انقلاب اسلامی و دفاعمقدس متعلق به همه مردم جهان است
خبرگزاری تسنیم: فاطمه (اتسوکو) هوشینو گفت: اگر تشیع از بین رفته بود، همه دنیا از بین رفته بود. من وقتی به شهدا فکر میکنم واقعا از ته دلم از ایشان تشکر میکنم.
خانم هوشینو فارسی را به خوبی صحبت میکند. او پس از آشنایی با محسن ابراهیم نژاد تصمیم میگیرد به ایران بیاید و در اینجا زندگی کند. الان چند سالی است در تهران زندگی میکنند و از اینکه منزلشان نزدیک بیت رهبری است بسیار خوشحال هستند. اولین بار که دیدمشان و پیشنهاد گفتوگو را مطرح کردم قبول نمیکردند، میگفتند ترجیح میدهند در جایی صحبت کنند که همه صحبت هایشان بدون فیلتر پخش شود مثل محافل دانشجویی. صحبتهایی که گاهی اوقات با برخی رسانهها درمیان گذاشتهاند ولی وقتی اسمی از امام و شهدا آورده اند به مذاق برخی خوش نیامده و بایکوت ماندهاند. اما ما قول دادیم که همه صحبت هایشان را منتشر کنیم. متنی را که در ادامه می خوانید ما حصل این گفتوگو است.
تسنیم: ابتدا خودتان را معرفی کنید و بعد از اسلام آوردنتان بگویید.
هوشینو: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده فاطمه (اتسوکو) هوشینو از ژاپن هستم و 12سال پیش به اسلام ناب محمدی (ص) گرویدم. ریشه اولیه علاقه من به اسلام را میتوان در کودکیام جستوجو کرد. بنده با توجه به اینکه در یک خانواده مذهبی متولد شدم از کودکی به ادیان علاقه داشتم. عموی من کشیش و استاد انجیل است. من از همان دوران طفولیت ناخود آگاه ادیان مختلف را مقایسه میکردم. سالها گذشت و حوادث 11 سپتامبر سال 2001 اتفاق افتاد. من آن روز گزارش را به صورت زنده از تلویزیون نگاه میکردم و بسیار شوکه شدم. برای من بسیار غیر طبیعی بود و مثل این بود که انگار دارم یک فیلم میبینم. همه چیز مرتب بود. خلاصه رایحهی تازه ای شنیدم به همین دلیل خیلی به دین اسلام علاقهمند شدم. در واقع به این نتیجه رسیدم که دین اسلام باید خیلی مهم باشد که رسانهها آنقدر سعی در سیاه نمایی آن دارند.
بعد از 11 سپتامبر افراد زیادی مسلمان شدند
تسنیم: خانم هوشینو نکته جالبی را فرمودید. می خواهم بدانم چطور شد با اینکه آمریکاییها آن حوادث را به اسلام و مسلمانان نسبت دادند ولی شما در عوض به اسلام علاقهمند شدید؟
هوشینو: چون دشمنان اسلام زیاده روی کردند. اگر اسلام خیلی مهم نباشد، آنقدر نباید زحمت بکشند تا چهرهاش را خراب کنند. به نظر من صحنه برخورد هواپیماها با ساختمان غیر طبیعی بود. در اینترنت خیلی صحبت میکردند که این توطئهی دولت آمریکا است. من خیلی دقیق تحقیق میکردم و متوجه شدم که فروپاشی ساختمانها برای انفجار بود نه برخورد هواپیما. تا آن موقع در مورد اسلام خیلی نمیدانستم و اطلاعات محدودی داشتم مثل اینکه مسلمانان تا چهار زن میتوانند بگیرند، گوشت خوک نمیخورند، روزی پنج بار نماز میخوانند، مانند 500 سال پیش زندگی میکنند و از تمدن مدرن دور هستند. آن حوادث 11 سپتامبر باعث شد که به تحقیق پیرامون اسلام بپردازم. میخواستم بدانم علت این توطئه چیست؟ من همیشه میگویم خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین». جالب اینجاست که بعد از حادثه 11 سپتامبر نه تنها من بلکه افراد زیادی بودند که مسلمان شدند.
