در ایران جوانانی دیدم که برای حقیقت و عدالت حاضرند خود را قربانی کنند
خبرگزاری تسنیم: پومیه استاد دانشگاه و مستندساز فرانسوی میگوید: فیلمساز ایرانی اصلاً نباید تلاش کنند فیلمی برای صادر شدن بسازند، بههیچوجه نباید چنین کاری کرد، این یک فاجعه و اصل فاسد است که من در کوبا هم شاهد آن بودم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ماریا پومیه، محقق، فعال سیاسی، استاد سابق دانشگاه و مستندساز است که برنده جایزه ویژه «مرگ بر آمریکا» چهارمین جشنواره مردمی فیلم عمار شد. او همچنین پای ثابت سخنرانیهای دانشگاههای اروپایی و آمریکا است. وی ماه گذشته پیش از حضور در چهارمین جشنواره مردمی فیلم عمار برای شرکت در سومین همایش بینالمللی هالیوودیسم به تهران آمد. او همچنین سخنرانیهای متعددی در دانشگاههای اروپایی و آمریکای لاتین داشته است. این شخصیت عملی ضدصهیونیست همچنین پیش از حضور در چهارمین جشنواره مردمی فیلم عمار بهمن ماه 91 برای شرکت در سومین همایش بینالمللی هالیوودیسم به تهران آمد.
پومیه سال 1950 در فرانسه به دنیا آمد و مدرک دکترای خود را در 1982 دریافت کرد. پس از به قتل رسیدن «ارنستو چهگوارا» برای خدمت به انقلاب کوبا به این کشور مهاجرت کرد و سالها در آنجا سکونت داشت. مدتی پس از آن استاد همایش دانشگاه هاوانا سپس استاد دانشگاه پاریس شد. وی مقالات زیادی در زمینههای کوبا، آمریکای لاتین، تاریخ ادبیات قرون 19 و 20، لابی صهیونیسم و... نوشته و مترجم آثار بسیاری به زبانهای فرانسوی و اسپانیولی است. «تیری میسان» و «دیودونه» و «اَلَن سورال» از نزدیکترین دوستان پومیه هستند.
وی بهدلیل فعالیتهایش در دفاع از فلسطین و حقوق فلسطینیان، شهرت خاصی دارد. او بهدلیل همین فعالیتها از دانشگاه اخراج شده و اسم این استاد اخراجی فرانسوی در انتخابات 7 ژوئن 2009 اتحادیه اروپا، در لیست «حزب ضدصهیونیسم» دیده میشد، لیستی که در رأس آن کمدین معروف فرانسوی دویوونه یا بهقول هواداران وی دیودونه بود. پومیه ارتباط نزدیکی با شخصیت ضدصهیونیست و فلیسوفِ مسلمان، روژه گارودی داشت و او را همواره استاد خود میدانست و به او احترام ویژهای میگزارد.
پومیه که در ساخت فیلمهای مستند هم دستی بر آتش دارد، بخشی از اولین مستند خود را به زندگی روژه گارودی اختصاص داد، پومیه بخشی از این مستند را در خانه کوهستانی خود فیلمبرداری کرده است. آنچه در ادامه میآید بخش سوم گفتوگوی تفصیلی تسنیم با ماریا پومیه است که در این بخش نظرات او درباره «روژه گارودی» و نگاه رسانههای فرانسه به ایران و... آمده است:
*تسنیم: خانم پومیه درباره آشناییتان با روژه گارودی که یکی از فلاسفه مهم قرن 20 است، توضیح دهید. چگونه یکدیگر را پیدا کردید و ارتباط شما با این فیلسوف فرانسوی که مسلمان شد، چگونه بود؟
روژه گارودی در دهه 70 بهعنوان فیلسوفی کمونیست، خیلی مردمی و محبوب بود، فیلسوفی که معنویت را وارد مارکسیسم کرد. در آن زمان موضوع برای من هم جالب شد. اما پس از مدتی او از حزب کمونیست فرانسه اخراج شد و الآن فرانسویهای کمونیست بسیاری هستند که میگویند زمانی که روژه گارودی از حزب کمونیسم اخراج شد، حزب هم از بین رفت. گارودی باهوشترین عضو این حزب بود که آینده را بهخوبی پیشبینی کرده بود. درست از زمان اخراج او، حزب کمونیسم فرانسه به انحطاط کشیده شد. او همچنین وزیر فرهنگ حزب کمونیسم فرانسه بود ولی تأثیرات فراملی روی کمونیستهای اروپا داشت.
