پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سقوط رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی


راهپیمایی 22 بهمن

خبرگزاری تسنیم : در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، نظام پوسیده ستمشاهی فروریخت ومبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام ۲۵۰۰ شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، به نقل از راسخون مناسبت های تقویم امروز به شرح ذیل است:

آغاز دوره سوم مشروطه با دیکتاتوری رضاخان سردار سپه (1303 ش)

در حالی که رضاخان با به دست گرفتن نخست وزیری، قدرت بدون عنانی در کشور به دست آورده بود، انتخابات زود هنگام مجلس پنجم در شرایط تبلیغات توأم با زد و بند و اتهامات و اعمال فشار و اختناق آغاز شد و این انتخابات در بیشتر مراکز به دست امرای لشکر و دست‏نشانده‏های وزارت جنگ و گروه‏های متنفّذ انجام گرفت. با افتتاح مجلس پنجم در تایخ 22 بهمن 1302، اکثریت نمایندگان مجلس که مرعوب قدرت رضاخان شده بودند، نمی‏توانستند کاری از پیش ببرند، در چنین جوّی آیت‏اللَّه سید حسن مدرس، رهبری اقلیت مجلس را بر عهده گرفت و در برابر اکثریت مجلس که از طرح عوامفریبانه و منافقانه نهضت جمهوری‏خواهی سردار سپه حمایت می‏کردند، ایستاد. به این ترتیب دوره سوم مشروطه با توطئه‏ای حساب شده آغاز گردید و در حقیقت تنها نشانه مشروطه که وجود مجلس شورای ملی بود، بدین وسیله از میان رفت و دیکتاتوری، جای همه اندیشه‏های آزادی‏خواهان و مشروطه‏طلبان و آرمان‏های اسلامی که روزی در مشروطیت متجلّی شده بود، گرفت. این دوره شوم و سیاهِ مشروطه تا سال 1320 ش - که رضاخان به دست همان قدرت‏های بیگانه‏ای که بر اریکه سلطنت رسیده بود، با خواری از کشور بیرون رفت - به مدت بیش از شانزده سال ادامه یافت. در این مدت، با توجه به اختناق و بریده شدن نَفَس‏ها و حکومت رعب و وحشت ناشی از قتل‏ها و شکنجه‏های رضاخانی، عمر مجلس‏های شورای ملی تا دوره دوازدهم به آرامش مرگباری گذشت وسیاست اسلام زدایی، عمده‏ترین خط مشی سیاسی‏ای بود که اسلام‏ستیزان در کشور به اجرای آن همت گماشتند.

انتشار روزنامه رسمی کشور (1323 ش)
تاریخ‏نویسان برای مطبوعات ایران، هشت دوره را بر شمرده‏اند که دوره نخست آن، از ابتدای چاپ روزنامه تا زمان مشروطه را در برمی‏گیرد و این دوره‏ها ادامه یافته و دوره هشتم، از استقرار نظام جمهوری اسلامی به بعد را شامل می‏شود. بر این اساس از سقوط رضاخان در شهریور 1320 تا پایان سال 1326 که آغاز نهضت ملی صنعت نفت قلمداد می‏شود، دوره چهارم مطبوعات به حساب می‏آید. در این دوره، ملت ایران پس از رهایی از استبداد رضاخانی و نیز هرج و مرج ناشی از جنگ جهانی دوم، از آزادی عمل نسبی برخودار شدند به طوری که بیش از پانصد روزنامه و مجله منتشر می‏شد. در این میان روزنامه‏ها و مجلاتی انتشار یافت که به عنوان جراید رسمی محسوب می‏گردیدند. روزنامه رسمی کشور، عنوان جریده‏ای بود که از طرف مجلس شورای ملی چاپ می‏شد و مجموعه مذاکرات مجلس و قوانین مصوبه مجلس را منتشر می‏کرد.

