اقتصاد مقاومتی ۲ساله شد/ ایده "توسعه برونزا" جواب نداد
درحالی ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ۲ساله شد که عملکرد دولت در این باره مورد رضایت نیست. آیا بهتر نیست دولتمردان بهجای استمرار ایده شکست خورده توسعه برونزا به اجرای اقتصاد مقاومتی با ایده توسعه درونزا روی بیاورند؟
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم ــ فاطمه محمدی: دقیقاً 2 سال از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی توسط رهبر انقلاب میگذرد؛ اقتصاد مقاومتی تز اقتصاد سیاسی (Political Economy) پیشرفتهای است که مبتنی بر نگاه حداکثری به ظرفیتهای درونی کشور برای پیشرفت تدوین شده و یکی از مهمترین کارکردهای آن سفتکاری اقتصاد کشور و ایمن سازی آن در برابر تکانهای بیرونی است.
مهمترین مسئله فعلی درباره اقتصاد مقاومتی آن است که دولت تقریباً به هیچ یک از ارکان آن عمل نمیکند. روزهایی بوده است که مقامات ارشد اجرایی دولت از ابتدای صبح تا انتهای شب مکرراً در سخنرانیهای خود بر لزوم اجرای اقتصاد مقاومتی تأکید کردهاند، اما آنچه در عمل رخ داده، اگر با اغماض و تسامح، منفی و کاملاً عکس سیاستهای اقتصاد مقاومتی نباشد، در بهترین حالت نمرهای نزدیک به صفر به خود اختصاص خواهد داد.
مقام معظم رهبری چند ماه پیش از این در دیدار بسیار مهم کارگزاران نظام در ماه مبارک رمضان با گلایه شدید از عدم اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور تأکید کردند: "مسئله کنونی کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئله ما این است که حرف درست و طرح درست را آنچنان که شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است".
مسئله یادداشت پیش رو اثبات عدم اجرای اقتصاد مقاومتی توسط دولت محترم یازدهم نیست. این موضوع آنقدر نزدیک به بدیهی است که شاید نیازی به استدلال نداشته باشد و یا اگر احتمالاً معارضی به این حکم (عدم اجرای اقتصاد مقاومتی توسط دولت) بود میتوان در مطلب دیگری به تشریح بیشتر مسئله پرداخت؛ اما سؤال حال این است که چرا دولت اقتصاد مقاومتی را اجرا نکرده است؟
پاسخ این سؤال را احتمالاً باید در عقاید و تفکر دولتمردان یافت چراکه برای اجرای هر ایدهای تحقق دو پیششرط، ضروری است؛ شرط اول آن است که عامل ایده اولاً بدان اعتقاد راسخ داشته باشد و ثانیاً برای اجرای ایده حال و وقت و همت لازم را به خرج دهد. بنابراین اگر هر یک از این دو شرط وجود نداشته باشد عملاً اجرایی شدن ایده مورد نظر منتفی خواهد شد.
با این حساب حتی اگر فرض کنیم اینکه دولت محترم یازدهم پیرترین دولت تاریخ ایران است و یا یکی از مهمترین وزارتخانههای آن در دست وزیر محترمی است که بیش از دهها شرکت خصوصی در اختیار دارد و مسائلی از این دست، اساساً مانع همت و حال و وقت دولتمردان در پیگیری اقتصاد مقاومتی نشود؛ همچنان معضل عدم اعتقاد واقعی به تز اقتصاد مقاومتی در کابینه پابرجاست و مسئله اصلی نیز دقیقاً همینجا ظهور میکند.
درحالی که دولت یازدهم علاقه فراوانی دارد همه برنامههای خود در حوزه اقتصاد را با سربرگ اقتصاد مقاومتی منتشر کند، اما تفاوت محتوای آن با سیاستهای اقتصاد مقاومتی فوراً تناقض را به رخ میکشد و ریشه عدم اجرای این سیاست هم همینجاست.
حقیقت آن است که آقای روحانی سالهاست به مسیر دیگری برای اقتصاد میاندیشد؛ این امر هم از سخنرانیهای چندین ساله (از سالها پیش از ریاست جمهوری تاکنون) ایشان و نیز کتابهایی که نوشته و مقدمههایی که بر کتابهای دیگران افزوده و همچنین در چینش مشاوران ویژه تصمیمساز و وزرای کابینهاش مشخص است.
تز اصلی دولت آقای روحانی برای اقتصاد، توسعه مبتنی بر قرار گرفتن در مدار توسعه غربی است و تنها راه بیبروبرگرد آن نیز از مسیر ایجاد ارتباطات ویژه با کشورهای جهان اول همچون آمریکا میگذرد. و به همین خاطر بود که دولت عملاً طی 2 سال و نیم گذشته گامی جدی برای اقتصاد برنداشت و تمام سیاست گذاریها در این زمینه را منوط کرد به رفع تحریمها و اجرای برجام.
تز توسعه برونزا، از نظر تئوریک و مبنایی آنچنان سست است که امروزه کمتر اقتصاددان برجستهای را میتوان پیدا کرد که از آن دفاع جدی کند. پرداختن به چرایی غیرقابل توجیه بودن تز توسعه برونزا از منظر تئوریک در حوصله این متن نیست، اما محک دمدستیتر و واضحتری برای سنجش «کارآمدی» این ایده میتوان معرفی کرد و آن را از منظر «نتیجه» آزمود.
مهمترین شعار انتخاباتی جناب آقای حجت الاسلام روحانی در سال 92 آن بود که بناست در دولت ایشان "سیاست خارجی به اقتصاد یارانه بدهد". ایشان در سال 86 و در همایش "چشمانداز سیاست خارجی توسعهگرا" جمله فوق را بهشکل روشنتری شرح دادهاند. آقای روحانی در این همایش «رفعتهدید» و «کسب منفعت» را دو ویژگی سیاست خارجی خوب که همان سیاست خارجی توسعهگراست عنوان میکند و تلویحاً دغدغههای ایدئولوژیک را "مانع" اتخاذ یک چنین سیاست خارجی توصیف کرده و میگوید: "باید ببینیم آیا سیاست خارجی خوب به این معناست که حرفهایی بزنیم که تکبیر آفرین باشد؟ آیا سیاست خارجی یعنی درشتگویی؟ حقیقت این است که این موارد سیاست خارجی را درست نمیکند چرا که سیاست خارجی یعنی راه و روش سلوک با دنیا که در نتیجه آن یا تهدیدی کاسته و یا منفعتی عاید کشور شود".
عملکرد دولت و کارنامه آن در نتیجه پیگیری ایده فوق طی 2 سال و نیم گذشته، بهشکل کاملاً محسوسی پیش روی ماست. در حوزه «رفع تهدید»، ماحصل این پیگیریها آن است که اگر سابقاً دولتی مانند آمریکا جمهوری اسلامی را به حمله نظامی تهدید میکرد و از قضا بهدلیل قدرت بازدارندگی ایران، فوراً از آن عقب مینشست، امروز کشور 800هزار نفری جیبوتی هم ایران را تهدید میکند؛ عربستان که پیش از این علناً علیه ایران موضع نمیگرفت، گاه و بیگاه فحاشی میکند و دولت آمریکا نیز علیرغم توافق برجام، همچنان بهطور کامل منکر جابهجایی گزینه نظامی از روی میز است و در حوزه اقتصادی نیز کاملاً شفاف تأکید میکند که مانع رشد اقتصادی قابل توجه ایران در دوران پسابرجام خواهد شد.
محک ایده دولت از منظر «کسب منفعت» نیز نتایج جالبتری بهدنبال دارد. امروز در اینکه برجام ناتوان از تأثیر مؤثر مثبت بر اقتصاد ایران است تقریباً رئیس محترم جمهور هم تردیدی ندارد. ایشان که پیش از برجام آب خوردن مردم را نیز منوط به توافق هستهای کرده بود، اخیراً در دوران پسابرجام منتقدان را بهدلیل درخواستهایشان برای ترجمه برجام به رفاه اقتصادی بهشدت شماتت کرده و نهایتاً کل مسئله را نیز بهسمت خدا هدایت میکند. ایشان فرمودهاند که "مگر ما (دولت) برجام را آوردیم که از ما تبدیل آن به رفاه را میخواهید؟ برجام را خدا آورده است!".
همچنین علیرغم تلاشهای همهجانبه دولت برای اعطای یارانه به اقتصاد از طریق پیگیری سیاست خارجی منفعلی که هیچگونه شائبه تنشزایی برای هیچکس در دنیا ایجاد نکند، دولت عربستان با هماهنگی آمریکا قیمت نفت را تا حد غیرقابل تصوری کاهش داد و آن را از حدود 110 دلار ابتدای آغاز به کار دولت آقای روحانی به رقم فعلی بشکهای بین 30 تا حداکثر 40 دلار رساند.
محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در گفتگوی ویژه خبری 28 دی 1393 تأکید کرد که "هر یک دلاری که از قیمت نفت کاسته میشود، 1000 میلیارد تومان از درآمدهای کشور کاهش مییابد." با این حساب رویکرد دولت در توسعه برونزا نهتنها یارانهای به اقتصاد نداد، بلکه سالانه بین 70 تا 80 هزار میلیارد تومان از جیب ملت ایران برداشته است.
بنابراین ایده دولت در عمل آزموده شد و نه تهدیدی رفع و نه منفعتی کسب شد با این حساب آیا بهتر نیست دولتمردان بهجای استمرار ایده شکست خورده توسعه برونزا به اجرای اقتصاد مقاومتی با ایده توسعه درونزا روی بیاورند؟
هرچند اگر بنا شد دولت با همین رویه 2 سال و نیم قبل خود در مسیر اقتصاد مقاومتی گام بردارد، امیدی به اجرایی شدن این سیاست مهم نظام وجود نخواهد داشت؛ حتی اگر دهها همایش و کارگروه ویژه هم برای اقتصاد مقاومتی در دولت برگزار شود.
انتهای پیام/*