آرمان شهدا نتیجه یک اتمسفر ناب فرهنگی بود/ هنرمند از هرچه پر شود از همان سرریز میشود
خبرگزاری تسنیم: عبدالحمید قدیریان نقاش و طراح گفت: هنرمند دوست دارد زیبایی خلق کند، اما وقتی زیبایی الهی به او ارائه نمیشود، زیبایی دنیایی خلق میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ گفتوگوی زیر با هدف بررسی تبارشناسی و تحلیل هنر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و همچنین بررسی تطورات بعدی آن با عبدالحمید قدیریان نقاش و طراح صحنه شناختهشده کشور صورت گرفته. متن بلند این مصاحبه از امروز به تدریج منتشر میشود. این بخش نخست گفتوگو با عبدالحمید قدیریان است.
تسنیم: استاد قدیریان امیدوارم بپذیرید هنری که امروز در میان هنرمندان ما جاری است تفاوتهای زیادی با هنر 20 سال پیش دارد. شما از کسانی بودید که از آغاز انقلاب اسلامی با همکاران و دوستانتان پدیده اجتماعی فرهنگیای را به وجود آوردید که توسط این جریان خودجوشی به هنر انقلاب مشهور شد. هنر انقلاب بعدها در جریان دفاع مقدس بیش از گذشته بالید و رشد کرد و قلههای بلندی را فتح کرد. میخواستم ضمن بررسی اوضاع آن زمان و بالیدن این هنر در دوره دفاع مقدس مقداری هم به اوضاع کنونی این هنر و تفاوتهای آن با دوره پیش بپردازید.
عبدالحمید قدیریان: هنر انقلاب اساساً یک موضوع تابعه است. تابعی از انقلاب اسلامی است و خودش فینفسه موضوعیت ندارد. وقتی میخواهیم از هنر انقلاب اسلامی حرف بزنیم یعنی میخواهیم از انقلاب صحبت میکنیم، حال بگذریم از اینکه در سالهای گذشته و همین حالا عدهای عمداً یا سهواً هنر انقلاب را به بحثی مقطعی از انقلاب محدود کردهاند و میگویند که یکسری آدمها بودند و در آن دوران کارهایی کردند و در حال حاضر هم دوران آنها تمام شده است؛ پس دوران هنر انقلاب هم تمام شده است.
اما واقعت این است که اگر قرار باشد درباره هنر انقلاب صحبت کنیم باید درباره خود انقلاب اسلامی حرف بزنیم و پس از آنکه چارچوب هنر انقلاب را تا حدی فهم کردیم، تازه ببینیم آیا باید از هنرمندان انقلاب تشکر کرد یا باید توبیخشان کرد؟
تسنیم: نظریه عمومی این است که بخش عمدهای از این مسئله که هنر انقلاب به مقطع خاصی مثلا نسل اول هنرمندان انقلابی مختص شده، تا حدودی بر گردن خود هنرمندان است. چون انقلاب مسیر خود را طی کرد اما هنرمندان بویژه پس از دوران دفاع مقدس با این مسیر همراه نشدند و از جریان پیشرونده انقلاب باز ماندند، به همین خاطر دیگر فعالیتهای ویژهای در این حوزه انجام نشد. شما این نظریه را میپذیرید؟
قدیریان: به نظر من ابتدا باید ببینیم که اصولاً هنر انقلاب قرار بود چه کند؟ و به کجا برسد؟ پس از آنکه این موضوع را بررسی کردیم برویم به هنرمند بگوییم آن زمانی که شور انقلابی داشتید و پرشور و پرانگیزه کار میکردید چه نسبتی از آن نسبت کل هنر انقلاب را به فعلیت رساندید؟ و بعد بپرسیم که چرا حالا این فعالیت را کنار گذاشتید؟ اما باید از منظر دیگری هم به این موضوع نگاه کرد؛ سوال اساسیتر این است که آیا واقعاً باید هنرمند را مقصر دانست یا نه، باید بحث در ساحت دیگری مطرح شد. من سعی میکنم ابتدا به این پرسش آخر بپردازم.
