بدون وجود رهبری همچون امام خامنهای قطعاً رشد علمی امروز کشور میسر نبود
خبرگزاری تسنیم: فرهاد دانشجو با بیان اینکه مقام معظم رهبری علاوه بر اجتهاد در فقه، یک مجتهد برتر در عالم سیاست و مدیریت هستند، تأکید میکند که بدون وجود رهبری همچون امام خامنهای قطعاً رشد علمی امروز کشور میسر نبود.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، فرهاد دانشجو دارای مدرک دکترای مهندسی عمران از انگلستان، استاد تمام رشته مهندسی عمران در دانشگاه تربیت مدرس و از مدیران علمی و آکادمیک با سابقه آموزش عالی کشور است. تخصص علمی او در زمینههای مهندسی سازه، زلزله و همچنین تحلیل و طراحی سازههای پیچیده مانند پلها و ساختمانهای بلند است. دانشجو دارای بیش از یکصد مقاله علمی داخلی و خارجی بوده و تاکنون راهنمایی بیش از پنجاه پایاننامه و رساله دورههای کارشناسی ارشد و دکتری را برعهده داشته است.
وی دارای سوابق اجرایی آکادمیک بسیاری همچون رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، رئیس دانشگاه تربیت مدرس، مؤسس و رئیس پژوهشگاه علوم و تکنولوژی، رییس بخش مهندسی عمران دانشکده فنی و مهندسی، رئیس موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی کشور، معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، رئیس مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن و عضو شورای معاونین وزیر مسکن، معاون آموزشی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه تربیت مدرس، عضو کمیته صنعت شورای پژوهشهای علمی کشور، عضو کمیته زلزله شورای پژوهشهای علمی کشور، نماینده وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در شورای برنامهریزی توسعه استان تهران، عضو شورای گسترش آموزش عالی و ... است.
از اینرو با وی در خصوص موضوعات مختلفی از جمله پیشرفتهای کشور در حوزه علم و فناوری در ربع قرن اخیر و با هدایتهای رهبر معظم انقلاب به گفتوگو نشستیم. مشروح گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری تسنیم با فرهاد دانشجو پیشروی شماست.
تسنیم: اگر موافق باشید به تعامل رهبر معظم انقلاب با نخبگان و اهمیتی که ایشان به عرصه نخبگانی میدهند بپردازیم؛ در واقع ایشان نخبگان را گروه مرجعی در جامعه تلقی کردند که میتوانند در همه امور نقش مشورتی و سیاستگذاری داشته باشند. رهبر معظم انقلاب برای نخبگان اهمیت بسیاری قائل هستند و حتی نسبت به مسئولین اجرایی در همه دولتها بار بیشتری را در تعامل با نخبگان به دوش میکشند. این مساله چقدر اهمیت دارد و ایشان از چه منظری به این مسائل نگاه میکنند که تا این حد با نخبگان تعامل دارند و به آن اهمیت میدهند؟
-دانشجو: اگر به تاریخ نگاه کنید، میبینید که در اوایل انقلاب وقتی ضدانقلاب میخواست به نظام جمهوری اسلامی حمله کند و صدمه بزند، چگونه رفتار میکرد. این جریان افرادی مثل شهید بهشتی، شهید استاد مطهری، شهید باهنر، حضرت آیتالله خامنهای و امثال اینها را میزد؛ کسانیکه از نظر فقهی، دینی، سیاسی و سابقه مبارزاتی بسیار قوی بودند و میتوانستند نظام را با سرعت بیشتری جلو ببرند. اینها قله مخالفت ضد انقلاب بودند و بعد از امام، نگاه ضد انقلاب به اینها بود. حالا بعد از 35 سال، قله حمله نظام چیست؟ سعی میکند نخبگان را ترور کند؛ یعنی امروز دشمن، هدف اصلی خود را نخبگان میداند و متخصصین انرژی هستهای و موشکی ما را میزند. حالا درکنار عالما و فقها، اولویتش اینست که متخصصین را بزند و ترور کند.
دشمن میداند که امروز کشور ما از طریق علم رشد میکند و جلو میرود بنابراین پیکان مبارزهاش را به سوی نخبگان هدف گرفته است؛ امروز دشمن به این نتیجه رسیده است. بنابراین مقام معظم رهبری با توجه به این مساله، همیشه در سخنرانیهایشان و در جلساتی که با نخبگان، اساتید و دانشجویان دارند بر روی پیشرفت علمی خیلی تأکید میکنند. جبهه مقدم پیشرفت علمی، نخبگان هستند. بدیهی است رهبری که نظام جمهوری اسلامی را در بیش از 20 سال در مشکلات و فراز و نشیبها هدایت کردند امروز میدانند که برای این مملکت چهکسانی و چه چیزهایی مهم است و همواره به مسئولین سفارش میکنند که به اینها رسیدگی کنید. اگر کشور میخواهد پیشرفت کند، یکی از شاخصههای پیشرفت و شرط آن این است که علم به خودی خود، اهمیتی به ذات خود علم هم دارد ولی وقتی در دست یک متقی، مسلمان مومن و آدم حزباللهی قرار گرفت و به دست کسی افتاد که با استعمار و استکبار مخالف است، یک وسیله بهتر میشود و رحمت و نعمت خداوند بر او نازل میشود؛ یعنی علمی که در راستای خدمت به اسلام و انسانیت باشد مهم است.
مسالهای که همواره مورد توجه مقام معظم رهبری بود و ایشان از سالها پیش بر آن تاکید میکنند، این است که باید به نخبگان توجه شود، این قشر شناسایی شود، دستشان برای پیشبرد علم باز گذاشته شود و ردهبندی و شناسایی شوند؛ آنهایی که واقعا میتوانند کشور را از نظر علمی، تکنولوژی و فناوری به جهش بزرگی برسانند، دستشان بازتر گذاشته شود تا انشاءالله این مسیر طی شود. جالب اینجاست که دشمن تازه در پنج و شش سال گذشته به آن چیزی که آقا بیست سال پیش رسیده بودند، رسید.
تسنیم: شاید بخشی از آنچه بتوان از صحبتهای رهبر معظم انقلاب نتیجه گرفت، این باشد که علم مسیری است که میتواند ما را به اقتدار برساند. وقتی ایشان در خطبههای نماز جمعه با بیان روایتی از امام علی(ع) میفرمایند «العلم سلطان»، در واقع تبیین میکنند که اگر ما به علم توجه کنیم و پیشرفتهای علمی را مدنظر قرار دهیم، راهی هموار میشود که ما به اقتدار میرسیم. شاید بتوان از این منظر هم نگاه کرد.
دانشجو: انسانها هر چقدر عالمتر باشند، قدرتمند میشوند. شما به وجه فقهی این قضیه نگاه کنید. یک عالم فقه هر چه علم و تسلطش به مسائل فقهی خالصانهتر و صادقانهتر باشد، به خدا نزدیک میشود؛ بدون آنکه به لشکری نیاز داشته باشد، قدرتمندتر میشود و ترسش میریزد. او حقایق را میداند و از چیزهایی که باید بترسد میترسد و از چیزهایی که نباید بترسد نمیترسد. حتی اگر ظاهری هم باشد، خود به خود و بالذات قدرتمندتر میشود.
برای مثال، خبرنگاری که آگاهیاش نسبت به مسائل بیشتر است و از برخی مسائل آگاهی دارد، خود به خود قدرتمندتر میشود؛ چراکه علم، آگاهی و اطلاعاتش از مطالب بیشتر است و هرچه قدرت تجزیه و تحلیلش بیشتر باشد، قدرتش برای تأثیرگذاری در جامعه بیشتر میشود. در حوزههای علوم فنی، پایه، پزشکی و... نیز همینطور است.
کشور هر چقدر در زمینههای علمی پیشرفت کند، معنایش عدموابستگی است و عدموابستگی نیز به معنی اقتدار است. این یک امر کاملا بدیهی است. ما خیلی وقتها یک امر بدیهی را تذکر میدهیم و مثلا میگوییم آقای فلانی حواست باشد که جهنم و بهشتی هم است. تصور ما این است که این کلام مقام معظم رهبری یک تذکر در حوزه علمی است که ممکن است بدیهی به نظر برسد. ایشان به جامعه (به این مضمون) میگوید اگر میخواهیم رشد کنیم، به اقتدار و عدموابستگی برسیم، جزو کشورهای توسعه یافته قرار بگیریم و حرفمان در جامعه سیاسی بینالمللی برش داشته باشد، اینها همهاش بستگی به این دارد که ما چه در چنته داریم؛ هر چه علمی و مبتنی بر عدموابستگی باشد، این قدرت ما را بیشتر میکند.
اگر به سیستم بانکی دنیا وابسته نبودیم، امروز تحریم بانکها اینگونه تأثیر نمیگذاشت. امروز فقط وابسته نیستیم بلکه صهیونیست جهانی سیستم بانکها را طوری طراحی کرده که در مواقعی که ضرورت دارد بتوانند به مجامعی که با آنها مخالفت میکنند فشار بیاورند. خیلی از کشورها - مثل روسیه - را تهدید میکنند که اگر فلان کار را نکنید، شما را تحریم بانکی میکنیم. اگر از نظر نیازهای داخلی وابستگیمان به واردات خارجی کمتر بود، امروز اینقدر به ما فشار وارد نمیشد بطور کلی در زمینههایی که وابستگی کمتر است فشار هم کمتر است.
اگر دست ما پر باشد و عالمانه سیاستگذاری کنیم نفت میتواند اهرم فشار ما به کشورهای دیگر باشد و به عامل فشار علیه خودمان تبدیل نمیشود اما امروز آنها از طریق نفت به ما فشار میآورند.
میتوانستیم بهگونهای دیگر عمل کنیم و بگوییم اگر شما نمیدهید ما هم نمیدهیم تا در برابر آنها عامل فشاری داشته باشیم. ما گاز، نفت و منابع دیگری داریم که میتواند عامل فشار ما علیه دیگران باشد. در آن صورت میتوانستیم بگوییم که اگر این کارها را نکنید ما این منابع را گران و کم میکنیم. یا مثلا اگر وضعیت پتروشیمی و تولید داخلی بنزین ما طوری بود که نیاز به واردات بنزین مرغوب نبود، میتوانستیم بگوییم که خودمان بنزین مرغوب تولید میکنیم و نیازی به شما نداریم. هر چقدر تکنولوژی ما در زمینههای پزشکی، فنی، علوم سیاسی، اقتصاد و مدیریت بالاتر باشد وابستگیمان کمتر است. اگر ما در بحث حقوق بینالملل دارای متخصصان بسیار زیاد و مجربی بودیم که میتوانستند مشورت بیشتری دهند شاید نگاه بهتری بر قراردادهایی که از اول انقلاب تاکنون بسته شده حاکم بود و در آنها منافع بیشتری برای کشور دیده شود.
امروز وقتی قرار است قراردادی امضا شود ابرقدرتها ساکت نمینشیند. از نظر سیاسی هم باید این مساله کم و بیش اصلاح شود. وقتی مسئولین سیاسی احساس کنند که یک مشاور علمی خوب درباره موضوع خاصی دارند، استفاده از آن را برای خود واجب بدانند. هر علم، عالم و کتاب علمی که بهدرد بشریت میخورد و ضدبشریت مورد استفاده نشود، قطعا موجب اقتدار میشود.
تسنیم: ما از سالها پیش با مسئله تحریمها در حوزه علمی مواجه هستیم؛ یعنی در بسیاری از رشتهها ممکن است کشورهای دیگر با ما همکاری نکنند، حتی موانعی ایجاد کنند و به دانشجویان ما اجازه تحقیقهای موردی را هم ندهند. چهچیزی باعث شد که ما بتوانیم علیرغم همه موانع و تحریمهایی که وجود داشت به این پیشرفتهای علمی دست پیدا کنیم و به جایی برسیم که اکنون در بسیاری از رشتهها رتبههای بالایی در سطح جهانی داریم؟
دانشجو: پاسخ مستقیم به این قضیه، توکل به خدا و خودباوری است. برخی جوانهای خوب دانشجو، محقق و اساتید ما به این نتیجه رسیدند که ما میتوانیم؛ باور کردند که میشود در این زمینهها پیشرفت کرد و با این باور به این جبهه علمی وارد شدند. البته در فضای امروز بیش از 90 درصد علم در دسترس است و هر چقدر هم سعی کنند جلوی علم و توزیع علم را بگیرند، خود علم بالذات 90درصد اطلاعاتش موجود است و فقط 10 درصد تکنولوژیها بهگونهای است که میتوانند سعی کنند تا ما را از رسیدن به آن محروم کنند.
