مخاطب همقدم با "الفت" انتظار را احساس میکند/ چرا اسم فیلم "شیار ۱۴۳" بود؟
خبرگزاری تسنیم: فیلم سینمایی شیار ۱۴۳ بهعنوان یکی از شاخصترین فیلمهای حوزه دفاع مقدس این روزها بر پرده سینماهای کشور در حال اکران است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، فیلم سینمایی شیار 143 به عنوان یکی از شاخصترین فیلمهای حوزه دفاع مقدس این روزها بر پرده سینماهای کشور در حال اکران است، فیلمی که شاید بسیاری از قالبهای فیلمهای هم رده خود را دارا است اما قطعا در یک قالب، ساختارشکن بوده است و آن هم جلب و جذب مخاطب بوده است.
سینمای دفاع مقدس شاید در سالهای اخیر نیم نگاه اندکی به گیشه داشته است اما شیار 143 نه تنها در گیشه نیز موفق و رکورد شکن بود بلکه در حیطه جذب مخاطب و همذات پنداری نیز بسیار موفق عمل کرده است و میتوان ترنم اشک مخاطب را همگام با سوز و اشک "الفت"(اشاره به شخصیت اصلی فیلم) شاهد بود.
علاوه بر این شیار 143 در حوزهای دیگر نیز ساختارشکن بوده است و آن هم قرار گرفتن یک زن در راس این فیلم به عنوان کارگردان است، نرگس آبیار؛ کارگردانی که امروز به واسطه موفقیت خیره کننده شیار 143 تصمیم گرفته فیلم بعدی خود را نیز در حوزه دفاع مقدس بسازد.
به بهانه اکران فیلم شیار 143 در مشهد مقدس، تصمیم گرفتم شبی را با مخاطبان این فیلم در سینما هویزه مشهد بگذرانم و حال و هوای این فیلم را با علاقمندان به هنر هفتم تجربه کنم.
پلان اول؛ پیش فرضها درباره شیار 143
حوالی ساعت 18:30 برای دیدن فیلم شیار 143 خودم را به درب ورودی سینمای هویزه و یا بهتر بگویم پردیس سینمایی هویزه مشهد میرسانم. هنوز صف زیاد شلوغ نشده است، زیرا حدود یک ساعت دیگر تا اکران فیلم باقی مانده است. هنوز مخاطب سینمایی ندیدهام، عمده افراد رهگذرانی هستند که از روی تفنن نیم نگاهی به فیلمهای در حال اکران میکنند، برخی مردد هستند که بلیط بخرند یا نه و برخی نیز قاطعانه از کنار سینما میگذرند و حتی همهمه ولو اندک سینما نیز آنها را وسوسه نمیکند؛ چشمم به یک زوج جوان میافتد که در حال خرید بلیط هستند، مشخص است که فیلم باز حرفهای هستند زیرا فردی که از یک ساعت قبل از اکران فیلم در حال خرید بلیط است مشخص است که دنبال نشستن در مکانی مناسب برای تماشای فیلم است، از قضا فیلمی که میخواهند ببینند همانی است که میخواهم گزارشم را درباره آن بنویسم؛ «شیار 143»
جلوتر میروم و خودم را معرفی میکنم، زوج جوان با روی باز از من استقبال میکنند و چون قرار است گفتوگویی با هم داشته باشیم و هنوز تا اکران فیلم زمان باقی است، به داخل سینما میرویم.
علی.ن که دانشجوی سال آخر جغرافیای سیاسی است میگوید: از دوستانم تعریف فیلم را شنیده بودم و فرصتی شد تا به اتفاق همسرم برای تماشای فیلم به سینما بیائیم، از دوران دانشجویی ارتباط خوبی با فیلم و سینما داشتم و برای فیلمهای ویژه نیز دیدن آن در سینما را ترجیح میدهم و تشخیص دادم شیار 143 از آن دست فیلمهایی است که باید در سینما ببینی.
برخی فیلمها را فرقی ندارد در سینما ببینی یا شبکه نمایش خانگی
علی ادامه میدهد: برخی از فیلمها را فرقی ندارد در کجا ببینی؛ سینما یا شبکه نمایش خانگی؛ اصلا فرقی ندارد ببینی یا نبینی، اما احساس کردم شیار 143 را باید حتما در سینما ببینم.
وقتی از علی میپرسم علت و اصرارش برای دیدن فیلم در سینما چه بوده است میگوید: کمتر پیش میآید که برای فیلمی به سینما بیایم، اولا کمتر وقت دارم و ثانیا این روزها بازار فیلم خیلی راکد است، فیلم خوب کم شده، یادم است زمانی همزمان چند فیلم همسطح و خوب با همدیگر اکران میشد اما امروز به ندرت پیش میآید که برای دیدن فیلمی در سینما وسوسه شوم، شیار 143 بعد از مدتها حس کنجکاویام را برای دیدن فیلم در سینما تحریک کرد و امیدوارم فیلمی متفاوت ببینم زیرا معتقدم سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر دچار کلیشه شده است و نوعی ساختارشکنی در سینمای دفاع مقدس لازم است؛ امیدوارم شیار 143 این شاخصه را داشته باشد.
شیار 143 را بخاطر حاتمی کیا انتخاب کردم
از علی و همسرش جدا میشوم. سالن سینما هویزه مشهد کم کم در حال شلوغ شدن است، حدود نیم ساعت دیگر تا اکران فیلم باقی مانده است و علاوه بر فیلمبازهای حرفهای، کم کم مخاطبان عادی سینما نیز از راه میرسند. مخاطبانی که هر کدامشان با تلقی و رویکردی خاص به سینما و تماشای فیلم شیار آمدهاند. این بار سعی میکنم مخاطبانی عادی تر را حداقل از منظر خودم انتخاب کنم. برای این کار سعی میکنم یک خانواده را که دارای فرزند هم هستند انتخاب کنم، خیلی زود مخاطبانم را در گوشهای از سالن پیدا میکنم که با خوراکیهایی که در سینما تهیه کردهاند منتظر اکران فیلم هستند. خودم را معرفی میکنم و از آنها درباره علت انتخاب فیلم شیار 143 میپرسم.
محمود.ب با صراحت میگوید فیلم را بخاطر آقای حاتمی کیا انتخاب کردم، اول کمی جا میخورم اما بعد میبینم که گویا بازهم اشتباه کردهام زیرا مخاطبی که انتخاب کردهام حداقل هم رده خودم فیلم باز و فیلم بین و عشق فیلم است.
محمود میگوید وقتی آقای حاتمی کیا از فیلمی تعریف میکنند قطعا ارزش دیدن دارد و تنها دلیل انتخابم همین تمجید آقای حاتمی کیا بوده است، زیرا ارادت خاصی به ایشان و نوع نگاهشان به سینما دارم.
شیار 143 در جشنواره فجر سر و صدای زیادی به پا کرد
از محمود و خانوادهاش جدا میشوم و آخرین مخاطبم را قبل از اکران فیلم انتخاب میکنم، زیرا دیگر کم کم مخاطبان در حال ورود به سالن سینما هستند؛ به علیرضا قول میدهم خیلی کم با یکدیگر همکلام شویم و البته این قول را هم میگیرم که بعد از اکران فیلم هم با یکدیگر همکلام شویم. علیرضا میگوید: تنها چیزی که از شیار 143 در ذهنم است این است که سر و صدای زیادی در زمان جشنواره فجر به پا کرده بود. از همان زمان تصمیم گرفتم شیار 143 را در سینما ببینم. دوست ندارم بگویم نگاهم به فیلمها جشنوارهای است اما بخاطر شرایطی که دارم بیشتر سعی میکنم به صورت گزینشی در سینما فیلم ببینم زیرا از سویی هزینههای فیلم دیدن در سینما بالا رفته است و از سوی دیگر فرصت تفریح و فیلم دیدن نیز کم شده است و بسیاری از انسانهای امروزی در زندگی روزمره دچار هستند، امیدوارم شیار فیلمی باشد که بتواند حداقل اندکی من را از این فضای روزمره بیرون بیاورد.
پلان دوم؛ با مخاطبان در هنگام اکران شیار 143
یادم نمیآید کجا خواندهام اما میدانم که خواندهام و مطمئنم که جایی نویسندهای گفته بود: «سینما شمشیری دولبه است، گاهی به شما اجازه میدهد چیزی را ببینید که در حالت عادی و در دنیای واقعی نمیتوانید آن را ببینید و گاهی نیز به شما میگوید و تجویز میکند که چگونه باید ببینید»
شیار 143 را برای بار دوم است که میبینم؛ یک بار برای خودم دیدم و یک بار امروز و امشب که با مخاطبان میبینم تا این گزارش را بنویسم و معتقدم شیار 143 از آن دست فیلمهایی است که به ما میگوید و تلنگر میزند که باید دنیا را چگونه ببینیم.