بیایید از ابتدا بررسی کنیم؛ یک انقلابی در کشور ما اتفاق افتاد و به قدری این اتفاق پرشور آغاز شد و حرکت کرد که هیچ یک از کسانی که در ابعاد سیاسی انقلاب کار میکردند، اصلاً باورشان نمیشد که چنین هجمی از مردم حرکت کنند و بتواند در برابر آن رژیم بایستد و آن را متحول کنند. اما بعدها خود امام خمینی(ره) در باره این اتفاق یک توضیح کلیدی ارائه کرد؛ اینکه این انقلاب، انفجار نور بود، صاحبی دارد و باید به صاحباش برگردد.
بنابراین شما یک انقلابی دارید با مشخصههای آسمانی، نه با مشخصهها و شعارهای ماتریالیستی مانند نان و کار و مسکن و ... . تیتر این انقلاب، یک تیتر آسمانی است؛ یک «انفجار نور» است. وقتی چنین اتفاقی افتاد، طبیعتاً تمام اجزاء این انقلاب برای اینکه بتوانند سهمشان را به این نور و نورافشانی الهی ادا کنند، میخواستند کاری انجام دهند و باری را به دوش بکشند. یکی از این گروهها بچههای هنرمندی بودند که دستی به قلم داشتند، یا مثلاً در شعر و موسیقی و دیگر رشتهها تخصص داشتند و بواسطه آن نورافشانی که خداوند کرده بود و فضای جدیدی که در جامعه ایجاد شده بود به کار مشغول شدند.
باید روی این نکته انگشت بگذارم؛ اتمسفر جامعه در آن دوران اتمسفر خاصی شد. نه به این معنی که علومی به علمها اضافه شد یا محفوظات مردم زیاد شد. هیچ کدام از اینها نبود یلکه فقط میتوان گفت فضای آن دوران فضایی نورانی شد، فضایی شد که همه اشتیاق رسیدن به مقصدی بزرگ را داشتند.
تسنیم: جالب است، ما بیشتر توصیف این فضا را درباره دفاع مقدس شنیده بودیم.
قدیریان: این فضای نورانی در زمان جنگ شدت پیدا کرد و به قول امام(ره) جنگ دانشگاه بزرگی شد که هر کسی ادعایی داشت میتوانست در آنجا آزمون بگذراند و هر کسی هم که میخواست چیزی ببیند و راه نزدیکتری را به طرف مقصد بپیماید، میرفت به جبههها؛ و البته شور و هیجان عجیبی هم وجود داشت.
بدینترتیب شور و هیجانی نورانی در ابتدای انقلاب بوجود آمد. این فضا نه بوسیله امام(ره) یا مردم، بلکه به وسیله خود خدا و امام زمان(عج) ایجاد شد. اتفاقی در آن زمان افتاد که هنوزم که هنوز است همه مبهوتاند و به همین خاطر است که انقلاب ما این همه مدعی داشت و دارد. مثلاً از مارکسیستها در آن اوایل بگیرید تا بعدها مجاهدین خلق تا برسیم به قشر خاصی از روحانیون و دیگران، همه ادعا کردند که ما انقلاب کردیم. آنقدر این اتفاق با سرعت و شگفتی و به دور از قواعد تئوریک اتفاق افتاد که خود مردم هم باور نمیکردند و کسی نمیتوانست تحلیل کاملی از آن اتفاق ارائه بدهد. بهترین تفسیر را خود امام(ره) داشتند که فرمودند این انقلاب توسط امام زمان(عج) و خداوند اتفاق افتاد. بدین ترتیب حتی خود امام(ره) هم در این انقلاب یک وسیله بود؛ وسیله¬ای در دست خداوند که این خود مقام بسیار بزرگی است.