مشکل ما در تبدیل علم به کاربرد آن بود؛ یعنی تکنولوژی یا فناوری. الان ما در کشورمان در زمینههایی که پیشرفت تکنولوژی نداشتیم، دانشمندان خوبی داریم که میدانند فرمول تئوری و علمی برای حل این قضیه چیست اما در کاربردی کردن آن مشکل دارند. علم را داریم اما در برخی شاخه ها کاربرد و فناوری را نداریم. یک پزشک میداند که چگونه باید جراحی قلب کند ولی اینکه بخواهد جراحی قلب کند ابزاری میخواهد که شاید بعضی از آن چیزها نباشد و افرادی که این کارها را کردهاند انگشتشمار باشند. ما در اغلب حوزهها این مشکل را داریم و مسئولین دلسوز کشور این را از مدتها پیش دنبال کردند. برای شناسایی علما، اساتید و دانشجویان ما و آنهایی که این توانایی را داشتند وارد عمل شدند؛ امکاناتی در اختیار آنها قرار دادند که بتوانند اندکاندک خود را بالا بکشند. مثلا رویان اینگونه بهوجود آمد.
خیلی زود خودشان را باور کردند، کمکم آن را تبدیل به تکنولوژی کردند و حالا خودشان مصدر تولید علم و در بعضی زمینهها پایه تکنولوژی شدهاند؛ حتی به تکنولوژیهایی دست یافتهاند که برخی کشورها ندارند. یا در زمینه برخی زمینههای رفاهی فرزندان این ممکلت به جایی رسیدند که در بعضی کارهایمان دشمن هم میماند و نمیداند اینها چگونه با چنین تکنولوژی این کار را انجام میدهند. یعنی اینها وارد بستر کاربردی شدند که اساس آن هم خودباوری بود. دشمن دائما بر این طبل میکوبد که شما نمیتوانید بنزین خود را تأمین کنید، نمیتوانید جلوی ما بایستید و از هوا فضای خود دفاع کنید و نمیتوانید مسئله محیطزیستی خود را حل کنید. بعضی مواقع صرفاً بیان میکنند ولی بعضی مواقع مانع ایجاد میکنند، نظم مدیریتی را به هم میزنند. میگویند نمیتوانید و از اینرو ده و پانزده سال است که مسئله دریاچه رضائیه همینطور مانده است.
تلاش میکنند این مساله را القا کنند که ما نمیتوانیم در حالیکه اگر عدهای متخصص بگویند و باور کنند که میتوانیم و بنشینند و فکر کنند، میتوانند در کمتر از ده سال این قضیه را حل و فصل کنند. حداقل آن این است که جلوی وقوع این فجایع زیستمحیطی را میگیرند که دوباره این اتفاق نیفتد. بنابراین دشمن بر طبل ناتوانی ما میکوبد و در همه جبهههای علمی و غیرعلمی که ما این حرفها را نادیده گرفتیم و گفتیم میتوانیم موفق بودیم.
تسنیم: البته از سوی گروههایی که در داخل کشور نخبه شناخته میشوند این مسئله القا میشود که فقط خودباوری جوانها نیست که بتواند این مسئله را به پیش ببرد؛ یعنی اگر یک جوان فقط خودباوری داشته باشد اما حاکمیت از آن پشتیبانی نکند و پشتیبانی نظام در سیاستگذاریهای علمی نباشد شاید نیمی از این موفقیتها هم حاصل نشود. شما این حوزه را چقدر مهم میدانید و حاکمیت چقدر توانسته در این حوزه تأثیرگذار باشد؟
دانشجو: اول باید اصل خودباوری را بپذیریم و بگوییم که این مسئله از عوامل رشد است؛ بعد سئوال اینست که کسانیکه باید خودباوری داشته باشند چه کسانی هستند؟ بخشی از آن، علمای کننده کار هستند و مثلا دانشجوی مهندسی عمران باید باور کند که میتواند.
ما نخبگان و دانشجویان زیادی داریم که در همه زمینهها ذهن بدیع، خوب و خلاقی دارند؛ فکر و طرحهای خوب، اجرا و کارآیی خوبی دارند. وقتی طرحی ارائه میدهد، مسئولین از آن تعریف میکنند. مسئولین باید این افراد خلاق و دارای ذهن بدیع را باور داشته باشند. اگر مسئولین باور داشته باشند که میشود قضیه دریاچه رضائیه را از طریق متخصص و اهل فن حل و فصل کرد، میتوانند به سمت جلو بروند. اما شاید برخی فکر کنند که با یک میلیون دلار و قرارداد با ژاپن میشود این مسئله را حل کرد. البته نمیخواهم آن را نفی کنم.
اگر قرار بود موضوع دریاچه رضائیه با یک میلیون دلار حل و فصل شود تا امروز هزار بار حل و فصل شده بود. اما موضوع این نیست و خیلی بالاتر از یک میلیون دلار هزینه مالی است. اولا موضوع صورتمسئله و پیدا کردن جواب علمی است که این جواب علمی بتواند به عمل برسدو برنامه عملیاتی شدن آن قابلیت اجر داشته باشد. عاملین اجرایی هم باید به نیروهای داخلی اعتماد کنند و یک باور مسئولانه در میان کسانیکه مسئولیت دارند ایجاد شود تا مشکل حل بشود. وقتی میگویم خودباوری و استقلال، منظور این نیست که ما از صفر شروع کنیم؛ بلکه از آنچه در همه دنیا هست نیز استفاده کنیم.
تسنیم: یعنی از تجربههای آنها استفاده کنیم.
دانشجو: هم از تجربهها و حتی اگر لازم شد از آدمهای آنها استفاده کنیم. البته باید با این باور که میتوانیم این کار را انجام دهیم از آدمهای خودمان بیشتر و با اولویت بالاتری استفاده کنیم. باید صورت مسئله درست تعریف کنیم و راهحل آن را با مدیریت و تخصص درآوریم؛ و از آدم های متخصصداخلی خودمان که با هزار انگیزه میایند تا مشکلمان را حل کنند بهدرستی حمایت کنیم. بحث من این است که اولاً این نظریه درست است که اگر برخی از مسئولین خودباوری نداشته باشند کار برای نخبگانی که میخواهند مشکلات را بصورت علمی حل کنند، سخت تر میشود، ولی به این هم معتقدم که حتی اگر تعداد اندکی از مسئولین هم نخواهند باز هم نخبگان میتوانند با سماجت و اصرار و استدلال علمی، آنها را قانع کنند و مشکل را حل کنند. بنابراین اگر نخبگان بخواهند و مردم هم حمایت کنند این کارها شدنی است و الحمدلله مسئولین هم اکثراً به حمایت از نخبگان اعتقاد دارند.
مسئولین باید پای کار بیایند و همانگونه که از ایشان انتظار میرود از همان ابتدای امر با خودباوری به صحنه بیایند؛ البته بسیاری از آنها اینگونه بوده و هستند. بسیاری از مسئولین در سازمانهای مربوطه از نخبگان حمایت میکنند و این مسئله نشاندهنده این است که مسئولین میخواهند این اتفاق بیفتد. لذا معتقدم حمایت مسئولین بسیار مهم است و این اتفاق زمانی میافتد که خود آن مسئول این قضیه را باور داشته باشد.
اگر شما کسی را که باور به انجام کاری ندارد بر سر کاری بگذارید، ممکن است او با نخبگان درگیر شود. باید کسی باشد که به آن کار اعتقاد داشته باشد. زمانیکه شما میخواهید کار فرهنگی انجام دهید و به کسیکه به آن اعتقاد ندارد بگویید شما مسئول این کار باشید، قطعاً با کسیکه به این کار اعتقاد دارد، فرق میکند. کسیکه اعتقاد دارد با دل و جان کار میکند، جوانب قضیه را میبیند، از آن مراقبت و محافظت میکند و سعی میکند تمام ابزار علمی را بهکار بگیرد. آنوقت سعی میکند از همه منابع، افراد و همه زمینهها استفاده کند در کوتاهترین زمان، با کمترین هزینه و بهترین کیفیت تا به نتیجه میرسد.
تسنیم: در واقع شاید بتوانیم این مسئله را بهعنوان رابطهای میان توجه رهبر معظم انقلاب با نخبگان و جلسات متعددی که با آنها دارند، در نظربگیریم. البته منظور ما از نخبگان فقط نخبگان علمی هستند اما ایشان با نخبگان صنعتی، حوزوی و... جلسات متعددی دارند. آیا میتوانیم میان این خودباوری و رسیدن به پیشرفت علمی با توجه ویژه ایشان رابطهای مستقیم برقرار کنیم؟
دانشجو: حضرت امام خامنهای همواره مسئولین کشور را نسبت به مسائلی از این دست که میتوانیم، باید باور داشته باشیم که میتوانیم، یکی از راههای رسیدن به استقلال و استمرار استقلال و اقتدار نظام حرکت در مسیر علمی است و همچنین این مسئله که سعی کنیم نگذاریم این چرخه حرکتهای علمی که در این 10 سال گذشته خیلی شدت گرفته و رشد قابل توجهی داشته منحرف شود تا این مسیر پیشرفت علمی ادامه و استمرار پیدا کند توجه دادهاند. مسئولین هم انشاءالله گوش میدهند و به جلو میروند. اما وظیفه مسئولین این است که این ارشادات، سخنرانیها و سیاستها را در عمل پیدا پیاده کنند. در دورههای مختلف، برخی توفیق بیشتری داشتند و بعضی توفیق کمتری. در 10 سال گذشته ما پیشرفت خوبی در همه زمینههای علمی داشتیم و رشد و باروری باعث پویایی زیادی در کشور شد.
معنای واقعی نخبه کسی است که عالم باشد؛ از حوزه یا دانشگاه. میتواند شخصاً مطالعه کند یا با تفکر و اندیشه و غور در مسائل و مشکلات و حل در مطالب به این نقطه برسد. نخبه صرفاً به معنی فارغالتحصیل دانشگاه یا دانشجو نیست و با وجود اینکه نخبگان زیادی در بین دانشجویان و اساتید هستند ولی نمیشود گفت که همه دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها، نخبه هستند. همه علم و آگاهی دارند اما درصد نخبگیشان متفاوت است. بنابراین فردی که از یک دانشگاه فارغالتحصیل نشده اما خلاقیت ویژهای داشته، آن را ارائه کرده و دانشگاهی و صنعتگران از آن خلاقیت استفاده کردند نیز جزو نخبگان است.
تسنیم: شما تأکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر بومی کردن و اسلامی کردن علم - خصوصاً در حوزه علوم انسانی- را بیشتر از چه حوزهای مورد تأکید قرار میدهید. آیا از این منظر میبینید که ما در این حوزهها با تحریم و موانع خارجی مواجه هستیم یا اینکه اساساً بومی کردن علم میتواند باعث ماندگاری بیشتر این علوم شود؟
دانشجو: ما در رشتههای فنی، مهندسی، تکنولوژی و علوم پایه با تحریمهایی روبهرو هستیم اما در زمینههای علوم انسانی مانند اقتصاد، مدیریت و فرهنگ، حقوق و... با هجمه و حمله روبهرو هستیم. اینها نه تنها ما را دچار محدودیت نکردند بلکه چیزهای بیخودی زیادی هم به ما دادند.
در آنجا ما تحریم نیستیم که علم اقتصاد را یاد بگیریم بلکه چیزهای بیخودی هم میدهند و سعی میکنند ما را از روش های درست دور کنند و به سمتی ببرند که خودشان تجربه کردند و به نتیجه نرسیدند. ما در بسیاری از رشتههای علوم انسانی با هجمه فرهنگی ـ علمی روبهرو هستیم. سایتها حرف و حدیثها، تئوریهای بیخود، اطلاعات غیرواقع یا اختلاط شده یا واقع و غیرواقع را در اختیار میگذارند و شاید به سختی بتوان واقعیت و حقیقت را از آن استخراج کرد. مثلا ممکن است در بعد فرهنگی، ده و بیست تئوری بگویند تا خیلی ها متوجه نشود کدامشان درست است و رسیدن به واقعیت، کار سختی شود.
البته معنای خودباوری و بومی کردن این نیست که ما فرمولها را میخواهیم از ابتدا ابداع کنیم و از ابتدا کشورمان را بسازیم. بومی کردن در بعضی رشتهها مانند اقتصاد، مدیریت و حقوق شاید به این معنا باشد که آنها را با شرایطی که در ایران مفید فایده است، تطبیق دهیم.
تسنیم: منظورتان این است که براساس فرهنگ خودمان، علوم را تدوین کنیم؟
دانشجو: هم فرهنگ، هم نیاز و هم شرایطمان؛ چراکه در بسیاری از تخصصها مانند اقتصاد، مسئله، یک فرمول با یک متغیر نیست. فرمول ها و متغیرهای متعددی وجود دارد که بر روی هم تأثیر میگذارند و اندرکنش دارند و باید مستمراً مورد توجه واقع شوند. راهحلها باید بهگونهای نوشته شوند که با شرایط و متغیرهای زمان نیز همخوانی داشته باشند. چه بسا متغیرهای یک مسئله، اکنون و در این زمان یک چیز باشد در حالیکه مثلا حدود دهسال پیش چیزهای دیگری بوده اند. بنابراین باید براساس شرایط زمانی و با درس و پند از گذشته و توکل به خدا، برای حال و آینده برنامهریزی علمی شود.
از آنجاییکه رشتههای علوم انسانی با مغز آدم سروکار دارد بومی کردن آنها کاری سختتر از رشتههای تکنولوژی، مهندسی، فناوری و... است. البته اگر در رشتههای دیگری مانند تکنولوژی، مهندسی عمران، برق، و... باور مذهبی و ملی نباشد، ممکن است نتیجهگیری آن به دست کسی دیگر بیفتد. اگر شمشیر دست کس دیگری باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر در رویان آن اتفاق افتاد، به این دلیل بود که افراد معتقد و دارای خودباوری در آنجا کار کردند؛ اکثر آدمهای مذهبی و معتقد به نظام و مملکت، مفتخر به ایرانی بودن، مسلمان بودن و... توانستند پیشرفت کنند و کشور را جلو ببرند. در بحث انرژی هستهای چه کسانی این کار را کردند؟ کسانیکه قابل خرید نبودند و برای کشورشان میجنگیدند. اگر میخواستند جلوی آنها را بگیرند باید آنها را میکشتند؛ چرا که بهقدری به کشور، دین و نظامشان اعتقاد داشتند که با هیچچیز دیگری نمیتوانستند جلوی آنها را بگیرند و آنها را ناجوانمردانه شهید کردند.
بنابراین این مسئله خیلی مهم است و اینگونه هم نیست که علمای بقیه علوم از مسائل علوم انسانی مبرا باشند. این اعتقادات باید در همه علما باشد. مثلا رشته من مهندسی عمران است و مسئول کار عمران هستم در نتیجه آداب فرهنگ ایرانی و اسلامی را هم رعایت میکنم؛ یعنی سعی میکنم در تصمیمات علمی ام بهگونهای عمل کنم که به دین و کشورم صدمهای نخورد و تصمیمگیریهای من باعث رشد کشور و باور دینی شود.
تسنیم: رهبر معظم انقلاب در رابطه با اهمیت علم و پیشرفت علمی یکی از کسانی هستند که تاکید میکنند علم میتواند باعث الگو شدن ما - نه فقط در میان کشورهای اسلامی - بلکه در جهان شود. این علمیشدنها در حوزه علم و فرهنگ تا چهحد میتواند باعث شود که ما علاوه بر پیشرفت ایرانی - اسلامی، بتوانیم الگویی در سطح بینالمللی و منطقهای باشیم؟
دانشجو: پیشرفت علم در تمام دنیا، الگوهایی را - به درست یا غلط - ایجاد کرد؛ خصوصا در کشورهای پیشرفته که در زمینههایی پیشرفت کردند. مثلا در برهه ای از زمان، اقتصاد آمریکا در چند دهه اقتصاد پیشرویی بود و یک الگوی اقتصادی موفق برای بسیاری از کشورها تلقی میشد. بسیاری از کشورها سعی میکردند که اقتصاد آزاد و کاپیتالیستی را بهعنوان اقتصاد مدرن به سایر جوامع معرفی کنند. البته اکنون دوران افول آن نوع اقتصاد و نگرش اقتصادی است و مشکلاتی ایجاد شده است که حتی نیازهای آمریکاییها را هم برطرف نمیکند. اکنون سعی میکنند آن الگوی شکستخورده را برای کشورهای دیگر بسته بندی کنند و آنها را متقاعد کنند که چنین الگویی را پیاده کنند.
علم همواره الگو درست میکند ولی این الگو باید الگوی خوبی باشد که به درد بشریت بخورد. الگوهای درست و الگوهای اشتباه. اگر در زمینه بحثهای مدیریت دوگانه و مدیریت غیرعلنی بررسی کنیم، بسیاری انگلیس را نمونهای از مدیریتهای دوگانه میدانند. یک چیزی میگویند ولی هر کاری دلشان بخواهد میکنند .مثلا اگر کسی خیلی دودوزه بازی بکند، میگویند که چرچیل است. در مدیریت دودوزه بازی، انگلیس الگوی جهان بود و بررسی کرده بودند که چه بگویند و چه کنند تا منافع خود را تضمین کنند.
در هر جایی - به درست یا غلط - اگر از مسیر درست علمی بروند، الگوهای درست و غلط ایجاد میکنند و دو مثالی که زدم نمونههایی از الگوهای غلط بودند. یا نمونه دیگر، منشأ بحث برهنگی بعضی از کشورهای اروپایی هستند و برخی کشورهای خودباخته که دنبال برهنگی هستند کشورهای دارای فرهنگ برهنگی را الگو قرار میدهند آنها بهدنبال تطبیق علمی این قضیه هستند؛ مثلا خصوصیات انسان، چیزهاییکه باب طبع این خصوصیات باشد و غرایز انسان را میبیند. آنها طوری طراحی میکنند که با هدفی که در نهایت این غرایز منجر شود به جدایی انسانها از راه خدا، به این غرایز انسان پاسخ دهند. یعنی در راه غلط و هدف ناصواب خودشان نیز علمی گام بر میدارند تا روح و هویت خدایی انسان را از بین ببرند.
تسنیم: یعنی دچار بیهویتی شوند.
دانشجو: یعنی دچار بی هویتی شوند و یا اینکه هویت شیطانی پیدا کنند؛ از آنچه درست است دور شوند و به آنچه درست نیست، نزدیک شوند. البته در کشورهای اروپایی هم مثل همه کشورهای دیگر، درصد بسیار بالایی از مردم آدمهای خوبی هستند. آدم خوب و آدم بد در همه جا هست. اگر مثال بدی از کشوری میآید به این معنی نیست که هر آنچه در آن کشور وجود دارد بد است؛ چیزهای خوب هم دارد. مثلا نظم و مسئولیت شناسی در بسیاری از کشورهای پیشرفته از نمونههای الگوی خوب در آنجاها است.
اگر برخی الگوهای بد در کشورهای اروپایی را مثال میزنیم بدین معنی نیست ما آنجا را نفی میکنیم بلکه آنجا چیزهایی خوب هم وجود دارد. اساسا کشورهای اروپایی سیاست و نظم حاکم بر آنها جدایی دین از سیاست است. آنها به اشتباه معتقدند که خوب و بد یک چیزی بین انسان و خدایش است و سیاست یک چیز دیگر است. انگلیسیها یک ضربالمثل دارند که میگویند: «Jesus is Jesus, Moses is Moses but business is business» مفهومش یعنی عیسی به دین خود، موسی به دین خود، اما معامله به جای خودش است و دین در آن نقشی ندارد.
یعنی اساس سیاست اروپاییها و نظام حاکم بر اروپای غربی این است که دین از سیاست جداست.
حتما شنیدهاید که میگویند این روسری چیست که اینگونه در کشور ایران بر سر آن سختگیری میکنند؛ در حالیکه فقط ما سخت نمیگیریم بلکه آنها در همین قضیه بیشتر سخت میگیرند و اصرار دارند روسری و حجاب برداشته شود. چرا اصرار دارند که روسری را بردارند و به کسی که روسری دارد، اجازه نمیدهند وارد پارلمان شود؟
دین و شاخصههای دینی برای همه - حتی برای آنها - مهم است؛ اینگونه نیست که فقط برای ما مهم باشد. مثلا میگویند برای آمدن به دانشگاه باید کلاه یهودی را برداری و اجازه نمیدهند کسی با کلاه یهودی به دانشگاه برود. در خصوص مسیحیت هم همینطور است و اجازه نمیدهند کسی با نمادهای مسیحی در دانشگاه و محیط اداری حاضر شود. به اشتباه سعی میکنند دین و سست و معامله را از هم تفکیک کنند.
برگردم به موضوع اصلی، عالم بالذات میتواند الگوساز باشد و الگوی بد و خوب را برای ما تجویز کند. علم بالذات خوب است و چیز بدی در آن نیست. مثلا در رشته عمران اگر پل خوب طراحی شود مشکلی ایجاد نمیکند اما اگر استفادهاش برای حمله نظامی به فلسطین باشد بد است. کاربرد علم و اینکه کسانیکه علم را در اختیار دارند برای چهچیز استفاده میکنند، حائز اهمیت است. باید برای علم الگویی درست کنیم و بهدنبال جایگاههایی برای علم باشیم که به بشریت خدمت کند،. علمی خوب است که باعث رشد بشریت و تکامل بشریت باشد و در تقابل با آنها نباشد و انسان را به خدا نزدیک کند.
آن چیزی که آقا همواره بر آن تأکید دارند، علمی است که در خدمت انسانیت و اسلام کار کند. چرا ایشان اصرار دارند که نظام جمهوری اسلامی در این زمینهها رشد کند؟ زیرا نظام جمهوری اسلامی اساسا حق است. لذا علمی که از اینجا شکوفا شود خود به خود این شاخصه حقانیت را داراست.
نظام رسانهای آنها 30 سال با غرضورزی بر این طبل کوبیدند که نظام جمهوری اسلامی و مسئولان آن با علم مخالفند. اما بعد از 30 سال خود اینها گفتند که ایران در انرژی هستهای و صنایع موشکی و کشاورزی و جاهای دیگر پیشرفت کرده و باید جلویش را گرفت؛ اخبار دروغ و متناقض تولید کردند. مگر میشود کشوری هم با علم مخالف باشدو هم بعد از 30 سال با این همه تحریمها اینگونه رشد کند که دشمنان ایران و اسلام را انگشت به دهان بگذارد و بخواهند با همه ابزار علمی و غیرعلمی، ناجوانمردانه جلوی پیشرفت علمی ما را بگیرند؟! حالا همانها متوجه شدند که نظام جمهوری اسلامی ایران مدافع علم و یکی از پایههای علم در دنیا است.
در اینجا ایران الگو میشود؛ زیرا جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی است و الگو شدنش به نفع بشریت است. در اینجا رهبر معظم اصرار دارند که در مسائل علمی رشد کنید و الگو شوید. برای اینکه این الگو به حساب جمهوری اسلامی گذاشته می شود. ما میتوانیم و در هر زمینهای که به جوانها و متخصصینمان اعتماد کردیم و درست سیاستگذاری کردیم به نتیجه رسیدیم اما هر جا که رها کردیم، با شعارزدگی برخورد کردیم یا اینکه منافع شخصی و حزبی را بر منافع اسلامی ارجح قرار دادیم، دچار تزلزل شدیم.
تسنیم: نکته دیگری که مطرح است تسلط شخص شخص مقام معظم رهبری بر مسائل علمی است. این مسئله چقدر توانسته در رشد علمی ما موثر واقع شود؟
دانشجو: آقا یک مجتهد فقه و عالم فقهی و در عین حال یک مجتهد سیاست و مدیریت است. مجتهدها علمشان بهقدری زیاد است که میتوانند در بسیاری از زمینههایی بگویند که به این قضیه رسیدم و این خوب است؛ به این مجتهد میگویند. خودش درباره یک موضوع استنباط و ارائه طریق میکند. آقا در بحث مدیریت، سیاست، فقه و مسائل دینی مجتهد برتر هستند. در رشتههای مهندسی عمران، برق و الکترونیک لزومی ندارد که رئیسجمهورمان همه اینها را بلد باشد و اگر مجتهد سیاست و مدیریت باشند میدانند که چگونه از علما استفاده کنند.
از آنجاییکه آقا در دین، مدیریت و سیاست مجتهد هستند، و دنیا نیز به این نتیجه رسیده که ایشان یکی از بزرگترین علمای سیاست و مدیریت است. بعضی مواقع در اخبار کشورهای غربی و بیگانه میبینیم و میشنویم که همه ماندهاند چگونه با ایشان برخورد کنند. همه اذعان دارند که ایشان در مدیریت و سیاست، مقام بالایی دارند و یک الگو شده اند. از خودشان روشهایی دارند که پاسخ داده و نظام را از همه مشکلات بیرون کشیده و از همه طوفانها،کشتی را به سواحل امن رسانده است.
ما نباید انتظار داشته باشیم که مسئولین مثلاً رئیسجمهورمان در همه زمینهها در علمش اجتهاد داشته باشد وعالم و استاد باشد؛ ولی باید انتظار داشته باشیم که بداند چگونه از علمای عالم استفاده کند. مقام معظم رهبری به درستی با روش مدیریتی بسیار عالمانه همواره به همه افراد گوشزد میکنند که از علما و اساتید استفاده صحیح شود.
اگر شما به جلساتی که میان آقا و دانشجویان برگزار میشود نگاه کنید، میبینید که چگونه ایشان با دقت به مطالب گوش میدهند و گزارشهایی که به ایشان داده میشود - حتی در زمینههای ریز علمی مانند متالوژی که تخصص ایشان نیست - دقت میکنند و از آنجاییکه دارای هوش و استعداد بالایی هستند، تناقضها، تفاوتها، تطبیقها و استنباطهای از آن را به درستی میفهمند و میتوانند تشخیص دهند که این حرف درست است یا نه. به نظر من، ایشان با هوش و تقوا و علم بسیار زیادی که دارند همه مطالبی را که در سالهای مختلف بیان میشود در ذهن خود پردازش میکنند و میبینند که این حرف در تناقض با حرف های قبلی بوده یا نه. گزارش ها را با برنامههای کشور که به تصویب مجمع و مجلس رسیده و ابلاغ شده، تطبیق میدهند.
من سراغ ندارم رهبری در دنیا تا این اندازه در بحث سیاست و مدیریت عالم باشد. شاید در دانشگاه دکتری هم گرفته باشند ولی به این اجتهاد مقام معظم رهبری در سیاست و مدیریت نرسیده اند و من رهبری را سراغ ندارم که اینگونه در علوم فقهی مجتهد باشد. برخی از افراد به اشتباه ناگهان در مسائل دینی بصورت یکجانبه غرق میشوند و یادشان میرود که دین برای این است که مردم را از مسیر این دنیا به آخرت هدایت کند و به معبود برساند و اشتباه میکنند. برخی افراد اندک دیگر نیز آخرت و خدا و آن دنیا و عدالت و روز رستاخیز را فراموش میکنند و چند روزی را که در این دنیا هستند را فقط در نظر میگیرند.
تسنیم: در حقیقت یک نگاه تکبعدی دارند.
دانشجو: بله؛ اما علم چندوجهی مقام معظم رهبری، باعث شده که همه خوبی ها را با هم داشته باشند و بیجهت نبود که امام راحلمان در روزهای آخر که میرفتند انگشت اشاره را به سمت رهبری ایشان نشانه گرفتند؛ در حالیکه آدمهای دیگر و علمای دیگری هم بودند و اینگونه نبود که تنها عالم، آقا باشد. آقا همه وجوه حسنه متفاوت را با هم دارند.
ایشان شخصیتی جامعالشرایط هستند و همه ویژگیهایی که لازمه گرداندن کشور در این زمینه است را دارند. در بسیاری از برههها، آقا کشتی نجات کشور شده و تازه آدم میفهمد که رهبری فقیه چقدر مهم است. خدا امام را رحمت کند که در قانون اساسی این را دید.
آدم گاهی در دلش می گوید اگر فرد دیگری بود چه اتفاقی میافتاد. ایشان همه آدمها را زیر بال خود دارند و یکوجهی نیستند. افراد مختلفی با افکار متفاوت زیر چتر ولایت ایشان قرار دارند و چتری نیست که فقط عده خاصی در زیر آن قرار بگیرند. چتر گسترده ای از اندونزی، هندوستان، پاکستان، هندوستان، سیستان، کردستان، تهران، دامغان، مشهد، آمریکا و انگلیس هر جا بروید زیر چتر هستند نه اینکه فقط عده خاصی زیر آن قرار بگیرند. درّ گرانبهایی است که در اختیار امت اسلامی و نسل جهان قرار دارد.
هر چقدر بیشتر نسبت به ایشان معرفت پیدا کنیم کمک میکند که ما با اعتماد بیشتری در مطالبی که ایشان فرمودند حرکت کنیم و توجه بیشتری به حرفهای مقام معظم رهبری داشته باشیم.
شما کدام رهبری را با این اجتهاد و جایگاه فقهی سراغ دارید که این مقدار سابقه مبارزه انقلابی و حضور در جبه های جنگ حق و باطل داشته باشد؟ سالها و ماهها در زمان رژیم شاه مخلوع در زندان شکنجه شدهاند. در جایی به مردم میگویند فقط کسی میفهمد من چه کشیدهام که خودشان این را دیده و تجربه کرده باشند و کس دیگری نمیفهمد.
ما آدمهایی داریم که در جبهه و جنگ خیلی کار کردند. مثلا فیدل کاسترو، کوبا را شهر به شهر گرفت. ولی این اجتهاد، علم خداشناسی و مدیریت همهجانبه را ندارد. او در زمانی یک سیاستمدار نظامی تمامعیار ضد استعماری و آزادیخواه بود. البته در زمان خود برای بسیاری از کسانی که میخواستند مبارزه کنند یک الگو بود. اما فقط یکی از شاخصههای رهبر معظم انقلاب وجهه نظامی است و همه شاخصههای کاسترو یکصدم شاخصههای آقا است و ایشان صدها شاخصه انقلابی و علمی دیگر هم دارند.
شاید یک رهبر مذهبی مسیحی خیلی متوجه نشود که در عالم سیاست چه میگذرد و باید هم متوجه نشود؛ چراکه کار او فقط کار مذهبی است و چهبسا مورد سوءاستفاده هم قرار بگیرد. مثلا ممکن است به فلسطین برود و به قبر فلان صهیونیست هم ادای احترام کند اما خودش هم فکر نمیکند که مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. یعنی چند وجهی نیست و قدرت تحلیل کمی دارد.
تسنیم: یکی از واقعیتهای میدان سیاست این است که نداشتن تحلیل از واقعیتهای جهان میتواند به سوءاستفاده از خواص هر جامعهای منجر شود.
دانشجو: بله. کسی را پیدا کنید که در جریان جمیع مسائل باشد و بعد از بیست و پنج سال، کشور را با این جریانات و مشکلات پیش ببرد. اکنون در جایی قرار گرفتهایم که آرامشی بر کشور حاکم است که به لطف خداوند و رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، همه کشورهای منطقه که دارای مشکلاتی هستند، ایران را الگوی خود میدانند و البته بیگانگان سعی میکنند علیه ایران کار کنند. اخیرا یکی از روزنامهها به نقل از یک آمریکایی که به ایران آمده بود، نوشت: در آمریکا میگویند که مردم ایران خیلی دلهره دارند اما به تهران آمدم و از نزدیک دیدم اینطور نیست.
مردم کشور ما باید قدر این نعمت را بدانند؛ قدر نعمتی بهنام آیتالله العظمی خامنهای را بدانند. قدرشناسی یعنی امام و حرفهایش را بشناسیم، گوش کنیم و سعی کنیم به سیاستها و حرفهایی که می زنند عمل کنیم. وقتی خداوند به انسان نعمتی میدهد، باید قدر نعمت را بداند. در اینصورت نعمت زیاد میشود اما اگر قرار باشد کفر نعمت کند، خدای ناکرده نعمت از دست میرود.
پس از آن، مسئولین کشور ما باید قدر این مردم را بدانند؛ مردمی که از ابتدای انقلاب تاکنون یکی از شاخصههای مقبولیت و مشروعیت نظام بودهاند. یکی از شاخصههای مشروعیت نظام، اسلام است؛ چراکه نظام براساس اسلام است. دو شاخصه دیگر نیز وجود دارد که یکی مردمیبودن و دیگری وجود رهبری با این اقتدار، علم و اجتهاد است. باید قدر این مردم را بدانند. باید کار کنند و از تحولات حال، گذشته و تجربهها بهره لازم را ببرند. به سر و کله هم نزنیم و فقط ایرادها را به هم گوشزد نکنیم. خوبی ها را هم ببینیم و بگوییم.
همه میدانیم چه مشکلاتی داریم. در همه دوران مسئولین اگر مرد میدان هستند - که خیلی از آنها هستند - مشکلات را حل کنند و درد را درمان کنید. اینکه گرانی وجود دارد، مسئله روشنی است اما شما بیایید حل کنید و بگویید اینگونه حل میشود. همه میدانند دریاچه رضائیه خشک شده اما مهم این است که بیاییم و مسئله را حل کنیم. بیان این مطلب که چون اتوبان کشیدیم این دریاچه خشک شد قطعاً مشکل را حل نمیکند. کسیکه دندانش درد میگیرد خودش بهتر از ما میداند که مشکل و درد دارد. باید درد و مشکل را به صورت علمی حل کرد.
الحمدالله کشور ما سرشار از منابع است و شاید در تاریخ کمسابقه باشد که کشوری اینقدر امکانات داشته باشد؛ هم اکنون کشور میلیاردها دلار پول در خارج و میلیاردها دلار در داخل دارد. مشخص است کشور پول دارد که این مقدار طلا خریده که در داخل کشور است.
چندی پیش گفتند که 50 میلیارد دلار پول در داخل کشور و نزدیک 100 میلیارد دلار پول در تحریم و در دست کشورهای دیگر است. این همه منابع مالی است که در اختیار مسئولین کشور است. مهمتر از اینها ، متخصصین و مردم خوب و فهیم و مؤمن ایران اسلامی که در این کشور و در دیگر کشور ها هستند.
باید همه کمک کنند که چرخه اقتصاد کشور به مسیر درست خود بازگردد و به سمت جلو حرکت کند. یکی از راههای اساسی و اصلی این است که نخبگان اقتصادی، مدیریت و سیاست و نخبگان جوان را پیدا کنیم. باید جستوجو کنیم و در علم اقتصاد نیز افرادی را مانند کسانیکه در علم DNA در پژوهشگاه رویان کار میکنند یا کسانیکه در حوزه هستهای کار میکنند، پیدا کنیم. باید افراد نخبهای را که در علم دارای آن شاخصهها هستند بیابیم و این انگیزه و دین قوی را با هم جمع کنیم؛ اگر نخبگان را پیدا کنیم و حمایتشان کنیم، مشکلات با توکل بخدا حل میشود.
جوانان ما سرشار از خلاقیت و بهروز بودن هستند و هرجا به آنها اعتماد کردیم جواب گرفتیم. البته خلاقیت یک شاخصه ذاتی هم است. درست است که همه انسانها برابرند اما این بدان معنا نیست که صفات همه یکسان است. ممکن است کسی یک پایش بلندتر و دیگری کوتاه باشد، یک نفر چاق و دیگری لاغر باشد، چشم کسی آستیگمات و چشم دیگری دوربین باشد، یکی زبانش میگیرد و دیگری نمیگیرد؛ در برابری اینها مشکلی نیست اما دارای صفات متفاوت هستند که یکی از آنها خلاقیت است. همه به یک اندازه خلاق نیستند. برای مثال در شعر، بعضیها خیلی بزرگترند و «شهریار» میشوند؛ یکی حافظ، یکی فردوسی و یکی سعدی میشود. همه شعرای اخیر ما که «آقاسی» نشدند. همه شعرای ما دارای استعداد و خلاقیت هستند اما بعضی خلاقیت بیشتری دارند و (سبزواری) میشوند.
باید نمونههایی از این افراد را در اقتصاد و مدیریت پیدا کنیم، دولت باید اینها را شناسایی کند و از آنها راهحل بخواهد؛ اینها آستینها را بالا میزنند، به کویر میروند و راه پیدا میکنند. من زمانیکه در دوره مدیریت خود در حوزههای آکادمیک تجربیاتی داشتم - در تربیت مدرس، در دانشگاه آزاد و وزارت علوم - هر جاییکه کار را بهدست نخبگان جوان سپردم، جواب گرفتم. همواره خلاقیت و نخبگی آنها را با تجربه مدیران جمع کردم و توانستیم با همکاری مدیران باتجربه و نخبگان، فرمول و راهحل مسئله را بیرون آوریم. تجربه را کنار نگذاشتیم و نخبگی و تجربه در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار گرفتند و به خوبی جواب دادند.
این روزها، سالگرد روزهایی را سپری میکنیم که کشورمان از وجود رهبری مثل امام راحل محروم شد ولی با لطف خداوند و به برکت خون شهدا یک شخصیت جانباز، فقیه و مجتهد و عالم رهبر شد. به حرمت این روزها، باید مسئولین ما همت کنند و بهجای اینکه به همدیگر ایراد و تهمت بزنند، کار کنند و به دانشگاه و دانشگاهی، نخبه و عالم و... بیشتر اعتماد کنند. اعتماد دولت قبل نسبت به دولت پیش از خود، بیشتر بود؛ این رشد ادامهدار است و اعتماد دولتهای بعدی هم از دولت امروز بیشتر باید باشد.
باید رشد و اعتلا را جهتدهی کرد. باید در میان نخبگان جستوجو کنیم و افراد ورزیدهای را که حاضرند جانشان را برای مملکتشان بدهند، بهکار بگیریم. اینها نماز را برپا میدارند، زکات و خمس میدهند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند و نسبت به آن اعتقاد راسخ دارند و در عین حال از نظر علمی قوی، بارز و خلاق هستند، شناسایی کنیم. ما نخبگان فراوانی داریم اما باید چهرههای شاخص را در میان این افراد بیابیم و از آنها برای حل مشکلات استفاده کنیم؛ نه به صورت شعاری بلکه واقعی.
گفتوگو از رضا همدانچی
انتهای پیام/