نخستین ارتباطم با گارودی زمانی بود که مسلمان شد
اولین باری که من با روژه گارودی ارتباط گرفتم بهدلیل گرویدنش به اسلام بود. من کنار شهری زندگی میکنم که در آن عده قابل توجهی مسلمان وجود دارد و من در آن زمان مسئولیت یک مؤسسه زنان و مادران مسلمان را بهعهده داشتم تا به ایشان برای ورود به صحنه اجتماعی فرانسه کمک کنم. در آن زمان از گارودی دعوت کردم که با موضوع «خانواده مسلمان» برای اعضای آن مؤسسه سخنرانی کند. آنجا بود که متوجه ضدصهیونیسم بودن گارودی شدم و این افکار مرا هم به فکر فرو برد و با خود گفتم حق با اوست، او خیلی فراتر از فکر ما گام برداشته بود که باید با او همراه شد. در زمانی که گارودی مبارزات خود علیه صهیونیسم را شروع کرد و گفت که رازهای بزرگ و فاحشی در تاریخ هولوکاست وجود دارد، ارتباط من هم با او بیشتر شد.
ماجرای بایکوت سخنرانی گارودی در دانشگاه پاریس توسط صهیونیستها
در سخنرانیای که گارودی در شهر مانت لَژُلی داشت و بهدلیل بحث مهاجرت آفریقاییها به فرانسه شهرت دارد با او ارتباط گرفتم و صحبت کردم؛ در ادامه از وی برای حضور و سخنرانی در یک کنفرانس در دانشگاه سن ــ دنی (پاریس 8) دعوت کردم تا در آنجا با موضوع «اسلام و مدرنیته» صحبت کند؛ موضوعاتی که تابو نبودند. اما این دعوت یک رسوایی بزرگ برای حامیان سیاستهای صهیونیستی به بار آورد؛ موضوع از این قرار بود که عدهای میگفتند گارودی در حال نوشتن کتابی است که میخواهد در آن از یهودیان بدگویی کند و ما حق نداریم وی را برای سخنرانی به دانشگاه دعوت کنیم. موضوع جالب توجه اینجا است که این دانشگاه از معروفترین دانشگاههای چپ و از انقلابیترین دانشگاههای فرانسه بود. این دانشگاه چنین ویژگیهایی را از دانشکده «وَن سن» که در 1968 تأسیس شده، به ارث برده بود، این دانشکده زمانی پناهگاه متفکرین مبارز بود. بههرحال دانشگاه «سن ــ دنی» از دهه 80 به دست صهیونیستها افتاد و به همین دلیل ما بایکوت کامل سخنرانی گارودی را در این دانشگاه مشاهده کردیم؛ این مسئله در فرانسه یک رسوایی بزرگ به شمار میآید که فیلسوفی نتواند در یک دانشگاه درباره موضوعی فلسفی و علمی سخنرانی داشته باشد.
*تسنیم: پس محور ارتباطات شما با گارودی عقاید مشترکتان درباره صهیونیسم و احیاناً نگاهتان درباره ادیان مختلف بود.
تقریباً همینطور است، من ایدههای خودم را دنبال میکردم و چون این ایدهها را در او هم دیدم، بیشتر به گارودی نزدیک شدم. با روژه گارودی در مسیر گفتوگوی بین ادیان و فرهنگها، در اسپانیا شروع به همکاری کردم.
مبارزه با هالیوودیسم را از جشنوارههای فیلم ایرانی آموختم
*تسنیم: چه شد که درباره او فیلم مستند ساختید؟
من بهلطف چیزهایی که از جشنوارههای فیلم ایرانی در مبارزه با هالیوودیسم یاد گرفتم، به فکر ساختن فیلم مستند افتادم. برای مثال جشنواره «افق نو» مسیر ساختن مستند را بهروی من باز کرد. من مستند را یکی سال قبل از مرگ گارودی شروع کردم و پس از مرگش آن را به پایان رساندم؛ آن مستند را بزرگداشت خط فکری گارودی میدانم، یک خط فکری عمیق و هنری. در این مستند تلاش کردم داستان زندگی وی را به تصویر بکشم، قصد نداشتم این موضوع را بررسی کنم که مثلاً در فلان زمان یا در فلان رویداد حق با گارودی بوده یا نه. بلکه بیشتر سعی کردم به بزرگی کارهای این اندیشمند بپردازم.
گارودی پیوندش با اسلام را یک تکامل میدانست
*تسنیم: گارودی چگونه به اسلام گرایش پیدا کرد و مسلمان شد؟
او اعتقاد داشت که این یک گرایش نبوده بلکه مرحلهای از مراحل یک مسیر بود که باید طی میشد. مرحله عبور از یک فکر کاملاً فرانسوی، یک تربیت کاملاً فرانسوی، یک جهل کامل نسبت به جهان و اقصی نقاط دنیا که در نهایت به یک فکر باز و قابل پیشرفت منتهی شد.
گارودی در آغاز لائیک بود و مانند دیگر فلاسفه فرانسه بهسادگی فکر میکرد که فلسفه تنها متعلق به یونان و آلمان است و کشورهای دیگر فیلسوف ندارند. این موضوع پوچ به نظر میرسد ولی همینگونه است. همین حالا هم فلاسفه فرانسه تصور میکنند که فلسفه یک امر درونی، کاملاً غربی و اروپایی است. در اروپا و غرب از فلاسفه ایرانی هرگز سخن گفته نمیشود و اگر کسی بخواهد در فرانسه شما در مورد ایران مطالعه کند بهسراغ رشته فلسفه نمیرود بلکه به رشته ایرانشناسی میرود که هیچ ارتباطی به هم ندارند. این وحشتناک است ولی شرایط اینگونه است.
گارودی از اسلام برداشتی جهانی و انقلابی داشت که برای عصر ما ضروری است
گارودی یکی از اولین کسانی بود که کشف کرد باید از فرانسه بیرون بیاییم، و جزو افرادی نباشیم که فکر میکنند اروپا مرکز دنیا است. برداشت گارودی از اسلام برداشتی جهانی بود و هیچگاه در خصوص اختلافات بین شیعه و سنی کار نکرد. برای او اسلام دارای دید جهانی و انقلابی کاملی بود که برای عصرمان لازم و ضروری است. این مهمترین نکته در اندیشههای روژه گارودی است که او را به اسلام پیوند داد.
رسانههای فرانسه از بیان حقایق درباره زنان ایران اجتناب میکنند
*تسنیم: مایلم نظر شما را درباره نگاه اروپاییان به ایران هم بپرسم. خودتان تا حدودی اشارههایی کردید، اما فکر میکنید چه بعد یا ابعاد دیگری از ملت ایران وجود دارد که رسانههای فرانسه از بیان کردن و نشان دادن آن به مخاطبین خودداری میکنند؟
واضحترین آنها مسئله زنان است. رسانههای فرانسه اینگونه وانمود میکنند که در ایران زن برده است. اتفاقاً در این بعد میشود آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری خلق نمود که نشان داد زنان در ایران تا چهاندازه در زندگی اجتماعی فعال هستند و همهچیز را مدیریت میکنند. در اینجا زنان محجبهای را میبینیم که انرژی دارند و لبخند میزنند، در جامعه حضور فعال دارند و نقش آنها از جامعه محو نمیشود.
اصل فاسد سینما؛ فیلمساز نباید برای صدور اثرش به خارج فیلم بسازد
*تسنیم: اگر بخواهید توصیهای به فیلمسازان جوانی بکنید که میخواهند درباره ابعاد مختلف جامعه ایرانی فیلم بسازنند، آن توصیهها چیست؟
بهنظر من اصلاً نباید تلاش کنند فیلمی برای صادر شدن بسازند. به هیچ وجه نباید چنین کاری کرد، این یک فاجعه خواهد بود. یک اصل فاسد است که من در کوبا هم شاهد آن بودم. کوبا نیز مانند ایران کشوری است که از تحریمهای بسیاری رنج میبرد و گاهی اوقات رؤیای فرار کردن از این انزوای اجباری و ورود به باشگاه بینالمللی را دارد. اما هرگز نباید برای این نوع مشتریان تولید اثر کرد و مثلاً با خودمان بگوییم که کتاب من در آنجا فروخته میشود و من ثروتمند خواهم شد اما در کشورم به من توجهی نمیشود. باید در برابر این احساس مقاومت کرد و کتاب و فیلمهایی برای کشور خودشان تولید کنند. اگر آثارشان خوب باشد دیده میشود و به همهجا راه خواهند یافت.
*تسنیم: همانند اوایل انقلاب و زمانی که امام خمینی(ره) فتوای ارتداد سلمان رشدی را داد، یک متفکر غربی گفت شیوه خمینی(ره) جالب است، ما را قبول ندارد و در زمین ما بازی نمیکند. او برای خود زمینی درست کرده و عدهای تماشاگر را جمع نموده میگوید اگر کسی میخواهد با من بازی کند به زمین من بیاید و با قوانین من بازی کند.
دقیقاً همین معنا مد نظر من بود. به همین خاطر باید از ایران تشکر کرد. من میبینم که جوانان ایرانی برای به دست آوردن حقیقت و عدالت حاضرند خود را قربانی کنند. شما به مردم همه کشورها کمک میکنید که علیه صهیونیسم مبارزه کنند. شما در ایران به همه امید میدهید و کار شما مثالزدنی است.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*