آیا رواست دولت عدالت را رها کند و به خیریهها بسپارد؟
نمیشود که دولت بجای فقرزدایی، بجای کاهش آلام مردم، بجای عمل به وظایفی که هرگز از عهدهاش ساقط نخواهد شد، در جهت عکس حرکت کند، وظایفش را رها کند، و حتی بعضاً دردی به دردهای مردم اضافه و جامعه را به امان خیریهها رها سازد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - سیده فاطمه حبیبی: دستگیری از مردم، بویژه محرومین جامعه علاوه بر آنکه از مهمترین سفارشات دینی و مذهبی ماست، عملی انسانی است که در هر فرهنگ و جامعهای مورد تایید و تحسین است؛ اما فرهنگ خیّر بودن، با فرهنگ خیریهسازی اکنون جامعه، فاصله دارد.
خیریهها، در حقیقت سمنهایی هستند که قرار بود وصله پینه خدمات دولتی باشند، نه آنکه جای دولت را بگیرند. خیّرین و موسسات خیریه، به دلیل شناسایی هوشمند و موردی نیازمندان، به خوبی میتوانند برخی کاستیها را در جامعه با مشارکت مردمی ترمیم کرده و و در واقع رفوگر وظایف دولت باشد. اما فقط رفوگر، نه چیزی بیشتر!
به این معنا که دولت، تلاشش را در انجام وظایف ذاتی که به موجب قانون، و دقیقاً به این دلیل که «دولت» است، بر عهده دارد، به کار ببندد، و اگر به دلیل وسعت و گستره خدماتش، کسی یا مکانی، جا ماند، و یا به هر دلیل دیگری امکانات دولتی کافی نبود، خیریهها در قالب مشارکتها و کمکهای مردمی این درزها را پوشش دهند.
اما آنچه اکنون در جامعه در حال نهادینه شدن است، رویکرد جانشینسازی خیریهها بجای دولت است. و حتی گاه از این هم فراتر رفته، و نه تنها دولت وظایف را رها کرده به امان خیریهها، که می بینیم در پارهای موارد خرابکاریهای دولت را هم خیریهها باید ترمیم کنند. دولت با زیرساختهای معیوب، کمتوجهی جدی به بیست میلیون ایرانی زیر خط فقر در سیاستهایش، بدون پوشش مطلوب اینترنت سراسری در کشور، آموزش مجازی را به نحوی برگزار میکند که حالا این خیریهها هستند که باری به بارهایشان اضافه شده، و باید برای سهونیم میلیون دانشآموز بازمانده از تحصیل فکری کنند، بدون در نظر گرفتن اینکه که دولت این مشکل را ایجاد کرده و خودش باید حلش کند. دولت چاله میکند و خیرین باید پر کنند.
یا در بندرعباس دستگاههای دولتی آلونکی را خراب میکنند، خیریهها برای ساختن خانه، پیشقدم میشوند! از این دست مثالها بسیارند، که دولت نه فقط به وظیفه اش عمل نکرده، که حتی بعضاً با مسئلهسازی و رنج آفرینی، خیریههایی که از در آمدهای مردمی تغذیه میشوند، را به حل مشکلات نوآفرینی کشانده، که توسط دولت ایجاد شده است.
گرچه دستگیری و مددکاری که سفارش دینی است هرگز تعطیل نخواهد شد، اما هم سوءاستفاده دولت از آن مایه شگفتی است. و هم تغییر فلسفه وجودی این خیریه ها عجیب است.
نمیشود که دولت بجای فقرزدایی، بجای کاهش آلام مردم، بجای عمل به وظایفی که هرگز از عهدهاش ساقط نخواهد شد، در جهت عکس حرکت کند، وظایفش را رها کند، و حتی با تصمیمات بیپشتوانه و بیتوجه به شرایط جامعه، دردی به دردهای مردم اضافه و جامعه را به امان خیریه ها رها کند.
اکنون در کشور بیش از بیست هزار مؤسسه خیریه فعال است که در خوشبینانه ترین حالت و (بدون در نظر گرفتن بعضی مسائل اقتصادی چالش برانگیز)، فقط کارشان پر کردن چالههایی است که یا دولت ایجاد کرده یا دولت رهایش کرده است.
رویکرد دولت زدایی و خیریه سازی، در سالهای اخیر مسائل را پیچیدهتر کرده است. درست زمانی که امیدوار بودیم در یک مطالبه عمومی، دولت در بحث آموزش مجازی، مجبور به اصلاح امور و پذیرفتن مسئولیت شود، با دخالت خیریه ها برای تهیه گوشی و تبلت، این مسئله در محاق رفت، و دولت هم شانه خالی کرد، در حالیکه باید پرسید آیا اکنون این امکان برای موسسات خیریه وجود دارد که سه ونیم میلیون دانش بازمانده از تحصیل را به شبکه تحصیلی متصل کنند که ناجی دولت شدند؟ یا درست زمانی که جامعه در برابر تخریب آلونکها، از دولت مطالبه گر عمل به وظیفه اش بود، با پیش قدم شدند خیریهها، بیم این میرود که این مسئله هم رها شود.
بنظر میرسد این موسسات در کنار انجام وظایف دینی، انسانی، اجتماعی خود، باید مرز خود را با وظایفی که بر عهده دولت است، مشخص کنند و بجای تنبلتر کردن دولت، با مطالبهگری بجای خود، دولت را به حرکت در آورده، و حداقل مانع ساختن مشکلات جدیدتر شوند.
انتهای پیام/