رحلت فقیه جلیل، آیت اللَّه "حسین نجفی اهری" (1345 ش)
آیت اللَّه شیخ حسین نجفی اهری در سال 1244 ش (1282 ق) در شهرستان اهر به دنیا آمد و پس از فراگیری قرآن و مقدمات علوم حوزوی، راهی تبریز شد. وی پس از اقامت نه ساله در تبریز، رهسپار نجف اشرف گردید و مدت 35 سال، از محضر آیات عظام: سید محمدکاظم یزدی و...به کسب علم مشغول بود. ایشان در جریان نهضت اسلامی ایران و پس از دستگیری امام خمینی(ره) پس از وقایع 15 خرداد 1342، به همراه دیگر علمای تهران و شهرستان‏ها راهی شهر ری گردید و خواهان آزادی آن حضرت شد. از این فقیه بزرگوار کتب متعددی بر جای مانده که شرح رسائل، شرح مکاسب، شجره طوبی و کتابی در ردّ بهائی‏گری از آن جمله‏اند. همچنین ایشان در سال‏های اقامت در نجف اشرف کتاب حدیقَةُالاحباب را به نگارش درآورد که مورد تایید مرجع تقلید وقت، آیت اللَّه سید ابوالحسن اصفهانی قرار گرفت. آیت اللَّه نجفی اهری سرانجام در 22 بهمن 1345 ش برابر با اول ذی‏قعده 1386 ق در صد و یک سالگی بدرود حیات گفت و پس از انتقال پیکرش به قم، در این شهر به خاک سپرده شد.

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی (1357ش)
از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوران‏های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده‏های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت. با وسعت یافتن دامنه‏های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش رژیم پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعدازظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد. پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی(ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد. این درگیری‏ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هریک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان‏ها، سینه سپرکردن در برابر تانک‏ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت. هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرکت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری‏ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی‏طرفی خود را اعلام کرد. سرانجام روز سرنوشت فرارسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فروریخت و ریشه‏های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی، کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

عملیات کوچک فتح 4 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (1365ش)
مرحله اول عملیات پارتیزانی فتح 4 در بامداد بیست و دوم بهمن 1365 با رمز مبارک "یااللَّه" آغاز شد. در این عملیات نیروهای ویژه سپاه پاسداران به همراه تعدادی از کردهای مخالف رژیم بعث، پس از ده‏ها کیلومتر پیاده‏روی و عبور از کوهستان‏های صعب‏العبور، خود را به منطقه عملیاتی اربیل عراق رسانده و تاسیسات اقتصادی و نظامی عراق را در این منطقه کوبیدند. رزمندگان اسلام در ادامه این عملیات علاوه بر انهدام تاسیسات چند شهر اطراف و یک گردان دشمن، موفق شدند خود را به پادگان رواندوز رسانده و آن را با تمام امکانات موجودش به آتش بکشند. در مرحله دوم عملیات فتح 4، نیروهای اسلام پس از عبور از کوهستان‏های مرتفع در عمق 70 کیلومتری خاک عراق، با شلیک بی امان موشک‏های آرپی‏جی، تعداد زیادی از تانک‏ها و نفربرهای دشمن را به آتش کشیدند. در نهایت، این عملیات با انهدام چندین واحد نظامی، اقتصادی، دولتی، امنیتی و موتوری دشمن و کشته و زخمی شدن بیش از 1100 نفر از نیروهای بعث پایان یافت.

