کففروشهای نامتعارف در شهرزاد و پولهایی که پرداخت نمیشود/ ۱۰ توصیه نعیمی برای قرارداد با پردیس تئاتر شهرزاد
حمیدرضا نعیمی در گفتگو با تسنیم از وضعیت اسفناک اجرا در پردیس شهرزاد میگوید و مدعی است شیوه قرارداد و پرداختها در این تماشاخانه مصداق کلاهبرداری است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در ایام اخیر صحبتهایی درباره شکایت برخی هنرمندان از مدیریت پردیس شهرزاد شنیده میشود. در روزهایی که نمایش «لامبورگینی» در این تماشاخانه روی صحنه میرفت نیز گفته میشد حواشی حمید صفت از سمت مدیریت این مجموعه تحمیل شده است و اتفاقاتی چون قطع شدن برق نیز رفتاری درونسازمانی بوده است. با این حال در آن زمان اشکان خطیبی، بازیگر «لامبورگینی» یا قاسم جعفری، مدیر پردیس وارد حواشی نمیشوند.
بیشتر بخوانید: موتور «لامبورگینی» خاموش شد
اما اکنون حمیدرضا نعیمی، نویسنده و کارگردان نمایش «شرق دور، شرق نزدیک» لب به سخن گشوده است. آقای نعیمی در مرداد ماهِ امسال در پردیس تئاتر شهرزاد این اثر را به مدت 35 شب به اجرا برده است.
وی به خبرنگار تسنیم گفت: «مسئولان پردیس تئاتر شهرزاد، آقای قاسم جعفری و دخترشان خانم شهرزاد جعفری دو ماه است که مبلغ باقیمانده فروش این نمایش را در حساب جاری و شخصی خود نگاه داشته و از پرداخت آن به گروه امتناع میکنند. قصه از آنجا آغاز شد که گروهِ تئاتر شایا پس از پنج ماه تمرینِ طاقتفرسا و کسب مجوز از شورای نظارت و ارزشیابی با یک اشکال در برنامهریزی مجموعه تئاتر ایرانشهر برخورد کرد. همزمانی با اجرای یک نمایشِ دیگر که به هیچ وجه حاضر به اجرا در ساعتِ ١٩ نبودند. »
بیشتر بخوانید: روایتی از مردم در اینسوی و آنسوی مشرق
کوچ از سمندریان به شهرزاد
وی میافزاید: «از آنجا که طبقِ توافق با آقای حسین پارسایی فقط میتوانستیم ساعت ٢١ اجرا برویم، تنها راهِ حل را در انصراف از اجرا دیدیم. آقای رجبی معمار، مدیر عامل محترمِ خانه هنرمندان طی سه جلسه با حضور آقای پارسایی و کارگردانِ آن نمایش از اینجانب خواهش داشتند که در مجموعه باقی بمانیم؛ اما از آنجا که امکان اجرا برای ما در ساعتی غیر از زمانِ توافق شده میسر نبود، راهی جز انصراف از اجرا هم نبود. مسؤلان پیشنهاد دادند هر گروه در یک بازه زمانی ٢0 روزه به اجراهای خود پایان دهند که این پیشنهاد برای گروهِ ما با توجه به سابقه و زحمتِ زیادی که برای اجرای این اثر متحمل شده بودند شایسته و درخور نبود. در این حین از پردیس تئاتر شهرزاد (یک مجموعه تحت عنوان «تئاتر خصوصی») واقع در خیابان نوفل لوشاتو و به سرپرستی شخصی به نام قاسم جعفری با من و یکی از بازیگران اصلی نمایش یعنی جناب آقای حامد بهداد تماس برقرار شد. ایشان ابرازِ تمایل کردند و گفتند که اینجا خانه شماست و ما خدمتگزارِ شما هستیم. هرطور که بفرمایید ما برای بستن قرارداد با شما آمادهایم. چندین بار در حضور عزیزانی همچون جناب آقای پیمان شریعتی (معاونت محترم مرکز هنرهای نمایشی)، اعضای گروه تئاتر شایا و در حضور همکارانِ خود مانندِ آقایان مهدی علینژاد و عباس غفاری اعلام کردند که من سربازِ آقای نعیمی هستم.»
حمیدرضا نعیمی ماجرای رفتنش به شهرزاد را چنین ادامه میدهد: «در ابتدا همه چیز مناسب به نظر میآمد؛ یک مجموعه تمیز و کمنقص؛ اما پس از بستنِ قرارداد و در دامِ یک کاغذ افتادن که مجری طرحِ ما ناشیانه به امضای آن تن داده بود و پس از چند روز تمرین، باتلاقِ پردیس تئاتر شهرزاد خود را از نظرِ فنی، مهندسی و طراحی به فاجعهبارترین شکلِ ممکن نشان داد. مثلاً با کمی دقت متوجه خواهید شد که فاصله بین صندلیها به گونهای است که اگر تماشاگران بنشینند و در حینِ اجرا، یکی دچار دردِ لاعلاجی بشود و راهی جز خروج از سالنِ نمایش نداشته باشد، همه آن ردیف باید برخاسته و بیرون بروند تا شخص ِ بیمار یا نیازمند از این قبرستان خارج شود. گذشته از این که برای دیدِ تماشاگران از ردیفِ ششم به بالا، مجبور میشوید فاصله بازیگران از اولین ردیفِ تماشاگران را چهارمتر در نظر بگیرید تا کامل دیده شوند. به عبارتی اگر یک بازیگر در فاصله دو متری یا سه متری با اولین ردیفِ تماشاگران روی زمین بنشیند یا دراز بکشد، تماشاگران از ردیفِ ششم او را نخواهند دید. همینطور آکوستیک نبودن سالن و وجودِ دیوارهای نازک به نحوی است که اگر یک موتورسیکلت یا خودرو در بیرونِ تئاتر تردد کند صدای آن در سالنِ نمایش و در حینِ اجرا شنیده میشود. یا سروصدای تماشاگرانی که در سالنِ انتظار، منتظرِ ورود به سالنهای دیگر هستند مدام مزاحمِ بازیگران در حینِ اجرای نمایشِ شما میشود. پیچشِ صدا در تالار، کارگردان را مجبور به کشیدن پرده میکند تا از برگشتِ آن جلوگیری کرده و به شکلِ پژواک در حمام عمل نکند. سیستمِ سرمادهی و گرمادهی به گونهای است که در صورتِ روشن شدنِ آنها، ردیفهای هشتم به بالا به هیچ وجه شاهدِ یک نمایش با شرایط صدای طبیعی به خاطرِ حجم صدای دستگاهها نخواهند بود. امکاناتِ صوتی تالار در حد یک پلاتوی تمرین هم نیست. کانالِ تهویه هوای کافیشاپ از سقف تالارِ یک میگذرد. هرگاه برای تهویه هوا و دودِ سیگارِ داخلِ کافیشاپ روشن شود تمام سالن را تحت شعاعِ خود قرار خواهد داد. نبود سیستمِ گردشِ هوا، گروه را مجبور میکند برای جلوگیری از سوزشِ چشم بیست تا سی دقیقه پیش از اجرا درِ منتهی به خیابان را باز کنند.»
بیشتر بخوانید: 80درصد کارگردانان ما در سینما اصلاً نمیدانند بازیگری چیست
کارگردانی که این روزها نمایش «شوایک» را در تالار وحدت روی صحنه برده است میگوید: «نبودِ نیرویهای کارآزموده برای ایجادِ نظم در سالنِ انتظار، هربار ممکن است گروهِ نمایشی را با فریادهای یک تماشاگرِ معترض غافلگیر کند. اما اینها تنها رنجهای فیزیکی برای اعضای یک گروه هستند، رنج بزرگتر، رنجِ روحی و روانی است. عدمِ وجودِ یک مدیریت آشنا با فضای تئاتر و دارای عزتِ نفس که به قول و قرارهایش پایبند باشد، مدیری که برای سرکیسه کردنِ خانواده رنج دیده و زخمی تئاتر نیامده باشد، مدیری که اگر خود درد و غمِ تئاتریها را که سالهای سال پایداری کرده اند و تن به دلالمسلکیهای رایج در حوزه صنعت-هنرِ سینما و تلویزیون ندادهاند، لمس نکرده، لااقل دردی بر دردهایشان نیفزاید و استخوان لای زخمشان نگذارد. در تئاتر خلافِ دنیای تصویر هنوز هم میتوان روی قول و قرارها حساب کرد، میشود قراردادی نداشت و براساسِ یک حرف تا آخر با هم بود و کار کرد و قاسم جعفری با مظلومنمایی اولیهاش خوب ما را فریب داد.
قراردادهای زیر پا له شده
نعیمی درباره اتفاقات مالی رخ داده برای نمایش «شرق دور، شرق نزدیک» گفت: «قرار شد بنابر قولِ این شخص، گروهِ ما از ١00٪ مبلغِ فروش ٧0٪ برداشته و از ٥٪ پولی که به سایت تیوال میپردازیم فقط ١٪ را متقبل شویم و ایشان پرداخت ٤٪ را به آقای محمد عمرآبادی، مدیرِ محترم سایت تیوال عهدهدار باشند. همینطور قرار بر آن شد که برای فیلمبرداری هیچ هزینهای از گروهِ نمایشی مطالبه نکنند و ایشان قرار شد تمامِ درآمدِ حاصله را که سایت تیوال هر هفته مستقیم به حسابِ شخصی قاسم جعفری میریزد را با کسر ٣0٪ در روزهای شنبه به حساب گروه واریز کند؛ اما با عصبی کردن گروه، بدقولی و خلف وعده، کار را به جنجال و درگیری کشانده تا هر بار به وفای به عهدِ خود پشت کرده و در پایان از فروش ٢٣0 میلیون تومانِ گروه، مبلغ ١١0 میلیون تومان را صاحب شده، و مبنا را از قراردادِ ٧0=٣0 به کفِ فروش یعنی شبی ٢/٥ میلیون اجاره تغییر دهد. بعد با پول و مبلغی که از گروه در گرو دارد ٥٪ سایت تیوال را بپردازد، و مبلغ ٢/٥ میلیون را هم برای اجاره ی روز فیلمبرداری محاسبه کند. ما فریب خوردیم؛ فریبِ سادگی و حماقتمان و قاسم جعفری و دخترش شهرزاد جعفری برنده باهوشِ این بازی... حال سؤال میکنم چرا مبلغ باقیمانده گروه میبایست تا امروز که دوماه از اجراها سپری شده را پرداخت نکنند؟»
وی از مدیریت تئاتر کشور چنین خواهشی کرده است: «از مدیر محترمِ مرکز هنرهای نمایشی، جناب آقای شفیعی سؤال میکنم: آن هنگام که به حضرتعالی اعلام کردم این شخص در حالِِ آلوده کردن فضای تئاتر است و ایشان گفتند که «اتفاقاً چند اعتراض دیگر از ایشان به من شده» تا به امروز که من همه ماجرا را رسانه ای کردهام چه اقدامی انجام دادهاند؟ آیا از نحوه مدیریت، رفتار و قراداد بستن ایشان سؤالی شده است؟ آیا هر تئاتری به صرفِ خصوصی بودن میتواند از شرایط و حال و روزِ خانواده تئاتر سؤاستفاده کرده و به قصدِ مکیدن خونِ آنها عمل کند. آیا مرجعی در مرکز هنرهای نمایشی برای نظارت بر عملکردِ چنین مدیرانِ نامطمئنی هست؟ برای تعیین خسارت و داوری باید به کدام بخش مراجعه کنیم؟ مثلاً قاسم جعفری اذعان داشته که آقای رجبی معمار مدیر عاملِ محترمِ و خانه هنرمندان ما را از ایرانشهر بیرون کردهاند یا ایشان دروغپراکنی کرده و سخنی کذب به آقای رجبی معمار نسبت دادهاند و یا سه جلسهای که جناب رجبی معمار از ما خواهش داشتند که در مجموعه ایرانشهر بمانیم کذب است. چرا هنرمندانِ بزرگواری چون آقایان کیومرث مرادی، اشکان خطیبی، سیامک صفری، یاسر خاسب، حامد بهداد، باران کوثری و از اجرا در این مجموعه خاطره خوشی ندارند؟ چرا شخصِ محترم و بانجابتی چون آقای مهدی علینژاد که آبرو، اعتبار و سرمایهاش را برای مجموعه شهرزاد خرج کرد دیگر حاضر به ادامه همکاری با این اشخاص نیست؟ البته درک میکنم اگر این عزیزان حاضر به شهادت و مصاحبه درباره تجربهها، درگیریها و روزهای سختشان در پردیس تئاتر شهرزاد نباشند؛ اما امیدوارم تجربه تلخ و شکست ما با مجموعه غیرفرهنگی و هنری پردیس تئاتر شهرزاد، زنگ هشداری برای اساتید، دوستان، همکاران و گروه های جوان باشد.»
بیشتر بخوانید: میخواستند تئاتر شهر را نابود کنند
توصیههای خالق سقراط
این کارگردان با تجربه در ادامه گفتههایش 10 توصیه به همکاران و دوستان خود ارائه کرده است:
- عزیزان لطفاً برگِ قرارداد با مسؤلان پردیس تئاتر شهرزاد را به یک مشاور حقوقی نشان دهید.
- هر بندی که از شما میخواهد اعتراض و شکایت نداشته باشید را حذف کنید. این نشانه نامطمئن بودن این اشخاص به جایگاهِ حقیقی و حقوقی آنهاست و یعنی کاسهای زیر نیم کاسه است.
- برای روز فیلمبرداری حق ندارند از گروه نمایشی ٢/٥ میلیون یا حتی کمتر هم بگیرند. دستور بدهید این بند را حذف کنند.
- شما به هیچ وجه خود را ملزم به پرداخت کفِ فروش نکنید. وقتی قاسم جعفری و دخترشان فقط میخواهند در بُرد سهیم باشند و نه در شکست، پس بفرمایید فقط حاضر به بستن قراردادِ ٢٥=٧٥ هستید. شما نباید هیچ پولی به سایت تیوال بپردازید؛ مگر آن که پردیسِ تئاتر شهرزاد در امرِ تبلیغات همکاری روشنِ ٥0٪ داشته باشد.دوستان، مراقب این بند موذیانه باشید که میگوید قرارداد ما ٣0=٧0 است "یا" شبی ٢/٥ این "یا" آنها را مطمئن میکند در موقع لزوم هر جور که میخواهند بازی کنند تا ضرری متوجهشان شود.
- به هیچ وجه، تأکید میکنم به هیچ وجه به قول و قرارهای شفاهی مسؤلان تئاتر شهرزاد اعتماد نکنید.
- در پایانِ قرارداد، یک مرجع را برای داوری معرفی کنید مثلاً خانه تئاتر یا مرکز هنرهای نمایشی.
- تعیین خسارت کنید که اگر قاسم جعفری و دخترشان هر هفته رأس ساعت دوازده ظهر پول را به حسابِ شما نریزند سریع شکایت به مراجع میبرید و برای دیرکرد آنها باید مبلغی بپردازند.
- برای اجرا چک ضمانت نپردازید. شما مطمئن هستید. آنها هستند که میبایست خیانت نکنند نه شما.اینجا خانه ماست. ما صاحبخانه هستیم، آنها حق هیچ گونه تعیین تکلیفی برای ما ندارند. این ماییم که به آنها نان و آب میدهیم. پس باید سپاسگزارمان باشند.
- وقتی دستنویس مورد تأیید قرار گرفت از آن کپی بگیرید یا عکس بیاندازید و در روزی که قرار است نسخه تمیز و تایپ شده امضا شود، هر دو کاغذ را با هم مقایسه کنید و کاغذی که امضا میشود در همان لحظه امضا و نسخه خودتان را دریافت فرمایید.
- دوستان هیچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگیرد. اجازه ندهید هیچکس حقتان را پایمال کند. من نیز بدون اعتماد به همکاران خود، برگههای قرارداد را ابتدا به منزل میبرم مطالعه میکنم و از نظر حقوقی بررسی کرده و بعد امضا میکنم یا اجازه امضا به مدیر تولید و مجری طرح میدهم.
کففروشهای غیرعقلانی
البته این پایان ماجرا نیست. اشکان خطیبی که اوایل کار تماشاخانه شهرزاد از او با عنوان مدیر هنری یاد میشد و تجربه تولید نمایش «لامبورگینی» را در شهرزاد دارد میگوید:«سالن از لحاظ فنی سالن چیزی نداشته است که بخواهیم دربارهاش صحبت کنیم. در اجرای لامبورگینی همه چیز را از بیرون سالن آوردم. سالن نه پروجکشن داشت و نه پرده. نور داشته و یک صدا. اگر از لحاظ فنی به سالن ایراد وارد است، از کنه وارد است.»
او به دو نکته اشاره میکند و میگوید: «یک اتفاقات رخ داده در شهرزاد و رفتار پرسنل در منافات با روحیه هنری و اهالی فرهنگ است و دوم مسائل اقتصادی سالن است که باز خودمان نشئت میگیرد. اگر ما تئاتریها یاد بگیریم در هر سالنی اجرا نرویم و به هر قیمتی اجرا نرویم، این اتفاقات رخ نمیدهد. مسائل از خندهدار بودن عبور کرده و هجو شدهاند. اینکه سی درصد کفی که آقای جعفری برای سالن خود تعیین کرده است، بسته به تعداد صندلی، اگر از فروش سالن پر شده کم کند هم بیشتر است. کف به معنی آن است اگر شما موفق به پر کردن سالن نشدید، حداقلی بابت اجاره سالن پرداخت کنید. این حداقلی که ایشان در نظر گرفتن از سقف سی درصد فروش کل بلیتها در حالت پر بودن سالن هم بیشتر است. به اشتباه فکر میکنند سالن 350 نفر ظرفیت دارد، در حالی که 260 صندلی دارد. بنابراین با یک دو دوتا چهارتا میفهمیم این اعداد به هم نمیخورد.»
خطیبی درباره وضعیت فروش نمایش «لامبورگینی» به تسنیم میگوید:«مشکل لامبورگینی این بود که ما اصلاً درباره کففروش صحبت نکرده بودیم. ما درباره سی درصد حرف زده بودیم. بعد از کار کففروش را برداشتند.»
این بازیگر و خواننده میگوید با وجود آشنایی دیرین با قاسم جعفری در حیطه سریالسازی، تهیهکنندگی و کاگردانی تلویزیونی هیچ مشکلی با او نداشته؛ اما با آمدن به شهرزاد دریافته آنجا مکانی است که بتواند طولانیمدت ادامه دهد. او میافزاید:«مشکل دیگری که داشتیم این بود که آقای جعفری شب چهارم اجرا به صلاحدید خودشان برق سالن را قطع کردند؛ چون معتقد بودند مجوز آقای صفت - که حضورشان بعداً منتفی شد - نیامده که در واقع مجوز آمده بود و بعداً با جویا شدن از آقای شفیعی، مدیر اداره کل هنرهای نمایشی گفتند که ایشان هیچ دخالتی در جریان قطع نمایش نداشتند؛ در حالی که جعفری گفته بود در تماس آقای شفیعی اقدام به چنین کاری کرده است.»
البته اشکان خطیبی تمام مشکلات حمید صفت را به جعفری منصوب نمیکند و تأکید میکند که مشکلات او خارج از حیطه اداره کل هنرهای نمایشی بوده است؛ اما او قطع برق را اوج مداخله مدیریت سالن در یک اجرا میداند.
اشکان خطیبی میگوید از مجموعه شهرزاد درخواست تخفیف داشته که چنین نشد و بعد از اتمام کار نیز چیزی حدود 13 میلیون بیشتر از پول گروه بابت کففروش کسر شده است.
این هنرمند چنین استنباط میکند «ما تا وقتی تن دهیم در هر شرایطی در هر سالنی اجرا رویم، چنین اتفاقاتی رخ میدهد. چند وقت پیش یک سالن خصوصی دیگر دچار درگیری با یکی از بزرگان ادبیات نمایشی شده بود. فکر میکنم از خودمان نشئت میگیرد. اعلام شده تماشاخانه ایرانشهر پس از دو سالی که به سبب مدیریت پارسایی سقف 20درصدی سالن را برداشته بود، قرار است ده درصد از اجراها کاسته شود. من میفهمم که سالنها مشکلات خودشان را دارند و سالن خرج دارد؛ اما برای نهادی مثل شهرداری، 20درصد فروش یک سالن که 200 تماشاگر شبی داشته باشد، نمیتواند صدمه به جایی به شهرداری بزند. این حرکت مثبت دو ساله که همه راضی و خوشحال بودند هم اکنون در حال مخدوش شدن است و کسی هم اعتراض نکرده است. فکر میکنم یک باید حمیتی در بینمان وجود داشته باشد که بدون آن این اجحافها صورت میگیرد.»
خطیبی میگوید نهادهای دولتی از افزایش سالنها خشنودند و طبیعی است که به صاحبان آن سالنها سخت نگیرند. وی میافزاید:«آقای شفیعی به کرات در جریان این امور قرار گرفته و در موقعیتهای مختلف تصمیمات درستی گرفته است؛ اما درباره مسئله کففروش در زمان اجرای ما چنین نشد.»
وی درباره استعفایش از شهرزاد نیز میگوید:«طبیعی بود. طبق همین چیزهایی که گفتم نمیشد کار کرد. من سعی کردم نقش مشاوره هنری را داشته باشم و این هم به واسطه رفتار و سلیقه نشدنی بود.»
گفتههای حمیدرضا نعیمی میتواند مسیری برای آغاز یک گفتگو باشد. گفتگویی که از شبهات تئاتر خصوصی در ایران پرده برمیدارد و از چرایی فراز و فرودهای اقتصادی آن، تأثیرش بر سلیقه عمومی و در نهایت ایجاد موجهای تئاتری در برخی ژانرها گرهگشایی میکند. با توجه به گفتههای حمیدرضا نعیمی این یک گفتگو پایان یافته نیست و کسانی که مستقیم یا غیرمستقیم بدین موضوع مرتبطند میتوانند برای روشن شدن مسیر باب گفتگو را بگشایند.
این نکته نیز قابل ذکر است خبرگزاری تسنیم در تماس با آقای جعفری موفق به صحبت با وی نشده است و روابط عمومی مجموعه شهرزاد نیز صحبت د این باره را در حیطه مدیریت سالن دانسته است.
انتهای پیام/