"جنبش سبز" یک جریان برانداز است/ دل کندن از قدرت برای اصلاح‌طلبان سخت بود

"جنبش سبز" یک جریان برانداز است/ دل کندن از قدرت برای اصلاح‌طلبان سخت بود

خبرگزاری تسنیم: سخنگوی جبهه اصلاح‌طلبان می‌گوید: "جنبش سبز هم در مرزبندی‌های جبهه اصلاح‌طلبان قرار دارد و آنها الان به یک جریان برانداز تبدیل شده‌اند."

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم, مجید محتشمی سخنگوی جبهه اصلاح‌طلبان است که در انتخابات ریاست هفتم ریاست جمهوری در سال 76 ریاست ستاد انتخابات سیدمحمد خاتمی در تهران را بر عهده داشت.

او می‌گوید: "برای اولین بار واژه اصلاحات در تهران تحت عنوان هیئت امنای اصلاحات در اواسط دهه هفتاد شکل گرفت و من به عنوان رئیس هیئت امنای اصلاحات تهران بین دوستان آن جمع انتخاب شدم و شروع به فعالیت کردیم."

محتشمی معقتد است دست‌هایی در کار هستند که نمی‌گذارند اصلاح طلبان به اجماع برسند ولی علاقه‌ای ندارد در مورد آن دست‌ها بیشتر صحبت کند و نمی‌خواهد از کسانی که اجماع اصلاح‌طلبان را به هم می‌زنند و انشقاق اصلاح‌طلبان را به وجود آوردند، نام ببرد.

وی اذعان می‌کند که عدم پذیرش نتیجه انتخابات از اشکالات اصلاح‌طلبان است و می‌گوید به دلیل اینکه اصلاح‌طلبان یا به اصطلاح چپ‌ها همیشه در قدرت بودند، دل کندن از آن یک مقداری سخت است و شاید دلیل عدم پذیرش نتیجه انتخابات توسط اصلاح‌طلبان به همین دلیل است.

متن زیر مشروح حاصل گفت‌وگوی خبرنگاران خبرگزاری تسنیم با مجید محتشمی سخنگوی جبهه اصلاح‌طلبان است:

*تسنیم: آقای محتشمی به عنوان سئوال اول در مورد تقسیم‌بندی‌های فعلی سیاسی کشور توضیح دهید.

- محتشمی: گروه‌های سیاسی در کشور به دو جبهه عمده تقسیم‌بندی می‌شوند. یک جبهه اصولگرایان هستند و یک جبهه اصلاح طلبان. به عبارتی چنانچه ما نسبت بین گروه‌ها با نظام را به صورت عام در نظر بگیریم، گروه‌ها به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند، یک دسته گروه‌هایی که نسبت به ساختار نظام رضایت دارند و یک دسته گروه‌های معدودی که رضایتی نسبت به نظام نداشته و اصولا با اصل نظام مخالفند.

***دنباله مخالفان نظام به جریان ضدانقلاب متصل می‌شود***

از دیدگاه ما کسانی که از نظام راضی نبوده و با اصل نظام مخالفند، جزو جریان اپوزسیون کشور تلقی می‌شوند که دنباله این اپوزسیون به آن طرف مرزها پیوند می‌خورد. وقتی دنباله این جریانات را پیگیری کرده و رصد می‌کنیم، عمدتاً جریاناتی هستند که با نظام مخالفت دارند و دنباله آنها به جریان ضد انقلاب متصل می‌شود.

*تسنیم: فتنه‌ای که در سال 88 اتفاق افتاد نیز از همین سنخ است که با جریان ضدانقلاب در خارج از کشور ارتباط داشتند؟

- محتشمی: مناقشه سال 88 از یک فرآیند اجتماعی برخوردار است و ماهیت جدایی نسبت به جریانات برانداز دارد و اصولا تحلیل آن نیاز به تعمق و کالبدشکافی دقیقی دارد، زیرا تحلیل آغاز این مناقشه را با حوادث مراحل پایانی آن نمی‌توان برداشت یکسانی کرد و عنوان فتنه را به کل جریان، از ابتدا تا انتها و همه افراد ذی‌مدخل در آن اطلاق کرد.

سرآغاز این فرآیند، صرفاً جنبه اعتراضی به تخلفات انتخاباتی داشت که در دنباله آن و به دلیل نقصان در مدیریت حوادث بعد از آن از سوی هر دو جناح، منجر به مناقشه بزرگی شد که از اینجا به بعد پای جریانات برانداز و فتنه‌گر و بعضاً مرتبط با آن سوی مرزها و ضدانقلاب به معرکه باز شد.

طبعاً بخشی از افرادی که در راس حوادث بعد از 22 خرداد سال 88 بودند، با توجه به سبقه مبارزاتی و انقلابی آنها کسانی نبودند که در پی مخالفت با نظام باشند و چه بسا آنان اطلاعات و تحلیل دقیقی از ادامه روند حوادث نداشتند. ما نمی‌توانیم بگوییم که آقای موسوی و کروبی خواستار جمهوری ایرانی در مقابل جمهوری اسلامی بوده‌اند. قطعا آقای موسوی و کروبی با توجه به سبقه انقلابی و طول مدت خدماتی که به نظام جمهوری اسلامی داشتند، نمی‌توان آنها را به جریان بیرونی متصل کرد.

از طرفی هم رئیس دولت نیز در جلسه سخنرانی 24 خرداد خود در میدان ولی عصر معترضین را خس و خاشاک نامیدند، این قبیل حوادث دست به دست هم داد که نهایتاً بوی براندازی از آن بر‌آمد و جریانات ضد نظام و برانداز وارد معرکه شده تا از آب گل‌آلود برای خود طرفی ببندند که خوشبختانه تیرشان به گل نشست و با شکست مواجه شدند.

***موسوی و کروبی می‌توانستند مسیر قانونی را طی کنند***

از سویی باید اذعان داشت آقایان موسوی و کروبی می‌توانستند از کانال‌ها و روندهای قانونی و حمایت‌های بخشی از مردم بدون اردوکشی خیابانی مسیر قانونی را طی کنند که این روند، قطعا مسیر بهتر، سازنده‌تر و عقلایی‌تری بود.

خب! از سویی دیگر، گروه‌هایی که به بقای نظام راضی هستند و معتقد به اصل نظام و انجام فعالیت در چارچوب نظام جمهوری اسلامی با سند قانون اساسی باشند، به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند؛ یک دسته گروه‌هایی که معتقد به حفظ وضع موجود هستند که از این‌ها تحت عنوان "اصولگرا" نام برده می‌شود و گروه‌هایی که در چارچوب قانون اساسی، معتقد به تغییر وضع موجود هستند، اینها تحت عنوان "اصلاح‌طلب" نام برده می‌شوند.

***جبهه اصلاح‌طلبان با جریان موافق براندازی مرزبندی می‌کند***

جبهه اصلاح‌طلبان، متشکل از گروه‌های عمده سیاسی کشور است که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و سند متقن آن  قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده و ولایت فقیه را پیوند دهنده جمهوریت نظام با اسلامیت نظام می‌داند و یک مرزبندی کلی و اصولی با همه گروه‌های دیگری که به نوعی مخالف نظام و موافق براندازی و ایزوله کردن نظام هستند، دارد.

***جبهه اصلاح‌طلبان با جنبش سبز مرزبندی می‌کند/جنبش سبز یک جریان برانداز است***

در همین راستا، دنباله جریان جنبش سبز هم از این امر مستثنی نیست و جنبش سبز هم در مرزبندی‌های جبهه اصلاح‌طلبان قرار دارد و آنها الان به یک جریان برانداز تبدیل شده‌اند و فکر می‌کنیم که جریان اصلاح‌طلبی می‌تواند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران و با اتکال به سند ملی‌‌اش که قانون اساسی است و ظرفیت بالایی که در آن، برای ایجاد تغییرات اساسی وجود دارد، می‌توان تغییرات اصولی در کشور به نفع آحاد ملت و رساندن جمهوری اسلامی ایران به قله تمدن‌سازی اسلامی متقن، امیدوار بود.

ما معتقدیم با سرمایه فکری و اجتماعی عظیم اصلاح‌طلبان، می‌توان به نحو مطلوب‌تری کشور را اداره کرد. جبهه اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی بر آزادی و دین، رفاه و امنیت، اصول مسلمی که جزو اساسی‌ترین مطالبات مردمی و بنیادین‌ترین شعارهای انقلاب اسلامی است که در طول دولت‌های نهم و دهم، خدشه‌هایی جدی و انکارناپذیر بر آن وارد شده است، تاکید و اصرار خواهد ورزید.

چراکه دین را با جنبه‌هایی از خرافات در کشور تلفیق کردند و نرخ احساس امنیت در جامعه را پایین آوردند و از طرفی هم پایه‌های بنیادین اقتصادی کشور را با کاهش سرانه تولید ناخالص داخلی کشور که در قبل از دولت آقای خاتمی سرانه تولید ناخالص کشور ششصد دلار بود و الان به مرز دویست و پنجاه تا دویست دلار کاهش پیدا کرده است، متزلزل کردند و این‌ها همه نشانه‌هایی است که نیاز به یک بازسازی مجدد دارد، نه نیاز به یک انقلاب.