جامعه ژاپن، ضد دین ولی اخلاق مدار است
تسنیم: شما قبل از اسلام دینی داشتید؟
هوشینو: بله من بودایی بودم. ژاپنی ها اصلا مذهبی نیستند. جامعه ژاپن کلا ضد دین است اما اخلاق برایشان بسیار مهم است. اینکه آدم خوبی باشند، دزدی نکنند، به جامعه شان کمک کنند بسیار مهم است ولی دین اهمیتی ندارد، حتی دین را باعث جنگ و جدال میدانند. برای ژاپنی ها هیچ دینی تفاوت ندارد حتی یهود و مسیحیت را هم قبول ندارند. من قبل از آن زمان به این نتیجه رسیده بودم که کلیسا و معبد بودایی آرامش میدهد ولی هدایت نمیکند. این با اسلام خیلی فرق میکند، اسلام انسان ها را هدایت میکند. تنها آرامش داشتن به درد نمیخورد.
احساس کردم پیامبر پیش من آمد و دستم را گرفت
هر شب قرائت قرآن را گوش میدادم و همزمان ترجمه ژاپنی آن را نیز میخواندم. سورهی «یس» از آیه یک تا آیه شش به مضامین خاصی اشاره میکند. وقتی من آنها را خواندم احساس متفاوتی به من دست داد و گویا آنها برای من برق زدم، احساس کردم که پیامبر اکرم (ص) پیش من آمد، ایشان دستم را کشیدند و به من گفتند پیش من بیا.
از آنجا بود که تصمیم به مسلمان شدن گرفتم. قبل از آن شب من به اندازه کافی فهمیده بودم که اسلام دینی واقعی است و بعد از آن اتفاق آرزو مسلمان شدن به تصمیم تبدیل شد. من نمیتوانم با کلمات و واژه ها احساس آن لحظات را بیان کنم و این فقط یک اتفاق بود. آن زمان خیلی به معنی آن آیات فکر نمیکردم، ولی بعدا متوجه شدم که چقدر پر معنی بوده است.
ابراهیم نژاد: این همان مفهوم ایمان به غیب است. یعنی شما هرقدر پیش بروید بالاخره باید ایمان به غیب داشته باشید، برای همین خداوند در قرآن هدایت را فقط به خودش نسبت میدهد، نه فیلم، نه کتاب و نه هر چیز دیگری باعث هدایت انسان نمیشود.
هوشینو: بعد از آن تصمیم گرفتم هرچه زودتر مسلمان شوم. آن زمان من در حاشیه توکیو زندگی میکردم و نزدیک خانهی ما مرکز اسلامی نبود، من به یک مرکز اسلامی در توکیو که برای اهل سنت بود تماس گرفتم و گفتم: «من همین امروز میخواهم مسلمان شوم، باید چکار کنم؟» گفتند: «باید به اینجا بیایی و شهادت بدهی»، نه شهادتین، چون اهل سنت بودند. من گفتم: «نمیتوانم به آنجا بیایم. نمیشود تلفنی بگویم؟» آنها قبول نمیکردند میگفتند باید حتما بیایی. من خیلی اصرار کردم که همین الان این شهادت را بگویم. بالاخره قبول کردند و شهادت را گفتم. من قبل از مسلمان شدن معنی زندگی را نمیدانستم و به همین علت همیشه احساس پوچی میکردم.
ابراهیم نژاد: البته ایشان یکبار هم بعد از اینکه به ایران آمد تلقین را خواند. رفتیم خدمت آقای جلالی خمینی و شهادتین را گفت و مسلمان شد.
