شاهد تلاش جریان نفاق جدید برای ورود به حلقههای مدیریتی هستیم/ منافقین جدید کُت پوزیسیونی و شلوار اپوزیسیونی به تن دارند
یک کارشناس سیاسی گفت: برخی با کشیدن نقاب نفاق بر چهره هم با انقلاب هستند و هم بر انقلاب!! یعنی هم کُت پوزیسیونی به تن دارند و هم شلوار اپوزیسیونی!!
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی ماهنامه «هیأت» گفتوگویی انجام داده با دکتر حمیدرضا مقدمفر پیرامون پروژه نفوذ دشمن و چگونگی آن، متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
بهطور کلی سابقه پروژه نفوذ در کشور و طرق مختلف آن را توضیح فرمایید.
پروژه نفوذ را میتوان الگویی طراحی شده و مهندسی شده توسط ابرقدرتها برای تحمیل اراده بر کشور هدف (مثلاً جمهوری اسلامی ایران) از طریق ابزارهای نرم بهصورت تدریجی و خاموش و در فضایی غیرنظامی و غیرامنیتی با هدف تغییر نگرشها، تغییر در منطق محاسباتی و ادراکی و نهایتاً تغییر در رفتار و تصمیمات آن تعریف کرد. پروژه نفوذ، راهبرد آمریکا در قبال ایران در دوره پسابرجام است، یعنی دورهای که آمریکا پس از 37 سال دشمنیِ تمامعیار و تجربه کردن انواع روشها برای سرنگونی و تغییر نظام جمهوری اسلامی از بیرون، به این نتیجه رسیده است که تنها راه مهار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی در گام نخست و سپس نابودی آن در گام دوم، همانا نفوذ نرم سیاسی و فرهنگی به حلقههای مدیریتی و تصمیم سازی و نیز نفوذ میان افکار عمومی جامعه ایرانی برای استحاله و اضمحلال پایههای انقلاب اسلامی از درون است.
اما در مورد سابقه تاریخی باید بگویم نفوذ در حلقههای مدیریتی و تصمیم سازی جمهوری اسلامی طی دهه اول انقلاب، ماهیتی فیزیکی داشت، بدین صورت که تلاش میشد با استفاده از عناصر نفوذی در مراکز حساس کشور، نسبت به ترور و حذف فیزیکی مسئولان ارشد، نخبگان، متفکرین و تئوریسینهای انقلاب اسلامی اقدام شود. اما در برهه کنونی و با تغییر راهبرد دشمن از سخت به نرم، تلاش میشود تا دستگاه محاسباتی و منطق ادراکی نخبگان و سیاسیون جمهوری اسلامی مورد نفوذ قرار گیرد تا ترجیحات، باورها و آرمانهای آنان نسبت به سالهای نخست پیروزی انقلاب متفاوت گردد. بهعبارت دیگر در نسخه جدیدِ پروژه نفوذ، دشمن میکوشد اهداف خود را با استفاده از مهرههای داخل کشور که رویکردی غربگرایانه دارند و بهدلایل مختلف در مختصات فکری دشمن میاندیشند پیش ببرد.
پروژه نفوذ در فتنه 88 چگونه ایفای نقش کرد؟
نفوذ در فتنه 88 از جنس انقلابهای رنگی بود. تجربه نشان داده بود که روشهای سخت افزاری در مورد ایران کارایی ندارد. از یک سو هرگونه تهاجم نظامی به ایران بهصورت تمامعیار یا محدود با ریسک بسیار بالا و پیامدهای کاملاً غیرقابل پیشبینی همراه است. از سوی دیگر تحولات نوین فناوری در عرصه رسانه و فضای سایبر، ظرفیت فوق العادهای برای بسیج تودهای در فضای مجازی از طریق سایتها و شبکههای اجتماعی ایجاد کرده است. همچنین براندازی جمهوری اسلامی باید از درون جامعه مدنی و بهصورت غیرمستقیم صورت میگرفت تا حساسیت برانگیز نباشد. نمونههای موفق انقلابهای رنگی و براندازیهای نرم در کشورهای اطراف روسیه مانند گرجستان و اوکراین بر مبنای آموزههای جوزف نای و جین شارپ هم این تصور را در ذهن تحلیلگران تقویت میکرد که میتوان در برهه کنونی نسخه مشابهی را برای ایران تجویز نمود. لذا وقتی که انتخابات پرشور 22 خرداد برگزار شد و کابوس شکست جریان معاند به حقیقت پیوست، پروژه انقلاب رنگی و براندازی نرم با شدت تمام و آمادگی و طرحریزی قبلی آغاز گردید. همگان شاهد بودند که یک جنگ احزاب علیه نظام اسلامی با دستمایه قرار دادن دروغ تقلب به راه افتاد و نظام با حجم بیسابقهای از بمباران نرم مواجه گردید.
هدف اصلی جریان نفوذ در سال 88 اجرای سیاست فشار از پایین و چانهزنی از بالا بود. وقتی که در 25 خرداد جمعیت قابل توجهی از مردم که ناخواسته گرفتار بازی خباثتآلود رسانههای خبریِ معاند نظام شده و شبهه وقوع تقلب در انتخابات را باور کرده بودند به خیابانها آمدند، رهبران اپوزیسیون دچار این توهم شدند که هواخواهان بیشماری دارند و با پشتگرمی به این پایگاه اجتماعی میتوانند رهبر انقلاب را به عقبنشینی و تن دادن به خواستههای غیرقانونی آنان از جمله ابطال انتخابات وادار سازند. پس از 25 خرداد تحلیل سران فتنه این بود که باید جمعیتِ معترض را در خیابانها نگاه داشته و از آن بهعنوان اهرم فشاری برای امتیازگیری از ولایت فقیه استفاده کرد. اما رهبر استوار و نستوه انقلاب در نمازجمعه تاریخی 29 خرداد قاطعانه در مقابل این زیادهخواهیها ایستادند و اعلام کردند که به هیچ وجه زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهند رفت. در سایه همین ایستادگیها و روشنگریهای صبورانه رهبری بود که رفته رفته غبارهای فتنه فرو نشست و هر روز که گذشت شاهد دورشدن مردم از اطراف پرچم مکر و خدعه فتنهگران بودیم.
چرا مسئله نفوذ در حال حاضر اینقدر حائز اهمیت است و درحال حاضر نفوذ بیشتر از چه راهها و وسیلههایی قصد ورود به کشور را دارند؟
میتوان گفت دشمن در برهه کنونی پروژه نفوذ را از چهار طریق دنبال میکند و در چهار حوزه قصد نفوذ به جبهه انقلاب را دارد: حوزه فکری و گفتمانی (برای تضعیف گفتمان انقلاب اسلامی و جایگزین کردن گفتمان رقیب) با عاملیت روشنفکران، خواص و متفکران غربگرا، حوزه سیاسی (برای تغییر رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دور شدن از انقلابیگری و رفتارهای ایدئولوژیک) با عاملیت مسئولین فعلی و سابق، حوزه اجتماعی ــ فرهنگی (برای تغییر در ترجیحات و سبک زندگی مردم) با عاملیت ماهوارهها، فضای مجازی و محصولات هنری، و حوزه اقتصادی (برای مدیریت اقتصاد کشور مبتنی بر ایده توسعه وابسته بهجای اقتصاد مقاومتی) با عاملیت مسئولین و فعالان اقتصادی.
برخوردهایی که تا کنون با این مسئله صورت گرفته چگونه بوده است و چه راههای عمیق و مؤثری برای مقابله با نفوذ دشمن وجود دارد؟
برای مقابله با نفوذ باید چند گام مشخص و برنامه ریزی شده برداشت: گام اول، باورکردن حقیقت پروژه نفوذ و باورپذیر کردن آن برای نخبگان و عوام جامعه؛ گام دوم، شناختن و شناساندن اهداف، عوامل و شیوههای نفوذ؛ گام سوم، کشف منافذ نفوذ و تلاش برای مسدودکردن این منافذ؛ گام چهارم، اتخاذ موضع فعالانه و مقابله با نفوذ در عرصههای مختلف.
برای مقابله با نفوذ باید الگوی منسجم و جامعی در همان چهار عرصه فوق (یعنی فکری ــ گفتمانی، سیاسی، اجتماعی ــ فرهنگی و اقتصادی) طراحی شود که هم عاملین و کنشگران دولتی و غیردولتی در هر عرصه که باید با نفوذ دشمن مقابله کنند و هم شیوههای سلبی و ایجابی این مقابله را مشخص سازد و نحوه ارتباط و تعامل این چهار حوزه با یکدیگر را نیز تعیین نماید.
برای مثال در عرصه فکری و گفتمانی باید اقدامات سلبی برای شناسایی روشنفکران و متفکران غربگرا که در پازل نفوذ فعالیت میکنند و برخورد قانونی و قضایی و حتی امنیتی با آنان و نیز اقدامات ایجابی مانند ترویج و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی و شبههزدایی از ذهن جوانان در محافل علمی و دانشگاهی طراحی و اجرا گردد؛ و یا در عرصه اجتماعی ــ فرهنگی، ما از یک سو به اقدامات سلبی مانند فیلترینگ و نظارت بر فضای مجازی و مسدود کردن سایتهای مُروّج سبک زندگی غربی و یا برخورد با تولید کالاهای فرهنگی ــ هنری مخرب و از سوی دیگر به تولید و توزیع انبوه محصولات فرهنگی ــ هنری مرغوب و در طراز انقلاب اسلامی نیازمند هستیم.
در حال حاضر که سی و هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی جشن گرفته میشود چه تهدیداتی بر سر راه انقلاب قرار دارد؟
میتوان گفت در حال حاضر تهدید اصلی که بر سر راه انقلاب قرار دارد، تلاش دشمن از طریق اجرای پروژه نفوذ برای استحاله و دگردیسی هویتی انقلاب اسلامی و از بین بردن عمق نفوذ معنوی انقلاب و قدرت الهام بخشی آن در جهان خارج و جلوگیری از تبدیل شدن نظام جمهوری اسلامی به یک الگوی بدیع و موفق از حکومتداری دینی در چشم ملتها است. بهمنظور کاستن از عمق نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در خارج تلاش میشود دولت و ملت را درگیر مسائل و حواشی داخلی کنند تا فرصتی برای پرداختن به بیرون از مرزها نباشد، برای مثال نخبگان غربگرا میکوشند با محور قرار دادن موضوع «معیشت»، مردم را نسبت به آرمان حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان بیاعتنا سازند. همچنین یکی دیگر از تهدیدات خطرناکِ پروژه نفوذ، بزک کردن چهره استکبار جهانی آمریکا در نظر مردم ایران و واداشتن مردم به غفلت از دشمنیِ دشمن است. در همین راستا است که برخی مسئولان، بهجای شیطان بزرگ، پدیدههایی مانند بیکاری و بیاخلاقی را بهعنوان دشمن معرفی میکنند، در حالی که این پدیدهها معضل و چالش هستند نه دشمن و چارهجویی برای رفع آنها وظیفه مسئولان اجرایی کشور است.
پروژه نفوذ سیاسی دشمن را در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری چگونه میبینید؟
ما امروز در آستانه برهه حساس انتخابات شاهد شکلگیری جریان نفاق جدید و تلاش این جریان خطرناک برای ورود به حلقههای مدیریتی کشور مانند مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در راستای پروژه نفوذ هستیم. نفوذ فیزیکی دهه اول انقلاب عمدتاً توسط اعضای گروهک منافقین و از طریق رخنه آنها در نهادهای حساس جمهوری اسلامی و سپس انجام عملیات تروریستی صورت میگرفت اما منافقین جدید که نقش اجرایی در پروژه نفوذ دارند، همان انقلابیون فرسودةه پشیمان و استحاله شدهای هستند که انگیزههای انقلابی آنان فروکش کرده است و دیگر میلی به مبارزه با استکبار ندارند اما یا مصلحت خویش را در عدم اعلام چرخش مواضع خود و عدول از آرمانهای امام و انقلاب میبینند و یا از ترس تبعات بعدی، جرئت آشکارسازی منویات درونی خویش را ندارند، لذا با کشیدن نقاب نفاق بر چهره، هم با انقلاب هستند و هم بر انقلاب!! یعنی هم کُت پوزیسیونی به تن دارند و هم شلوار اپوزیسیونی!!
در راستای پروژه نفوذ، مهرههای این جریان نفاق جدید که دچار استحاله و چرخش مواضع بهسمت غرب شده و از گذشتة انقلابی خود پشیمان هستند، درصددند تا این استحاله و دگردیسی خود را به عموم جامعه تعمیم دهند و چنین ادعا کنند که مردم از همراهی با آرمانهای انقلاب به ستوه آمدهاند و به سبک زندگیِ معیشتمحورِ غربی و دوری از شعارهای پرهزینه و دردسرساز انقلاب اسلامی تمایل دارند. در صورت پیروزی در انتخابات و تصاحب کرسیهای تصمیم گیری نظام، این جریان فرصت مییابد تا اهداف خود را با سرعت و قدرت بیشتری پیگیری نماید.
بهنظر شما راهبرد هیئتها و هیئتیها در رابطه با این مسائل چگونه باید باشد؟
هیئت جایی برای تعمیق دینداری و تذکر ما نسبت به معارف الهی است. دینداری در دنیای امروز با دینداری در دویست سال پیش تفاوت دارد. امروز حقیقتی دینی بهنام انقلاب اسلامی در دنیا وجود دارد که ما معتقدیم بهدنبال حاکمیت دین الهی در همه ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی ماست. مطلوب اینست که بهمصداق «انّ صلاتی و نسکی و محیای و مماتی للّه رب العالمین» همه زندگی ما برای این انقلاب و آرمان آن که حاکمیت دین خداست باشد. دین انقلابی باید محور تذکر و کار در هیئت باشد. در این راستا توجه به آسیب دینداری سکولار و هیئت سکولار که رهبر معظم انقلاب نیز آن را نفی کردند مهمترین نقطه راهبردیای است که هیئات باید مقابله با آن را سرلوحه کار خود قرار دهند.
اینکه کسی در هیئتی سینه بزند و لذت فردی ببرد که به حال خوبی رسیده است اگر بدون توجه به ابعاد اجتماعی اسلام انقلابی باشد ممکن است حتی رشد معنوی هم برای آن فرد داشته باشد اما این رشد معنوی ناقص خواهد بود. اینکه شهدای ما ره صدساله را یکشبه طی میکردند ناشی از همین موضوع است. انسان وقتی وارد زندگی انقلابی در همه ابعاد شد همهجانبه و در مقیاسی وسیعتر سیر میکند.
از این منظر یک نکته کاربردیای هم که برای هیئات میتوان مطرح کرد توجه به شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مدافعان حرم و زندهنگهداشتن یاد آنها در برنامههای هیئات است که یاد حقیقی آنها و انس با ایشان میتواند ما را به ابعاد دنیای زندگی انقلابی نزدیک کند.
انتهای پیام/*