شهادت شهید ناصر اسکندری شهرکی (1361ش)
شهید ناصر اسکندری شهرکی، اردیبهشت‌ماه سال 1342ش در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان هستی گشود و با احساسات پاک و بی‌آلایش مذهبی رشد کرد. از اوان کودکی جنب و جوش فراوان و تیزهوشی بالا او را از دیگر هم‌سالان خود متمایز می‌کرد. در سال 1349ش تحصیل در دوره ابتدایی را در دبستان مهرگان آغاز و این دوره را با موفقیت به اتمام رسانیده، وارد مقطع راهنمایی شد. ناصر، سال 1355ش در شرایطی قدم به مدرسه راهنمایی گذاشت که در گوشه و کنار ایران، زمزمه‌های انقلاب به گوش می‌رسید. وی مقارن با تحصیل در این دوره با مطالعه کتب دینی پایه‌های اعتقادی خود را تقویت و با شور و علاقه خاصی به مطالعه کتبی نظیر نهج‌البلاغه، حکومت اسلامی و سایر کتب دینی روی آورد. انقلاب اسلامی که با نثار خون هزاران جوان برومند ایران به ثمر می‌نشیند، ناصر نیز با عشق و انگیزه‌ای الهی تمام هم و غم خود را مصروف حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و آرمان‌های بلند امام امت (ره) می‌نماید. شهید بزرگوار که در سال 1358ش برای ادامه تحصیل وارد هنرستان کشاورزی دکتر علی شریعتی شهرکرد شده بود، با همیاری دوستان هم‌فکر خود، انجمن اسلامی این هنرستان را تشکیل داده و به‌عنوان معاون این انجمن به فعالیت مشغول شد. به گفته دوستانش، او بازوی توانا و قوی انجمن بود و هرگز از فعالیت دست نمی‌کشید حتی تا پاسی از شب به فعالیت مشغول بود و امور تربیتی و فرهنگی را سامان می‌بخشید. در سال 1359ش، پدر بزرگوار شهید که خود الگوی یک انسان وارسته بود به‌هنگام وضو گرفتن برای اقامه نماز با دنیا وداع کرده و اندوهی بزرگ بر قلب ناصر و دیگر اعضای خانواده گذاشت، به‌طوری‌که خود شهید می‌گفت سه سال است پدرم فوت کرده و این سه سال برای من 30 سال طول کشیده است. شهید اسکندری در سن 18 سالگی پس از کسب رضایت از مادر مهربان و دلسوزش عازم جبهه‌های نبرد شد تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان لبیک گوید. با عزیمت به جبهه‌های نبرد، در چهار مرحله عملیات رمضان حضوری حماسی داشت. در این عملیات که از 22 تیر تا 7 مردادماه 1361ش در منطقه شرق بصره و ناحیه بوبیان با مشارکت 133 گردان پیاده، 20 گردان زرهی، 11 گردان مکانیزه و حمایت آتش 10 گردان توپخانه به اجرا درآمد، رزمندگان اسلام با در هم شکستن خطوط دفاعی و انهدام 1077 تانک و نفربر دشمن، 6400 کشته و زخمی به ارتش بعث تحمیل نمودند. شهید اسکندری ارادت خالصانه و از سر عشق به خاندان عصمت و طهارت داشت و حاضر بود در راه این عشق تمام هستی و سرمایه خود را فدا کند. او فردی خوش‌رو، خوش‌برخورد و شوخ‌طبع بود. هم‌رزمانش می‌گویند هرگاه می‌دید برادری بسیجی دلتنگ یا ناراحت است با شوخی و مزاح، دلتنگی او را برطرف و لبانش را خندان می‌کرد. به نماز و واجبات الهی توجه خاص داشت. تواضع و فروتنی او مثال‌زدنی بود و از ریا و دورویی بیزار بود. او به‌حق فردی زیرک و هوشیار بود و در ارتباط با اعضای خانواده و والدین کمال احترام و ادب را رعایت می‌کرد. بین شهید اسکندری و شهید حفیظ‌الله رفیعی دوستی و علاقه‌ای عمیق وجود داشت که این دو را همواره در کنار هم قرار می‌داد، به‌طوری‌که تنها شهادت شهید اسکندری، این دو یار صادق را تنها را برای مدتی از هم جدا کرد. اما شهید رفیعی سرانجام پس از حدود سه سال و نیم، خود را به شهید اسکندری رساند. ناصر پس از عملیات رمضان به خانه برگشت و در امتحانات شرکت کرد و وارد سال چهارم هنرستان شد. از جمله فعالیت‌های فرهنگی شهید اسکندری، نوشتن نمایشنامه‌های زیبا و اجرای تئاتر‌هایی با مضمون‌های متعالی در مدرسه و سطح شهر بود که متن این نمایشنامه‌ها به‌خوبی بیانگر روح بلند و والای شهید و آرزوی دیرینه وی جهت دست‌یابی به جامعه‌ای عدالت‌محور و آرمانی است. عشق به شهادت، ناصر را پس از سه ماه دوباره راهی جبهه‌های نبرد کرد. شهید که نور معرفت در دلش به جوشش آمده بود و برای رسیدن به قافله ره‌پویان وصال لحظه‌شماری می‌کرد، سرانجام در عملیات والفجر مقدماتی که در منطقه فکه و چزابه در مناطق رملی و غیرقابل عبور با هم‌یاری 180 گردان نیروهای درگیر پیاده، زرهی و توپخانه انجام پذیرفت، درحالی‌که رزمندگان اسلام کیلومتر‌ها در خاک عراق پیشروی کرده بودند، در آخرین روز عملیات و در شب بزرگداشت آغاز پنجمین سال پیروزی انقلاب در تاریخ بیست و یکم بهمن‌ماه سال 1361 هجری شمسی در سن نوزده سالگی بر اثر انفجار گلوله تانک به فوز عظیم شهادت دست یافت. هنگام غروب، بعثی‌های مزدور به جسد بی‌جان او نیز رحم نکرده و یک تانک را از روی جسم مطهر شهید ناصر اسکندری شهرکی عبور دادند.

سقوط چند اتوبوس در جاده چالوس(1349ش)

عراق از ایران به شورای امنیت شکایت برد و مدعی شد ایرانی ها 33 سرباز عراقی را کشته اند(1352ش)

شرکت گرومن سازنده هواپیماهای اف. 14 حاضر شد 28 میلیون دلاری را که به بعضی از مقامات ایرانی رشوده داده است به حساب ایران واریز کند(1354ش)

قره باغی طی مصاحبه ای اعلام کرد: کودتا در ارتش مطرح نیست، دستور سرکوبی چماق بدستان داده شده است(1357ش)

سرلشکر ریاحی فرمانده گارد در میدان امام حسین گلوله خورد(1357ش)

تهران صحنه جنگ خونین شد و درگیری ارتش با مردم مسلح در خیابانها شدت گرفت(1357ش)

غالب خیابانهای تهران سنگربندی شد و در تصرف افراد مسلح مردمی قرار گرفت(1357ش)

ستاد ژاندارمری واقع در میدان 24 اسفند (انقلاب) سقوط کرد و به دست افراد نیروی هوائی، دریائی، چریکها و مردم افتاد(1357ش)

در اثر حمله به تسلیحات ارتش، کارخانجات و مخازن اسلحه به دست مردم افتاد(1357ش)

ساعت 10/5 شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ و غالب فرماندهان تشکیل جلسه داد(1357ش)
و پس از مذاکره اعلامیه ای صادر و متذکر شد برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیطرفی خود را در مناقشات فعلی اعلام و به یکانهای نظامی دستور داده شده که به پادگانهای خود مراجعه نمایند.

شهربانی کل کشور سقوط کرد و به دست نیروی مردمی افتاد. پس از سقوط شهربانی زندان کمیته نیز به دست مردم مسلح فتح شد(1357ش)

دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام پس از چند ساعت زد و خورد به دست نیروهای مردمی فتح شد(1357ش)

زندان قصر توسط نیروهای مسلح گشوده شد و زندانیان فرار کردند. هژیر یزدانی و محرمعلی خرّم جزء زندانیان فراری بودند(1357ش)

پس از سقوط پادگان و زندان جمشیدیه عده ای زندانیان توسط مردم بازداشت و به مدرسه رفاه اعزام شدند.(1357ش)
دستگیر شدگان عبارت بودند از: ارتشبد نصیری، سپهبد صدری، غلامرضا نیک پی، منصور روحانی، دکتر شیخ الاسلام زاده، دکتر منوچهر آزمون و سالارجاف

صدا و سیمای ایران به دست مردم تصرف شد(1357ش)

صادق قطب زاده به ریاست صدا و سیمای ایران منصوب گردید(1357ش)

سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی و رئیس شهربانی به دست مردم اسیر شد(1357ش)

شکست "لطفعلی خان زند" از "آقامحمدخان قاجار" (1209ق)
پس از مرگ (کریم خان زند) بین امرای او اختلاف افتاد تا این که در سال 1203 ق، پادشاهی، به لطفعلی خان زند رسید. در 1204 آقا محمد خان قاجار قصد تسخیر شیراز، پایتخت زندیه را نمود. در این میان لطفعلی خان فرار کرد و بعدها بار دیگر به آن شهر بازگشت. در 1206 آقامحمدخان خود، به دفع لطفعلی خان آمد که وی به کرمان گریخت. پس از سقوط شهر توسط آقامحمدخان، خانِ زند به بم رفت و بر اثر خیانت یکی از هوادارنش، به دست آقامحمدخان قاجار گرفتار شد. دو چشم خان زند توسط دستان خان قاجار از حدقه بیرون آورده شد و پس از شکنجه‏های وحشتناک، او را در 1209 ق در تهران به قتل رساندند. قبر وی در امامزاده زیدِ تهران واقع است.

تولد "میرسید محمد بقاء" شاعر و خوشنویس(1331 ق)
میرسید محمد بقاء از شاعران و خوشنویسان نامدار قرن چهاردهم هجری بدرود حیات گفت . وی در ذیحجه سال 1257 هجری متولد شد و پس از کسب کمالات معنوی در شعر و هنر خوشنویسی استعداد و نبوغ هنری خود را آشکار ساخت . میرسیدمحمد دراشعار خود به بقاء تخلص می کرد و در خوشنویسی به اشرف الکتاب ؛ و شرفُ المعالی شهره بود . از جمله آثار این هنرمند خطاط می توان به دیوان اشعار و کتاب هاشمیه اشاره کرد .

درگذشت عالم و فقیه وارسته آیت‏اللَّه "سیدمحمد فیروزآبادی" (1345 ق)
سید محمد یزدی فیروزآبادی نجفی، عالم و عابد، فاضل و فقیه، مجتهد امامی و از شاگردان آخوند خراسانی و سید محمد کاظم یزدی به شمار می‏رود. وی مرجع تقلید جمعی از شیعیان بود. سرانجام این عالم ربانی در شب آخر ربیع‏الاول سال 1345 ق در سامرا وفات یافت و جنازه‏ی شریفش به نجف اشرف منتقل شد. جامع الکَلِم فی حُکمِ اللِّباسِ المشکوک از اوست.

تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه در قاهره (1366 ق)
در چنین روزی در سال 1366ه ق دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه در قاهره مصر تاسیس شد . این موسسه در جهت تقریب و نزدیکی مذاهب اسلامی و به همت حضرت آیت الله بروجردی و شیخ محمد شلتوت گام به عرصه فعالیت نهاد .البته پیشتر افرادی چون سید جمال الدین اسد آبادى مشهور به افغانى و شیخ محمد عبده، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء و شیخ عبد المجید سلیم، و شیخ محمد تقى قمى در این حوزه به تبادل نظر و اندیشه پرداخته بودند . پس از تاسیس «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه‏» مجله «رسالة الاسلام‏» منتشر شد . در این مجله مقالات علمى ارزشمندى از مذاهب مختلف چاپ می شد . تالیف و تحقیق در حوزه آراء مذاهب اسلامى در مسایل مختلف فقهی و تدوین مجموعه قواعد فقهى جدید از دیگر فعالیت های این مجموعه علمی است .

درگذشت فقیه بزرگوار آیت ‏اللَّه حاج آقا حسین شاهرودی (1410 ق)
آیت الله حاج آقا حسین موسوی شاهرودی در سال 1315 قمری در یکی از روستاهای شاهرود به نام ابرسج به دنیا آمد. ایشان پس از گذراندن دوره کودکی وارد حوزه علمیه شاهرود شد و به تحصیل مقدمات و سطوح حوزه در این شهر پرداخت. وی پس از مدتی عازم نجف شد و در کنار بارگاه ملکوتی حضرت علی (ع) سال ها از محضر آیات عظام حاج سید ابو الحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی، حاج سید محمود شاهرودی و حاج سید ابوالقاسم خوئی استفاده کرد و تقریرات فقه و اصول دو استاد متأخر خود را نوشت. آیت الله حاج آقا حسین شاهرودی پس از نیل به درجه اجتهاد به ایران مراجعت کرد و در شهر مقدس مشهد رحل اقامت افکند. ایشان در حوزه علمیه مشهد به تدریس سطوح عالی و پس از مدتی درس خارج فقه و اصول پرداخت و همزمان به اقامه نماز جماعت در مسجد بالا خیابان، اهتمام ورزید. وی فردی مهربان و مردمی بود و برای افراد، احترام خاصی قائل می شد. زهد ایشان زبانزد خاص و عام بود و با همه توان و امکاناتی که برای ایشان مهیا شده بود، ولی هیچ تغییری در زندگی وی پیدا نشد و تا آخر عمر در خانه ای قدیمی و به دور از هرگونه تجمل گرایی زندگی کرد. آیت الله حاج آقا حسین شاهرودی شخصیتی مبارز بود و در فعالیت های سیاسی و اجتماعی نقش بسزایی داشت. وی رژیم پهلوی را فاسد می دانست و در راه براندازی آن همواره در راهپیمایی ها و تجمعات شرکت می کرد و همگام با علمای مشهد همچون حضرات آیات میرزا جواد آقا تهرانی، میرزا علی فلسفی، میرزا حسنعلی مروارید، شیخ ابوالحسن شیرازی، سید کاظم مرعشی، میرزا مهدی نوقانی، سید ابراهیم علم الهدی و دیگر بزرگان با صدور اطلاعیه های متعدد، علاوه بر محکومیت رژیم پهلوی از مردم جهت شرکت در محافل و تظاهرات دعوت می نمود. ایشان علاقه بسیاری به مرحوم امام خمینی داشت و مخالفت با مرحوم امام را از هیچ کسی نمی پذیرفت و معتقد بود، امام احیاگر اسلام و انقلاب اسلامی هدیه ای از طرف پروردگار به ملت ایران است[1]. آیت الله حاج آقا حسین شاهرودی سرانجام پس از مدتی بیماری و کسالت، در روز 29 ربیع الاول سال 1410 قمری برابر با هشتم آبان 1368 شمسی در مشهد درگذشت و پس از یک تشییع باشکوه در دارالسیاده حرم مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد. این عالم ربانی در طول حیات بابرکت خود، علاوه بر تربیت شاگردان برجسته، خدمات بسیاری را در شهر مشهد و در زادگاه خود، ابرسج انجام داد. تجدید بنای مدرسه علمیه ابرسج، تاسیس مسجد مراد و توسعه خدمات و امکانات در روستای ابرسج از فعالیت ها و خدمات وی در زادگاهش می باشد. آیت الله حاج سید محمد موسوی شاهرودی از علما و مدرسین برجسته درس خارج مشهد، فرزند ایشان و واعظ و خطیب شهیر، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کافی، داماد ایشان می باشد.