ما معتقدیم در چارچوب همین نظام، می‌شود با توجه عمیق و نهادینه کردن و قانونمند کردن عناصر اصلی منظومه فکری نظام جمهوری اسلامی، ازجمله آزادی و دین از یک سو، امنیت و رفاه از سویی دیگر، به ساخت تمدن اسلامی نائل آمد. همه زمینه‌ها و امارات و نشانه‌ها حاکی از وقوع چنین حماسه بزرگی است که به نظر می‌رسد به نوعی ما به دنبال فرصت‌سوزی هستیم. زمان به سرعت در حال گذران است و نبایستی بیش از این تامل کرد.

حواشی بسیاری ازجمله بهانه‌گیری‌ها برای حذف و خارج کردن رقبا از صحنه و برچسب‌زدن‌های بی‌مورد، همگی جز اتلاف وقت و دور شدن از حقیقت بزرگ ومسئولیت تمدن‌سازی اسلامی چیز دیگری نیست، و در حالیکه ما به خود مشغول شده‌ایم، باید دوباره واکاوی کنیم که چه می‌خواستیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با ساخت تمدن اسلامی در ایران عزیز، ما به دنبال جهانی کردن اسلام بودیم، اما تاکنون ‌غفلت‌ها روند تکاملی ما را سست کرده است. انشاءالله همگی هوشیار شویم و این بار گرانمایه را به سرمنزل مقصود برسانیم.

***‌عدم برائت از حرمت‌شکنان امام حسین(ع) از اشکالات جنبش سبز است***

* تسنیم: آقای محتشمی به بحث جمهوری ایرانی اشاره کردید و گفتید آقایان موسوی و کروبی مخالف جمهوری ایرانی هستند ولی مشاهده می‌شود که یک عده در 13 آبان شعار جمهوری ایرانی را مطرح کردند و بعد از 13 آبان در روز عاشورا به ساحت مقدس امام حسین (ع) توهین و جسارت کردند ولی این آقایان با صدور بیانیه‌ای این اغتشاشگران را مردمی "خداجو" معرفی کردند و حتی تاکنون نیز هیچگونه اعلام برائتی نکردند، پس چگونه می‌توان گفت که آقایان موسوی و کروبی با جمهوری ایرانی مخالف بودند؟

- محتشمی: این یکی از اشکالات اساسی جریان سبز است که به موقع در خصوص این شعارهای انحرافی واکنش نشان داده نشد ولی حرف من این است که با سابقه و سبقه‌ای که هم از آقای کروبی و هم از آقای موسوی وجود دارد، اینها قطعاً جمهوری اسلامی را بر سایر نظام‌های سیاسی از جمله جمهوری ایرانی ترجیح می‌دهند و به هر حال ریشه‌های فردی در گذشته نشان داده است که آقای کروبی حکم حکومتی رهبری نظام در مجلس ششم شورای اسلامی که راجع به مطبوعات بود را ترجیح می‌دهند.

بی‌جهت نباید به دنبال این باشیم که شبیه‌برداری‌های تاریخی کنیم که مثلاً فلانی الان نقش سعدبن ابی وقاص را در صدر اسلام ایفا می‌کند، این نقش‌بندی‌ها به نوعی زاییده فرهنگ جاهلی عربی است، ولی کمتر اینگونه رفتارهای متضادگونه و گسترده در فرهنگ ایرانی رسوخ داشته که افراد مدام چهره عوض کنند و اصلا این روند اخلاقی که بعضا آثار آن را در عصر حاضر هم کماکان ناظر و شاهدیم، در جامعه عرب جاهلی نهادینه شده بود و هرچند که خلق عظمای پیامبر گرامی اسلام هم در آنان کمترین اثری نگذاشت که حوادث پس از رحلت رسول الله نیز گویای آن است.

به عنوان مثال همین آقای ولایتی با همین تیپ افکار خودش زندگی کرده است‌ البته ممکن است ارتقا داده باشد، ولی قطعاً روند فکری و جهت‌گیری ثابتی دارد. آقایان نیز از اول اینگونه بودند و نمی‌توانیم تغییرات ماهیتی زیادی را در این اشخاص مشاهده کنیم. این شبیه‌سازی‌هایی است که معمولا برخی از روزنامه‌های باسابقه و ریشه‌دار، علاقه دارند بدان توسل جسته و سندسازی‌های تاریخی چاشنی آن کنند به دور از اخلاق حرفه‌ای است.

* تسنیم: ما در همین مدت قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و حتی در مدت 34 ساله عمر انقلاب اسلامی بارها مشاهده کردیم که اشخاصی ابتدا چهره‌های انقلابی بودند ولی بعد از مدتی به قول شما اپوزیسیون شدند و حتی به دامن دشمن رفتند.

- محتشمی: مثلا چه کسانی؟

***سروش ضد انقلاب نیست***

* تسنیم: مثلا آقای عبدالکریم سروش و یا آقای اکبر گنجی.

- محتشمی: به اعتقاد من آقای سروش یک فرد ضد انقلاب نیست و یک منتقد، متفکر و فیلسوف است، نقدهائی هم به ما دارد، پس به دلیل اینکه با ما در برخی امور همراهی ندارد مطرود می‌شود. این‌طور پیشروی کنیم که ظاهرا هم همین‌طور به نظر می‌رسد، به مرور همه داشته‌های خود را باید به دور بریزیم. چرا ما سعی داریم آن چیزی که به سرمایه ملی ما اختصاص دارد را هُل دهیم تا مال دیگران شوند؛ امثال آقای دکتر شریعتی‌ها و ....

دکتر علی شریعتی تاثیرگذاری بسیار عمیقی در ارتقاء تفکر و اندیشه جوان ایرانی پیش و چه بسا پس از انقلاب اسلامی داشت و خیلی‌ها در آن زمان ظاهراً تلاش می‌کردند که آقای شریعتی را از ما ندانند. هرچند به آقای شریعتی ایراداتی گرفته می‌شود.

رفتار ما به مثابه شخصی است که با دیدن لکه سیاهی بر روی سیبی زیبا و مقوی بخواهد آن را به دور اندازد که این کار نابخردانه‌ای است و حالت دوم اینکه لکه سیاهی جزئی را برداشته و آنرا برای تقویت جسم و جان تناول کنیم. واقعا کدامین راه پسندیده‌تر و عاقلانه‌تر است.

به نظر من بعضی جاها این اندیشه حذف و دور انداختن را باید در نظر گرفت؛ مثلا در جریان منافقین همین آقای مسعود رجوی را ببینید. آقای رجوی یک جریان انحرافی در جریان سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب بود که هر مخالفتی را در سازمانش سرکوب می‌کرد. در بررسی و رصد رفتاری او تاکنون چنین رویه‌ای غلیظ‌تر هم شده است که بروز و ظهورش در همکاری با جنایت‌های صدام کاملا مشخص است. به نظر من نمی‌شود‌ امثال آقای سروش را با افراد سرسپرده‌ای مانند رجوی مقایسه کرد.

***اکبر گنجی نگاه براندازانه دارد***

البته اکبر گنجی "آره". آقای اکبر گنجی الان به یک جریان اپوزیسیون و مخالف نظام تبدیل شده است و نگاه براندازانه دارد ولی ما نمی‌توانیم عمده جریان روشنفکری کشور را که ریشه‌های مذهبی در وجودشان رخنه دارد و اصولاً حالت تهاجمی و خشونت‌طلبانه و براندازانه ندارند را برچسب مخالفت با نظام بزنیم و آنها را برانیم.

به عنوان مثال آقای بازرگان با همان شاکله‌ای که شخصیتش قبل از انقلاب شکل گرفته بود، در سال 1340 نهضت آزادی ایران را با مرحوم طالقانی و سحابی تشکیل داد و یا دیگرانی که همانطور خودشان را حفظ کردند، بعد از انقلاب نیز دیدگاه‌های لیبرالی داشتند، البته لیبرالی به مفهوم آزادی غربی نه، بلکه یک قرائت خاص توام با آزادی برداشت از دین مطرح می‌کردند و در بعضی فرازها با حضرت امام (ره) سازگاری نشان نمی‌دادند. بالاخره این شخصیت به همان شکل است که جنبه‌های مثبت زیادی نیز دارد. در فرهنگ اسلامی بیست منهای یک، نوزده است، ولی در فرهنگ جریان رادیکالی و افراطی، بیست منهای یک، صفر می‌شود که ما مخالف ترویج این نوع از فرهنگ هستیم.

در تبیین و تحلیل جریان‌‌شناسی سیاسی کشور، در آن موقع کتاب معروف منافقین با عنوان "‌راه انبیاء و راه بشر" را ریشه در کتاب "راه طی شده" نوشته آقای بازرگان که طبعا به عنوان یک جریان ملی مذهبی در کشور ما تاثیراتی داشته است، تحلیل می‌کردیم که در این دو کتاب یک نوع جریان سکولار معرفی می‌شود که بشر می‌تواند همان راهی را برود که انبیای الهی رفته‌اند، چیزی که غرب پس از رنسانس، حدود 500 سال بر طبل آن می‌کوبد و حاصلش هرچند تولید علم و ثروت عظیم شده اما از سوی دیگر جامعه غربی را دچار خلا معنویت عمیق و گسترده‌ای کرده که همگان در غرب را بیمارگونه به دنبال گمشده‌ای واداشته است.

در مورد بنی‌صدر هم باید بگویم که با زیاده‌خواهی‌هایش فرصت خدمت به مردم ایران را از دست داد و نهایتا از کشور فرار کرد. بعد هم آقای میرحسین موسوی بود که پس از 20 سال حاشیه‌نشینی عاقبتی این‌چنینی پیدا کرد.

همچنین آقای هاشمی را هم القاب ناپسند آنچنانی نثارش کردیم و این در صورتی بود که سخنرانی‌های آقای هاشمی در طول هشت سال دفاع مقدس، یک موج عظیم خیزش را در جوان‌ها به وجود می‌آورد.

پس از پایان دوران اصلاحات، آقای خاتمی را که منادی گفت‌وگوی تمدن‌ها بود و به نوعی داعیه‌دار اسلام جهانی، به انحاء گوناگون طرد کردیم و اینک نوبت احمدی‌نژاد است که از او به عنوان حامی جریان انحرافی یاد کنیم. به نظر اشکالی فرهنگی در میان است که هر یک از نخبگان جامعه در سطوح علمی و فرهنگی و سیاسی و چه بسا هنری و ورزشی را به یک چوب برانیم که داستان سر دراز دارد.

* تسنیم: البته همین دوستان شما در دولت اصلاحات به آقای رفسنجانی عالیجناب سرخ پوش می‌گفتند.

- محتشمی: خب! بالاخره اشکالاتی هم به اصلاحات بوده است که نمی‌شود آن را کتمان کرد ولی به نظر می‌رسد که اصلاحات، متنبه شده و به دنبال اصلاح درونی خود است اما تعجب ما از اصولگرایان است که تازه اسب زین کرده‌‌اند و از گذشته عبرت نمی‌گیرند و با ذره‌بین و تلسکوپ به دنبال عالیجناب‌های جدید هستند.

* تسنیم: اینکه گفتید این فرهنگ جاهلی عربی است، چگونه با این اتفاقاتی که در طول عمر انقلاب اسلامی رخ داده و الان شما به نمونه‌هایی از آن اشاره کردید, قابل جمع است؟

- محتشمی: اینها جزو فرهنگ جاهلی عرب‌ در صدر اسلام است که نشانه‌هایی از دوران معاصر هم قابل ارائه است. در واقع ما مشکل فرهنگی داریم. به عنوان مثال مصطفی عقاد که یک تیپ سنی مدرن هم هست، راجع به پیامبر اعظم (ص) یک فیلم دو ساعته می‌سازد که از دیدن این فیلم کوتاه و گویا شما لذت می‌برید، به گونه‌‌ای که مصطفی عقاد در این فیلم 2-3 ساعته، تمام زوایای زندگی پیامبر اعظم (ص) را نشان می‌دهد و صدا و سیمای ما هم بارها این فیلم را نشان می‌دهد.

از طرف دیگر شما یک مختارنامه می‌نویسید، با هنرمندی مطلوب در ده‌ها قسمت فیلم تهیه می‌شود که به لحاظ هنری بسیار مطلوب ولی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی مشاهده می‌کنیم که دوربین را در کوچه پس کوچه‌های کوفه می‌برند و به دنبال منافق، ریاکار، فاسد، فاجر، از پشت خنجر زن و ... هستند که به نظر می‌رسد این رویه و طرز تفکر در فرهنگ بخشی از بدنه سیاسی کشور و به ویژه در بخشی از جریان اصولگرایی کشور رسوخ کرده و جریان اصولگرایی را دچار مشکل اساسی کرده است که مدام می‌خواهد زوایای خصوصی افراد را رصد کند و از افراد و شخصیت‌های مختلف تکیه کلامی را بگیرد تا از طریق آن بتواند 20 منهای یک را صفر کند و متاسفانه شاید بدتر هم باشد و بخواهند رقیب را وادار کنند تا از بخشی از حقوق اجتماعی مسلم خود صرف‌نظر کند.

* تسنیم: ما الان می‌بینیم اصلاح طلب‌هایی که امروزه از آقای هاشمی دفاع می‌کنند، در هشت سال دولت اصلاحات، بهترین تعبیراتی که برای آقای رفسنجانی به کار می‌بردند، همین "عالیجناب سرخ‌پوش" بود. چه شد که این تغییر رفتار در اصلاح طلبان در مواجهه با آقای هاشمی رفسنجانی مشاهده می‌شود؟

- محتشمی: قبلا به این سوال پاسخ داده‌ام. ببینید خیلی صریح و شفاف بگویم. جریان اصلاح طلبی را با رهبری معنوی آقای خاتمی و با تعدادی احزاب و گروه‌ها و نخبگان سیاسی شکل می‌دهند ولی در برخی اوقات به کام ژورنالیست‌هاست و آنها هستند که برخی جریان‌سازی‌ها را به وجود می‌آورند و مدیریت می‌کنند، یعنی امثال اکبر گنجی‌ها و سایرینی که در هر دو جناح وجود دارند، القاب‌سازی می‌کنند و به خورد جامعه می‌دهند. کمتر شنیده‌اید که مثلا دبیران کل احزاب و نخبگان سیاسی اصلاح‌طلب و چه بسا اصولگرا به فرد یا افرادی لقب ناشایستی داده باشند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

به عنوان مثال آقای خاتمی نگفته که من با آقای جرج سوروس ملاقات کردم ولی حالا آقای شریعتمداری کلی آیه و سند می‌آورد که این ملاقات صورت گرفته است.

****اگر خاتمی با سوروس دیدار داشته, سوروس باید زیر سؤال باشد نه خاتمی***

من در یک جلسه سخنرانی در جمع برخی تشکل‌ها و گروه‌ها بود که گفتم فرض کنید جرج سوروس با آقای خاتمی ملاقات کرده باشد، در این صورت چه کسی باید زیر سوال برود؟ آقای جرج سوروس باید زیر سوال باشد که چرا با یک روحانی برجسته نظام که رئیس جمهور ایران اسلامی است، ملاقات داشته و چه بسا اسناد و مدارکی برخلاف منافع ملی آمریکا رد و بدل شده باشد یا آقای خاتمی؟

چرا اینقدر خودمان را دست کم می‌گیریم که امثال جرج سوروس‌ها را بر رئیس جمهور کشورمان ترجیح می‌دهیم و آن وقت داعیه‌داری مدیریت بر جهان را در سر می‌پرورانیم. این تفکر با روح و استراتژی انقلاب اسلامی که بر اندیشه اسلام جهانی استوار است، ناسازگاری اصولی دارد.

ظاهرا آقای خاتمی در جلسه‌ای ‌گفته بود که ما در سازمان ملل، وقتی دیدیم آقای بیل کلینتون از روبه‌رو می‌آید، به خاطر اینکه فردای آن روز جریان رسانه‌ای به ویژه از جناح رقیب کشور ما را به توپ و تانک نبندند که با آقای بیل کلینتون دست داده‌ایم، رفتیم پشت ستونی پنهان شدیم که ایشان ما را نبیند و ما هم او را نبینیم. این مسائل و مواجهه‌ها اشتباه است.

در جمع دوستان اصلاح‌طلب، همواره تاکید دارم که باید ما و رقیبمان (اصولگرایان) آستانه تحمل‌مان را بالا ببریم، همدیگر را دشمن ندانیم و از دادن القاب ناپسند به یکدیگر پرهیز کنیم.

همه در صحنه رقابت و نه دشمنی، دوش به دوش یکدیگر برنامه‌های خود را به مردم عرضه کنیم و پیروزی رقیب را جوانمردانه تبریک بگوئیم. همه باشیم، همه کسانی که به قانون اساسی کشور ابراز وفاداری دارند حق دارند که در صحنه رقابت‌های سیاسی باشند و از تهدید و تخویف تحریم پرهیز کنیم.

هم آقای شریعتمداری می‌بایستی در فضای رقابت سیاسی کشور باشد و هم آقای مصباح باشد و آقای هاشمی و خاتمی و ناطق نوری نیز باشند و به این صورت همه گرایش‌ها و جریان‌های وفادار به نظام حضور داشته باشند البته آنهایی که ابراز وفاداری به نظام و قانون اساسی کشور ندارند، می‌توانند صرفا به عنوان منتقد سیاست‌ها و عملکردهای کارگزاران نظام عمل کنند. 

همانطور که در ابتدا گفتم، دو جریان در تقسیم‌بندی کشور وجود دارد که زیر چتر نظام جمهوری اسلامی هستند. ببیند به عنوان مثال برای اداره کشور کسی می‌آید و کشور را به گونه‌ای اداره می‌کند و نفر بعدی می‌آید، افراد او را حذف می‌کند و با سلیقه‌ و برداشت‌های خودش کشور را به گونه دیگر اداره می‌کند و در نهایت بر نحوه اداره کشور تاثیر می‌گذارد و لازم نیست که همدیگر را به عبیدالله و شمر و ابن ملجم تشبیه کنیم و باید تقوای سیاسی را در جامعه اشاعه دهیم.

یعنی به جای اینکه بگوییم تو جزو دسته عبیدالله هستی و تو عضو سپاه یزیدی و شخص دیگری در سپاه اباعبدالله حسین (ع) است، بگوییم هر کسی که در چارچوب همین مواردی که رهبری نظام در مشهد گفتند، می‌تواند وارد شود البته حرف رهبری نظام مصداق کل جریان سیاسی در دنیاست یعنی در امریکا هم آقای اوباما نمی‌گوید که من مخالف قانون اساسی امریکا هستم و بعد کاندیدای ریاست جمهوری شود. می‌گوید من موافق قانون اساسی آمریکا هستم و سپس کاندیداتوری خود را اعلام می‌کند.

***اپوزیسیون و براندازان حق کاندیداتوری ندارند***

بنابراین آن جریان اپوزیسیون و جریان مخالف و برانداز نظام حق ندارند که بگویند چرا ما را در کاندیداتوری انتخابات مجلس شورای اسلامی، شورای شهر، مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری رد صلاحیت می‌کنید. شما با اصل نظام مخالف هستید، آزادی بیان می‌‌توانید داشته باشید که البته باید به دور از توهین و هتک حرمت باشد ولی حق ورود ندارید، زیرا شما اصلاً ساختار ما را قبول ندارید.

در این زمینه شورای نگهبان باید کاملا مراقب باشد که هر کسی می‌آید و می‌گوید من در چاچوب نظام جمهوری اسلامی هستم و سند قانون اساسی را نیز قبول دارم، می‌تواند نامزد شود، یعنی خودش را در معرض داوری شهروندان ایرانی قرار دهد و غیر از این عمل کردن، دوری شورای نگهبان از سخنان رهبری نظام تلقی خواهد شد. به عنوان مثال همین نظارت استصوابی که بیشتر به دنبال آن است که افراد با چه گرایش‌های سیاسی خاصی هستند و حتی در گذشته ممکن است مچ‌گیری صورت گرفته باشد که تا آخر عمر پرونده آنها سیاه می‌شود.

خداوند تبارک و تعالی با آن عظمتش می‌فرماید وقتی شما گناهی کردید، پنهانی در نیمه‌های شب در هر حالتی که هستی، استغفار کن و بگو "استغفرالله ربی و اتوب الیه" که در این صورت تمام می‌شود و پرونده پاک خواهد شد البته در صورت اشتهار به گناه است که جنبه عمومی پیدا می‌کند.

در برخی از مدیران نظارتی کشور ما این مسئله وجود دارد که یک جوانی یک حرفی را 20 سال پیش زده باشد و نکته‌ای در پرونده او باشد ولی در شاکله زندگی‌اش به نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد ولی ملاک همان نکته‌ای است که در پرونده ذکر شده است و می‌گویند شما در دایره حذف قرار گرفتید، بر این اساس یک رنجش خاطره بسیار مخفی و خورنده روح و روان اینگونه افراد را فرا گرفته و آنان را دچار افسردگی کرده و این رنجش را تا ابد با خود خواهند داشت و این همان آفتی است که موجب ریزش دوستداران نظام می شود.

***‌وزن جبهه اصلاحات کم شده است***

*تسنیم: آقای محتشمی! من می‌خواهم درباره فعالیت‌های جبهه اصلاح‌طلبان سؤال بپرسم. آیا کنگره‌ جبهه شما در 30  اردیبهشت برگزار می‌شود؟

- محتشمی: ببنید ما الان دو جبهه عمده اصلاح‌طلبی در کشور داریم که یکی از آنها شورای هماهنگی اصلاحات، که با 16 گروه فعالیت می‌کند و یک دیگری جبهه اصلاح‌طلبان که با 18 گروه در عرصه سیاسی کشور فعال است البته شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم 18 حزب بودند که با اعلام انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، عملا وزن آنها کم شده است و در عرصه سیاسی کشور موضع انفعالانه پیدا کرده‌اند که به اعتقاد این دوستان مانند گذشته باید وارد میدان شوند و عرصه را با همکاری جبهه اصلاح‌طلبان و سایر احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب، کماکان بر رقیب تنگ کنند، و اتفاقا انتخابات اخیر، محلی برای ظهور و بروز مقتدرانه اصلاح طلبان است.

همانطور ما از روز اول اعلام کردیم، ما انتخابات را یک پروتست (poretest) تلقی می‌کنیم. پروتست به معنای اعتراض به وضع موجود و تبدیل آن به یک وضع مطلوب از طریق روندهای قانونی و در چارچوب نظام جمهوری اسلامی با سند قانون اساسی است.

در این فرصت نیز دوباره از همه اصلاح‌طلبان دعوت می‌کنیم که در این ماراتن انتخاباتی شرکت کنند و از فرصت‌های انتخاباتی که برای ورود به ارکان اجرایی و تصمیم‌سازی کشور است، استفاده کنند تا بتوانند، دیدگاه‌ها و اندیشه‌های خود را به آحاد ملت ایران ارائه دهند.

چنانچه گفتیم، ماهیت برگزاری انتخابات در کشورها اعتراض به وضع موجود برای نیل به وضع مطلوب است. انتخابات مدالیته و پروسه کمال جویی در اداره مطلوب جامعه است. در واقع انتخابات یک جریان اعتراضی برای کسانی که فکر می‌کنند می‌توانند کشور را بهتر از قبلی‌ها اداره کنند و اصلا تخریب نیست بلکه عرض اندام یک تفکر جدید برای اداره مطلوب کشور است.

زمانی آقای خاتمی بود و بعد از ایشان آقای احمدی‌نژاد بر مسند ریاست جمهوری نشستند. آقای احمدی‌نژاد نیز به وضع موجود اعتراض داشت البته باید این اعتراض را با ادبیات محترمانه، منصفانه و آزادانه بیان کرد و مردم را قانع کرد. به هرحال یک نگاه دیگر این است که می‌گوییم آسیب‌هایی در اداره کشور وجود دارد که می‌توان این آسیب‌ها را برطرف کرد و به نحو مطلوب‌تری کشور را اداره کرد.

باید هر دو جناح تلاش کنند جریان رقابتی بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به یک فرآیندی مانند سایر کشورها تبدیل شود. در سایر کشورها مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و... که دو حزب قدرتمند به عنوان دو جریان قدرتمند در عرصه انتخابات حضور دارند.

اصلاً نظام جمهوری اسلامی نیازمند به دو جریان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی است. یکی سعی نکند دیگری را از صحنه حذف و ذبح کند که اصولا امکان‌ناپذیر است، زیرا این دو با یکدیگر همپوشانی می‌کنند و به واسطه آنها می‌توان فضا را در کشور تلطیف کنیم.

من به کسانی که تریبون نماز جمعه را دارند، عرض می‌کنم که نباید کاری کنیم که دیگران را منکوب کنیم و نگذاریم وارد انتخابات شوند و اتفاقاً باید دعوت کنیم هر دو گروه در جریان انتخابات شرکت کنند، هم جریان اصولگرایی و هم اصلاح‌طلبی در انتخابات حضور داشته باشند.

بهتر است هر دو جریان عمده سیاسی کشور، منشوری را که شامل آزادی نقد، آزادی رقابت و پذیرش نتیجه انتخابات به دور از خشونت، پرهیز از قانون‌شکنی و ... باشد، تدوین کرده و در تمامی رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی کشور متعهد به مفاد آن باشیم. مگر دنیای غرب و استکبار جهانی که ما از آنها به عنوان یک جریان امپریالیستی یاد می‌کنیم، این آداب مدیریتی را بلد نیستند که آقای رامنی با ادب و احترام آقای اوباما را می‌پذیرد، در صورتی که اصلا تیپ و شاکله و قومیت آقای اوباما به نوعی آمریکایی نیست.

***پیام تبریک ناطق‌نوری به خاتمی جوانمردانه بود***

* تسنیم: ما در دوره‌های قبل یعنی در روز بعد از دوم خرداد سال 76 دیدیم که آقای ناطق‌نوری برای پیروزی آقای خاتمی پیام تبریک فرستاد...

- محتشمی: خیلی قشنگ بود و در واقع یک کار جوانمردانه بود.

*تسنیم: بله اما در سال 84 چنین مسئله‌ای را از سوی آقای هاشمی رفسنجانی و یا دیگر کاندیداهای اصلاح‌طلبان و آقای خاتمی ندیدیم، یعنی پیام تبریکی از سوی جریان اصلاحات و کاندیداهایش برای آقای احمدی‌نژاد صادر نشد. در سال 88 نیز این مسئله ‌به شکل بدتری تکرار شد که آن عدم تمکین به رای مردم به رئیس جمهور پیروز انتخابات بود.

- محتشمی: در سال 84 آقای خاتمی این کار را کرد و تبریک گفت.

*تسنیم: آقای خاتمی که پیام تبریک نفرستاد و آقای هاشمی رفسنجانی هم که رقیب آقای احمدی‌نژاد بودند، تبریک نگفتند.

- محتشمی: آقای خاتمی به زیبایی و به نحو احسن از آقای احمدی‌نژاد پذیرایی کردند و کار را به ایشان تحویل دادند و البته کار آقای ناطق نوری بسیار جوانمردانه، انسانی و ارزشمند بود.