بندهی خدا بودن آزادترین نوع انسان بودن است
تسنیم: مسئله ای که شما روی آن تاکید دارید معاد است. آیا معاد باعث شد که شما به اسلام رو بیاورید؟ چه چیزی باعث شد که اسلام را انتخاب کنید چون به قول شما ژاپنی ها خیلی اخلاق مدارند و اخلاق مداری شان شاید خیلی بیشتر از ایرانیها هم باشد ولی اسلام چه چیزی داشت و تفاوتش با بودیسم چه بود؟
هوشینو: یک روز که قرآن میخواندم به این آیه برخوردم «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» من در این آیه معنی زندگی خودم را پیدا کردم، عبادت خدا. من تا آن موقع به این نتیجه رسیده بودم که عبادت خدا به معنی خالص وجود ندارد و ما محدودیت فیزیکی داریم، باید غذا بخوریم و اگر نخوریم می میریم. باید بخوابیم، اگر نخوابیم دیوانه میشویم. فرض کنید که من همین امروز بخواهم به ژاپن بروم، ولی باید بیشتر از دوازده ساعت سوار هواپیما بشوم و این هم یک نوع محدودیت است. مثلا بعضیها بندهی پول یا آبرو یا شهرت میشوند. این سرشت انسان است که بندهی چیزی بشود. من قرآن را میخواندم و به این نتیجه رسیدم که چون آفرینندهی همه چیز خداست از جمله آزادی، بخاطر همین بنده ی خدا بودن آزادترین نوع انسان بودن است. از بچگی به زبانهای خارجی علاقه داشتم، انگلیسی، فرانسه و چینی هم کمی خواندم، قرآن میگوید: «ومن آیاته خلق السماوات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لآیات للعالمین» من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. خیلی برای من زیبا بود. میگوید تفاوت رنگ و زبان باعث جنگ و جدال نیست، نشانهی خداوند است. مثلا زبان معجزه است. اینکه چگونه بچهها زبان خودشان را یاد میگیرند و چطوری زبان خارجی را یاد میگیرند.
اگر رییس جمهور ایران بودم این آیه را شعاری برای صلح جهانی میکردم
من اگر جای رییس جمهور ایران بودم این آیه را که خواندم به عنوان شعار صلح جهانی مطرح میکردم و تبلیغات وسیعی روی آن انجام میدادم و در چند روز حضور در سازمان ملل هرجا که میرفتم فقط این آیه را صدبار تکرار میکردم وبه این شکل قرآن را به غربیها و مردم جهان میشناساندم. هم تبلیغ برای خودمان میکردم و همین یک آیه را به عنوان شعار صلح جهانی مطرح میکردم.
ابراهیم نژاد: البته این صحبت ایشان مربوط به زمانی است که آقای خاتمی بحث گفتگوی تمدن ها را مطرح کردند.
هوشینو: تفاوت نژادها و تفاوت رنگها و زبانها برای آشنا شدن است. برای اینکه با یکدیگر آشنا شویم. اگر واقعا آن را پیاده کنیم، کلید صلح جهانی است.
ابراهیم نژاد: البته ایشان از زمان11سپتامبر تا زمانی که سورهی «یس» را خواندند کاملا تنها بودند. یعنی در دو سه سالی که تحقیق میکردند یک مسلمان هم در کنارشان نبود. فقط از طریق اینترنت اطلاعات کسب میکردند.
هوشینو: بله من همه چیز را از اینترنت گرفتم، حتی شوهرم را.(خنده) من به تدریج زبان عربی را هم یاد میگرفتم و تاریخ اسلام را هم میخواندم. در ترجمهی کتابها به ایرادهای برمیخوردم. مثلا سورهی مائده آیهی 55 در مورد امام علی (ع) میگوید امام علی در حالت رکوع صدقه میدهد «راکعون»، ولی در ترجمهی ژاپنی قرآن نوشته است کسی که در حال سجده صدقه میدهد. من در اینترنت پرسش میکردم که چرا در قرآن میگوید «راکعون» ولی ترجمه را مینویسند «ساجدون»، میگفتند که این براساس تفسیر است و باید قبول کنید. من نمیتوانستم این مسائل را به این سادگی قبول کنم.
مثال دیگری بزنم، ترجمهی ژاپنی آیهی وضو میگوید پاها را بشویید، شستن را اضافه کردهاند درصورتی که در قرآن وجود ندارد، یا در سورهی «یس» میگوید «فی امام مبین» که «امام» را لوح محفوظ ترجمه کردهاند. اینها تفاوتهایی بود که باعث شد بفهمم یک مسائلی وجود دارد. در اینترنت با مسلمانها بر سر این موضوعات بحث میکردم. بعد به تدریج دعاها را میخواندم. اولین دعایی که خواندم دعای «یستشیر» بود.
ابراهیم نژاد: من از خیلی از تازه مسلمانها شنیدم که دعاهای شما گنج است. حتی دیده ام که برخی مسیحیان دعاهای صحیفه سجادیه را می خوانند.
خواندن ادعیه باعث میشد احساس تنهایی نکنم
هوشینو: من در شهر خودم تنها مسلمان بودم. ولی وقتی دعاها را میخواندم احساس تنهایی نمیکردم. گویی که حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) در کنار من میآمدند و به من درس خصوصی میدادند. ائمه از طریق دعاها به ما درس مذهبی را آموزش میدهند و به نظرم حیف است که برخی از مسلمانان خود را از این گنجینهها محروم میکنند. بعد از خواندن دعاها بود که تصمیم به شیعه شدن گرفتم.
تسنیم: یعنی تا امروز ترجمه درستی از قرآن در ژاپن وجود ندارد؟
هوشینو: به تازگی ترجمه ای چاپ شده که البته کمی ضعیف است. اگر خدا کمک کند قصد دارم خودم این کار را انجام دهم برخی از مطالعات لازم برای این کار را هم انجام داده ام.
نماز که میخواندم مادرم فکر میکرد جن زده شدهام
تسنیم: احکام را چگونه یاد گرفتید؟ و اولین باری که نماز خواندید چطور بود و چه احساسی داشتید؟
هوشینو: قبلا هم گفتم من همه چیز را در اینترنت یاد گرفتم. در اینترنت ویدئو آموزشی نماز را پیدا کردم، آن را چندین بار دیدم و شروع کردم به نماز خواندن. نماز که می خواندم مادرم دور سجاده نمک میریخت، چون ژاپنیها اعتقاد دارند کسی که جن تسخیرش کرده باشد اگر دورش نمک بریزی جن او را رها میکنند.
کار در کارخانه مواد غذایی را برای حفظ حجاب انتخاب کردم
تسنیم: خانم هوشینو با توجه به صحبت هایتان که گفتید جامعه ژاپن به شدت دین گریز است می خواستم بدانم برخورد خانواده و جامعه با شما چگونه بود؟
هوشینو: خیلی سخت بود. من هر روز میجنگیدم. اوایل خانوادهی خودم فکر میکردند شوخی میکنم. بعد فکر کردند که من تحت شستشوی مغزی قرار گرفتهام. زمانی که فهمیدند من واقعا مسلمان شدهام شروع کردند به اذیت من. مثلا وقتی نماز میخواندم اذیتم میکردند. وقتی روزه بودم جلوی من غذا و چای میآوردند و میگفتند تو دیوانه شدهای، اگر نخوری مریض میشوی.
ابراهیم نژاد: در کشور ژاپن واکنش جامعه و مردم نسبت به مسلمانان، بسیار بدتر از اروپا و آمریکاست. آنها بیشتر تحت فشار هستند و بسیاری از مردم آنها را تحقیر میکنند. مثلا اگر ایشان برای خرید به یک مغازه ای میرفت پلیس تعقیبش میکرد و از مغازه دار سوال میکرد که او چه کار داشت؟
به خدا گفتم صبرم دارد تمام میشود
هوشینو: به علت اینکه خانوادهام مخالف عقیده من بودند نمیخواستم به آنها تکیه کنم و تصمیم گرفتم خودم کار کنم، ولی در ژاپن هیچکس مسلمانها و با حجابها را استخدام نمیکند. بعد با خودم فکر کردم چکار کنم؟ این مطلب به ذهنم آمد که در کارخانهی مواد غذایی، لباس از سر تا پاها را میپوشاند و بهتر است بروم آنجا کار کنم. شرایط بسیار سختی بود. یک روز با خدا صحبت میکردم که من خیلی دارم سختی تحمل میکنم و صبرم دارد تمام میشود، تو خودت مرا هدایت کردی؛کمکم کن، کاری بکن. همین طوری بعد از نماز با خدا صحبت میکردم. طبق معمول به اینترنت رفتم، من همیشه در چت روم سوالاتم را میپرسیدم و قصد پیدا کردن شوهر را نداشتم ولی آن روز با شوهرم آشنا شدم.
ابراهیم نژاد: همان شبی که ایشان داشتند دعا میکردند من کتابی را باز کردم دقیقا اولین خط آن یک حدیث از امام صادق (ع) بود که اگر برای جمال و مال ازدواج کنی، خدا اینها را به تو نمیدهد و اگر هم بدهد میگیرد. اما اگر برای کمال ازدواج کنی، خدا آن جمال و مال را هم به تو میدهد.
در طول 8 سال حرف زدن حتی یکبار هم عکس یکدیگر را ندیدیم
تسنیم: این اتفاقات مربوط به چند سال پیش است؟
ابراهیم نژاد: این داستان مربوط به پاییز یازده سال پیش است. آن موقع من شرایط ازدواج هم داشتم و سنم هم بالا رفته بود، خانواده هم فشار می آوردند که ازدواج کنم، اما به هیچ عنوان قبول نمیکردم. حتی چند بار پدرم خودش دست به کار شد ولی من یک بار هم خواستگاری نرفتم. یک روز مادرم خیلی ناراحت شدند و گفتند چرا اینطور رفتار می کنی؟ مگر نمیخواهی ازدواج کنی؟ گفتم ترجیح میدهم آنقدر صبر کنم تا یک مورد مناسب پیداکنم.
مادرم گفتند مورد مناسب از کجا میخواهد بیاید؟ آن زمان در یک سایتی کار میکردم که شبهات تازه مسلمانها را پاسخ میدادند. آن روز که من مسئول پاسخگویی بودم او هم آنلاین شد و سوال های خود را پرسید و ما برای اولین بار با هم آشنا شدیم و سه، چهار روز بعد از آشنایی اولیه، برای او یک جلد قرآن، سجاده نمازی و یک چادر نماز فرستادم. بعد از پنج، شش ماه تعدادی از کتابهای خیلی خوب اسلامی مثل «مسئله حجاب» شهید مطهری و «شیعه در اسلام» علامه طباطبایی را به زبان انگلیسی پیدا کردم و برای او فرستادم. از زمانی که ما باهم آشنا شدیم هشت سال جنگیدیم تا به هم رسیدیم و شرایط بسیار سختی برای ما حاکم بود.
هوشینو: سالها پدر و مادر او فکر میکردند که من وجود ندارم.(خنده)
ابراهیم نژاد: راست هم میگفتند. ما قبل از اینکه همدیگر را در فرودگاه امام خمینی (ره) ببینیم حتی عکس همدیگر را هم ندیده بودیم. زمانی که خانواده به من میگفتند آیا چهره همسرت را دیدهای؟ میگفتم نه! میگفتند تو دروغ میگویی! خلاصه در آن ایام شرایط سختی داشتیم.
حجاب و غیرت دو مسئله مهم در جوامع اسلامی هستند
تسنیم: جامعه ی ایران جامعهی مسلمان شیعه است. این مسئله نکتهای دارد یکی اینکه خیلیها بدون مطالعه، شیعه و مسلمان هستند و به اصطلاح مسلمان شناسنامهای اند و این باعث میشود که ما مفهوم «بد حجاب» در جامعهمان ایجاد شود؛ انسان یا حجاب دارد یا ندارد. به نظر شما این موضوع از کجا شکل میگیرد که فرد بخواهد هم حجاب داشته باشد و هم نداشته باشد؟ شما که با مطالعه اسلام را قبول کردید چطور با حجاب رابطه برقرار کردید؟ به طور کلی نظرتان دربارهی حجاب چیست و حجاب چه چیز دارد که باعث شده شما به آن تمایل داشته باشید؟
هوشینو: اول از همه حجاب دستور خداوند است و باید رعایت کنیم. دوم اینکه حجاب فقط برای دین اسلام نیست، یک ارزش بشری است. در زمانهای قدیم چه زنان مسلمان و چه غیر مسلمان حجاب داشتند. این سرشت انسان است که حجاب داشته باشد. به نظر من حجاب و غیرت دو مسئله بسیار مهم در یک جامعه اسلامیاند.
تسنیم: خانم هوشینو شما در صحبت هایتان اشاره به مطلب تازهای کردید و به جای عبارت «حجاب و عفاف» از «حجاب و غیرت» استفاده کردید. لطفا توضیحی درباره این مفهوم بفرمایید.
هوشینو: اجازه بدهید قبلش این را بگویم؛ حجاب یعنی نگه داشتن جذابیت جسمی. جذابیت جسمی را خداوند برای ادامه حیات بشر آفریده است و یکی از بزرگترین نشانههای خداوند است. اگر حجاب و عفاف نداشته باشیم در واقع حرمت خداوند را میشکنیم و در نتیجه حرمت خودمان هم شکسته میشود.
حجاب هدف نیست، وسیله است
خانمهایی که بد حجاباند فکر میکنند که آزادند و خودشان را زیبا میپندارند، ولی در واقع به سمت ویژگیهای حیوانی پیش میروند. من میگویم «غیرت و عفاف»، یعنی این موضوع فقط بر عهدهی خانمها نیست؛ آقایان هم حجاب دارند. حجاب و عفاف بدون غیرت ابتر است. غیرت و عفاف دو طرف یک سکهاند. اگر غیرت نباشد، عفاف سودی ندارد و اگر عفاف نباشد، غیرت بیفایده است. یعنی آقایان و خانمها باید بر سر این موضوع با هم همکاری کنند، اگر نه این جامعه هیچگاه درست نمیشود. متاسفانه من خانمهایی را دیدهام که حجاب کامل دارند ولی حجابشان هدفشان شده است. در صورتی که حجاب هدف نیست، وسیلهای است که ما را به سمت درست هدایت میکند. حجاب یکی از ابزاری است که زن را به تکامل میرساند و زمانی که خودش هدف شود، زن به بن بست میرسد.
ابراهیم نژاد: میدانید چرا ایشان اینگونه فکر میکنند؟ چون زمانی که به ایران آمدند من اصلا به ایشان نگفتم حجاب داشته باش. حتی سال اولی که به ایران آمدند بدون آرایش بیرون نمیرفتند، در یک حد معمولی حجاب داشتند؛ روسری و مانتو بلند. حتی بعد از اینکه برای اولین بار در حرم امام رضا (ع) چادر سر کردند زیر پایشان گیر کرد، من به ایشان میگفتم خانم مجبور نیستی چادر سر کنی؛ اگر هنوز نمیتوانی چادر را جمع کنی، همین حد از حجاب کافی است. ما یک داروخانه میرفتیم. خانمی که مسئول آنجا بود اولین بار که ایشان را با چادر دید، به من گفت: «آخر چادر را سرش کردی؟» خیلی ها از من میپرسیدند که چرا به زور چادر را سر ایشان کردی، ولی من حتی یک بار هم به ایشان نگفتم که چادر سر کن و ایشان خودش این مسیر صعودی را طی کرد و چادری شد.
در ابتدا چادر سر کردن برایم سخت بود اما الان دیگر نمیتوانم از چادر جدا شوم
تسنیم: خانم هوشینو خاطره اولین باری که چادر سر کردید را تعریف می کنید؟
هوشینو: اولین باری که به مشهد رفتم چادر سر کردم. من همیشه فکر میکردم که چادر چقدر زیبایی معنوی دارد. زیبایی مادی بالاخره کهنه میشود و انسان از آن خسته میشود، ولی زیبایی معنوی هیچگاه کهنه نمیشود، با این حال آن زمان چادر سر کردن برای من سخت بود و عادت نداشتم. به تدریج به خودم عادت دادم. اوایل فقط زمانی که به مسجد یا امامزاده میرفتم، چادر سر می کردم ولی کم کم این مسئله آسان شد و چادر امروز بخشی از بدن من شده که دیگر نمیتوانم از آن جداشوم.
چادر به من فهماند نگاه دیگران مهم نیست، نگاه خداوند مهم است
برخی به من میگفتند که تو خارجی هستی، چرا چادر سر می کنی؟ اصلا نیازی نیست که تو چادر داشته باشی. در پاسخ میگفتم من چادر را دوست دارم و خودم انتخاب کردهام. حجاب کامل به من فهماند که نگاه دیگران مهم نیست؛ نگاه خداوند مهم است. بخاطر همین چادر برای من خیلی عزیز است. خانمهای متدین در تاریخ اسلام چادر داشتند، من هم مثل آنها دوست دارم خود را بپوشانم. بچه ها وقتی یک خواننده یا فوتبالیست را میبینند عاشق آنها میشوند، مثل آنها لباس میپوشند و مثل آنها رفتار میکنند. من هم حضرت فاطمهی زهرا (س) وحضرت زینب (س) و همهی خانمهای متدین اسلام را دوست دارم و برایشان احترام زیادی قائلم و میخواهم شبیه آنها لباس بپوشم. برخی افراد میگویند این بردگی است و خیلی در مورد حجاب، از نگاه مادی صحبت میکنند ولی من افتخار میکنم که این پوشش را دارم.
انقلاب اسلامی، 22 بهمن و 8 سال دفاع مقدس متعلق به تمام انسانهاست
تسنیم: در کشور ما جنگی اتفاق افتاد که خیلیها را درگیر خودش کرد به گونهای که کشورهای زیادی شهید داریم. حس شما نسبت به دفاع مقدس و شهدا چیست؟
هوشینو: به نظر من حضور امام خمینی (ره) و جنگ هشت ساله ایران و عراق نعمت بود و اگر آن حماسه ها اتفاق نیفتاده بود، امروز تشیعی وجود نداشت. این شهدا و جانبازان بودند که با جانفشانی های خود این انقلاب را حفظ کردند. ولی متاسفانه امروز بعضی ها سعی می کنند انقلاب را ملی کنند. این مسئله خیلی خطرناک است. انقلاب اسلامی، 22 بهمن و دفاع مقدس فقط برای ایرانیان نیست، انقلاب متعلق به تمام انسانهاست. به نظر من دو گروه این جهان را مدیریت می کنند؛ یکی صهیونیستها و دیگری شیعیان. اگر تشیع از بین رفته بود، همه دنیا از بین رفته بود. من وقتی به شهدا فکر میکنم واقعا از ته دلم از ایشان تشکر میکنم که چه فداکاریهایی کردند، نه فقط برای کشور خودشان بلکه برای همه انسانها. خوش به حال شهدا! من مطلبی خواندم که موقع جنگ جمل حضرت علی (ع) رو به سمت ایران میکنند و سلام میدهند. اطرافیان میپرسند به که سلام میدهید؟ حضرت میفرمایند من به کسانی سلام میکنم که مانند پارههای آهن از امامشان اطاعت میکنند، ای کاش من نیز یارانی چون آنان داشتم. حضرت علی (ع) آرزو کردند که ای کاش مثل شهدا را داشتند. ببینید مقام شهدا چقدر بلند است؛ امام علی (ع) داشتن آنها را آرزو کردند ولی متاسفانه امروز زحمات آنها را پایمال میکنند. مثلا همین موضوع حجاب. شهدا تاکید زیادی روی این مسئله داشتند: «خواهرم حجاب تو از خون من کوبندهتر است» یا «اگر حجاب نداشته باشید خون من پایمال میشود» ولی خون شهدا را چقدر پایمال میکنند.
با فاصله انداختن بین امام و مردم میخواهند اسلام آمریکایی را ترویج کنند
تسنیم: خانم هوشینو عده ای در صدد فاصله انداختن بین امام و مردم هستند. نظر شما در این مورد چیست؟
هوشینو: علتش مشخص است. میخواهند دین اسلام را عاجز کنند و به قول امام، اسلام آمریکایی را جایگزین اسلام ناب محمدی کنند. به نظر من امام خمینی یک معجزه بود. همه میدانند که ما باید کار درست انجام بدهیم ولی انجام دادن کار درست شجاعت میطلبد. امام بینهایت شجاعت داشتند. شجاعت امام فوق بشری است. به نظرمن عدم شجاعت و راحت طلبی این جامعه را بدبخت کرده است.
ابراهیم نژاد: در دوران معاصر میرزای شیرازی با فتوای تحریم تنباکو اسلام را نجات دادند. یک رهبر با یک حکم توانست اسلام و مسلمانان را نجات دهد. اما ما فرزندان کسانی هستیم که زمان اعدام شیخ فضل الله نوری، ادرارکردن مسئول فرماندهی احمد شاه که یک مسیحی صهیونیست بود را، در صورت مرجع خود نگاه کردند و هورا کشیدند. من با خیلی از غیرایرانیهای غیرمسلمان صحبت کردهام و همهی آنها در یک نکته متفق القول بودند که شما ایرانیها به شدت ناشکر هستید. شما همه چیز دارید؛ مملکت آباد، امنیت، نعمت رهبر و ... ولی عاشق خارج رفتن هستید. به نظرم ما باید روی برخی ویژگیهای خود و جامعه خود کار کنیم.
من چند سال پیش یک مستند در مورد سلمان رشدی ساختم که پخش نشد. به نهادهای مختلف رفتم و گفتم میخواهم بروم و سلمان رشدی را بکشم. حتی از شما حمایت مالی و همراهی کردن نمیخواهم و اگر نیاز باشد وام میگیرم و به انگلستان میروم. شما فقط من را حمایت اطلاعاتی بکنید و بگویید جای او کجاست. بعد هم که برگردم از شما جایزه نمی خواهم؛ چون برای کشتن سلمان رشدی جایزه گذاشتهاند. ولی آنها حتی نمیگفتند در کدام شهر است و فقط میخندیدند. به آنها گفتم میخواهم به حکم مرجع تقلیدم عمل کنم. شما فقط بگویید او کجاست. ولی مسئول آنجا با داد و فریاد نگهبانش را صدا زد و من را بیرون کردند. هر روزی که سلمان رشدی دارد نفس میکشد انگار دارند به من فحش میدهند.
ترجمه کتاب «سلام بر ابراهیم» به ژاپنی
تسنیم: شنیده ایم که شما قصد دارید کتاب «سلام بر ابراهیم» را به ژاپنی ترجمه کنید. علت انتخابتان را بفرمایید. به نظرتان چه مفاهیمی در این کتاب وجود دارد که می تواند مردم ژاپن را جذب خود کند؟
هوشینو: متاسفانه بعد از جنگ جهانی دوم با ورود تفکر آمریکایی به ژاپن، فرهنگ مردم دستخوش تغییر شد ولی با این حال مردم ژاپن خون سامورایی دارند. من فکر میکنم داستان کسی که جانش را برای امام خودش هدیه کرده، باید روی مردم تاثیرگذار باشد.
ابراهیم نژاد: مردم ژاپن، مردم سلحشوریاند و قصهی آدمهای خدا-انسان یعنی الهه برایشان جذاب است. ابراهیم هادی برای انها خدا-انسان میشود. نه فقط بهخاطر قدرت بدنی اش بلکه برای مرام انسانی اش. دست ضعفا را میگرفته و در اوج قدرت بدنی و قدرت رزم بودهاست. من مطمئنم اگرکتاب ابراهیم هادی به ژاپنی ترجمه شود، یک میلیون نفر نیروی خوب سامورایی برای امام زمان جمع میشود. مردم ژاپن با شما دوست نمیشوند چون آدمهای فوق العاده عهدپذیری هستند و بهشدت دوست گریزاند و تا امتحان نشوی با تو دست دوستی نمیدهند ولی وقتی دوست شدند دیگر همه کاری برایت میکنند و حتی اگر در آتش هم بروی دنبالت میآیند.
آمریکاییهای فرهنگ و سنت ژاپنیهای را تغییر دادن و بیاخلاقی را ترویج کردند
تسنیم: امروز مرام سامورایی چقدر در ژاپن تاثیرگذار است؟
هوشینو: هنوز برخی از آثار آن باقی مانده است ولی متاسفانه آمریکا این مرام را از بین برد. قبل از جنگ جهانی دوم همه ی مردها با غیرت و زنها با حجاب بودند به گونه ای که بعد از شش سالگی دختر و پسر نباید کنار هم مینشستند، مثلا در جریان ازدواج پدر و مادرم ایشان همیشه با خاله ام بیرون میرفتند و روز بعد از ازدواج با هم تنها میشوند ولی امروز شصت سال پس از ورود فرهنگ آمریکایی به ژاپن جامعه به جایی رسیده است که بیست درصد از بچهها بدون ازدواج به دنیا میآیند.
باید با خرید جنس ایرانی به اقتصاد کشور شیعی کمک کنیم
تسنیم: خانم هوشینو با اینکه کشور شما بهترین تولید کننده وسایل الکترونیکی است ولی میبینیم که شما گوشی ایرانی دارید. علت این اقدام شما چیست؟
هوشینو: من جنس ایرانی را میخرم چون ما باید به اقتصاد کشور شیعی کمک کنیم. خیلی ها میگویند که کیفیت جنس ایرانی بد است. منتها تولیدکنندگان باید تلاش کنند و کیفیت کارشان را بالا ببرند و مصرف کنندگان، اقتصاد کشور خودشان را پرورش دهند یعنی تولید کنندگان و مصرف کنندگان باید باهم همکاری کنند. اگر همکاری نکنند در واقع «خائن» هستند. ما یک بار رفتیم وسیلهای بخریم گفتند چرا ایرانی میخواهید؟ گفتم چون آقا دستور دادهاند. زمانی زلزلهی بزرگی در شهر نیگاتا اتفاق افتاد. مادرم و خیلیهای دیگر بعد از آن اتفاق برای کمک به اقتصاد محلی فقط از مغازههای محله خرید میکردند. اگر این کار را نمیکردند بالاخره نتیجه اش به خودشان برمیگشت.
گفتوگو از حمیدرضا رضایی و وحید محرابیان
انتهای پیام/