امضاء "قرار داد شوم پاریس" بین انگلیس و فرانسه (1763م)
در دهم فوریه 1763م قراردادی میان انگلیس و فرانسه در پاریس به امضا رسید که فرانسوی‏ها آن را قرارداد شوم پاریس خواندند. زیرا به موجب این قرارداد، فرانسه پس از سال‏ها جنگ و کشمکش با انگلیس، از تمامی ادعاها و منافع استعماری خود در هندوستان و کانادا چشم‏پوشی کرد. علت عقد این قرارداد آن بود که فرانسه دراین زمان به خاطر جنگ‏های متعدد در داخل اروپا، تضعیف شده بود و از نظر نظامی و اقتصادی، توان تداوم جنگ با انگلیس را نداشت. قرارداد پاریس، باعث شد تا جنگ‏های استعماری فرانسه و انگلیس پایان یابد و لندن با دست بازتری به غارت منابع مستعمرات خود، به ویژه در آسیا بپردازد.

مرگ خانم "سونیا کووالوسکی" ادیب و ریاضی‏دان روسی (1891م)
خانم سونیا کووالوسکی نویسنده و ریاضی‏دان روسی، در 15 ژانویه 1805م در مسکو به دنیا آمد. وی مطالعه ادبیات را از 15 سالگی آغاز کرد و از 18 سالگی مطالعات ریاضی خویش را نیز دنبال نمود. کووالوسکی از آن پس زیر نظر یکی از اساتید نامدار آلمانی به تحصیل پرداخت و به مدارج بالایى دست یافت. این زن جوان که صاحب استعداد فوق‏العاده بود نه تنها بزرگ‏ترین ریاضی‏دان زمان خود بود بلکه پیشوای نهضتی برای آزادی زنان شد و بر ضد این تفکر که زنان در حیطه تعلیمات عالی، صاحب هنر و ظرفیتی نمی‏باشند مبارزه کرد. کووالوسکی در عین حال نویسنده‏ای زبردست نیز بود. او یادگارها و خاطرات دوران کودکی خود را به صورت رُمانی درآورد که مورد استقبال واقع شد. منتقدان ادبی روس در این اظهارْ متفق القول بودند که سونیا با بهترین نویسندگان ادبیات روس، هم از نظر موضوع و هم از لحاظ ادبی برابری می‏کند. وی درسال 1888م به خاطر نگارش کتابی درباره ریاضی به اخذ جایزه‏ای ازآکادمی علوم فرانسه نائل گردید. کووالوسکی هم‏چنین توانست درباره پراکندگی نور در کریستال‏ها نظرات تازه‏ای را ارائه دهد. وی سرانجام در 10 فوریه 1891م در 86 سالگی درگذشت.

درگذشت "شارل مونْتِسْکیو" فیلسوف و نویسنده بلندآوازه فرانسوی (1755م)
شارْل لویى دوسکوندا مونتسکیو ادیب و متفکر فرانسوی در هجدهم ژانویه 1689م در فرانسه و در خانواده‏ای که اعضای آن قاضی بودند به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات علوم دینی، به مقام وکالت رسید و پس از چندی به تحقیقات علمی و تاریخی و حقوقی پرداخت. مونتسکیو به تدریج به انتشار رسالات در موضوعات مختلف روی آورد که نشان می‏داد به عنوان یک نویسنده، در کلیه رشته‏های علمی و اجتماعی، صاحب نظر و دارای معلومات کافی است. کتاب‏هایى هم‏چون رساله درباره انعکاس صوت و رساله درباره بیماری غدد کلیوی بیانگر گستردگی و تنوع دانسته‏های اوست. هم‏چنین توجه به تجزیه و تحلیل‏های اجتماعی، روح انتقاد را در او قوی کرد و چون از وضع آن زمانِ کشور ناراضی بود کتاب جالبی به نام نامه‏های ایرانی بدون ذکر نام مؤلف منتشر ساخت. شهرت و آوازه این کتاب باعث معروف شدن مونتسکیو شد و به عضویت فرهنگستان فرانسه انتخاب گردید. او در سال 1727م به مسافرتی طولانی به کشورهای اروپایى رفت و در این مسافرت‏ها، یادداشت‏ها و مشاهدات، گزارش‏ها، مطالعات و مطالبی درباره وضع سیاسی و اقتصادی کشورهایى که دیده بود گرد آورد. حاصل این کار، انتشار کتاب ملاحظاتی درباره علل عظمت رومیان و انحطاط ایشان بود. لیکن کار عظیم مونتسکیو، نوشتن شاه‏کار معروفی است که به روح القوانین شهرت یافت و نگارش آن نزدیک به بیست سال به طول انجامید. روح القوانین در سال 1748م بدون ذکر نام مولف در ژنو منتشر شد و درظرف 2 سال، 22 بار تجدید چاپ گردید. این کتاب با استقبال عجیبی مواجه شد و بعدها نیز از مواد ذکر شده در آن برای اداره ممالک، استفاده زیادی شد. او در این کتاب، انواع حکومت‏های پدید آمده در طول تاریخ را مورد بحث قرار داده و آداب و رسوم و روابط بین انسان‏ها را بررسی کرده است. هم‏چنین، کتاب روح‏القوانین، تحقیق، تحلیل و تجسسی بسیار گسترده در روح و فرهنگ ملت‏ها و سرنوشت سیاسی است که تمام موضوعات فوق را به وسیله داستان‏های عینی و زنده تبدیل به سبکی دلپذیر و ممتاز نموده است. مونتسکیو اولین کسی است که نظریه ضرورت تفکیک قوای سه‏گانه را ارائه داد که این نظریه در ایجاد روح آزادی‏خواهی صدر انقلاب فرانسه تاثیر عمیقی بر جای نهاد. وی هم‏چنین، تعریف آزادی‏های سیاسی را که لیبرالیسم قرن نوزدهم از آن دفاع می‏کند مشخص ساخته است. به طور کلی، مونتسکیو در کتاب روح القوانین، اصول و مبانی تازه‏ای برای حکومت به وجود آورده است که تسلط و استبداد سیاسی را از میان برمی‏دارد. این کتاب، رجال سیاست فرانسه را هدایت کرده و به اندیشه‏های آنان الهام بخشیده است. مونتسکیو عقیده داشت که انقلاب و خون‏ریزی کاری از پیش نمی‏برد و آن‏چه که یک جامعه به آن محتاج است قانون می‏باشد. میانه روی در سیاست از خصوصیات مهم مونتسکیو بود و چون از کتاب روح القوانین انتقادات فراوانی شد و برخی آن را بی‏ارزش معرفی کردند، او تنها رساله‏ای در دفاع از کتاب خویش نوشت. مونتسکیو را از نظر سیاسی، فلسفی و اجتماعی می‏توان پیشوای انقلاب فرانسه خواند و از نظر نویسندگی، شخصیتی ود هوش‏مند که با سبک موجز و روان و استوار خویش، از بزرگ‏ترین نویسندگان عصر به شمار آمد. شارل دو مونتسکیو سرانجام در دهم فوریه 1755م در 66 سالگی درگذشت.

