«کشتار پرندگان مهاجر» در فریدونکنار، ازباران و سرخرود را پایان دهید
کشور مـا در صدر کشورهایى قرار گرفته است که رکورد دار کشتار پرندگان مهاجر در جهان هستند؛ مجموعه تالابهای فریدونکنار، ازباران و سرخرود در حقیقت تالابهای دستساز هستند؛ برخورد قانونی با متخلفان صید و عرضه غیرمجاز پرندگان در این منطقه ضروری است.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ جمعی از فعالان محیط زیست کشور و انجمنهای فعال این حوزه در نامهای خطاب به عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست با اشاره به وضعیت بسیار وخیم صید و کشتار پرندگان مهاجر در شمال کشورمان بهویژه در منطقه فریدونکنار متذکر شدهاند «کشور مـا در صدر کشورهایى قرار گرفته که رکورد دار کشتار پرندگان مهاجر در جهان هستند»
در ادامه مشروح این نامه آمده است:
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بجناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ. سوره مبارکه انعام آیه 38
«محققا بدانید که هر جنبندهای در زمین و هر پرندهای که با دو بال در هوا پرواز میکند همگی امتهایی همانند نوع بشرند، ما در این کتاب از چیزی فروگذار نکردیم و همگی آنان به سوی پروردگار خود محشور میشوند»
جناب آقای مهندس کلانترى، ریاست محترم سازمان حفاظت محیط زیست
ضمن عرض سلام، احتراما اینجانبان به عرض میرسانیـم، سالها فعالیت مستمر در حوزه حفاظت از گونههای پرندگان وحشى و مهاجر و زیستگاههاى مرتبط، ما را با چالشهای فراوان و معضلاتی که تنوع زیستی و بقـاء نسل پرندگان را به مخاطره میاندازد، آشنا کرده است؛ در کمال تاسف در آخرین بررسیهاى جامع ملى و بینالمللى، کشور مـا در صدر کشورهایى قرار گرفته است که رکورد دار کشتار پرندگان مهاجر در جهان هستند.
بخش اعظم این کشتار که میراث طبیعى جهانى را هدف قرار داده، ناشی از برداشت پرندگان مهاجر در استان مازندران بهویژه منطقه فریدونکنار، ازباران و سرخرود است؛ قریب به 15 سال است که با وجود تمام تلاشهای صورت گرفتـه چه از جانب فعـالان و دلسوختگان محیط زیست و چه مسئـولان باغیرت و زحمتکش، بحران صید گروهى و نسلکشى پـرندگان در استان مازندران، در لیست مشکلات محیط زیست کشور قرار دارد و همچنان لاینـحل باقی مانده است.
ما امیدواریم دوره ریـاست جنابعـالی بر سازمان حفاظت محیط زیست، نـقطه پایان این معضل باشد و بر این باوریم که با برخورد قاطع و شایسته جنابعالی با چنین رفتارهای خلافِ قوانین محیط زیستی، غیرشرعی و غیر انسانی حاکم در این مناطق برخورد شود.
در پیوست نامه ضمن بیان جنبههای مختلف این معضل، پیشنهادها و درخواستهایی را به عرض شما خواهیم رساند؛ امید است با همراهی جنابعالی در ساماندهی این شرایط موفقیت شایانی بدست آید؛ پیشاپیش از لطف و عنایت شما سپاسگزاریم.
پیوست 1
آمار بالای صید و شکار ـ حداقل میانگین صید بین 400 هزار تا یک میلیون پرنده مهاجر در شش ماه از سال است آن هم فقط در استان مازندران (بسته به میزان حضور پرندگان مهاجر در هر فصل مهاجرت) ـ و روشهای صید و شیوههای ابداعی متخلفان باعث شده پرندگان بدون گزینش و در نظر گرفتن گونه و در آماری بسیار بالا به صورت گروهى، غیرانسانی، غیرقانونى و شرعى صید و به بیان واضح تر نسلکشى شوند.
سالهاست فعالان محیط زیست در تلاش هستند آغاز فصل مهاجرت را با ایجاد جاذبههای گردشگرى، به فصلی درآمدزا و جذاب براى عموم مردم تبدیل کنند اما این رویه طلبکارانه، آسیبهای جدی و بعضا برگشت ناپذیرى به جمعیت پرندگان مهاجر، تنوع زیستی و وجهه بین المللی ما وارد نموده و تداوم نسلکشی پرندگان مهاجر بهویژه در فریدونکنار، ازباران و سرخرود مازندارن که توأم با ایجاد بازار غیرقانونى و مدعى فروش انفال ملى است همچنین حضور صیادان و شکارچیان متخلف که با جسارت در برابر قانون و مأموران میایستند، هر تلاشى براى حفاظت از طبیعت این خطه را بى اثر کرده است.
توجه داشته باشید که در این منطقه بر خلاف سایر نقاط ایران، هرگز این دسته از متخلفان به مراجع قضایی معرفى نشدهاند بهطور مثال سال 1395 علىرغم اعلام رسمی سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان دامپزشکی کشور، در ممنوعیت شکار پرندگان وحشى به دلیل بروز بیمارى آنفوآنزاى فوقحاد پرندگان و ممنوعیت هرگونه نقل و انتقال و معامله پرندگان وحشى در سرتاسر کشور، بازار خرید و فروش پرندگان وحشى فریدونکنار دائر و تورهاى هوایى و دامهاى بیشمار زمینى کرسها (روش ممنوع، متداول و ضربه زننده) علنا برپا بودند.
شایان توجه است که بر اساس مشاهدات، ابزار و ادوات صیدِ که طى پنج نوبت از عملیاتهای جمع آورى تورهاى بزرگ ویژه صید گروهى غازهاى وحشى، توسط اداره حفاظت محیط زیست استان مازندران در پاییز سال گذشته جمعآوری و توقیف شده بودند، بهدلیلِ رایزنی برخى مسئولان محلى و استانى بدون اخذ جریمه و مطالبات مصوبه از احدى از متخلفان، بعضا به متخلفان بازپس داده شدند که مایه تأسف و تأمل بسیار است؛ مسلما ادامه این رویه و عدم برخورد جدی با این معضل با هر عنوان و دلیلی، جایگاه مسئولان را بیشتر از قبل زیر سؤال میبرد.
فیلمها و اخبار تهیه شده و مشاهدات عینیِ گروههای فعال از وضعیت محیط زیست این منطقه و سوابق برخی پروژهها، گویای وسعت تخلفات صورت گرفته و بیتوجهی مسئـولان امر در اطلاعرسانی صحیح و مبتنی بر واقعیت و برخورد جدی برای رفع این بحـران است؛ مادامى که اقدام عملی برای حل این بحران صورت نگیرد و جایگاه سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان سازمان ذیصلاحِ تصمیم گیرنده که تصمیمات و قوانین آن باید مورد احترام قرار گرفته و بىکم و کاست به اجرا در آید، مشخص نشود، برخوردهای سودجویانه همچنان ادامه خواهند داشت.
با توجه به امکانات بالقوه منطقه در درآمدزایی و بهرهمندی از مواهب الهی که شاید بسیاری از مناطق کشور به خصوص در بخش گردشگری فاقد این توانمندیها هستند، توجیه صید انبوه چند هزار پرنده مهاجر در روز را منتفی میکند؛ یقینا این منطقه نیز همانند سایر استانها میبایست تابـع قوانین جمهوری اسلامی ایران و سازمانها و ادارات تابعه باشد و کسب درآمد از موارد خلاف قانون و حتی عرف و شرع مقدس اسلام به هر دلیل، غیر قابل توجیه است.
این معضل نه فقط نقض بسیاری از قوانیـن جارى محیط زیست کشور که عدم تمکین کشور نسبت به معاهـدات و تفاهم نامههاى بینالمللى رسمى به امضا رسیده توسط دولت ازجمله کنـوانسیون رامسر و کنوانسیون گونههاى مهاجر را به نمایش گذاشته است؛ در نشستهای بینالمللی که نمایندگان دفاتر آن سازمان نیز همواره حضور داشتهاند، روند کنونی و وضعیت این مناطق قرق شده را یک فاجعه زیست محیطی میدانند و تغییر این وضعیت را نخستین گام برای پیشبرد موفقیتآمیز پروژههای بینالمللی حفاظت از گونههاى حمایت شده جهانی مانند غاز پیشانى سفید کوچک، اردک بلوطى، اردک سرسفید و دیگر پرندگان مهاجر میدانند.
لازم به ذکر است که مجموعه تالابهای فریدونکنار، ازباران و سرخرود در حقیقت تالابهای دستسازی هستند که در نیمه دوم سال توسط مردم احداث میشوند و به لحاظ اکولوژیک یک اکوسیستم بکر و طبیعى محسوب نمیگردند لذا به واقع حفاظت از این تالابها بیشتر به منظور حفاظت از تنوع زیستی خصوصا پرندگان آن مطرح شده و از دلایل اصلی قرار گرفتن این تالاب در لیست تالاب های بین المللی همین معیار است.
بیشک ما برداشت پایدار از جمعیت پرندگان در چهارچوب قانون را از حقوق مردم بومی مناطق می دانیم و در علم حفاظت از حیات وحش نیز برداشت با رعایت تمام ضوابط و در نظر گرفتن حفظ جمعیت و تنوع گونه ها برای نسل های آینده، بخشی از دانش روز جهانی است. اما آمارها نشان دهنده عزم متخلفین این منطقه جهت یک نسل کشی فراگیر است .توجه به این امر حائز اهمیت است که این پرندگان متعلق به کل مردم کشور و جهان هستند و کشتار آنها به این روش، تضییع حقوق ملى و بین المللى و همچنین خلاف شرع مقدس اسلام و نظر بزرگان دین ما میباشد.
بنابر روایتی در تهذیب الاحکام 9، از امام صادق(ع) آمده است که هرگاه پرندهای به تو پناه آورد، پناهش ده!
ما ارائـهدهندگان این نامه ضمن احتـرام به حقوق تمام ملت ایران که در تمام مواهب طبیعی کشور ذیـحق هستند (اگر غیر از این بود بطور مثال مردم خوزستان تنها ذیحقان منابع نفتی بودند و حقی برای کل کشور و ملت در سایر استانها نمیبایست قائل شد) توجه شما را به برخی تخلفات و رویه غیرقابل قبول کنونی در این منطقه معطوف میداریم.
آنطور که از شواهد و قراین بر میآید مدتی است که برخى افراد حقیقى یا حقوقی در حال فعالیت و لابیگری برای به دست آوردن امتیازات ویژه از سرمایه این منطقه در افزایش بهرهبرداری از صید هزاران پرنده در هر روز زیر عنوان قرقهای بومی هستند و حتی مذاکراتی با سازمانهای بینالمللی خارج از چهارچوب قوانین و به دور از نظارت و آگاهی سازمان حفاظت محیط زیست داشتهاند.
یقینا قرقهای بومی میتوانند در علم حفاظت از جایگاه خوبی برخوردار باشند و تجربه جهانی نیز از اقبال چنین مناطقی در استیلای برداشتِ پایدار از جمعیت در صورت برخورد علمی و آگاهانه و بر اساس ارزیابی اصولی از جمعیت موجود دلالت دارد ولی متاسفانه بانیان روند کنونی فاقد چنین دیدگاهی هستند.
شواهد موجود حاکی از آن است که در سالهاى اخیر از ناحیه این افراد تلاشهاى مستمرى انجام گرفته تا هم دامگاههاى منطقه فریدونکنار، ازباران و سرخرود به عنوان قرق اختصاصى به جوامع جهانى معرفی شوند(فرم پیوست 2 جهت اطلاع) و هم فعالیتهای دولتی و سایر کارشناسان و حامیان حیات وحش در جلوگیری از تخلفات سیاه نمایی شوند.
با نگاهی به متن فرم پیوست متوجه میشوید که این افراد در تبادلات اطلاعات با ارگانهاى خارجى از اعلام واقعیتها به وضوح پرهیز کردهاند و اطلاعات آشکارا سانسور شده و تغییریافته هستند به عنوان نمونه عدم اعلام میزان واقعی برداشت، عدم اشاره به تهدیدات حاضر به واسطه روشهای صید موجود و همچنین پنهانکاری در بیانِ تضاد بین قوانین و مقررات شکار و صید و روش هاى نوین صید گروهى پرندگان در منطقه که قریب به اتفاق جزوء روش هاى ممنوع میباشند. بنظر میرسد تلاش گسترده ای در جریان است تا وضع حاکم در این مناطق را مناسب با هنجارها و اصول حفاظتى جهت ثبت بین المللیِ قرق های اختصاصى و بومیِ بدون تعارض نشان دهند. این روند عملا با هدفِ جلب نظر سازمان های جهانی برای گرفتن کمکهای بین المللی و نیز ثبت پروژه هایی با بودجه های قابل توجه در حال شکلگیری است.حتی اخبار از حضور این اشخاص در جلسات مرتبط در تهران و حتی مازندران و سواستفاده از اطلاعات بدست آمده در جهت پیشبرد اهدافشان خبر میدهد که خواستار پیگیری و بررسی بیشتر آن هستیم.
نتیجه ادامه چنین روندی در تقابل قرار دادن مردم بومى با متولیان دولتى و تحریک مردم براى اخلال و آشوب در نظم و امنیت عمومى در صورت اعمال قوانین جارى کشور در آن منطقه است که لازم است نهادهای متولی ضمن بررسی، به این امر رسیدگی کنند زیرا سبزنماییِ تخلفات و نقض آشکار قوانین، اندک اقدامات بازدارنده در منطقه را متوقف مینماید و موجب میشود متخلفان با ژستی محیطزیستی و با استفاده از مفاهیمی درست در جایگاهی نادرست به تخلفات خود وجهه اى موجه بخشیده و زمینه ساز فاجعه ای بزرگ تر و غیرقابل کنترل شوند.
یقینا اثبات مسائلِ یاد شده نیازمند بررسی های بیشتر از جانب آن سازمان است اما استدعا داریم با بررسی دقیق و اجرای سیاست های بازدارنده، نسبت به فعالیت هاى گذشته و حال چنین گروهها و افرادی تجدیدنظر شده و با قدرت، روند کنونی مدیریت شود.
برخی دیگر از ابهامات و مشکلات منطقه به قرار زیرند:
- منافع مالی حاصل از صید و برداشت گسترده پرندگان مهاجر، درآمدی هنگفت براى سودجویان حاصل مى آورد که هم مغایر با قوانین و مقررات محیط زیست کشور و هم قوانین بهداشتى و دامپزشکى است، اما به دلیل نفوذ متخلفین و گردش هاى مالی قابل توجه منجر به ایجاد شبکه متحد و ایجاد یک تجارت سیاه و غیرقانونی حیات وحش درکشور شده که دامنه فعالیت های مافیایی آن به بخش غیرقانونی و قاچاق حیات وحش نیز کشیده شده است. از سویی سالهاست امکان فروش آزادانه و علنی هزاران پرنده مهاجر صیدشده در بازار مستقر در شهر فریدونکنار؛ فضای لازم برای سایر بازارهای غیرقانونی حیات وحش را فراهم نموده و دیگر نقاط استان مازندران و حتی استانهای مجاور (گیلان و گلستان) را پوشش می دهد.
متاسفانـه این شبکه ساختار یافته، قوانین و مقررات جارى کشور و ماهیت وجودى سازمان حافظت محیط زیست و سازمان دامپزشکی در زمینه نظارت بر صید و عرضه پرندگان وحشی را هم به سخره گرفته و تاکنون هیچ اقدامی در برابر تخلفات این بخش نتوانسته ثمر ببخشد.
- مستندات و مشاهدات موجود از معامله گونه هاى پرندگان حمایت شده ملى و بین المللى در این بازار، در کنارکم توجهی مسئولان امر، فروش علنى گوشت پرندگان حرام گوشت به منظور استفاده خوراکى مانند انواع حواصیلها (بوتیمارها، انواع اگرت ها، گاوچرانک و سایر گونه هاى حواصیل ها) و پرندگان ماهى خوار (انواع کشیم ها، انواع باکلان ها و کاکایى ها) و حتی عرضه پرندگان شکاری گواه دیگرى بر این مدعاست.
- فضای این منطقه به دلیل تحریکات برخی افراد، همواره متشنج میباشد و رقابت منفى بسیار شدید و جدى براى شکار، صید و بهره کشى هرچه بیشتر از انفال ملى و میراث جهانی در بین مردم به وجود آمده و سال به سال در حال افزایش است. اهالی بومی مرتبا تشویق به برخورد خشن با ضابطان قضایی آن سازمان و ماموران قانون می شوند که این امر امنیت منطقه را تهدید می کند و به واسطه برخوردهای خشن و بی قانون متخلفین، مخالفان صید و کشتار بی ضابطه از ابراز نظر مخالف هراس دارند. اگر این الگو به سایر مناطق گسترش پیدا کند، قوم گرایی و قداره کشی به نام معیشت جایگزین قوانین خواهند شد.
- در این خطه از کشور، ماموران آن سازمان برخلاف سایر استان ها و حتى بخش های دیگر استان مازندران که تنها برای شکار یا صید غیرقانونى چند پرنده، افراد متخلف توسط نیروهاى غیور یگان حفاظت محیط زیست، حتی در صورت فرار و درگیری، دستگیر و مجازات میشوند؛ تنها نظاره گر تخلف علنى و گسترده درحال انجام می باشند. مسلما این روند سایر مناطق کشور را به بی قانونی تشویق خواهد کرد. کما اینکه در سالهای گذشته شاهد برپایی تورهای هوایی در استانی چون قم نیز بودیم که با برخورد قاطع ماموران آن سازمان برچیده شدند. سوالی که در ذهن ها مطرح میشود این است: " چرا قوانین صید و شکار در سایر نقاط کشور اجرا میشوند اما در این منطقه فاقد کارایی هستند؟ و چرا این امتیاز تنها در اختیار استان مازندران و به ویژه منطقه مذکور است؟ "
- یقینا برای بسیاری از متخلفین منطقه، درآمد سرشار حاصل، تنها یکی از درآمدهای سالانه آنها است و بسیاری از آنها چون دیگر کشاورزان در شش ماهه اول سال به کشت مشغولند. لذا بهانه امرار معاش نباید دستاویز انجام تخلف و کسب درآمد های مغایر با شرع و قانون باشد. اگر این رویه بر جامعه حاکم شود بدون شک دیگران هم، با توجیه معیشت به تخلف و کسب درآمدهای نامشروع هنگفت ترغیب میشوند. از انجا که اجرای قانون یقینا از اولین مراحل کنترل بی قانونی است لذا اینجانبان ضمن ارائه این نامه و پیوست های آن، درخواست رسیدگی و اقدام عاجل به موارد تخلف(که بخشی از آن را بیان نمودیم) و نیز برخورد قانـونی با کلیه متخلفان بر اساس مواد 10، 11، 15،14،13،12، و 16 قانون صید و شکار و مواد 679 و 680 قانون مجازات اسلامی و نیز موارد ذکر شده در ذیل نامه را خواستاریم:
- برخورد قانونی با متخلفان صید و عرضه غیرمجاز پرندگان در منطقه و دستگیری و تحویل این افراد به مراجع قضایى، اخذ مطالبات مصوب ناشى از شکار و صید غیرقانونى از متخلفین، توقیف اموال کسب شده شامل ادوات صید غیرقانونی و رسیدگى و پیگیری پرونده متخلفان تا صدور حکم قطعی در موضوع، پیشگیرى قاطع از زنده گیری و قاچاق و فروش غیرقانونی پرندگان مهاجر خصوصا گونه های حمایت شده و در خطر انقراض کشوری و جهانی.
- ساماندهى دقیق فروشندگان پرندگان صید شده و نظارت کامل بر تعداد و نحوه فروش گونه هاى صید شده بوسیله روش هاى قانونى و مورد تأیید سازمان حفاظت محیط زیست.
- تشویق دامگاهداران به توسعه روشهای برداشت پایدار از جمله روش دوماچال و جمع آوری مستمر و دایمی ادوات و ابزار صید غیر قانونى به ویژه در روش هاى صید گروهى و انبوه پرندگان مهاجر (انواع دام هاى زمینى و هوایى) و اعلام عمومی موارد تخلف به عموم مردم منطقه.
- ساماندهی قانونی و جدی دامگاهها از جمله ملزم نمودن دامگاهداران به اخذ مجوز دامگاه با توجه به محدودیت های تعداد روزانه صید ، روشهای قانونی صید و نظارت دقیق بر روند صید در تمام مدت برداشت از جمعیت پرندگان مهاجر.
با تشکر از لطف و عنایت شما و با آرزوی موفقیت شما در امر خطیر حفاظت از تنوع زیستی در این برهه پرمخاطره و وضعیت شکننده حیات وحش ایران.
انتهای پیام/