به هر حال این اتفاق افتاد و یک اتمسفر فرهنگی جدید در کشور ما سایه انداخت. در چنین اتمسفری بچه 13 ساله میرود و حسین فهمیده میشود. در آن اتمسفر ابراهیم همت یک جوان سپاهی میشود، شهید همت؛ جوانی مانند دیگر جوانان این کشور که یک مقدار آدم خوبی هم هست و نمازش را خوب میخواند و یک مقدار هم درساش خوب بوده؛ اما مگر ما الان کم آدم خوب و نمازخوان و درسخوان داریم؟ نه کم نیستند اما بحث اینها نیست، موضوع یک اتمسفر است که در دوران انقلاب و جنگ ایجاد شد و مردم ما به یک پالایش روحی رسیدند، تجربیات باارزشی به دست آوردند و خداوند آیاتاش را به آنها نشان داد؛ این موضوع به نظر من خیلی مهم است که کمتر به آن توجه کردیم.
تسنیم: درست است، اما این حرف اگر صرفاً به همین صورت گفته شود، بیشتر از سوی مخاطب به شعارزدگی و آرمانگرایی صرف تفسیر میشود. این حضور خداوند در جریان انقلاب و دفاع مقدس را میتوان به شکل دیگری که انضمامیتر باشد نشان داد؟
قدیریان: به نظر من انقلاب را باید از منظر الهی نگاه کرد، این تنها راه توجیه آن اتفاق است. وقتی از این دیدگاه مورد بررسی قرار میدهید، میبینید که خدا واقعاً سنگ تمام گذاشت. مثلاً جمله معروف «شنها ماموران خوایند»، که درباره واقعه طبس گفته شد، به این معنی است که شنها آیههای خدا هستند و این یعنی خدا خود را نشان داد.
ببینید یک زمانی شما میگویید من نمیدانم چه شد، اما زمانی به شما نشان میدهند که چه شد. بله ما درست نفهمیدیم در انقلاب چه شد؟ آیا به خاطر تودهایها و مجاهدین بود؟ نخیر. آیا به خاطر نان و فقر و اینها بود؟ خیر. آیا به خاطر روحانیت انقلاب شد؟ نه. روحانیت پیشتر بارها قیام کرده بود، اما به نتیجه نرسیده بود. به خاطر نور الهی بود، انگار قرار بود در یک برنامه و نظام الهی در این مقطع خاص و در این قطعه از زمین اتفاقی بیفتد که افتاد.
این اتمسفر یک شوری به پا کرد و همه در فضای ایجاد شده رشد کردند و خداوند هم به کرات آیاتاش را به مردم نشان داد. بحث کودتای نوژه نمونه دیگری از این آیات بود که همه میگفتند ما خواب بودیم و نمیدانیم چطور شد. بحث طبس هم که خود امام فرمود ما وقتی خواب بودیم شنها ماموران خدا بودند و آمریکار را ذلیل کردند. همچنین ایشان درباره آزادی خرمشهر فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و به این ترتیب یعنی خداوند حجتاش را تمام کرد.
تسنیم: نگاه تاریخی - الهی شما به انقلاب و جنگ و سوالات زیادی ایجاد میکند. اگر درست فهمیده باشم معتقدید اتمسفری الهی ایجاد شد که باعث رشد و شکوفایی ما در همه جنبهها شد از جمله در هنر ارزشی انقلاب اسلامی. پس از جنگ تحمیلی چه اتفاقی افتاد؟ آیا دیگر نشانههای خدا دیده نشدند؟
قدیریان: نه ببینید یک انقلاب و یک جنگ در تاریخ کشور ما اتفاق افتاد و خدا به واسطه آن دانشگاهی را برای ایرانیان باز کرد تا تعالیمی ببینند که دیدند. حال ما یک مجموعه هویتیافته¬ایم که از هیچ چیز به اینجا رسیدهایم، حال باید خودمان پیش ببریم. خدا فرمود «درسها و نشانههایی که دادم آموختید؟ حالا دیگر خودتان در مسیر حرکت کنید؛ نه اینکه من شما را رها میکنم،من هستم ولی کمی خودم را عقب میکشم تا خودتان بتوانید روی پای خودتان بایستید و بدینترتیب امتحان پس بدهید.» اساساً امتحان یعنی همین که معلم خود را کنار میکشد و میگوید شاگردم تو خودت با اتکا به آموختههایت به سئوالات جواب بده و این به معنای آن نیست که معلم ناظر کار شاگردانش نیست، ناظر است اما خودش را کمرنگ میکند تا شاگرد پررنگ شود. خدا هم میفرماید من میخواهم شما به فلاح و رستگاری برسید، من که نیازی به فلاح ندارم. بر این مبنا خداوند خودش فضا را برای ما باز میکند تا عملاً مسیر رستگاری را بپیمائیم و صفات لازم را کسب کنیم.