مرگ "ویلهلم رونتگن" فیزیک‏دان آلمانی و کاشف اشعه ایکس (1923م)
ویلهلم کُنراد رونْتْگِن فیزیک‏دان معروف آلمانی در 27 مارس 1845م در یکی از روستاهای آلمان به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در هلند گذرانید و سپس در دانشگاه زوریخ سوئیس، زیر نظر فیزیک‏دان‏ان معروف به تحصیل پرداخت. رونتگن که به رشته‏های برق، نور و گرما علاقه‏مند بود پس از چند سال مطالعه و تحقیق به اخذ درجه دکترای فیزیک نائل آمد و پس از آن در آلمان به تدریس پرداخت. پس از مدتی رونتگن مطالعات خود را درباره الکتریسیته و نور متمرکز کرد و در نهایت، در ادامه مطالعات فیزیک‏دان‏ان هم عصر خود در 20 ژانویه 1896م موفق به کشف پرتوهای جدیدی شد که قادر بودند از خیلی از اجسام عبور کنند و چون این پرتوها ناشناخته بودند، رونتگن آنها را اشعه ایکس ( X) نام‏گذاری کرد. این اشعه می‏توانست در پوست و درون ماده نیز نفوذ کند و با تابش بر بدن، سایه استخوان‏ها را بر روی صفحه بیاندازد. به پاس این کشف، مدال سلطنتی به رونتگن اهدا شد. هم‏چنین وی در سال 1901م جایزه نوبل فیزیک را دریافت نمود و به این ترتیب شهرتش عالم‏گیر شد. کشف عظیم رونتگن اولین کشف از سری کشفیات رادیواکتیویته بود که دانشمندان بعدی آن را دنبال کردند. جنس اشعه ایکس از جنس نور می‏افتد. که طول موج آن بسیار کوتاه‏تر از نور می‏باشد. هم‏چنین قابلیت نفوذ اشعه ایکس بسیار زیاد است و از اغلب موانع عبور می‏کند. امروزه از این پرتو در علم پزشکی برای تشخیص بیماری‏ها استفاده می‏شود و در مورد جراحی، برای تعیین محل شکستگی استخوان‏ها، پرتوهای ایکس، وسیله بسیار سودمندی است. هم‏چنین فیزیک‏دان‏ها برای تجزیه عناصر کریستالی، استفاده‏های شایانی از این اشعه برده‏اند و در پزشکی تحت عنوان رادیوگرافی و رادیوسکوپی به کار برده می‏شود. ویلهلْم رونتگن سرانجام در دهم فوریه 1923م در 78 سالگی در نهایت افتخار زندگی را بدرود گفت.

امضای قرارداد صلح بین دول متحد ومتفق (1947م)
دو سال پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، در روز دهم فوریه 1947م قرارداد صلح بین دولت‏های متفق شامل امریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه با شکست خوردگان متحد شامل ایتالیا، فنلاند، لهستان، مجارستان، رومانی و بلغارستان امضا شد و به این ترتیب این شش کشور، بار دیگر استقلالِ خود را به دست آوردند. بر اساس این قراردادها، هم‏چنین سرنوشت قسمت‏هایى از مناطق تصرف شده مورد بررسی قرار گرفت و از جمله چهار منطقه مرزی از تسلط ایتالیا خارج و به فرانسه واگذار گردید. جزایر آدِریاتیک به یوگسلاوی، جزایر "دودکانس" به یونان، منطقه شمالی رومانی به روسیه و پتسامو در فنلاند به روسیه واگذار گردید. در همین راستا، ایتالیا به پرداخت 360 میلیون دلار غرامت و ایجاد یک منطقه آزاد محکوم شد. البته چهار کشور لهستان، مجارستان، رومانی و بلغارستان که در سال پایانی جنگ توسط ارتش شوروی اشغال شده بودند، اجباراً تحت نظام‏های کمونیستی قرار گرفتند. شرایط این قرارداد از سوی همه کشورهای مطرح شده، محکوم شد و مردم طی تظاهراتی به مخالفت با آن پرداختند. این عکس العمل در ایتالیا همراه با پایین کشیدن و پاره کردن پرچم امریکا همراه بود. متفقین در مورد دو کشور آلمان و ژاپن نیز جداگانه، تصمیم‏گیری کردند.

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon