آیا ما با جهان قهر کردهایم؟
خبرگزاری تسنیم: سرهنگ قذافی و مبارک دو نمونه اعلی از آشتی با جهان به آن معنایی هستند که یک کاندیدای محترم در سر دارد. اولی را بهضرب حمله نظامی ساقط کردند و دومی را پس از یک عمر خوشخدمتی رها کردهاند تا کی دقمرگ شود.
یادداشت اختصاصی خبرگزاری تسنیم با عنوان «آیا ما با جهان قهر کردهایم؟» بهقلم مهدی محمدی بهشرح ذیل است:
«ما باید با جهان آشتی کنیم». این عبارتی است که یکی از کاندیداهای محترم انتخابات ریاست جمهوری در مناظره انتخاباتی اخیر از آن استفاده کرد، آنهم وقتی که از او پرسیدند راهحلش برای مشکلات اقتصادی کشور چیست.
استفاده از این عبارت، برای منابع غربی که این روزها انرژی فراوانی را صرف سردرآوردن از پیچیدگیهای انتخابات ایران میکنند بسیار خوشایند بود و در این منابع بازتاب بسیار جدی پیدا کرد.
در واقع در روزهای اخیر غربیها بهتدریج در حال نگران شدن از این موضوع بودند که چرا مسائل اقتصادی در مبارزات انتخاباتی ایران آنگونه که آنها انتظار دارند به سیاست خارجی بهویژه برنامه هستهای گره نمیخورد. از ماهها قبل، این ایده بهطور جدی در غرب رواج داشت که انتخابات ریاست جمهوری سال 92 در ایران زمانی برای رویارویی دو خط سازش و مقاومت خواهد بود که اولی حل مشکلات اقتصادی را منوط به ایجاد تغییرات راهبردی در سیاست خارجی میداند و دومی چنین ربطی را انکار میکند.
سخنان این کاندیدا درباره ضرورت آشتی با جهان آنهم در یک مناظره اقتصادی مجدداً غربیها را امیدوار کرده است که همچنان وقت برای انتقال پیام سازش به جامعه از طریق کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد و به همین دلیل هم هست که با ذوقزدگی به بازنشر این اظهارات پرداختهاند.
اکنون سؤال این است: آیا ما واقعاً باید با جهان آشتی کنیم؟
1 ــ نخستین نکته این است که این آقای کاندیدا و دیگر دوستانشان باید به این نکته توجه کنند که ما با جهان قهر نکردهایم. بخش بزرگی از جهان که البته قدرت زیادی ندارند همچنان از ایران حمایت میکنند اما بخش کوچکی از جهان که چند قدرت غربی در رأس آن قرار دارند بنا را بر انکار حقوق ایران، حمایت علیه ملت ایران بهشکل ترور و تحریم و تحقیر ایران و ایرانی قرار دادهاند. هواداران آشتی باید این نکته را روشن کنند که اگر فرآیند انکار حقوق ملت ایران و جنایت علیه دانشمندان و نخبگان ایرانی همچنان تداوم پیدا کند آیا باز هم بر طبل آشتی خواهند کوبید؟
2 ــ مسئله دوم فراتر از این است. اگر بنا را بر این بگذاریم که مقابله ایران اسلامی و غرب یک مقابله تمدنی و بنیادین است، آشتی با جهان به آن معنایی که هواداران خط سازش مراد میکنند آیا جز تسلیم در مقابل هژمونی برتر امریکا، پذیرفتن سقف پیشرفت تعیین شده از سوی امریکا، کوتاه آمدن از احکام اسلامی و قرآنی معنای دیگری دارد؟ همین حالا بخش بزرگی از دعوای ما با کشورهای غربی بر سر اجرا یا عدم اجرای احکام الهی است، هواداران آشتی با جهان، برای متهم نشدن به قهر با جهان، با این احکام چه خواهند کرد؟
3 ــ اما فرض کنیم اساساً ما پذیرفتیم که باید به همان معنایی که آقایان میگویند باید با جهان آشتی کرد، آیا مشکلات کشور حل میشود؟ سرهنگ قذافی و مبارک دو نمونه اعلی از آشتی با جهان به آن معنایی هستند که این کاندیدای محترم در سر دارد. اولی را بهضرب حمله نظامی ساقط کردند و دومی را پس از یک عمر خوشخدمتی رها کردهاند تا کی دقمرگ شود. اگر منظور از آشتی با جهان تسلیم در مقابل امریکاست، نتیجه آن روشن است. اگر منظور دیگری دارند باید روشن کنند تا بتوان داوری کرد.
انتهای پیام/*