*تسنیم: اما از طرف اصلاحات ما این مسئله را ندیدیم، یعنی پذیرش نتیجه انتخابات در سال 88 از سوی اصلاح‌طلبان صورت نگرفت و آن اتفاقات بعد از نتیجه انتخابات در کشور رخ داد، در سال 84 نیز اصلاح‌طلبان از آقای هاشمی رفسنجانی حمایت می‌کردند اما بعد از انتخابات تبریکی در کار نبود.

- محتشمی: دور اول از معین حمایت شد و در دور دوم از آقای هاشمی حمایت کردند.

***شاید اصلاح‌طلبان دچار نارسیسم سیاسی بودند***

* تسنیم: بله! همان دور دوم نیز که حمایت کردند ولی در نهایت پذیرش انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان صورت نگرفت.

- محتشمی: نه! این اشکال بر ما هست و حالا شاید یک مقدار نیز دچار یک نوع نارسیسم سیاسی و خودشیفتگی بودیم، زیرا اصلاح‌طلبان سال‌ها در راس اداره کشور بودند و اصولگرایان نیز معمولاً در حاشیه بودند‌ البته اصولگرایان و اصلاح‌طلب‌ها در قالب جریان چپ و راست در کشور بودند و حالا شاید در سال 84 خیلی سخت بود که بخواهند سکان مدیریت اجرایی کشور را به آقای احمدی‌نژاد واگذار کنند.

در کرسی ریاست جمهوری تا سال 84 تقریباً از ابتدای انقلاب یک نفر از جناح راست در دولت حضور کوتاه مدتی داشت که آن هم آقای عسگراولادی بود که وزیر بازرگانی بود. به تعبیر ما، امام خمینی(ره) نیز که دید آقای عسگراولادی با وجود سابقه دینی و مبارزاتی نمی‌تواند وزارت بازرگانی را به طور شایسته اداره کند و آقای عسگراولادی بیشتر مصداق یک به اصطلاح «الکاسب حبیب‌الله» است، ایشان را با تشکیل کمیته امداد امام خمینی به ریاست آن منصوب کردند و به عبارتی آقای عسگراولادی را سر جای خودشان گذاشتند.

***دل کندن از قدرت برای ما سخت بود***

از آنجا به بعد ما کسانی را در دولت اول و دوم آقای هاشمی رفسنجانی داشتیم که متعلق به جریان راست بودند و بعضا راست‌های رقیق بودند‌ البته پیکره مدیریتی کشور در اختیار جریان چپ یا به عبارت امروز اصلاح‌طلبی بود که این دل کندن یک مقدار سخت بود.

***اصلاح‌طلبان نتیجه انتخابات 92 را 100درصد می‌پذیرند***

*تسنیم: آقای محتشمی! با توجه به سابقه‌ای که از اصلاح‌طلبان در پذیرش رای مردم عرض شد، آیا اطلاح‌طلبان نتیجه انتخابات آینده را می‌پذیرند؟

- محتشمی: صددرصد. اصلا ما نمی‌پذیریم کسانی را که خواسته باشند از کانال‌ها و روندهای غیر قانونی وارد عمل شوند، زیرا ما خوشبختانه روندهای قانونی داریم. هرچند ایراداتی برای نظارت استصوابی به شورای نگهبان وجود دارد و کماکان مطرح هم است ولی قطعاً این مسئله را با صراحت بگویم که در انتخابات‌های گذشته، اگر نواقصی بوده عمدتاً در بعد بررسی صلاحیت‌ها بروز و ظهور داشته اما در برگزاری انتخابات ما عمدتاً شاهد سلامت و آزادی در انتخابات‌ها بوده‌ایم.

*تسنیم: آقای محتشمی آیا کنگره‌ شما قرار است 30 اردیبهشت‌ماه برگزار شود؟ آیا این کنگره ‌با حضور همه جریانات اصلاح طلب برگزار می‌شود؟

- محتشمی: جریانات اصلاح‌طلبی هستند که بعضاً راضی به ورود به انتخابات نیستند ولی در حال حاضر اصلاح‌طلبانی که معتقد به نظام و قانون اساسی هستند نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند.

یک دسته کسانی هستند که می‌گویند افراد و گروه‌هایی که مانند ما معتقد به حضور قدرتمندانه در جریان انتخابات یازدهم هستیم. برخی از احزاب نیز فقط حضور مردم و دعوت از مردم برای حضور را بیشتر توصیه می‌کنند و همچنین برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری می‌گویند یا فلان شخص و یا هیچکس.

***حضور 4 ضلعی اصلاح‌طبان مضر است***

ما اعتقادی به این قضیه نداریم و معتقدیم همه گروه‌های اصلاح‌طلبی بهتر است در مجموعه انتخابات یازدهم حضور پیدا کنند البته اگر حضور اصلاح‌طلبان چند وجهی باشد و یا به عبارت دیگر جریان اصلاح‌طلب به صورت چهار ضلعی و پنج ضلعی وارد جریان انتخابات شوند، این‌ها به ضرر است.

به اعتقاد ما اگر اصلاحات با یک کاندیدای معین و اجماعی وارد انتخابات شود، به دلیل برنامه‌های ناصوابی که در دولت نهم و به ویژه دولت دهم در به ضعف کشاندن اقتصاد کشور و پراکندگی و تشتت در اداره کشور شاهد هستیم، شانس اصلاح‌طلبان برای پیروزی بیشتر خواهد بود.

***دست‌هایی نمی‌گذارند اصلاح‌طلبان به اجماع برسند***

*تسنیم: آقای محتشمی من هنوز جواب سؤالم را نگرفتم. آیا کنگره اصلاح‌طلبان در 30 اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود و یا زمان دیگری را اعلام می‌کنید؟

-محتشمی: آن جریاناتی که عرض کردم به نوعی سعی می‌کنند تا برای این حرکت اصلاح‌طلبان ترمز ایجاد کنند و به دلیل اینکه در این کنگره باید به اجماع برسیم، دست‌هایی نمی‌گذارند که بین اصلاح‌طلبان اجماع صورت گیرد.

* تسنیم: کدام دست‌ها؟ آیا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با نظرات جبهه اصلاح‌طلبان مخالف است؟

- محتشمی: ما مذاکرات متعددی با گروه‌هایی داشته‌ایم که بعضا نمی‌گذارند اجماع در بین اصلاح‌طلبان صورت بگیرد، به هرحال این دوستان با دلایلی که برای خودشان قابل اعتماد است، مانع از اجماع می‌شوند.

* تسنیم: آقای محتشمی! اینها که شما می‌گویید مانع معرفی کاندیدا و مانع اجماع شما می‌شوند و کارشکنی ‌می‌کنند و نمی‌گذارند این اجماع در اردوگاه اصلاح‌طلبی صورت بگیرد، چه کسانی هستند؟

- محتشمی: صحبت‌های من برای مسئله اجماع است و برای ورود به انتخابات نمی‌گویم. در مورد اینکه چه کسانی هستند نیز اسم نمی‌آورم‌ البته با اصلاح‌طلبانی که موافق نظام هستند ولی موافق اجماع برای معرفی کاندیدا نیستند.

*تسنیم: آقای محتشمی شما قبلا چهار ضلعی آقای کواکبیان، کمالی، جهانگیری و عارف را مطرح کردید و گفتید که در نهایت یک نفر از این چهار ضلعی بیرون خواهد آمد. خب! آقای جهانگیری عضو کارگزاران و از احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و زمزمه‌هایی نیز از طرف خانه کارگر برای آقای کمالی شنیده می‌شود که باز هم از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است، همچنین آقای عارف نیز گفته بودند من به نفع هیچکس کنار نمی‌کشم و آقای کواکبیان نیز گفته بودند به نفع هیچکس کنار نمی‌کشم مگر اینکه طرح مناسک و اجماع مطرح باشد. به نظر شما با این مواردی که مطرح شد، آیا به اجماع می‌رسید که این کنگره را برگزار کنید؟

-محتشمی: متاسفانه تا آن دود سفید از کنگره اصلاح‌طلبان بالا بیاد (با خنده) یک مقداری راه دشوار است.

* تسنیم: با توجه به این وضعیت، اگر شما کاندیدا معرفی کنید, نگران این نیستید که به شما اصلاح‌طلب بدلی بگویند، یعنی با نام بردن مصداق بگویند شما اصلاح‌طلب بدلی هستید؟ آیا از این مسئله نگرانی ندارید؟

-محتشمی: بد نیست بدانید که برای اولین بار واژه اصلاحات در تهران تحت عنوان هیئت امنای اصلاحات در اواسط دهه هفتاد شکل گرفت و من به عنوان رئیس هیئت امنا اصلاحات تهران بین دوستان آن جمع انتخاب شدم و شروع به فعالیت کردیم. سپس با پیروزی انتخاباتی آقای خاتمی در سال 76 که ابتداء من رئیس ستاد انتخابات تهران آقای خاتمی بودم، عملا حزبی به نام جبهه مشارکت درست شد که آنها به دنبال مبانی فکری خودشان رفتند و بعدا با حضور تعدادی از چند گروه همسو، جبهه‌ای به نام جبهه دوم خرداد را تشکیل دادند.

احتمالا باید به یاد داشته باشید که جبهه دوم خرداد در همان آوان دهه 80 به عنوان شورای هماهنگی اصلاحات نامیده شد و به مرور احزاب دیگری به آن پیوستند و تعدادشان الآن به 16 گروه می‌رسد که طبعا با وجود حدود 100 حزب و گروه اصلاح طلب، این جبهه نمی‌تواند مدعای نمایندگی تمامی اصلاح طلبان را داشته باشند.

برخی معتقدند که اصلاح‌‌طلبان به لحاظ شرکت یا عدم شرکت در انتخابات به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته اصلاح‌طلبانی هستند که موافق حضور در انتخابات هستند و بعضی‌ها دوست دارند بگویند این اشخاص اصلاح‌طلب بدلی هستند.

یک دسته دیگر، اصلاح‌طلبانی هستند که برای حضور در انتخابات مخالفت می‌کنند که بسیاری معتقدند کسانی که تحت هرعنوانی موافق حضور در انتخابات نیستند، در دایره اصلاح‌طلبی قرار ندارند.

***با همه مخالفان حضور در انتخابات مرزبندی می‌کنیم***

*تسنیم: این مطلب بر اساس همان مرزبندی ابتدای صحبت‌هایتان است؟ یعنی جبهه اصلاح‌طلبان با این گروه‌ها مرزبندی می‌کند؟

-محتشمی: آره، ما با همه کسانی که معتقد به حضور در انتخابات نیستند، مرزبندی می‌کنیم، زیرا عدم حضور به نوعی انفعال را نشان می‌دهد. یعنی رهبانیت اصلاحات و کسانی که معتقد به عدم حضور در انتخابات‌‌های نظام جمهوری اسلامی هستند، به رهبانیت اصلاحات کمک می‌کنند و به ریشه اصلاحات ضربه می‌زنند و نتیجه آن خواهد شد که به مرور از افکار عمومی و دایره اصلاحات خارج خواهند شد البته ما "بدلی" نگفتیم و فقط می‌گوییم از دایره اصلاحات خارج می‌شوند.

* تسنیم: باز به سئوال قبلی‌ام برمی‌گردم؛ آیا با توجه به گزینه‌هایی که به عنوان چهار ضلعی مطرح کردید، اجماعی صورت می‌گیرد و آیا کنگره شما برگزار می‌شود؟

- محتشمی: به هرحال قصد ما این است که در کنگره هر کسی که اعلام آمادگی برای کاندیداتوری دارد، اگر برنامه‌‌ای دارد، بیاید و خودش آن برنامه را ارائه دهد. ما باید یک نوع آزادی انتخاب شدن را حداقل قبل از انتخابات اصلی که انتخابات ریاست جمهوری است، در این کنگره بزرگ تجربه کنیم. این پیشنهاد را من مطرح کردم.

محتشمی

***پیشنهاد محتشمی برای الگوگیری از مدل انتخاباتی آمریکا در ایران***

بدون تعارف می‌گوییم که این پیشنهاد یک الگوگیری از اتفاقی است که در آمریکا نیز رخ می‌دهد، یعنی از یک سال قبل افرادی که می‌توانند کاندیدای احتمالی باشند، در یک تورنمنت و رقابت گسترده و فشرده در داخل حزب- مثلا بین دموکرات‌ها- برگزار می‌شود و کاندیداها برنامه‌های خود را در قالب مناظره ارائه می‌دهند، سپس یکی از حزب دموکرات و یکی از حزب جمهوری‌خواه به عنوان کاندیدای معرفی می‌شوند.

البته در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ده‌ها نفر از سایر احزاب کاندیدا می‌‌شوند ولی این ظاهرا مدالیته انتخاباتی احزاب دمکرات و جمهوری‌خواه است که آقای اوباما و میت‌رامنی برگزیده این دو حزب بودند. ما همین مدل انتخاباتی را حتی برای انتخابات خودمان پیشنهاد کردیم.

در یک مناظره رادیویی به آقای مهندس حبیبی اصولگرا و دبیرکل حزب موتلفه اسلامی عرض کردیم ما و شما هم می‌توانیم همین مسیر را طی کنیم، یعنی به جای اینکه از هرجا و از هر شهر یک نفر صبح بلند شود و مدعی کاندیداتوری شود، بهتر است این مدالیته انتخاباتی را در بین اعضای دو جناح عمده سیاسی کشور نهادینه کنیم که از کانال رقابت‌های درون تشکیلاتی، افراد خودشان را عرضه کنند.

دوباره تاکید می‌کنم که به هرحال این مدالیته انتخاباتی را برای اصولگرایان و برای خودمان پیشنهاد می‌دهیم که به عنوان اصلاح‌طلب هستیم. آقای حق‌شناس هم در یک مصاحبه‌ای با مجله آسمان همین پیشنهاد را از زبان خود من مطرح کرده بود که این مدل انتخاباتی که محتشمی می‌گوید را اکتفا کنیم. اصلآً هرکسی که ادعا دارد، بیاد ما در یک فرآیند رای‌گیری از بین پانصد اصلاح‌طلب شناخته شده در سطح استان‌های کشور در یک کنگره یکی دو روزه، یک نفر را معرفی می‌کنیم.

این تشتت آرا و فلان و... این‌ها نتیجه‌اش همین چیزی است که الان شما خیمه‌های متعدد انتخاباتی را در بین اصلاح‌طلبان و به ویژه اصولگرایان از جبهه ایستادگی آقای محسن رضایی، از جبهه پایداری آقای مصباح‌یزدی و آقای باقری لنکرانی، از جبهه پیروان امام و رهبری آقای عسگراولادی گروه 5 نفره گرفته تا این زنجیره دو سری که در بین اصولگرایان است که یک سرش آنقدر رقیق که به آقای مشایی می‌رسد و یک طرف آن به آقای مصباح‌یزدی.

***ممکن است کنگره بعد از تایید صلاحیت برگزار شود***

* تسنیم:‌ با این تفاسیر می‌توانید کنگره را برگزار کنید؟

- محتشمی: نشانه‌هایی داریم، تلاش می‌کنیم که این اجماع و کنگره برگزار شود و حالا اگر دقیقاً در 30 اردیبهشت برگزار نشود، بعضی از دوستان نظرشان این بود مثلآً بعد از اینکه کاندیداها از فیلتر شورای نگهبان رد شدند، این کنگره گذاشته شود، زیرا کنگره یک یا دو روز بیشتر نیست، بعد همه به هرحال می‌توانند حمایت از یک کاندیدای خاص داشته باشند.

***شریعتمداری متمایل به اصلاح‌طلبان است***

* تسنیم: آقای محمد شریعتمداری خودشان گفتند که نمی‌خواهند کاندیدای مستقل انتخابات شوند.

- محتشمی‌: بله! آقای شریعتمداری به هرحال یک تفکر بینابینی دارند ولی الان متمایل به جریان اصلاح‌طلب است‌ و در زمان تصدی وزارت بازرگانی، کارنامه مثبت و خوبی از خود بجا گذاشته است.

* تسنیم: یعنی می‌خواهید با ورود آقای شریعتمداری چهارضلعی به پنج ضلعی تبدیل شود؟

- محتشمی‌: البته هنوز جلسه‌ای بعد از عید تشکیل ندادیم که تصمیم جدیدی اعلام شود.

* تسنیم: آیا با آن چهار کاندیدایی که گفتید، تا‌کنون جلسه‌ای تشکیل شده است؟

- محتشمی‌: دوستان ما با برخی از این افراد مذاکره کردند. هدف ما در کنگره این است که از این افراد دعوت کنیم تا برنامه‌هایشان را مطرح کنند.

***اصلاح‌طلبان با چند نفر وارد انتخابات شوند، قطعاً شکست می‌خورند***

*تسنیم: یعنی برای همان چهار نفری که به عنوان چهارضلعی گفتید، جلسه برگزار کردید؟

- محتشمی‌: دو، سه گروه ما با آقای نجفی، عارف و برخی افراد صحبت داشتند ولی اینکه کجا ما به اجماع می‌رسیم، مطمئنا در آن کنگره است. پیشنهاد ما بر این است که از حدود 100 حزب سراسری اصلاح‌طلبی که در کشور وجود دارد، هر حزب مثلا چند کارت الکترال برای رای دادن داشته باشد. احزاب استانی هم هر کدام یک کارت الکترال داشته باشند؛ علاوه بر این می‌خواهیم تعدادی (تقریبا 500 نفر) نخبگان اصلاحات از بین سیاسیون، اقتصادیون، فرهنگی‌ها و حتی تیپ‌های ورزشی-هنری را جمع کنیم  تا در قالب این پانصد نفر در طی یک فرآیند حداکثر دو روزه با شنیدن برنامه‌های کاندیداها و از طرفی هم با نگاه به سرمایه اجتماعی هر کاندیدا یعنی پایگاه اجتماعی و تاثیراتی که هر کاندیدا بر افکار عمومی دارد، یک نفر را برگزینیم. اگر ما با چند کاندیدا وارد شویم، قطعا شکست خواهیم خورد.

