کرونا چگونه مرزهای آزادی و اخلاق را متاثر میکند؟
سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل، باید ساز و کاری تعریف میکردند که همه کشورها، تحت شرایط برابر به واکسن دسترسی پیدا کنند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها که هنوز دوران کرونا به پایان نرسیده و ظاهراً کتاب و اندیشه، مشتری و طرفدار بیشتری پیدا کرده، اندیشمندان درباره زندگی بشر و آینده، بیش از سایر دوران ها حرف می زنند. خانم ایونا کوچورادی، فیلسوف و نویسنده ترکیه ای، در استانبول به دنیا آمده و در ترکیه تحصیل کرده است. اما او اصالتاً رومی تبار است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
کوچورادی که بارها در دانشگاه های آمریکا، انگلیس و آلمان، سخنرانی و تدریس کرده، مدت ها رئیس انجمن فلاسفه جهان بوده و در دانشگاه های ترکیه نیز همچنان به تدریس ادامه می دهد. روزنامه جمهوریت در یک مصاحبه مفصل که به مدت 3 روز پیاپی منتشر شده، جویای نظرات کوچورادی در مورد کرونا، زندگی بشر، آزادی، دموکراسی و مفاهیم بنیادین شده است.
در یکی از مقالات خود گفته اید:«وقتی با نگاه فلسفی به مشکلات جهانی نگاه می کنیم، چنین به نظر می رسد همه اینها در مورد حقوق بشر است.» آیا می توانید وقایع مربوط به دوران اپیدمی کرونا را از این نظر ارزیابی کنید؟
مشکلات ما، نه تنها در تحقیقات علمی بلکه در زندگی روزمره نیز، غالباً از جنس معضلاتی هستند که به نوعی یا با مسائل اخلاقی و میزان تعهدپذیری ما آدم ها ارتباط پیدا می کنند و یا به شکلی، با معیارهای حقوق بشری ربط دارند.
تا آنجا که من می بینم، همه گیری جهانی کرونا که ما در حال تجربه آن هستیم، یک پدیده طبیعی است که ناشی از ناآگاهی یا عدم مسئولیت فرد است و مبارزه برای پایان دادن به آن، بسیار دشوار است. به ویژه اگر مردم جهان رفتاری حاکی از ناآگاهی و بی مسئولیتی در قبال حقوق دیگران داشته باشند، کار سختتر می شود.
موسساتی که ما آنها را دولت و سازمانهای بین المللی می نامیم، باید الزامات دلایل وجودی خود را برآورده سازند. این همه گیری در درجه اول در مورد حق سلامتی و حق زندگی است. این واضح است. در نتیجه، علاوه بر آگاهی و مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی، لازم است که دولت ها و نهادهای بین المللی نیز نقش خود را ایفا کنند.
بسیاری می گویند پس از پایان اپیدمی جهان به همین شکل نخواهد بود. آیا آنها درست می گویند؟ چه نوع جهانی در انتظار ما است؟ پس از کرونا، دنیا باید چگونه باشد؟
بیماری و اپیدمی باشد یا نباشد، تاریخ جهان در حال تغییر است. با این حال، این اپیدمی، زندگی را بیش از پیش به سمت رباتی شدن و دیجیتالی شدن می برد و منجر به تغییرات اساسی در جهان بینی و درک زندگی می شود.
امروزه اکثر مردم ناخواسته تحت فشار قرار گرفته اند. می توانم بگویم که برخی از توانایی های انسان تحلیل می رود. همه گیری باعث می شود بسیاری از افراد، دچار عاداتی شوند که در نگاه اول راحت تر به نظر می رسند اما از نظر من می تواند به مردم آسیب برساند. مانند کار در خانه. افراد ممکن است هنگام کار در خانه کسل شوند.
در دوران کرونا، بخش مهمی از مردم، با تنها شدن مشکل دارند. اکثر مردم تنها بودن با خودشان را دشوار می دانند. اما بگذارید فقط چند دلیل بسیار کاربردی و چند دلیل برای افراد سالم برای شما بازگو کنم: نظمی که به آن عادت کرده اند در حال خراب شدن است و اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشند، بی حوصله می شوند.
این سوال که جهان چگونه باید باشد، فقط با آرزو می تواند پاسخ داده شود. جهانی که در آن بی عدالتی و فقر وجود ندارد. یعنی آن چه امروز نمی خواهیم. آیا چنین دنیایی برای انسان ممکن است؟ این نباید مانع از پیمودن مسیر دشوار زندگی شود. باید برای رسیدن به چنین هدفی، هر کاری که می توانیم انجام دهیم.
شما روی مفاهیم بنیادینی همچون حقوق بشر، آزادی و دموکراسی، خیلی کار کرده اید. گویی در جوامع ما، خیلی وقت ها، حق و آزادی در هم ادغام می شوند. می توانید در مورد این دو مفهوم برای ما بگویید؟
در مورد این مفاهیم، سردرگمی هایی وجود دارد. در اسناد بین المللی حقوق بشر، با عبارت «حق آزادی ایکس» روبرو می شویم. به عبارت دیگر، آزادی ها را حق می دانند. اما حق چیست و آزادی کدام است؟
به هر حال، این آزادی ها، همتراز حق بودن آنهاست. اما واقعاً، حق و منفعت، باید یکدیگر تفکیک شوند. وقتی ادعا می کنیم چیزی حق و درست و چیزی دیگری ناحق است، منظور ما چیست؟ آیا منظور ما چیزی است که او از آن محروم شده و باید به او داده شود؟ معنای آن این است که آزادی ها حق هستند؟
برای پاسخ دادن به این، ابتدا بیایید ببینیم چه چیزی از این «آزادی ها» فهمیده می شود و مراد از آزاد بودن چیست. وقتی من به مفاهیم آزادی در تاریخ فلسفه نگاه می کنیم، با 3 مفهوم مختلف از آزادی روبرو می شویم: آزادی بشر به عنوان یک گونه، آزادی فرد یا شخص و آزادی های اجتماعی.
همواره در طول تاریخ فلسفه، پرسیده شده که آزادی چیست؟ آزادی هست یا نیست؟ اما کانت، در دیدگاهی جسورانه به این جمع بندی رسید که اساساً این سوالات غلط هستند. چرا که باید قبل از هر چیز، تعریف دقیق آزادی را مشخص کرد، نسبت و فاصله آن را با اخلاق و دیگری مشخص کرد، بعد تازه بتوانیم بپرسیم که آزادی وجود دارد یا نه.
بنابراین در چنین شرایطی، راهی نیست جز این که اخلاق را معیار بگیریم و همان جواب کلاسیک و قدیمی را مطرح کنیم که می گوید: مرز آزادی، همان جایی است که تو به دیگران ضرری نمی زنی.
آیا مردم می توانند با تکیه بر مفاهمی همچون آزادی یا حق، استفاده از ماسک را کنار بگذارند یا واکسینه نشوند؟
ماسک نزدن هیچ ارتباطی با آزادی ندارد. می توان از آزادی پوشیدن ماسک یا نه به عنوان یک چالش لفظی و زبانی یاد کرد. اما ماسک نزدن، با همان اصل کلاسیک و بدیهی الزام به ضرر نزدن به دیگران، منطبق نیست. پس قطعاً ماسک نزدن نمی تواند با مفهومی همچون آزادی، توجیه شود. ما آزاد نیستیم ماسک نزنیم. اما مساله واکسن، از منظر اخلاقی و فلسفی، چیز دیگری است. زیرا این یک مداخله در بدن فرد است. بنابراین باید اهمیت بدهیم به سوالاتی همچون: کدام نوع واکسن؟
در طول دوران اپیدمی کرونا، چیزی که بیشتر از همه مرا متحیر می کند و نمی توانم آن را درک کنم و بپذیرم، این است که برخی از افرادی که قرار است در قرنطینه باشند، به راحتی وارد جامعه می شوند، می گردند، می چرخند و همه را آلوده می کنند. حتی افرادی هستند که به راحتی می گویند: به من چه! این وضعیت را چگونه باید تحلیل کرد؟
من هم از خیلی چیزها متعجب می شوم. اما در هر حال، به عنوان یک پدیده در مقابل ما قرار دارد. به نظر من، خیلی وقت ها، این افراد، آگاهی ندارند. بسیاری از افراد، برای نوع رفتار و اقدامات خود، هیچ دلیل اندیشیده شده و مهمی ندارند.
خیلی وقت ها، پای ارزش هایی به میان می آید که باید آموزش داده شوند. بگذارید مثالی بزنم: جوانی که من او را نمی شناسم، بدون اطلاع من یک حساب رسانه اجتماعی برای من باز کرد و برای من ایمیل ارسال کرد که می خواهم افکار شما به افراد بیشتری برسد. اگر این جوانان و بسیاری از افراد دیگری که می خواستند اتفاقات خوب بیفتد، آگاهی صحیحی از حق و ارزش داشتند، طوری دیگری رفتار می کردند.
ما همیشه می خواهیم به انسان ها یاد دهیم که حقوق آنها چیست. اما معتقدم که ما باید در این آموزش ها، هم حقوق بشر را یاد بدهیم و هم ارزش ها را. افراد باید درک صحیحی از امر درست داشته باشند.
به باور شما، آیا در مورد واکسیناسیون، معضل اخلاقی وجود ندارد؟ آیا دانشمندان نباید این کار را به خاطر کل بشریت انجام دهند؟ آیا حق واکسن در دنیا برای همه افراد برابر نیست؟ کشورهای ثروتمند، حتی بیش از نیاز خود واکسن خریدند اما کشورهای فقیر، هنوز نتوانسته اند قدمی بردارند. آیا این یک دوراهی اخلاقی برای بشریت است؟
خیر. دوراهی نیست، معضل است. ببینید! ما، یک ارزش و باور جهانی داریم که بر اساس آن، همه انسان ها از حیث کرامت انسانی، برابر هستند. اما مساله اینجاست که ساختار جامعه جهانی ما با این باور، منطبق نیست.
سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل، باید ساز و کاری تعریف می کردند که همه کشورها، تحت شرایط برابر به واکسن دسترسی پیدا کنند. اگر اتفاقی برای سیاره ما نیفتد ممکن است دنیای ما روزی به این نقطه برسد. اما 50 سال ، 100 سال یا 200 سال، 300 سال بعد. انسان باید یاد بگیرد، بیش از هر چیزی، بیش از هر قومیت و هویت و ملیتی، انسان است. تا این باور تقویت نشود، وضعیت همین است. آن که پول بیشتری دارد، سرنازن، به خواست او سرنا را خواهد نواخت.
انتهای پیام/