حالا باید بنشینیم و عمل خودمان را بررسی کنیم، ببینیم آقایانی که مدعی انقلاب اسلامی شدند، و آدمهایی که برای رضای خدا برای تفکرها محدودیت ایجاد کردند تا چه میزان در این مسیر محق بودند؟ چقدر کمکاری شده و عامل اصلی آن کجاست؟ خلاصه باید ببینیم تا چه میزان از مسیر اصلی دور افتادهایم و تا چه حد در آزمون خداوندی موفق بودهایم؟
تسنیم: تاثیر این اتمسفر بر انسانها کاملاً مشخص است، اما نقش خود هنرمندان و انسانها به طور کلی در این فرایند کجاست؟
قدیریان: در آن فضایی که خداوند ایجاد کرد و ما شاهد آن بودیم، یک شکوفایی و رشد عجیبی پیدا شد و همه از آن بهرهمند شدند. به نظر من این رشد و شکوفایی الهی ربطی به من هنرمند نداشت و حتی ربطی به شهید همت و دیگر شهیدان نداشت.
من چندی پیش مصاحبه¬ای با یکی از مجتمعهای بنیاد شهید داشتم و عرض کردم سعی نکنید آرمانهای شهدا را از خود شهدا کمرنگتر نشان دهید، ما نباید شهدا را پررنگتر از آرمانهایشان نشان دهیم. شهدا روی چشم ما جا دارند، ولی یادمان نرود که شهدا به عنوان عده خاصی از انسانها، فینفسه دارای ارزش خاصی نبودند بلکه این فضا و آرمانی که خدا ایجاد کرد و در آن فضا هزاران شهید رشد کردند، ارزشمند است؛ بدیت ترتیب ما باید دنبال آن فضا باشیم.
تسنیم: لطفا درباره بازخورد فرهنگی این اتمسفر بیشتر توضیح بدهید؟ بود و نبود چنین فضایی در یک جامعه چه کارکردهایی خواهد داشت؟
قدیریان: اساساً آثار هنرمندان انعکاس فضای فرهنگی و اجتماعی جامعهشان می¬باشد. اگر امروز قرار است کار فرهنگی انجام دهیم باید دنبال آن اتمسفر باشیم. اگر این اتمسفر باشد هنرمند به خوبی جلو میآید و رشد میکند، البته در حد شعور و فهم خودش از آن فضا. اما اگر چنین فضایی کمرنگ و تیره شود میبینید که حقگرایی در هنر کمرنگ میشود و واقعگرایی پررنگ میشود و به همان میزان که واقعگرایی در هنر پررنگتر میشود به همان میزان اتمسفری که پیشتر وجود داشت بیشتر محو شده و از بین میرود. زیرا این اتمسفر الهی، اتمسفر حقگراست، نه واقعگرا.
ببینید انقلاب اسلامی اتفاق افتاد تا خدا به ما یک چیز را نشان دهد و این یک چیز همان سوالی است که در قرآن هم بارها مطرح شده است. خداوند میفرماید «چرا به آسمانها نگاه نمیکنید؟»، «چرا به ملکوت خدا نگاه نمیکنید؟»
واقعاً باید از خودمان این سوال را به طور جدی بپرسیم که چرا ما به ملکوت خدا نگاه نمیکنیم؟ جالب این است که خدا این سوال را از کسانی میپرسد که تکذیب آیات می¬کنند، یعنی حتی به آدم مومن هم نمیفرماید. حالا چرا من مومن به ملکوت خدا نگاه نمیکنم؟ در چنین اوضاعی به همان نسبت که به ملکوت خدا نگاه نمیکنیم دیگر به همان نسبت هنر انقلاب و دفاع مقدس و ... تعریف پیدا نمیکنند. حال شما در دهه فجر و سالروز دفاع مقدس جار بزنید و سر و صدا کنید و سالگرد بگیرید. به نتیجه نمیرسید زیرا دیگر آن اتمسفر وجود ندارد که آدمی بتواند حرف¬ها را بشنود و بفهمد و موقعیت آن دوران را درک کند.
تسنیم: شما معتقدید اتمسفری که در دوران دفاع مقدس وجود داشت، دیگر موجود نیست و کارهای سطحی برای زندهنگه داشتن آرمانهای آن دوران و یاد و خاطرات آن چندان نیاز جامعه امروز را برآورده نمیکند و ما را به هدف نمیرساند. میخواهم برگردیم به سوالی که در آغاز بحث هم مطرح شد اما به آن پاسخ داده نشد. هنرمندان ما چقدر در رها شدن هنر ارزشی انقلاب نقش داشتند؟ اساساً چرا این اتمسفر از دست رفت؟
قدیریان: ببینید هنرمند باید تغذیه شود. هنرمند، دانشمند یا عالم نیست، بلکه مجموعهای از هوش و عواطف است که اگر بخواهیم خوشبینانه به تعریف هنرمند بپردازیم، این هوش و عواطف با عقل و عبادات الهی توام میشود و تولید اثر میکند. خود هنرمند نمیتواند تولید معارف و فهم کند.
متفکرین ما بارها گفتهاند که اسلام دین بسیار غنیای است و جواب همه سوالات را دارد؛ ولی این پاسخها باید گفته شود. درست است که در قرآن همه چیز هست اما من در دوران کنونی نیاز معنوی خاصی دارم که باید توسط عدهای پاسخ داده شود. من هنرمند در حال حاضر زیر تیرباران شدید فلسفههای غرب و ایدئولوژیهای الحادی هستم که مدام به من القا میشوند. من می¬توانم با مراسم شب عاشورا یا مراسم فاطمیه یا با نماز شب خواندن و یا با رفتن به نماز جمعه هجمه¬های فلسفه¬های غرب را تا مدتی از خودم دور کنم. اما بنیه معنوی هر انسانی هم بالاخره حدی دارد. من انسانم و باید تغذیه شوم. در زمان جنگ همه عملاً تغذیه میشدیم.
یادم هست در عملیات بستان شب عملیات باران آمد و صبح همه مینها از زمین بیرون زد. همه دست خدا را میدیدیم. دست که چه عرض کنم گویا خود خدا را میدیدم؛ معارف یعنی همین دیگر.
اما حالا شما ببینید در این تهران بزرگ که پر از آلودیگی و تزویر و زینتهای دنیایی است که جلوی چشم ما را میگیرد، خدا اساساً جا پیدا نمیکند؛ خدا میخواهد بیاید اما جایی وجود ندارد که بیاید. من هنرمند میخواهم که اثر خوب و ارزشمند خلق کنم، اما در این مجموعه رشد میکنم، در این فضا نفس میکشم؛ انتظار دارید چه اثری خلق بکنم؟ قطعاً همان چیزهایی را که میبینم خلق میکنم. این طبیعی است.
من هنرمند باید پر شوم که سرریز شوم. از چه چیزی پر میشوم؟ بنابراین منِ هنرمند را بازخواست نکنید، بروید کسانی را بازخواست کنید که قرار بود ما را پر کنند. آقایانی که مسئولیت پر کردن معرفتی ما را داشتن تا من سرریز شوم و درونیاتم موجب خلق آثار فاخر شود.
این فقط درباره نقاشی و هنرهای تجسمی نیست، سینمای امروز ما را ببینید. همه تقصیر این موضوع با هنرمند نیست باید اهل تفکر و معرفت را هم مقصر بدانیم. یعنی نگویید هنرمند کمکاری کرده، بلکه اهل معرفت کم گذاشته اند. هنرمند دوست دارد زیبایی خلق کند، اما وقتی زیبایی الهی به او ارائه نمیشود، زیبایی دنیایی خلق میکند. شما زیبایی الهی را به او نشان بدهید، و فضایی خدایی ایجاد کنید، ببینید هنرمند ما در آن فضا چه کار¬ها که نمیکند؟
ادامه دارد...
انتهای پیام/