگو باشد. تردیدی نیست که عالیترین مراتب در میان شیعیان از آنِ مراجع تقلید است، فرض کنیم که از میان ده مرجعتقلید ما، یکی از آنها که از ابتدا آمده، منتسب بهجای دیگری است اما درسخوانده، درسداده و رشد کرده است (البته این مسئله را تنها بهعنوان یک مثال عرض میکنم) منظورم ماجرایی شبیه ماجرای حضرتعیسی(ع) است که حواریونی داشت و یکی از آنها نفوذی از آب درآمد. بر فرض اگر ما کشف کنیم که کسی در شیعه به چنین جایی رسیده و دستگاه کشف آن را هم داشتیم، نمیتوانیم بههمین سادگی کاری از پیش ببریم.
ما نیازمند سطح بالای بصیرت مردم هستیم که اگر ناگهان دستگاه کشفکننده گفت فلان شخص در این رده است همه از مراجع برنگردند و برایشان غیرقابل باور نباشد. این نکته بسیار مهمی است. دلیل اینکه پیامبر(ص) اسامی منافقین را نمیفرماید، این نیست که در مرحله کشف مشکلی داشتند و باید برای خودشان دستگاه کشاف تهیه میکردند، مشکل از اینجاستکه مردمیکه پیرامون ایشان هستند، سطح تحمل بصیرتیشان آنقدر پایین است که اگر پیامبر بگوید اینها با من نیستند و دروغگویند یا باور نمیکنند و یا ایشان را به از دست دادن حافظه، اختلالحواس شده و... متهم میکردند و یا میگفتند که اگر اینها اینگونهاند خودت هم اینطور هستی!
به عبارت دیگر نسبت به اصل دین دچار تردید میشدند و چه بسا در برابر آن میایستادند. در زمان حضرت عیسی(ع) هم همینطور بود، او میدانست که چه اتفاقی در پسپرده در جریان است و بههمین دلیل گفت که یکی از شما شبیه من میشود اما چرا به همان حواریون این قضیه را نمیگوید؟ به دلیل اینکه اگر میگفت، همانها هم بیرون میرفتند و از او روی برمیگرداندند. حضرت عیسی(ع) باید این مسئله را برای زمانی میگذاشت که غایب میشد تا چنین مسالهای برای آنها قابل باور شود. انقلاب ما هم همینطور است، وقتی امام پیروز میشود جریاننفاق - جریان مخفی و پنهانی که از آن دشمن است اما خودی جلوه میکند - رنگ و بوی دیگری به فعالیتهای خود میبخشد.
اگر ما میگوییم سازمان منافقین، این یک تسامح است. تعبیر منافقین برای این تشکیلات چندان مناسب نیست، چراکه نفاقش علنی شد. ممکن است هنوز در ایران افرادی باشند که ما ارتباط سازمانی آنها را نمیدانیم و خودینما هستند. این افراد ممکن است منافق باشند اما سازمان منافقین دیگر منافق نیستند، چراکه دشمنیاش را علنی کرده است. بنابراین باید نام جدیدی برای این گروه پیدا کنیم اما فعلاً و از روی تسامح آن را سازمان منافقین مینامیم.
*** ما در انقلاب با فقدان سازمان «کشف» مواجهیم
منافق کسی است که خودینماست. ممکن است در ادارهای دربان یا در اداره دیگری مدیرکل باشد اما زمانی سلسلهمراتب را طی میکند و به ردههایی میرسد که قابلتوجه است. ما در انقلاب با فقدان سازمان کشف و سیستم اطلاعرسانی مواجه بودیم. سازمان کشف به این معنا که بیاییم و دقیقا مطالعه کنیم. همانطور که عرض کردم، سازمان نفاق آنهایی هستند که دشمن، آنها را در سیستم حاکمیتی نفوذ میدهد و افراد منتسب به این جریان، متفکرانه کار میکنند.
پیش از این اشاره کردیم که دشمن دو مدل تهاجمی علنی و پنهان را دنبال میکند. از همان زمانیکه عراق به ما حمله کرد، سازمان سیا، سرویس اطلاعاتی اسرائیل و سیستمهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم شروع به سرمایهگذاری کردند و افراد مورد اعتماد خود را در سیستم ما نفوذ دادند. البته قبل از انقلاب هم این کار را کرده بودند، یعنی در دوره حکومت پهلوی، زمانیکه فهمیدند حرکتی در ایران آغاز شده، افرادی را وارد سیستم حاکمیتی کردند و این کار را هم بهخوبی انجام دادند. آنها از همان سال 42 چنین احتمالی را در نظر گرفته بودند که ممکن است انقلابی رخ دهد.
علیرغم اینکه ما از چنین مسئلهای آگاهی داریم، اما متأسفانه سیستم کشاف نداریم. البته گاهی کشف میکنیم اما برای اینکه بیاییم و اینها را معرفی کنیم، سطح بصیرت کافی در جامعه باید وجود داشته باشد. طبعاً پیشینه آنها دشمنی و ایستادن در برابر حق است. آمریکا، اسرائیل، شورویسابق و کشورهای غربی بهکمک حکومتهای مرتجع منطقه، بوده و هستند که افراد مورد اعتماد خود را وارد سیستم حاکمیتی ما کردند و برای چنین کاری دستورالعمل هم دارند. ما باید با این مساله لایهبهلایه برخورد کنیم.
