منافع ملی یا منافع آن دیگران؟
اکنون جای طرح این سؤال است: آیا افراد هجمهبرنده به منتقدان بدعهدی آمریکا و معتقدان به لزوم گرفتن تضمینهای قویتر از این کشور قصد دفاع از دولت یازدهم را دارند یا دولت واشنگتن؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم متن یادداشت عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با عنوان "منافع ملی یا منافع آن دیگران؟" بهشرح ذیل میباشد:
به نقد کشیدن سخنان و مواضع مسئولان و دستاندرکاران امور کشور از سوی هر شهروندی صورت گیرد امری پسندیده است مشروط به آنکه در چارچوب صیانت از مصالح ملت و تقویت قدرت ملی صورت گیرد.
قطعاً این مهم زمانی به بهترین وجه ممکن تأمین خواهد شد که علاوه بر قید مورد اشاره، منتقد شناخت لازم از موضوع نیز داشته باشد. بر این اساس اگر ناقد سعی کند حتی المقدور در دایره مزیت شناختی خود به نقد دیگران بپردازد میتواند مثمر ثمرتر باشد.
پرگویی و سرک کشیدن به همه حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... از جمله آفات جدی اهداف نقدی سازنده است؛ بهویژه زمانی که از موضع دانشگاه سخن میگوییم نباید با شتابزدگی در بیان، جایگاه رفیع علمی ــ پژوهشی آن را به ژورنالیسمی سطحی تنزل بخشیم.
جناب آقای صادق زیباکلام هفته گذشته در گفتوگو با پایگاه اطلاع رسانی «انتخاب خبر»، ناکارآمد خوانده شدن «برجام» توسط جناب آقای عزیز جعفری را از یک سو نقض قاعده عدمدخالت نیروهای مسلح در امور سیاسی خوانده است و از دیگر سو خبر از رضایت کامل مردم از برجام میدهد.
البته ناقد محترم بر همین اساس فراتر رفته و مدعی میشود: «یک جریان سیاسی خاص که طرفداران دولت سابق هستند از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم مخالف مذاکرات و توافق هستهای بودند و مشخص است که دلیل و انگیزه آنها همسویی با منافع ملی نیست بلکه منافع سیاسی و جناحی را اولویت قرار داده و متأسفانه سردار جعفری هم با این طیف سیاسی همسویی میکند.» (انتخاب خبر 95.01.21)
در این رابطه باید گفت اولاً؛ مقولهای که نیروهای مسلح از آن منع گشتهاند ورود به دسته بندیهای حزبی و گروهی است و نه اظهار نظر در مورد یک موضوع سیاسی یا اقتصادی؛ بنابراین عنوان داشتن این جمله که «موضعگیری سردار جعفری کاملاً مصداق جهتگیری سیاسی است.» بیمعنا و سست تلقی خواهد شد؛ زیرا بنا نیست شخصیتهایی چون ایشان جهتگیری سیاسی نداشته باشند.
روشن است که جهتگیری حزبی و جهتگیری سیاسی دو مقوله متفاوت به حساب میآید. ثانیاً؛ انتقاداتی که بسیاری از صاحبنظران دانشگاهی و سیاسی از برجام کردهاند نه از کلیات آن بلکه مربوط به تضمین پایبندی آمریکا به تعهداتش بوده است. آیا هرروز که میگذرد صحت این انتقادات روشنتر نمیشود؟
ثالثاً؛ در حالی که امروز مقامات دولت یازدهم بهصراحت از عدم پایبندی آمریکا به تعهداتش در چارچوب برجام سخن میگویند چگونه آقای زیباکلام حکم میراند: «بیانات فرمانده سپاه در جهت منافع ملی نیست بلکه مخالفت صریح و موضعگیری سیاسی علیه دولت منتخب مردم است.» (همان)
حتی اگر انتقاد آقای عزیز جعفری متوجه عملکرد دولت بود بر اساس چهمنطقی باید آن را خلاف مصالح ملی خواند؟ آیا هر انتقادی به دولت باید با چنین چماقی سرکوب شود یا باید با استدلال دلیل وارد نبودن انتقاد مشخص گردد؟ همه میدانند که دغدغه اکثریت صاحبنظران، گنجانده نشدن تضمینهای لازم در برجام برای جلوگیری از نقض عهد آمریکا است.
انتقاد شدیداللحن رئیس بانک مرکزی بعد از ملاقات با وزیر خزانه داری آمریکا مبنی بر اینکه آمریکا بهخلاف تعهداتش تحریمهای مالی را برنمیدارد بهترین گواه است که دغدغه شخصیتهایی چون آقای عزیز جعفری دقیق و بجا بوده است. آقای سیف در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ گفت: «تقریباً هیچچیز از برجام عاید ایران نشده است.» (تابناک، 95.01.27)
جالب اینکه بعد از اعتراض آقای سیف به عدم پایبندی آمریکا به تعهداتش سخنگوی کاخ سفید پاسخ داد: «اعطای دسترسی به نظام مالی دنیا برای ایران جزو تعهدات کشورش تحت برجام نیست.» (سایت انتخاب، 95.01.27)
اکنون جای طرح این سؤال است که آیا افراد هجمهبرنده به منتقدان بدعهدی آمریکا و معتقدان به لزوم گرفتن تضمینهای قویتر از این کشور قصد دفاع از دولت یازدهم را دارند یا دولت واشنگتن؟
چرا باید بعضی با اتهامزنیهای دست و دلبازانه به این و آن نگذارند مشخص شود که این آمریکاست که برجام را ناکارآمد کرده است؟
انتهای پیام/*