فیلم سکانس به سکانس جلو میرود؛ بهت و ابهام را در چهره تک تک مخاطبان فیلم میبینم، زیرا فیلم با سکانسهایی آغاز میشود که هنوز به مخاطب اجازه میدهد روی صندلی خود تکان بخورد و یا دهانی تر کند، فیلم با ابهام آغاز میشود: زنی روستایی و سالخورده و یا بهتر بگویم غم روزگار دیده، رادیویی بر کمر بسته و دخترش او را صدا میزند: «الفت، الفت، یونس پیدا شده است»
الحق که آن مخاطب راست گفته بود که این فیلم را بخاطر ابراهیم حاتمی کیا انتخاب کرده است؛ نمیدانم چرا ناخودآگاه در لحظه لحظه این فیلم یاد پیراهن یوسفاش میافتم؛ همان که هنوز هم بعد از سالهای سال ماندگار است و هر وقت میبینمش برایم تازه و نکته آموز است و باید دفترچه یادداشتی داشته باشی تا نکاتش را از نو بنویسی.
هنوز ابهام را در چهره مخاطبان اطرافم میبینم و هنوز فیلم فرصت پچ پچ به مخاطبانش میدهد؛ پرس و جوی فیلم آغاز میشود، کاراکترهایی که تک تک روی صندلی مینشینند و سوالاتی از آنها پرسیده میشود که برای مخاطب گاهی اوقات گیج کننده و حتی خسته کننده است اما مخاطب حرفهای سینما باید با مفهوم انتظار نیز آشنا باشد؛ چقدر جالب، شاید بسیاری از آنها نمیدانند که با فیلمی درباره انتظار سر و کار دارند، انتظار مخاطب و مفهوم انتظار باید در این فیلم با هم گره بخورند.
مخاطب حرفهای سینما باید قدرت رمزگشایی و تحمل رمزگشایی نیز داشته باشد، شیار 143 را نیز باید با تحمل رمزگشایی دید.
مخاطب کم کم با فیلم اخت پیدا میکند
حالا دیگر فیلم خودش را برای مخاطب تعریف کرده است، پرس و جوهای ابتدایی فیلم از کاراکترهای اصلی مثل مهران احمدی و گلاره عباسی پایان یافته است و مخاطب بالاخره با تحملی اندک فیلم را رمزگشایی کرده است؛ فیلمی است درباره جنگ، فیلمی است درباره دفاع مقدس. برخی از مخاطبان اطرافم میگویند: کلیشهای است، درباره جنگ است و مثل فیلمهای قبلی است.
احساسم این است که هنوز فیلم برای آنها تعریف نشده است، اصلا دوست ندارم خودم را جای مخاطب بگذارم اما شیار را دو بار دیدهام و معتقدم هنوز باید برایش صبر کرد، فیلم ذره ذره خود را نمایان میکند و بر دل مخاطب مینشیند. مخاطبانم کنار دستیام نیز مطمئنم کم کم این مسئله را دریافت میکنند و سکوت دقایق بعدی آنها در ادامه فیلم موید این مطلب است.
مخاطب همقدم با "الفت" انتظار را احساس میکند
فیلم کاملا برای مخاطب جا افتاده است، مریلا زارعی، مهران احمدی و گلاره عباسی شاید بهترین بازی سالهای اخیر خود را بر پرده هنر هفتم تجربه میکنند، این چیزی است که مخاطب نیز کاملا آن را احساس و بیان میکند به ویژه مریلا زارعی که گویا در این فیلم تولدی دوباره و از جنسی دیگر پیدا کرده است. فیلم کاملا برای مخاطب تعریف شده است و دیگر شاید خیلیها به این نتیجه رسیدهاند که قرار نیست کلیشه ببینند، و این را میتوان از همنوایی و همذات پنداری مخاطبان با فیلم کاملا دریافت. همه مخاطبان، همگام با الفت دلهره دارند، همه مخاطبان همگام با الفت منتظر هستند و همه مخاطبان همگام با پیرمردی که در مخابرات آن روستای دورافتاده کار میکند شور و نشاط و مزه پرانیهای ابتدای فیلم خود را از دست میدند و همه محو در الفت و انتظارش میشوند.
چرا اسم فیلم شیار 143 بود؟
دیگر زمان آن رسیده است که دغدغه و سوال اولیه بسیاری از مخاطبان در مورد نام فیلم و علت این نامگذاری نیز رمزگشایی شود، کارگردان مهمترین شوک را به مخاطب وارد میکند؛ یونس سالهاست که مفقودالاثر است و تازه اینجاست که مخاطب مفهوم و علت سوالات ابتدایی فیلم را متوجه میشود. یونس سالهاست که در شیار 143 جبههها است و باید توسط سربازی ساده تفحص و پیدا شود، نقطه آغاز یک تحول.
مخاطب همنوا با الفت اشک میریزد
فیلم به لحظات پایانی خود نزدیک میشود، مخاطبان کاملا غرق در فیلم هستند و زمزمه عاشقانه مادرانی را در سینما کاملا احساس میکنم، مادرانی که شاید بیشتر با دل خود صحبت میکنند و با الفت همذات پنداری میکنند اما در سکانس پایانی فیلم تمام مخاطبان همنوا با الفت اشک میریزند و حس الفت را با تمام وجود خود حس میکنند.
سکانس سوم؛ با مخاطبان بعد از تماشای شیار 143
فیلم تیتراژ پایانی را بر صفحه سینما هویزه مشهد دنبال میکند، کمتر فیلمی در سالهای اخیر دیدهام که مخاطب تیتراژش را نیز دنبال کند، گویا فیلم آغاز شده است و بسیاری از مخاطبان همچنان محو سکانس پایانی فیلم با هنرنمایی خیره کننده مریلا زارعی هستند و گویا نمیخواهند سینما را ترک کنند. کم کم همگام با مخاطبان از سینما خارج میشوم و دنبال فرصتی هستم تا با برخی از آنها همکلام شوم.
علیرضا را بلافاصله پیدا میکنم، قبل از اکران از او قول گرفته بودم که بعد از تماشای فیلم نیز دقایقی با وی همکلام شوم.
علیرضا لحظاتی ساکت است، به قول خودش هنوز از اتمسفر فیلم خارج نشده است و فرصت بیشتری برای تجزیه و تحلیل فیلم نیاز دارد؛ علیرضا قبل از فیلم معتقد بود باید سینمای ایران را گزینشی دید و هنوز هم همین عقیده را دارد اما با اطمینان و قاطعیت میگوید: شیار 143 یکی از همین گزینشها بوده است.
وی ادامه میدهد: واقعا بازی مریلا زارعی در این فیلم خیره کننده بود؛ در سالهای اخیر چنین نقشی را از وی ندیده بودم و باید به خانم آبیار از این جهت احسنت گفت زیرا سالها بود که از خانم زارعی کاراکتر ثابتی در ذهنم داشتم.
از علیرضا درباره فیلم میپرسم که میگوید: به نظرم الفت نمونهای زنده و عیان از هزاران مادری بود که امروز در جامعه ما وجود دارد، به نظرم این فیلم مفهوم انتظار را در زیباترین حالت خود آن هم برای یک مادر به تصویر کشیده بود، نمونههای این مادر را در اطراف خودم زیاد دیدهام.
علیرضا ادامه میدهد: خصلت مادر ایرانی این است که زمانی که فرزندش از خانه حتی برای لحظهای کوتاه نیز بیرون میرود تا زمان بازگشتش دلهره دارد چه برسد به اینکه فرزندی بخواهد به جبهه برود.
امیدوارم این قبیل فیلمها استثنا نباشند
با یکی دیگر از مخاطبان در هنگام خروج از سینما همکلام میشوم، وی معتقد است شیار 143 یکی از استثناهای سالهای اخیر سینمای ایران بوده است، استثنایی که باید تبدیل به قاعده شود و بسیاری از فیلمهای ما به ویژه در حوزه دفاع مقدس باید دارای این شاخصهها باشند، مطمئنم تولید این قبیل فیلمها با این کیفیت میتواند مخاطبان بیشتری را به سینمای ما فرابخواند.
تمام بار فیلم بر دوش الفت بود
با یکی دیگر از مخاطبان همکلام میشوم، وی نظری متفاوت دارد و معتقد است این فیلم مفهوم والایی به نام انتظار را در زبان هنر به خوبی منتقل کرده است و شاید با هیچ زبان دیگری جز زبان هنری نتوان این میزان تاثیرگذاری را به مخاطب انتقال داد اما از سوی دیگر معتقدم فیلم و تمام بار آن بر دوش الفت بوده است و باید میزانی از این تکیه و تمرکز برداشته میشد تا مخاطب بتواند با سایر بازیگران نیز همذات پنداری کند.
وی در عین حال بیان میکند: قطعا شیار 143 در زمینه دفاع مقدس دچار کلیشه نشده بود، درست است که مفهوم اصلی فیلم انتظار بود که شاید در فیلمهای آقای حاتمی کیا نیز دنبال شده بود اما معتقدم نوع روایتی که این فیلم انتخاب کرده بود بسیار متفاوت بود و البه نباید از بازی تاثیرگذار خانم زارعی نیز به سادگی گذشت.
از مخاطبان فیلم شیار 143 در سینما هویزه مشهد جدا میشوم و بار دیگر این فیلم را برای خودم تجزیه و تحلیل میکنم و معتقدم هنوز باید برای رمزگشایی برخی مفاهیم فیلم به خودم و مخاطب فرصت بدهم!
گفتوگو از توحید آرشنیا
انتهای پیام/