*** سیستم امنیتی هیچگاه روی «خودینماها» کار نکرده بود
تشکیلاتی که در ابتدا علنی بود و همه شاهد فعالیتهای آن بودند، سیستم مجاهدینخلق بود که باید با این تشکیلات مقابله میشد. البته سیستمهای علنی چپ همچون حزبتوده، مارکسیستها و... هم بودند ولی سیستم امنیتی هیچگاه بهطور جدی بر روی خودینماهایی در دوران مبارزات و با مواضع انقلابی وارد حکومت شده بودند و همزبان هم هستند، کار نکرده است؛ همان سیستمیکه در ابتدای انقلاب شروع بهکار کرده و حتی آنها بعداً در همین سیستمهای امنیتی نفوذ کردند.
برهمین اساس در فتنه 88 مشخص شد که آقای بهزاد نبوی دقیقاً در راستای اهداف سازمان اطلاعاتی سیا فعالیت کرده و با آنها همکاری کرده است. وقتی به عقبه نبوی، متوجه میشویم که وی در سیستم امنیتی خودمان بود اما همان سیستم بر روی او کار نمیکند. سیستم امنیتی باید بررسی کند که نبوی به جایی وابستگی دارد یا نه؟! فراتر از این، باید وضعیت آن آقایی که بهزاد نبوی را بهکار گرفته هم بررسی میشد. اما سیستم امنیتی ما حتی بر روی میرحسین موسوی هم کار نمیکند؛ چهبسا او هم در حال هدایت و کنترلشدن باشد.
*** لاجوردی پی برده بود که نبوی در انفجار حزب جمهوری دست دارد
خدا رحمت کند مرحوم آقای لاجوردی را؛ آآقای لاجوردی خیلی مسائل را میفهمید، هم زندان رفته بود و به مسائل امنیتی دقت میکرد و هم اخلاصش زبانزد خاص و عام بود. او در جریان انفجار حزبجمهوری و دفتر نخستوزیری پی برده بود که ممکن است آقای نبوی و همفکرانش در این قضیه دست داشته باشند. از جمله فردی نظیر کشمیری. اما لایههای نفوذ بهحدی قوی بود که اگر لاجوردی پایش را سفتتر میگذاشت، شاید خودش به زندان میافتاد.
سیستم قضایی ما در آندوره تازه کار و نوپا بود. در اینکه بنیصدر عامل بیگانه بود تردیدی نیست. زمانیکه او از کشور فرار کرد، گارد امنیتی برایش گذاشتند. سیستم امنیتی غربی که بیجهت برای هر کسی پول خرج نمیکند، آنها برای کسی پول خرج میکنند که اطلاعات دارد و اگر احیاناً اقدامی خارج از چارچوب انجام دهد برنامهریزیهای آنها را بههم میریزد. چرا برای بنیصدر پول خرج کرده و حفظش میکنند؟ چون اگر او توسط نیروهای حق دستگیر شود، عقبهای از اقدامات دشمن روشن میشود. اینکه چهزمانی و در چه مکانهایی با آنها ارتباط داشته، چگونه به او درس دادهاند و چقدر به او پول دادهاند؛ لذا بنیصدر را بردهاند و از او حفاظت میکنند.
بنیصدر غائله 14 اسفند را به راه انداخت و هنوز هم این غائله در سیستم قضایی ما در دست بررسی است، چراکه نه سیستمهای امنیتی ما میتوانستند به قوهقضائیه اطلاعات درستی بدهند و نه قوهقضاییه سیستمی است که در این ردهها توانایی کار داشته باشد. بنابراین ضعف سیستم امنیتی سبب شده است که نفوذ و اقدام پنهانی دشمن به خوبی عملیاتی شود.
سیستم امنیتی به معنای کشف دشمن پنهان است؛ قرار نیست سیستم در جنگهای نظامی وارد شود. جنگ، کار سیستم نظامی است، مقابله با اشرار و... کار نیرویانتظامی است و مقابله با دشمن پنهان وظیفه سیستم امنیتی است. آنچه از ابتدا در دستورکار دشمن قرار گرفت، پیش بردن این سه راهبرد بهطور موازی است؛ اول هجوم نظامی، دوم؛ ایجاد شرارت در اجتماع مانند ناامنی و دزدی و سوم؛ نفوذ.
سیستم امنیتی ما باید از همان ابتدا بر روی نفوذ دشمنان تمرکز میکرد؛ همان سیستم امنیتی که نوپاست و عموما توسط این خودینماها اداره میشد. نفوذی هرچه همرنگی بیشتری با محیط داشته باشد، موثرتر است. البته دستورالعمل خاصی برای فرد نفوذی وجود ندارد که خودش را همرنگ کند؛ بلکه از قبل کار کرده است. البته منظورم این نیست که نفوذی از همان روزیکه متولد شده، نفوذی بوده؛ ممکن است فردی تا مقطعی آدم خیلی خوبی باشد اما در مقطعی پوستخربزه دنیا زیر پایش قرار بگیرد یا یک وعده چشمگیر به او بدهند و از آنجا به عامل تبدیل شود. اصل بر این است که دشمن سرمایهگذاری کرده و کار میکند. طبعا نفوذی هرچه کار بلدتر باشد، کار سیستم امنیتی پیچیدهتر و سختتر میشود.
زمانیکه اطلاعاتسپاه تشکیل شد، عدهایکه آشنایی چندانی با مسائل اطلاعاتی و امنیتی نداشتند، در این نهاد مشغول بهکار شدند و از اینجا بود که شاخههای فرعی پیشچشمشان باز شد. آنها بیشتر افرادی را زیر ذرهبین میگذاشتند که تیغشان جلوتر بود.
بهعنوان مثال در تهران سازمان مجاهدینخلق انفجارهایی را ترتیب میدهد که برای شما کاملاً قابل رویت است و سیستم آن را زیر نظر میگیرد اما وقتی به میدان جنگ میآیید، میبینید که در فلانجا تعدادی ماشین لازم بوده اما تأمین نشده است. به سپاه میگویید که تو در گرفتن ماشین کوتاهی کردی اما نظر شما را رد میکند و میگوید که من به فلان دستگاه گفتم و آنها گفتند که ماشین نداریم. به آن دستگاه مراجعه میکنید که ببینید واقعا ماشین نداشتند ولی میبینید که داشتند اما ندادهاند! بهجای اینکه آن را به ماشینی که به درد جبهه بخورد تبدیل کرده باشند، آن را تعمیر کرده و فروختهاند. در این قضیه، بهدلیل نرسیدن ماشین به جبهه، تعدادی شهید دادهایم. ما بهراحتی متوجه میشویم که در انفجار خیابانی، مجاهدین خلق دخالت مستقیم داشتهاند و مقصرند اما در ماجرای نرسیدن ماشین که به شهادت عدهای از رزمندگان منجر شده، مقصر کیست؟ شما حتی نمیروید بپرسید که چرا ماشین را تعمیر کردید و فروختید؟! اگر این آقا نفوذی است، همان کار مجاهدین خلق را کرده است اما چون تیغ آن پیشچشم و قابلرویت است، مورد توجه قرار میگیرد. زمانی میگذرد و بعد از بررسی مسئله متوجه میشوید که قضیه ماشینها هم مربوط به همان سیستم بود اما سیستم امنیتی ما در آن زمان فقط آن تیغ نزدیکتر را دیده است.
بهقدری مسائل فرعی وجود دارد که فرصت پیدا نمیکنند آن عقبه را پیدا کنند. در زمان جنگ، تمام تلاش سیستم امنیتی ما بر آن بود که دیگر انفجاری در داخل رخ ندهد که مردم را بترساند، اما به این مساله توجه نمیکردند که در فلان وزارتحانه فلانی دارد نفوذی میشود؛ چهبسا 20 سال بعد همین فرد بهدردشان بخورد.
اگر شما از قبل برای مقابله با فتنهها آماده باشید، میتوانید در برابر تهدیدات بایستید. من این مسئله را به جنگ تشبیه میکنم. ممکن است شما با حمله غافلگیرانه یا حمله از پیش تعیین شده مواجه شوید. در حمله غافلگیرانه شما نه زمین و خاکریز آماده دارید و نه میدانید کجا را باید بزنید، بنابراین در ابتدا دچار آشفتگی تصمیم میشوید. تعدادی تلفات میدهید و وضعیت بهتدریج منظم میشود اما اگر از قبل مشخص باشد که دشمن در چه تاریخی و از کجا میخواهد بیاید، شما همهچیز را منظم میچینید. فتنه هم همینطور است؛ اگر پیرامون جریانات اجتماعی بهجای پیشبینی سیاسی، پیشبینی امنیتی داشته باشید میتوانید موفق شوید.
پیشبینی سیاسی این است که 4 سیاستمدار بنشینند و بگویند احتمالا قضیهای رخ میدهد. اگرچه این اتفاق رخ میدهد اما شما عملیاتی نیستید. پیشبینی امنیتی یعنی بررسی کنید که چهکسانی چهحرفی میزنند و براساس آن اقدامات لازم را انجام دهید. متاسفانه ما در برابر فتنه88 پیشبینی امنیتی لازم و کافی را نداشتیم. علت چه بود؟ یکسری اطلاعات جمعآوری شدهبود و مستنداتی داشتند که بهخاطر همین دستپاچگیها در آن زمان نمیتوانست تحتالشعاع قرار گیرد. سپس به دوران آرامش رسیدیم و آتشاولیه فتنه فروکش کرد. در این مرحله وارد فاز بازنگری میشویم.
تا زمانیکه اتفاقی رخ نداده، کدها معنادار نیست و پازل بههم ریخته است اما وقتی اتفاقاتی افتاد و پازلها در جایخود قرار گرفتند، متوجه میشوید فلان شخص در فلان تاریخ با مارکسیستها ارتباط داشت و اگر آن موقع در جبهه نیرو یا تجهیزات نیامد، دلیل کارشکنی این فرد بود و کدها به یکباره مکشوف میشود. بنابراین پیشینه مسئله به اقدام دشمن در جریان نفوذ و گماردن آدمها در مناصب مهم مربوط میشود، بهگونهایکه در نظام آبرومند شوند و بین مردم جایگاه داشته باشند. اگر هم بخواهید به اینها دست بزنید به این معنی است که ستونهای این نظام را تکان دهید و لرزه ایجاد میشود.
به دلیل پنهانبودن این حرکت، ما با دو مشکل مواجهیم؛ اول فقدان سیستم امنیتی و دوم پایینبودن سطحبصیرت برخیها. اگر سیستم امنیتی این موضوع را کشف کرد و به مردم گفت که او اینطور است، آنها باور کنند. مردم ما بر اساس تجربیات سابق، اعتماد و ایمانشان به امام (ره) خوب بود و نسبت به ایشان تعبد داشتند، بنابراین هنگامیکه حضرتامام(ره) میخواست منتظری را کنار بگذارد، برخی از مسئولین نظام خدمتشان رفته بودند که آقا! این کار را نکنید. یکی از بزرگان خدمت امام(ره) عرض کرده بود که نگرانی ما از این استکه چند سال دائما گفتهاند «منتظری امین امت و امام و در حد مرجعیت و رهبری است و احساس میشود منتظری با دین مردم گرهخورده است» حالا که شما میخواهید یکشبه او را از همه مردم جدا کنید، چه بر سر دین مردم خواهد آمد؟ امام (ره) فرموده بودند که اگر نگران مردم هستید، نگران نباشید، چیزی نمیشود. به دلیل اینکه مردم ما به امام (ره) اعتقاد داشتند و دیگر ولایت را پذیرفته بودند و میگفتند «ما یقول حق». هرچه او میگوید حق است. بنابراین ما در میان مردم مشکلی نداشتیم، بلکه مشکل اصلی ما لایه واسط بین مردم و رهبر بود، یعنی کسانیکه مقاومت میکردند که امام (ره) منتظری را کنار نگذارد، لایه بین رهبری و مردم بودند.
مردم باید سطحی از مقبولیت را داشته باشند و نفس سیستم امنیتی را بپذیرند. سطحنفوذ در جنگ بهحدی بود که سیستم امنیتی اصلاً حاضر نبود روی این جریانات کار کند. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که هیچکس تا پایان ضمانت بقا ندارد، هر کسی در هر جایی که هست، احتمال دارد فریب شیطان را بخورد. در زمان پیامبر اکرم(ص) افرادی حضور داشتند که تا آخر بودند و حتی بعد از ایشان هم جریان خود را حفظ کردند اما در تاریخی ناگهان جا ماندند. وقتی جنازه زبیر را آوردند، حضرت امیر(ع) گریست، درحالیکه یکی از معضلات حضرت امیر(ع) جنگجمل بود و یکی از کسانیکه در راهانداختن جنگ دخالت داشت، زبیر بود.
در داخل سیستمهای ما همینطور است؛ در مقاطعی کسانی در خود سیستم ما جذب دشمن شدهاند. بنابراین در خود سیستم اقدامکننده بصیرتی میخواهد. یعنی نه فقط مردم، بلکه بصیرت خود این سیستم مشکل اصلی بود. اگر ما میخواستیم از همان ابتدا کاری کنیم که این فتنه رخ ندهد، راهش این بود که آن نفراتی که آمدند و از قبل ناشناخته بودند شناسایی شده و به مردم معرفی میشدند تا مردم با دیدی باز به اینها نگاه میکردند. متاسفانه چنین کاری انجام نشد؛ در حالیکه اگر چنین کاری صورت میگرفت مردم پذیرا بودند. نقیصه کار ما اینجا بود.
*** اقدام برای براندازی نظام از قتل بالاتر است
تسنیم: آقای طائب! اولین شروع تحرک فتنه اعلام تشکیل کمیته صیانت آراء بود تا در نهایت جریان فتنه را مدیریت کند تا به موضوع تقلب برسند و بعد از آن بتوانند حوادث بعد از انتخابات را رغم بزنند. همانطور که آقای ابطحی میگوید: تقلب اسم رمز آشوب است و اینکه آقای حجاریان نیز در گفتوگو با تسنیم میگوید: در انتخابات سال 88 نه تقلب اتفاق افتاد و نه تخلف. در جریان هدایت جریان فتنه از لحاظ فقهی چه اقداماتی را میتوان به عنوان جرم در نظر گرفت؟
- طائب: بهطور کلی نفس اینکه برنامهای برای بههمزدن نظام طراحی کرده بودند. نفس ینکه بگویند تقلب شده و این گمانشان را از طریق مجاری قانونی به طور جد پیگیری کنند، به هیچ وجه جرم نیست. اما جرمی داریم که شبیه «ارتداد» است و آن اقدام برای براندازی نظام است. سنگینی جرم قتل و کشتن یک نفر بهاندازه حرکت برای براندازی نیست. قرآن فرموده است: «الفتنه اشد منالقتل»، فتنه یعنی اقدام برای براندازی نظامحق از قتل بالاتر است. اینکه یکنفر را بخوابانید و گردنش را ببرید، بدترین کار و گناه بزرگی است اما قرآن فرمودند که فتنه از آن هم بدتر است. اعلام کمیته صیانت از آرا، اعلام پیروزی و اعلام تقلب، پازل براندازی را کامل کرد، یقینا آمده بودند که براندازی کنند.
تسنیم: جین شارپ هم خطاب به گردانندگان داخلی فتنه گفته بود من کتابم را روی سایتی گذاشتم تا آن را دانلود کنید و در فتنه 88 تقریبا بیش از 100 مورد از کتاب جین شارپ را گردانندگان فتنه اجرا کردند.
- طائب: برنامه اینها پیچیدهتر از این حرفهاست که او آن را روی سایت بگذارد. در حقیقت وقتی او بگوید که من برنامه را روی سایت گذاشتم و اینها بندهایی از آن را اجرا کردند، این سبکسازی جرم است؛ مجرم اوست و اینها گفتهاند این کارها را انجام دهیم، شاید رییسجمهور شویم. اگر اینها دنبال رئیسجمهور شدن بودند جرمی نبود؛ جرم اینها براندازی نظام است.
اعلام کمیته صیانت از آرا، اعلام پیروزی و ادعای تقلب آقایان را رییسجمهور نمیکرد، بلکه انتخابات را بههم میزد. دوباره میخواستند چهکنند؟ چون رأی نداشتند و برای آقای میرحسین موسوی مثل روز روشن بود که رأی نمیآورد، به دلیل اینکه نظرسنجی داشتند. وقتی آقای حجاریان میگوید که ما میدانستیم تقلب نشده بود و گفتیم تقلب،یک دلیلش این است که از طریق نظرسنجیها دقیقا میدانستند که رأی نمیآورند.
*** حکم قطعی و شرعی موسوی و کروبی اعدام است/آقایان افساد فیالارض داشتند
فرضاً اگر براساس ادعای تقلب، انتخابات را باطل میکردند باید انتخابات را مجددا برگزار میکردند. طبیعیاست که مردم از رأیشان برنمیگردند و دوباره به همان فرد قبلی رأی میدادند. به آقای موسوی گفتند که اگر دوباره انتخابات شود و رای نیاوری، چه میگویی؟ گفت دوباره میگویم تقلب شده! پس این کارها برای رییسجمهور شدن نیست، بلکه برای براندازی است. هنگامیکه ثابت شد اینها دنبال براندازی بودند، اصلا نباید دنبال جرم دیگری باشیم. براندازی، «افساد فیالارض» است و آن حکم «اعدام» دارد و حکم قطعی و شرعی این دو فرد اعدام است. دیگر نباید دنبال جرم باشیم که این آقا چرا دروغ گفته یا اگر امکان براندازی نبوده، جرمها را یک به یک بررسی میکنیم. اصلا این نباید باشد؛ کار اینها براندازی نظام است.
«فتنه» عنوان فقهی و قرآنی است. قرآن فرمود: «الفتنه اشد من القتل»؛ فتنه از قتل بالاتر است. قرآن برای قتل چه گذاشته؟ کشتن. النفسبالنفس، العینبالعین. برای فتنه چه گذاشته است؟ اینها سعی در فساد داشتند. اگر کسی در خیابان شمشیر در دست گرفت و دور سرش چرخاند و گفت تهدید زبانی کرد، این مصداق بارز سعی در فساد است و حکمش اعدام است. کسیکه در یک خیابان و یک محله مردم را بترساند یا سر گردنهای راه را بست و مسلحانه مردم را ترساند مفسد فیالارض است. او فقط یکجا گردنه را بسته، یعنی یکجا مردم را ترساند. حالا درباره کسیکه یک نظام را بههم بریزد و 8ماه در کشور سر گردنه بایستد یا راهزنی کند، نیازی به پیدا کردن جرم نیست.
اجزا زمانی بررسی میشود که ترکیب براندازی نباشد. اینها دنبال براندازی بودند و شما دیگر نباید دنبال جرم بگردید. برانداز یعنی فتنهگر و فتنهگر یعنی «اشد منالقتل». بدون تردید مجازاتشان اعدام است. ممکن است بگویند چرا اعدامشان نمیکنند؟ آن دیگر مصالح نظام است اما جرم روشن است. ممکن است برخی تحلیل کنند که اینکه آمد و گفت تقلبشده براندازی نباشد. من قبول دارم؛ اگر کسیکه در کوچه و بازار است یا یک دانشجوی ساده بگوید که من فکر میکنم در انتخابات تقلبشده قابلقبول است، اما کسیکه 2 تا 4 سال نخستوزیر بود، دو دوره انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کرد و بعد در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و تمام دورههای انتخابات را دید، خودش میداند که تقلب در انتخابات ایران امکانپذیر نیست.
برای مثال؛ من ماشینی را از دور میبینم که تا بهحال مشابه آن را ندیدهام. اندازه ماشین را میبینم و میگویم که 300 کیلومتر بر ساعت سرعت دارد. کسی به من خرده نمیگیرد که بیربط میگویید. اما اگر کسیکه ماشینساز است، در همین کارخانه کار میکند و میداند این ماشین چگونه ساختهشد این حرف را بزند به او میگویند دنبال چههستی؟! و چرا این حرف را زدی؟! تو که همهچیز رامیدانی. این آقایان میدانستند که در این کشور امکان تقلب نیست، وقتی چنین فردی بگوید که تقلب شده - آنهم فردی در این تراز که فرد سادهای نیست - دنبال چیست؟!
شما گفتید تقلب و با تو تسامح کردند، گفتند بررسی میکنیم اما چرا نگذاشتید بررسی کنند و مقاومت کردید؟ چرا در خیابانها قشونکشی کردید؟ شما که در این نظام بودید، چرا جمعیت را به خیابان کشاندید؟ اگر فردی بیاطلاع بود، هیچکدام از اینها برای قاضی محکمه دلیل نمیشد، مگر اینکه بگویند بهدلیل بیماری عقلش را از دستداده و باید او را به دارالمجانین بسپارند اما اگر از نظر پزشکیقانونی سالم است، دچار آلزایمر و بیماری خاصی نشد و خودش هم تأیید میکند که سالم است، پس برانداز است و هرگز از او رفعاتهام نمیشود.
آقای موسوی و کروبی تا زمانیکه نفس میکشند این حکم هست و دائمالاعداماند. این حکم بهمرور ایام از بین نمیرود، مگر اینکه به کهولت برسند. البته کهولت هم داستان دیگری دارد و میگویند اگر در کهولت جرم کرد ممکن است «مخففه» باشد ولی اگر قبلاً جرمی کرده و الان به کهولت رسیده - مثل کسیکه قبلا قتلی کرده و متواری شده - بعد از 50 سال صاحبالدم قصاص بخواهد انجام میشود؛ بر همین مبنا این حکم ثابتشده و گردن اینها را گرفته است. این دو نفر بهخاطر فتنهگری، محکوم به اعدام هستند و این حکم هرگز از اینها برداشته نمیشود.
تسنیم: اخیراً بعضی از جریانات در مورد رفع حصر آقایان موسوی و کروبی صحبت میکنند...
- طائب: رفع حصر کنند؟! از چهکسی؟ شنیدهام برخی میگویند که حصر مبنای فقهی دارد یا نه؟ شما بروید فقه را مطالعه کنید و درس بخوانید. اینها سعی در افساد داشتند. می گویند یک گردنه را ببندید، تمام است بعد اینها نهتنها ایران، بلکه جهاناسلام را بهالتهاب کشاندند و جهانکفر را به خوشحالی درآوردند. در فلسطین، لبنان و عراق هر مؤمنی که طالبالحق بود را نگران کرده بودند که نظام چه میشود؟ اینها جهاناسلام را بهچالش کشانده بودند.
تسنیم: اخیراً برخی از چهرههای جریان اصلاحات گفته است که ما از طلب خود گذشتیم. برخی میگویند روحیه طلبکاری در ذات فتنهگری است و این طلبکاری برخورد کردن نشان دهنده عدول از مواضعی است که شخص در گذشته داشته اما این روحیه طلبکاری از زیادهخواهی خود میگوید که رفع حصر باید صورت گیرد در حالی که از لحاظ حقوقی در اقدامات تأمینی مسئله «حصر» جنبه حقوقی دارد. بر این اساس به نظر شما چرا جریان اصلاحات بر رفع حصر اصرار دارند؟
- طائب: بنده معتقدم آقایانی که تلاش میکنند از خود ارادهای ندارند، بلکه عامل و عروسکاند. به آنها میگویند بگویید و میگویند. شاید بگویند که تو تندروی میکنی. نه! قبل از فتنه در زمان انتخابات تلویزیونها و رادیوهایبیگانه مطلبی را میگفتند و فردا این آقایان در سخنانشان تکرار میکردند. آنها خط را میدادند و اینها اجرا میکردند. بیگانگان پافشاری میکنند که اینها از حصر دربیایند و اینها هم در داخل فشار میآورند، پس اینکه آنها از حصر دربیایند، خواسته سازمانهای اطلاعاتی بیرون است.
اینکه هدف آنها چیست، باید حدس بزنیم، به دلیل اینکه ما که در آنها نفوذی نداریم. آیا آنها از اینکه موسوی و کروبی را از حصر بیرون بیاورند، میخواهند به نظام ثابت کنند که در موضع ضعف است؟ یعنی میگوید نه این دو نفر، بلکه سیستمی که آمده بود نظام را براندازد و نظام هم باید همه آنها را از بین میبرد اما زور ما آنقدر زیاد بود که نگذاشتیم آنها را از بین ببرید و حالا هم مجبور کردیم اینها را آزاد کنید تا بروند در خیابانها بچرخند. آیا میخواهند ضعف ما را اثبات کنند؟ یا لیدر کم آورده و نتوانسته اینها را از حصر دربیاورد تا لیدری حرکت را برعهده بگیرند و آدم ندارند و دنبال این هستند. یا میخواهند افراد مامور داخل خودش را از مایوسشدن نجات دهد.
مقابله مردم ما با فتنهگران 88 یأسی را در وابستگان نظامغرب در ایران بهوجود آورد که این نظام عجب قدرت و آبرویی دارد. دار و ندارمان را به میدان آوردیم ولی فوتمان کردند و رفتیم هوا! آنها مایوس شدند و حاضر نیستند برای اقدامات بعدی به میدان بیایند. آیا نظامسلطه دنبال این است که مایوسشدن اینها را برطرف کند که اینها را از حصر درآوردیم و شما مأیوس نباشید؟ آیا میخواهد نیروهای خود را از یاس نجات دهد؟ یا اینکه دنبال آشوب جدیدی است؟ یعنی اینکه اینها را از حصر درآورد و وقتی اینها از حصر درآمدند، گروهی را راهبیاندازند و 100-200 نفر مقابل خانه اینها تجمع کنند و بگویند درود بر فلان و بهمان؟!
بهتصور اینها بر فرض نظام هم برود، اما گاز اشکآوری بزنند و گلولهای دوباره از تفنگ خودشان دربیاید و اینها را بزند، این را به گردننظام میاندازند و میگویند اینها زدند و بردند و کشتند و آشوبی مجدد را تدارک میبینند. همه اینها محتمل است. ما که در سیستم آنها نیستیم بدانیم، یعنی اینها بازهم در لایهپنهان کار میکنند. البته دشمن - که دفعه قبل به آنها اطلاعات داده بودند - اینبار به آقایان «مدعیاصلاحات» اطلاعات نمیدهد. بنده اینها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم، اینها مدعی اصلاحاتاند. اصلاحطلب، مقام معظم رهبری است، بچهحزباللهیها هستند و اصلاحات برای خداست. اینها دزدان سرگردنه هستند، هم در فتنه 88 میخواستند نظام را بدزدند و هم در بیان، اصطلاحات قرآنی را دزدیدهاند، سرقت کردهاند و اینها سارقاند.
حق ندارند برای خود اسم اصلاحطلب بیاورند. اصلاحطلب میآید چشم را بر قتلی که دشمنکرد میبندد و میگوید این را نظام انجام داد؟! برای اینها مثل روز روشن است که امثال ندا آقاسلطان را خودشان کشتهاند اما میگویند نظام آقاسلطان را کشته است. ماجرای ترانه موسوی برای همه روشن است که دروغپردازی بود. اینها دفعه قبل اطلاعات داشتند ولی اینبار دشمن به اینها اطلاعات نمیدهد.
اگر از اینها بپرسید که چرا میگویید آن دو نفر باید از حصر رها شوند، میگوید نمیدانم! خودش هم نمیداند دنبال چیست. به این هم اطلاعات نمیدهند. شما باید این را کشف کنید. اینهایی که میخواهند حصر میرحسین موسوی را بردارند دنبال چه هستند؟ آیا میخواهند میرحسین را بکشند، یعنی همانطور که آقاسلطان را کشتند؟ آقای موسوی از حصر آمد و یک بمب منفجر میکنند که نظام میرحسین موسوی را کشت؟! یا اینکه می خواهند او را بیاورند، سوار ماشین کنند و در خیابانها بگردانند، دوستان از دسترفته را برگردانند و لیدرسازی کنند؟ نه! فقط میخواهند رفعحصر شوند تا به اطرافیان بگویند که دیدید بالاخره ما توانستیم؟
آن چیزیکه به آن یقین داریم این است که چون دشمن دنبال آزادسازی اینهاست دنبال فتنهگری هستند. اینکه هدف اصلی چیست، شاید الان دقیقا معلوم نباشد. اصولا در شرایط معمول مطالبهگری معنا ندارد. شما ضبط صوتی آوردهاید و از اول تا آخر آن ضبط کردی: «اذان ظهر به وقت تهران»؛ این را روشن میکنید 2 ساعت از اذان گذشته و این هنوز میگوید «اذان ظهر به وقت تهران»، چرا؟ یه دلیل اینکه شعور ندارد. این آقایان باید بگویند مثل بعضی از تبلیغات تلویزیونی ما، روز 13 رجب در فلانجا مراسمی هست در حالیکه الان 17 رجب است!
اینها مطلبی را برای زمینزدن نظام گفتند که ما اصلاحطلبیم و میخواهیم اوضاع را درست کنیم. فتنه 88 اتفاق افتاده و مردم فهمیدهاند که اینها مفسد فیالارضاند؛ ولی حرفی که آنموقع دشمن در دهان اینها گذاشته که «ما اصلاحطلبیم» را هنوز تکرار میکنند. این مطالبهگری برای اینها دستور است. تو بگو! زمان آن گذشته... تو بگو! همه فهمیدهاند که شما میخواستید چه خیانتی کنید و چه آسیبی وارد کردید.
*** بسیاری از مشکلات و تحریمها به به دلیل وقوع فتنه بود
شاید سالها بگذرد تا مردم بفهمند که بسیاری از تحریمها و مشکلاتاقتصادی که بر این ملت تحمیل شد به خاطر فتنه و اقدام اینها بود، نه اینکه چون ما توانستیم با فتنه مقابله کنیم چنین شد. اینها وقتی آمدند جریان نفوذشان را ضعیف دیدند، برای اینکه این جریان امکاننفوذ داشته باشد، باید این فشار را وارد کنیم تا آنها جان بگیرند. تمام این دردی که بر مردم ما وارد میشود، ناشی از اینهاست. سالیانی باید بگذرد تا ملت ما از آثار اقدامات اینها نجات پیدا کنند. ما کماکان دچار آثار سوء اقدامات اینها هستیم. هنوز تمام نشده، سالیانی باید بگذرد تا نظام رگههایپنهان دشمن را بزند تا مردم ما از پیامد سوء آن نجات یابند.
*** بعد از فتنه نفت ما را نخریدند
تسنیم: به موضوع خسارتهای اقتصادی فتنه اشاره کردید. بعد از فتنه مشاهده شد بعضی بنگاههای اقتصادی همکاری خود را با ما قطع کردند و حتی تحریمها علیه ایران افزایش یافت. در مورد تأثیرات فتنه بر تضییع حقوق مردم در جریان مناسبات اقتصادی ایران با سایر کشورها بگویید...
- طائب: اصلاً تحریمها را افزایش دادند و نفت ما را نخریدند. آنها گفتند که حقوقبشر در ایران پایمال شد و برای ما مصوبه گرفتند که حقوقبشر را پایمال میکنند، بنابراین باید تحریمشان کنیم. یکی از اساسیترین بهانه آنها برای پایمالشدن حقوقبشر از طرف ما، همین فتنه 88 بود و این قضایا را تشدید کردند. زمانیکه این تحریمها را انجام دادند و کشتیها را روی آب بیمه نمیکردند، اسکورتهای کشتیها و گران خریدن اجناس در دنیا به ما وارد شد. این مسائل، ناشی از اینها بود. ضربه روحی شدیدی به انقلابیون دنیا وارد شد، دشمن تا حدی آنها را متوقف کرد و فشارها علیه ما را افزایش داد.
تسنیم: در دوران قبل از فتنه 88 را مطالعه میکردم که دیدم در سال 87 اوباما به رهبر معظم انقلاب و رئیس دولت وقت نامه مینویسد و میگوید ما حاضریم درباره موضوع هستهای با ایران وارد شویم ولی بعد از فتنه 88 در کنگره آمریکا تحریمهای شدیدی را دنبال میکردند و دیگر حاضر به حل موضوع هستهای ایران نبودند و مسئله حقوق بشری که گفتید را مطرح میکردند.
- طائب: وقتی فتنه رخ میدهد، تصویر ما را در دنیا تغییر میدهد؛ چراکه ما اعتقاد داریم که تصمیمات اوباما تماماً انسجامیافته است و اینها در همان زمانیکه نامه را مینوشتند، این فتنه را تدارک میدیدند. شاید یکی از اقدامات آنها این بود که ما به آن رویه فکر کنیم و از دقت در داخل غافل شویم اما نتوانستند و همان زمان رهبری با هوشیاری الهیشان همه را دیدند. آنها به این اقدام دلبسته بودند که این اقدام که انجام شد ما ضربه اساسی را به جمهوریاسلامی بزنیم، یعنی نوعی غافلسازی مقدماتی تا رسیدن به لبهعملیات. حتی دل بسته بودند که این عملیات، تار و پود اینها را میشکند. وقتی در داخل موفق نشدند، آن همه اقدامات تشدیدی را علیه ما آوردند و مردم را بهسختی انداختند.
تسنیم: آقای طائب! «9 دی» روز حضور مردم برای دفاع از ارزشهایشان بود. شما در اولین سالروز حماسه «9 دی» در مهدیه تهران سخنرانی کردید و گفتید:« مردم با حضورشان در 9 دی مهر "باطل شد" به فتنه زدند» این مهر " باطل شد" جوشش عاشورایی بود. در مورد حضور مردم در 9 دی بفرمایید.
- طائب: حادثه روز عاشورا مطلبی را برای مردم کشف مطلق کرد و آن این بود که هدف اینها زدن امامت و زدن نائبالامام است. آنها بهنقطهای زدند که آن نقطه، نقطه بصیرتزای ما بود. «بصیرتزا» نه بصیرت؛ عاشورا بصیرتزاست. وقتی توسط عاشورا بصیرت گرفتی، عاشورایی میشوی. در روز عاشورا تعدادی مثل "حر" از آن طرف آمدند طرف امام. روز عاشورا در حر بصیرت ایجاد شد. روز عاشورا برای مردم ما چون بصیرتزایی داشت فهمیدند که هدف اینها امامت و ولیفقیه است.
چرا دعوا سر انتخابات داشته باشیم؟ ما همه اینها را در سایه دین، نظام و... میخواهیم. اینها در آن روز واقعا مأیوس شدند و تلاش دشمن این است که اینها را از مایوسشدن دربیاورد. همانطور که امامعلی(ع) برای زبیر گریه میکند ما هم واقعا خوشحال نیستیم. آقای میرحسین موسوی، تاجزاده، بهزاد نبوی، کروبی و... اینطور شوند. چرا باعث میشوند که انسان برایشان گریه کند؟! ممکن است در درون خود بگویند که ما توبه کردیم اما این توبه محسوب نمیشود. زمانی توبه واقع میشود که پشتتریبون بگویند.
به اعتقاد من، آقای حجاریان که آمده پشت تریبون شما و گفته که تقلب نبوده، اگر عملش را نیز اصلاح عمل کند توبهاش پذیرفته است، چون اعلام کرد. توبه کسیکه اتهامی وارد کرده، این نیست که در خانه بگوید اتوبالیالله، باید بیاید و اتهامی را که به دیگران زده رفع کند. من درست نگفتم. اصلا خوشحال نیستیم که اینها همچنین عاقبتهایی دارند، اسلام برای همه است. قدر رأفت و درایت رهبری که دارند را بدانند. از دل این رهبری میخواهند به دل اوباما پناه ببرند؟ قرآن میگوید بعد از حق، جز گمراهی چیزی نیست.
اگر شما این نظام و رهبر را خداینکرده در ذهنتان مسلمان ندانید پس در دنیا دنبال چهکسی میگردید؟ یقین بدانید که امامزمان(عج) بیاید قبل از همه گردن تو را میزند. امامزمان(عج) مو را از ماست میکشد. میمانید با او هم درمیافتید. تا نفس میآید، باید غنیمت بدانند و به حق برگردند. فرصتی که به اینها داده شد، رأفت الهی این بزرگان است؛ برگردید! دنیا کوتاهتر از این حرفهاست.
در روایت داریم که حارثهمدانی در جنگ صفین دو چشمش را از دست داده بود. خدمت حضرت امیر المومنین(ع) آمد. نشست، آهی کشید و گفت: پیر شدم و دیگر نمیتوانم در رکاب شما باشم. از عاقبتم میترسم. حضرت فرمود: نترس! هر کسی بمیرد، من را میبیند. مومن باشید یا منافق، 5 جا من را میبینید. موقعیکه روح خارج میشود، زمانیکه تو را در قبر میگذارند، وقتی از قبر درمیآیی، زمانیکه حسابکشی میکنند و جاییکه صف جهنمیها از بهشتیها جدا میشود. من آنجا ایستادهام. آتش این مال من است و این مال تو. وقتی حضرت از آنها بپرسد که برای عاشورای فرزند من چه کردید، چه جوابی میدهند؟شما حرکت روز عاشورا را تایید کردید! توبه شما این نیست که در خانه باشید. «ویل یمن یری علیا و هو علیه یسور»؛ وای بهحال کسیکه علی(ع) را ببیند و او از دستش ناراحت باشد.
*** گفتوگو از سیدمحمدمهدی توسلی
انتهای پیام/