* تسنیم: از کاندیداتوری آقای جواد اطاعت چه خبر دارید؟

- محتشمی‌:آقای جواد اطاعت از افراد بالقوه اصلاحات و آدم توانمندی است. در مدالیته انتخاباتی و منظومه فکری ما هر کسی به مثابه آقای اطاعت می‌تواند وارد این رقابت درون جناحی بین اصلاح‌طلبان شود.

***جواد اطاعت روی بورس نیست***

* تسنیم: با آقای اطاعت صحبتی کردید؟

- محتشمی‌: نه صحبتی نداشتیم. ایشان فقط یک اظهارنظری کردند که آقای خاتمی به ایشان پیشنهاد کرده است که وارد جرگه انتخاباتی شوند. هر چند که آقای جواد اطاعت اینجور نیست که الان روی بورس باشد.

*تسنیم: آقای محتشمی! در خبری آمده بود که آقای ذاکری گفتند‌ اصلاحات از ابتدا صاحب نداشته و هاشمی و خاتمی مدیر اصلاحات نیستند. از یک طرفی آقای کواکبیان چند روز پیش گفته بودند که پرچمدارن جبهه اصلاح‌طلبان آقای خاتمی است. این برای ما که مخاطبیم، یک مقداری جالب است، چرا‌که دو شخصیتی که یکی عضو شورای مرکزی اعتماد ملی و یکی دبیر‌کل حزب مردم‌سالاری‌اند، یکی آقای خاتمی را به پرچمدار جبهه اصلاحات می‌داند ولی دیگری او را به عنوان پرچمدارِ جبهه اصلاحات قبول ندارد، البته آقای کواکبیان آقای هاشمی را هم قبول دارند و بحث‌هایی در این باره مطرح کردند...

- محتشمی: چه بحثی از آقای رفسنجانی مطرح کردند؟

*** اصلاحات دارای منظومه فکری مشخصی نیست***

*تسنیم: آقای کواکبیان گفتند که اگر آقای رفسنجانی برای کاندیداتوری شرکت کنند، من کنار می‌کشم.

- محتشمی: ببینید این قطعی‌الصدور است که مجموعه اصلاحات به عنوان یک سازمان سیاسی، متاسفانه دارای یک منظومه فکری مشخص و منسجم نیست. مثلا در بین ما تعاریف گوناگونی از اصلاحات بازگو می‌شود، تا به حال اراده‌ای در بین ما حاکم نشده است که همگی بر یک منشور اصلاح‌طلبی تاکید کنیم. همچنان که همین وضعیت در بین اصولگرایان است.

یعنی اصول‌گرایان هم تعریف مشخصی از اصولگرائی ندارند. آنان هم زنجیره‌ای دارای دو سر بوده که یک سرش موتلفه و سر دیگرش طیف آقای احمدی‌نژاد است و در وسط آن هم افراد و گروه‌های دیگر و وقتی هم که آقای احمدی‌نژاد از دلش بیرون می‌زند و بر‌اساس آزمون و خطا کشور را اداره می‌کند، همه دچار سردرگمی می‌شوند که بالاخره آقای احمدی‌نژاد که محصول آنان بود را خودی بدانند یا غیرخودی.

آقای خاتمی هم وقتی در راس دولت هفتم و هشتم قرار گرفتند، یک عقبه عظیم تجربی، علمی و آکادمیک انباشته شده و به صورت حزبی ساختار یافته که خواسته باشد در زمینه‌های مختلف ظهور و بروز پیدا کند، نداشتند. آقای خاتمی به عنوان پدر معنوی اصلاحات شناخته می‌شود و همه اصلاح‌طلبان به ایشان احترام می‌گذارند. وقتی که آمد گفت ‌"من اصلاً حزبی نیستم". آقای هاشمی و آقای احمدی‌نژاد هم همین ادعا را کرده‌اند که این‌ها به دلیل نداشتن همین عقبه حزبی است.

متاسفانه این یکی از آسیب‌های موجود در بین احزاب کشور ماست که اگر انباشت‌های فکری هم داشته باشند- که اندک هست- کاربردی در کاندیدایی که معرفی می‌کنند، ندارد.

*تسنیم: دلیل این اختلاف آرا چیست؟

- محتشمی: همانطور که اصول‌گرایان از رقیقِ رقیق تا غلیظِ غلیظ ترسیم می‌شوند، اصلاح‌طلبان هم از رقیقِ رقیق تا غلیظِ غلیظ هستند. به هرحال هر دو جناح نیازمند واکاوی گذشته و پی‌ریزی برنامه ای مدون برای آینده هستیم و از روزمرگی که آفت جانمان و به عبارتی وسیع تر آفت کشورمان شده، جداپرهیز کنیم.

*تسنیم:چرا آقای خاتمی در انتخابات حضور پیدا نمی‌کنند؟

- محتشمی: شاید خودشان صلاح نمی‌بینند وارد شوند.

*تسنیم: البته آقای کرباسچی هم گفته بودند که ما نباید به دنبال گزینه‌های قدیمی مثل آقای خاتمی برویم.

- محتشمی: آن را برای انتخابات ریاست‌جمهوری گفتند. ما درباره رهبری اصلاحات صحبت می‌کنیم. متاسفانه اصلاحات و اصولگرایان احزاب و تجمع‌های انتخاباتی هستند که در ایام انتخابات از خواب بیدار می‌شوند و بعد از انتخابات به خواب می‌روند. جریان اصولگرایی و جریان اصلاح‌طلبی به دلیل نداشتن یک انباشت منسجم و پیوند خورده به هم در ساختار سیاسی‌شان، احزاب و گروه‌های انتخاباتی تلقی می‌شوند.

مثلا شما از اصولگرایان نمی‌بینید که در فراز و نشیب‌های سیاسی داخلی، اقتصادی داخلی، فرهنگی- هنری داخلی، و یا بین‌المللی یک بیانیه داشته باشند. بیانیه‌هایشان بیشتر بیانیه‌های انتخاباتی است که مثلآً دنبال این هستند که 1+2 را مطرح کنند و یا الان در جبهه پیروان امام و رهبری است 3+2 و... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

***اصلاح‌طلبان انسجام جامع و کامل ندارند***

به هرحال ما در بین اصلاح‌طلبان یک انسجام جامع و کامل نمی‌بینیم لذا وقتی قرار است اندیشه یک جریان حزبی تدوین شود، ابتدا و انتهای زنجیره باید به اصطلاح یا از غلظت یا از رقت یکسانی برخوردار باشد. درحالیکه هم در جریان اصولگرایی و هم جریان اصلاح‌طلبی یک ابتدای غلیظ و یک انتهای بسیار رقیق وجود دارد که مخالف با سر زنجیره است.

علت این مساله این است که ما جبهه‌ها و گروه‌ها و احزاب انتخاباتی هستیم تا مجموعه‌ای که شلاق خورده، آب‌دیده و ذوب‌شده در مسائل باشند. ما ده‌ها بار در دولت آقای احمدی‌نژاد همین مساله را ابراز کردیم.

شما نگاه کنید هیچکدام از این احزاب هیچ بیانیه و تحلیلی نمی‌دهند. اصلا شما نگاه کنید آقای عسگراولادی یکبار راجع به 1+5 صحبت کرده‌اند که "آقای جلیلی در آلماتی وقتی برای مذاکره رفتید، چرا در دانشگاهِ فارابی آلماتی گفتید 1+5 غلط کرده است. وقتی این پاسخ را می‌دهی یک ضربه به شما می‌زنند". یعنی پاسخِ های، هوی می‌شود. همین اتفاقاتی که در کشور ما در حوزه اقتصاد می‌افتد و خدشه عظیمی که در روابط بین‌الملل ما ایجاد شده است.

*تسنیم: آقای جلیلی نگفته بودند که غلط کرده است.

- محتشمی: سخنرانی کردند و گفتند که یک کارهای غلطی کرده‌اند. مثل آقای محمدجواد لاریجانی. به ایشان می‌گویند آقا شما چه کاره‌اید؟ می‌گویند دبیرکل شورای حقوق بشر ایران بعد ظاهراً آقای اوباما را "کاکا سیاه" می‌گوید. این واژه دقیقاً ضد حقوق‌بشر است. قرآن کریم می‌فرماید: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا. ای مردم ما شما را مرد و زن آفریدیم و گروه گروه و قوم قوم و قبیله قبیله قرار دادیم. لتعارفوا یعنی همدیگر را بشناسید. قرآن نگفته است که "لتخاصموا" تا شما بگویید او سیاه است و من سفیدم. این تفاوت‌ها تنها برای شناخت قومیت‌هاست و هیچ‌کدام دلیل برتری نیست. ان اکرمکم عندالله اتقیکم. باید مراقب گفته ها و کردارمان باشیم.

***محقق‌داماد ظاهراً کاندیداتوری را نپذیرفته است***

*تسنیم: آقای محتشمی! سرانجام آقای محقق‌داماد چه شد؟ ایشان در گفت‌و‌گو با ما گفته بودند که "من فعلاً تصمیمی ندارم". آیا با ایشان صحبت کرده‌اید؟

- محتشمی: صحبت نه! ما هیچ صحبتی نداشتیم. یک زمزمه‌ای شده بود که آقای محقق‌داماد گزینه مناسبی است ولی ظاهراً خودشان نپذیرفتند، البته این مساله برای سه ماه پیش بود.

*** خاتمی با محقق داماد صحبت کرد***

*تسنیم: یعنی بعد از آن زمان دیگر صحبتی نداشتید؟

- محتشمی: هیچ صحبتی نشد. ما با ایشان صحبت نکردیم. بعدها شنیده شد که ظاهراً آقای خاتمی با ایشان صحبت کردند. من یک پاشنه آشیل اصلاح‌طلب‌ها را بگویم. ما یکسری احزاب و گروه‌هایی هستیم که دو لایه داریم؛ احزاب و گروه‌هایی که می‌روند و چانه‌زنی می‌کنند ولی کسان دیگری از این چانه‌زنی لابی می‌کنند.

*تسنیم: چه کسانی در اصلاحات لابی می‌کنند؟

- محتشمی: این را اگر بگویم، کلی دعوا و حرف و حدیث می‌شود. مگر نگفتند اصلی و بدلی؟(خنده) همین جریان هم بین اصولگرایان است. آقای فلان و فلان چانه‌زنی می‌کنند و مثلا آقایان مهدوی‌کنی و مصباح‌یزدی در یک جای دیگری لابی می‌کنند، یعنی بین چند نفر معدود غیرحزبی موضوع بسته می‌شود. این است که یک تعداد احزاب و گروه‌هایی که پُز حضور را می‌دهند و یک هد کوچک بالا هست که تعیین کننده است. همین رویه به گونه دیگری در بین اصلاح‌طلبان رواج دارد که با احترام به بزرگان دو جناح، عرض می‌کنم که این رویه پسندیده‌ای نیست، هرچند مشورت با بزرگان جای خود دارد و ممدوح نیز شمرده می‌شود.

*تسنیم: این هِد کوچک از شورای هماهنگی است؟

- محتشمی: نه نه! اونها هم حالا (خنده) اتفاقاً تیم مذاکرات کننده‌ای داشتیم و باهم نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم. گفتم آقای خاتمی کاندیدای اول جبهه اصلاح‌طلبان است و در صورت عدم حضور ایشان، بر اجماع پافشاری خواهیم کرد، اینکه کسی را بیاورند و گفته شود این و لاغیر، موافق نیستیم. اجماع باید باشد. پس این احزاب چه کاره هستند؟ بسیاری از مشکلات و مسائل را ما دنبال می‌کنیم، بعد در لحظه انتخاب هم در جریان اصولگرایی و هم در جریان اصلاح‌طلبان همان ضربه‌ای که به آقای قالیباف زدند را می‌زنند. در قضیه آقای قالیباف هم، جای دیگر تصمیم گرفت آقای احمدی‌نژاد باشد و بعد دیدیم روز سه شنبه همه...

*تسنیم: در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی قرار بود آقای لاریجانی بیاید.

- محتشمی: آقای قالیباف پیشتاز بود، ولی سه یا چهار روز مانده به انتخابات، گفتند اسم فلانی در آمد. این کار همان هِد در جبهه اصولگرایان بود.

*تسنیم: آقای خاتمی وقتی قبول نمی‌کنند رهبر اصلاحات باشند، چرا برخی اصرار دارند که ایشان رهبر اصلاحات باشند؟

- محتشمی: به هر حال آقای خاتمی، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز هستند. آقای خاتمی زمانی هم که در جریان اصلاحات حضور داشتند، به عنوان یکی از اعضای برجسته مجمع روحانیون مبارز بودند. به هرحال در بین اصلاح‌طلبان علاقه‌ای است که ایشان را از رهبری معنوی تبدیلش کنند به یک رهبری سیاسی رسمی و پاسخگو. طبعا همین عدم حضور باعث می‌شود یکسری از کارها، کانال‌های دیگری برای خودش پیدا کند ولی اگر کسی به صورت رسمی حضور پیدا کرد، می‌تواند بعد در مقابل انتخاب‌ها و... پاسخگو باشد.

اگر یک رهبری سیاسی ایجاد شود، دیگر قیل و قال اینکه یک عده‌ای را که موافق حضور در انتخابات هستند را بدلی بخوانیم و عده‌ای که مخالف حضور هستند را اصلی بخوانیم، بوجود نمی‌آید.

***احتمال کاندیداتوری خاتمی ضعیف است***

*تسنیم: تحلیل شخصی شما این است که آقای خاتمی حضور پیدا می‌کند یا خیر؟

- محتشمی: به اعتقاد ما نشانه‌های ضعیفی از حضور آقای خاتمی در انتخابات وجود دارد.

*تسنیم: پس چرا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تاکید دارند که آقای خاتمی حضور پیدا کنند. حتی در بیانیه‌شان قبل از سال نو اعلام کردند که ما به دنبال کاندیداتوری آقای خاتمی هستیم.

- محتشمی: این سوال را از من نپرسید. خودتان دلیل این سوال را می‌دانید.

*تسنیم: قبل از سال 92 مصاحبه‌ای با یکی از اعضای برجسته شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ‌داشتیم. در آن مصاحبه که هنوز ایشان تائیدش نکرده‌اند، گفتند شورای هماهنگی اصلاحات از اصیل‌ترین گروه‌های اصلاح‌طلبان است و اینکه ما قدیمی‌ترین هستیم و شما باید مواضع اصلاح‌طلبان را از ما بخواهید نه از گروه‌های دیگر...

- محتشمی: ما 100 حزب اصلاح‌طلب سراسری و استانی داریم که شانزده حزب در بین آنها هستند. اصلا این ادعای بی‌ربطی است که مثلا جبهه اصلاح‌طلبان که 18 حزب دارد، خودمان را قیم بقیه احزاب اصلاح‌طلب بدانیم.

*تسنیم: آقای محتشمی! این روزها تبلیغات زیادی به‌ویژه از سوی چهره‌ها و رسانه‌های اصلاح‌طلب برای حضور آقای هاشمی‌رفسنجانی صورت می‌گیرد. به نظر شما احتمال اینکه آقای رفسنجانی با توجه به سن و سالشان، کاندیدای ریاست جمهوری شوند, تا چه میزان است؟

- محتشمی: به اعتقاد ما آقای رفسنجانی بهتر است که با تجربه و اندوخته عظیم فکری که در طول قبل از انقلاب و در عرصه مبارزه علیه رژیم شاه دارند و بعد از انقلاب نیز در عرصه‌های مختلف سکاندار بوده‌اند، یک مشاور خوب برای رئیس‌جمهور آینده کشور باشند.

***کاندیداتوری آقای رفسنجانی در انتخابات اصلاً "صلاح" نیست***

*تسنیم: شما معتقدید که در انتخابات ورود پیدا نکنند؟

- محتشمی: با توجه به کهولت سن ایشان، اصلاً صلاح نیست البته ایشان از نظر ما از ارکان ارزشمند نظام جمهوری اسلام هستند و کسانی که تلاش می‌کنند ایشان به حاشیه رانده شود، جزو آن دسته‌ای هستند که همواره در جهت تخریب دیگران عمل می‌کنند و قطار انقلاب و نظام را از وجود نیروهای ارزشمند خالی می‌کنند.

*تسنیم: اضافه شدن آقای محمد شریعتمداری به لیست کاندیداهای شما چه زمانی مشخص می‌شود؟

- محتشمی: شاید در جلسه آینده درباره آقای شریعتمداری هم بحث‌ شود.

*تسنیم: درباره انتخاب شوراها قرار است چه کنید؟

- محتشمی: شاید یکی از ایرادات همزمانی انتخابات ریاست جمهوری با شوراها این باشد که انتخاب شوراها که تجربه‌اندوزی رقابت سیاسی در لایه‌های مدیریت شهری را برای مدیران جامعه فراهم می‌کند، تحت تاثیر خودش قرار بدهد.

من خودم احساس می‌کنم که  انتخابات شوراها چه بسا تحت تاثیر انتخابات ریاست جمهوری، حضور و بروز خاصی نداشته باشد و شاید هم تاثیر معکوس بر انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد، بعد از انتخابات قابل ارزیابی خواهد بود و شاید در آینده درباره‌اش تجدید‌ نظر شود. در حال حاضر تلاش بر این بوده است که اگر انتخابات یکی شود، هزینه‌های برگزاری آن کمتر شود ولی به هرحال انتخابات شوراها کارگاه مردم‌سالاری دینی، تجربه‌اندوزی در این کارگاه آموزشی، مفاهمه و تعامل و همبستگی و هم‌اندیشی در لایه مدیریت شهری و کارخانه ساخت مدیران میانی است که نهایتاً به مدیریت کل نظام، قوای مقننه، مجریه و قضائیه، در آینده برگشت پیدا می‌کند. ما در تلاش هستیم که در مراکز استان‌ها و شهرهای با جمعیت بالای صد‌هزار نفر، کاندیدا ارائه بدهیم.

*تسنیم: بابت زحمتی که کشیدید و تشریف آوردید، ممنونیم.

- محتشمی: خواهش می‌کنم، موفق باشید.

*** گفت‌وگو از سیدمحمدمهدی توسلی و علی فخیمی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon