باید و نباید زبان خارجی

باید و نباید زبان خارجی

آموزشگاه‌های زبان انگلیسی به این نتیجه رسیدند که بهتر است از کتب آموزشی آکسفورد و کمبریج و موسسات مشابه برای آموزش استفاده کنند. کتاب‌هایی که محتوای آنها به طور طبیعی با اولویت فرهنگی آن کشور تهیه شده است.

عباس عبدی تحلیل‌گر اصلاح‌طلب طی یادداشتی که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، نوشته است:

هنگامی که در سال 1353 وارد دانشگاه شدم، اولین مواجهه و اعتصاب دانشجویی علیه دپارتمان زبان انگلیسی بود. رییس این دپارتمان که تا حدی مستقل و حتی قدرتمند بود خانم آمریکایی به نسبت مسنی بود. شاید دانشجویان در برخی ایراداتی که داشتند ذیحق بودند، ولی ریشه اصلی اعتصاب یا اعتراض علیه این دپارتمان سیاسی بود. در جامعه‌ای که فضای باز برای دانشگاهیان وجود نداشت، و اصولاً عرصه‌ای برای کنش سیاسی تعریف نمی‌شد، به طور طبیعی مخالفان نیز هر چیزی را سیاسی می‌کنند، حتی اگر آموزش زبان خارجی باشد. یادم است که در میان برخی از دانشجویان نوعی ضدیت با زبان انگلیسی نیز وجود داشت، بویژه که آن را زبان امپریالیسم‌ها می‌دانستند. البته آن زمان نوعی ضدیت با درس خواندن هم در حال شکل‌گیری بود، چرا که معتقد بودن هرچه مهندس بهتری شوید، باید به خدمت رژیم شاه درآیید و پایه‌های آن را تقویت کنید. لذا، اصل را بر تبلیغ و مبارزه با رژیم شاه قرار می‌دادند.

البته در دانشگاه پلی‌تکنیک زمینه برای یک بدبینی دیگر هم بود. زیرا از بدو تأسیس این دانشگاه در کنار زبان انگلیسی، دو زبان آلمانی و فرانسوی نیز به تناسب رایج بود، بطوری که در سال‌های اولیه، تعداد کسانی که این دو زبان را می‌خواندند از تعداد دانشجویانی که زبان انگلیسی می‌خواند، اگر بیشتر نبود احتمالاً کمتر هم نبود. این موضوع به دلیل ارتباط میان دانشکده‌های گوناگون با یکی از دانشگاه‌های فرانسه و آلمان بود که دانشجویان را ترغیب می‌کرد تا به یادگیری این دو زبان اولویت دهند. ولی هنگامی که بنده در سال 1353 وارد دانشگاه شدیم، عملاً آموزش زبان‌های دیگر به محاق رفته بود و زبان انگلیسی همه‌گیر بود. شاید این مسأله ناشی از برنامه‌ریزی از بالا نبود (نمی‌دانم)، ولی در هر حال دانشجویان آن را نیز در قالب ذهنی خود تحلیل می‌کردند.

این را گفتم تا سابقه ماجرا را به خاطر آورده باشم. ضمن اینکه فراموش نکنیم اولین زبانی که نزد اهل دانش ایران خیلی رواج داشت، فرانسوی بود و نه انگلیسی. ولی به دلایل گوناگون از جمله تفوق ایالات متحده پس از جنگ دوم جهانی، روز به روز سیطره زبان انگلیسی به عنوان زبان مشترک جهانی بیشتر و بیشتر شد، به طوری که حتی در مسابقات بین‌المللی نیز این زبان رسمیت دارد و مقاومت‌های گسترده فرانسوی‌ها برای مقابله با آن نیز به جایی نرسید. به همین دلیل است که در ایران نیز گرایشی وسیع به یادگیری این زبان مشاهده می‌شود و یکی از مراکز آموزشی پردرآمد، آنهایی هستند که زبان انگلیسی آموزش می‌دهند. بنابراین از حیث ابزاری و کاربرد جهانی زبان انگلیسی از سوی هیچ زبان دیگری تهدید نمی‌شود، کوشش‌هایی هم که برای زبان بین‌المللی جایگزین از جمله زبان اسپرانتو انجام شد در عمل ره به جایی نبرد. ولی مشکلی که در مورد این زبان پیش آمده جای دیگری است که به چند مورد اشاره می‌شود.

1ـ اولین نکته درباره آموزش زبان انگلیسی بود. در واقع یاد گرفتن زبان یک مسأله است، انتقال ارزش‌ها و مفاهیم و فرهنگ مسأله دیگری است. از آنجا که نظام آموزشی ایران در آموزش زبان بسیار ضعیف و عقب‌مانده بود، به طوری که دانش‌آموزان و دانشجویان از همین شیوه بدشان می‌آمد و عطای یادگیری زبان انگلیسی را به لقایش می‌بخشیدند، در نتیجه آموزشگاه‌های زبان انگلیسی به این نتیجه رسیدند که بهتر است از کتب آموزشی آکسفورد و کمبریج و موسسات مشابه برای آموزش استفاده کنند. کتاب‌هایی که محتوای آنها به طور طبیعی با اولویت فرهنگی آن کشور تهیه شده است. ایران هنوز نتوانسته کتاب‌های آموزشی مطابق با استانداردهای فرهنگی خود را تهیه کند، حتی در زمینه زبان عربی نیز فاقد این توانایی هستیم. یکی از دلائل بی‌میلی شدید دانش‌آموزان به زبان عربی همین نداشتن شیوه مناسب و جذاب برای آموزش آن است.

2ـ مشکل دیگری که باید به آن توجه کرد تعبیر نادرست از وجه ابزاری زبان انگلیسی بود، زیرا این امر به معنای جایگزینی این زبان با سایر زبان‌ها نمی‌شد. همان طور که بسیاری از اروپایی‌ها، حتی آنان که زبان انگلیسی را می‌دانند، سعی می‌کنند به یک یا دو یا حتی بیشتر از زبان‌های دیگر آشنا شوند. زیرا آشنایی با یک زبان، آشنایی با فضای فرهنگی آن نیز هست و چون فرهنگ انگلیسی فقط بخشی از فرهنگ جهانی است، منحصر کردن یادگیری زبان به انگلیسی، منحصر کردن آشنایی یک جامعه به فرهنگ انگلیسی و فراموشی فرهنگ‌های ملل گوناگون است.

3ـ مسأله دیگر اعتبار دادن به استدلال از طریق کاربرد زبان انگلیسی است. اخیراً سخنرانی یک آقای روحانی را دیدم که برای جا انداختن مطلب مورد نظرش از اصطلاح انگلیسی استفاده می‌کرد، و به نوعی می‌کوشید که در خواننده القا کند که گویی با کاربرد کلمه انگلیسی، دیگر مو لای درز مطلبیش نمی‌رود. استفاده از چند لغت و اصطلاح انگلیسی به عنوان ضمانت درستی و اعتبار استدلال زینت بخش سخن و یا نوشته می‌شود.

4ـ و بالاخره، یک نکته مهم دیگر اینکه زبان خارجی جایگزین زبان ملی و برای ما زبان فارسی نمی‌شود. اتفاقاً برعکس کسی می‌تواند به دانستن زبان خارجی (هرچه بیشتر بهتر) افتخار کند که زبان ملی خودش را به خوبی بداند و با ادبیات آن آشنایی لازم را داشته باشد. آنچه که موجب تأسف است اینکه برخی‌ها آموزش زبان خارجی و در واقع انگلیسی را نه به عنوان یک فضیلت علمی و زبانی، بلکه به عنوان یک موضوع جایگزین زبان ملی در ذهن خود دارند و این بسیار خطرناک است.

آن افراطی که در گذشته علیه زبان انگلیسی بود، به این تفریط وضع موجود رسیده است، ولی مشکل این است که برای عبور از این وضع باید چاره‌ای اندیشید. سخنان مقام رهبری درباره زبان انگلیسی، به دو مورد اول اشاره داشت، و نه به نفی یادگیری این زبان. ولی از آنجا که ما استعداد تخریب اظهارات دیگران را داریم، بلافاصله پس از بیان این مطالب برخی از آقایان به زبان انگلیسی حمله کردند. یکی از آنها گفت: "زبان انگلیسی نه تنها زبان علم نیست، بلکه زبان جهل است از شیطنت های ناپاکانه انگلیس این بود که زبان انگلیسی را زبان علم معرفی کردند. اتفاقا انگلیسی زبان جهل است. برای نمونه عرض می کنم؛ ترجمه انگلیسی کتاب های فلاسفه غرب که عمدتا آلمانی هستند، به مراتب بی اعتبار تر از ترجمه فارسی آن ها است و فیلسوف غربی هم حاضر نیست این ترجمه انگلیسی را به عنوان مرجع بشناسد. در حقوق، تمام منابع انگلیسی از اعتبار ساقط است. منابع علمی در «حقوق غرب» باید به زبان فرانسوی باشد.  زبان انگلیسی، زبان علم نیست؛ زبان جهل و کلک است. زبان سیاست بازی و به هم زدن علم است. کتب علمی را به زبان انگلیسی ترجمه کرده اند. هیچ مجمع علمی ترجمه های انگلیسی را به عنوان مرجع علمی قبول ندارد. چه کسی گفته زبان انگلیسی زبان علم است؟ "

و دیگری هم در مقام تکمیل این اظهارات برآمد و چنین گفت:
"امروز این زبان تحمیلی بی‌مایه نتوانسته گرهی از انبوه مشکلات کشورهای متعدد افریقایی و آسیایی که در فقر و فلاکت دست وپا میزنند باز کند...‌"
این اظهارات نه تنها همسو با سخنان رهبری نبود، بلکه به نوعی تخریب آن و منحرف کردن آن از محتوای موردنظرش بود، و موجب می‌گردد که نکات اصلی موردنظر آن سخنرانی به حاشیه رانده شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon