عربیدانی؛ حلقه مفقوده مداحی جوانان/رهبری فرمودند با سلحشور بخوانی اسراف میشود
خبرگزاری تسنیم: سیدمهدی میرداماد میگوید: مداح جوان امروز هم خیلی عجول است و هم حرفگوشکن نیست. در گذشته نگاه مداحان به دهان بزرگترها بود.من خودم تا سال ۸۴ جلسه جداگانه نداشتم و حس میکردم باید کنار آقای سلحشور بخوانم؛ بالاخره ایشان بزرگتر من بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی میرداماد، متولد اسفندماه سال 1357 در یکی از محلههای جنوب شهر اهواز است. با آغاز جنگ تحمیلی به همراه خانواده به شهر مقدس قم نقل مکان میکند. اولین بار در دوره راهنمایی در جلسات خانگی قرآن و روضه، مکبری مسجد و تکخوانی در گروههای سرود، استعدادهای او کشف میشود. در دوره دبیرستان و با ورود جدیتر به عرصههای اجتماعی نگاهش به مقوله مداحی پررنگتر میشود. در این مقطع اتفاق تلخی برایش اتفاق میافتد که مسیر زندگیاش را عوض میکند و تحولی اساسی برایش رقم میزند: درگذشت مادر.
وی در همین دوران است که به حوزه علمیه میرود؛ از سال 74 تا 80 سطح یک حوزه ر ابا پیش زمینه مداحی و ستایشگری اهل بیت(ع) میگذراند و طی این مدت اتفاقات قابل توجهی رخ میدهد: از تشکیل هیئت انصار الشهداء و برپایی نمایشگاههای کوثر ولایت در قم و جنوب تا برگزاری جلسات هفتگی در مهدیه اسلامی به همراه دوستان طلبه، از ورود به مجموعه هیئت خادم الرضا(ع) و آغاز رفاقت با حاج محمود کریمی تا آشنایی با حاج مهدی سلحشور و آغاز یک دوره جدید همخوانی در هیئت ثارالله .... سال 81، در اثر یک اتفاق از حوزه انصراف میدهد و به خدمت سربازی میرود.
پس از اتمام دوره سربازی در عرصه بیمه مشغول فعالیت میشود و در کنار آن، آشنایی با جلسات متعدد و بهرهگیری از مکتبهای مختلف مداحی و شاگردی اساتید بنام و پیشکسوتی مانند حاج منصور ارضی، حاج علی انسانی، حاج حسن خلج، حاج صادق آهنگران و... را دارد. راهیابی به جلسات مهم و قابل توجهی مانند حرم مطهر امام رضا(ع)، حرم حضرت معصومه(س)، مسجد مقدس جمکران، بیت رهبری، مهدیه تهران و ... نیز در همین دهه اتفاق میافتد و تجربههای گرانبهایی در اختیارش میگذارد.
به بهانه فرارسیدن ایام محرم و عزاداری سید و سالار شهیدان(ع)، سیدمهدی میرداماد در گفتوگوی صمیمانهای با خبرنگار تسنیم، موضوعات متعددی را به گفتوگو نشسته است: از چگونگی ورود به عرصه مداحی و دستگاه امام حسین(ع)، فن مداحی و سبکهای سنتی و مدرن، جایگاه و اصل یا فرع بودن شعر در مداحی، روضه و مقتلخوانی، هیئت و سیاست، خاطرات از دیدار بار رهبر انقلاب و... . بخش نخست این گفتوگو به شرح ذیل منتشر میشود:
*تسنیم: به عنوان سؤال نخست مختصری از بیوگرافی و چگونگی ورود خود به عرصه مداحی بفرمائید.
معمولا این اتفاقات از کودکی شکل میگیرد و پیشزمینهاش ایجاد میشود. بنده از دوران مدرسه و ابتدایی عضو گروه سرود و تکخوان بودم و بعد از آن در دوران راهنمایی به تواشیح و قرائت قرآن رو آوردم. هر کسی هم به ما میرسید، از استعداد و صدایمان میگفت و تشویقمان میکرد. منتها فکر میکنم نقطه عطف این اتفاق در زندگی بنده فوت مرحومه مادرم بود. ایشان خیلی دوست داشت و یکی از آرزوهایش شب و روز این بود که ما مداح بشویم و ما را به سیدالشهدا(ع) سپرده بود و همیشه این را میگفت. چون من یک اخوی بزرگتر به نام علی دارم؛ میگفت من علی را دادم به قرآن و تو را دادم به امام حسین(ع).
درگذشت ایشان برای ما خیلی غیرمنتظره بود. برای همین بعد از رفتن ایشان یکی از اتفاقاتی که افتاد این بود که ما را به فکر فرو برد چه کنیم که مادرمان از ما راضی باشد. یکی از اتفاقات خیلی مهم زندگی من این بود که تصمیم گرفتم حالا که مادرم در حیاتش به آرزویش نرسیده است، لااقل کاری بکنم بعد از مرگش آرزویش محقق شود. به نظرم مهمترین عاملی که ما را به سمت و سوی مداحی کشید، در ظاهر این اتفاق بود و این نکته مهم که دعای مادر در نزد خداوند یک دعای تضمین شده است.
من بعد از گرفتن دیپلم وارد حوزه علمیه شدم و اولین جلسههای رسمی ما هم تقریبا یکی دو سال بعد از درگذشت مادر شروع شد. ورودمان به حوزه هم منجر به آشناییمان با آقای سلحشور شد. ابتدا کموبیش در مدرسه علمیه میخواندیم تا اینکه یک جلسهای را در مهدیه اسلامی واقع در خیابان چهارمردان قم، با آقای سلحشور و آقارحیم ابراهیمی شروع کردیم. با آقا رحیم ابراهیمی که الآن از مداحان خوب ما هستند، همکلاس و همحجره بودیم. همه این ها مقدماتی شد که وارد مجموعه هیئت خادم الرضا(ع) شدیم. تقریبا آنجا بود که رسما کار را شروع کردیم. بعد از آن هم فکر می کنم در سال 76 بود که پیشنهاد هیئت ثارالله(ع) مطرح شد و تاکنون هم در این هیئت هستم.
*تسنیم: در زمینه مداحی از چه اساتیدی بهره جستهاید و کدامیک از اساتید بیشترین تاثیر را در پیشرفت شما داشتهاند؟
بنده یک اخلاقی دارم که هنوز هم خودم را شاگرد میدانم و در این مسیر سعی کردهام هر لحظه از اساتید و آنهایی که در این زمینه کسوتی دارند، چیزی یاد بگیرم و هیچ ابایی هم ندارم از اینکه بگویم هنوز هم شاگردم و از محضر اساتیدم بهره میبرم. اگر بخواهم یک اسم ببرم شاید اسمهای دیگری از قلم بیفتند. ولی کلیت قصه این است که از ابتدا با شخصیتهای زیادی آشنا شدم.
یک اتفاقی که برای بنده افتاد این بود که سال 74 با آقای کریمی آشنا شدم و پایه رفاقت و دوستی ما از همان سال 74 ایجاد شد. ایشان اولین کسی بود که به من بها و انرژی و میدان داد.در واقع کسی که خیلی تشویقش در روحیه من تاثیر داشت آقای کریمی بود. به واسطه آقای کریمی تهران رفتم و با خیلی از اساتید دیگر آشنا شدم. بیش از 4-5 سال خدمت حاجآقای علی انسانی میرسیدیم. همینطور خدمت حاج منصور ارضی هم در شاهعبدالعظیم(ع) و همصنف لباسفروشان میرسیدیم.البته هنوز هم خدمتشان میرسیم ولی متاسفانه کمتر از گذشته. البته سعی کردهام که هنوز هم ارتباطم با این اساتید برقرار باشد.
* تسنیم: شما از مداحان و ذاکران نامآشنای کشور هستید؛ تعریف شما به عنوان یک مداح از مداحی چیست؟
برای تعریف مداحی من یک جمله بیشتر نمیگویم و به این اعتقاد هم رسیدهام. به اعتقاد بنده مداحی 99 درصدش ادب است. البته دیگر نخواستم بگویم 100 درصد. ادب نسبت به این خانواده، نسبت به این دستگاه، نسبت به این منبر و میکروفون و مستمع و استاد و بزرگتر. معتقدم اگر کسی این ادب را رعایت کند خیلی میتواند پیشرفت کند.
* تسنیم: برخی مداحی را یک فن میدانند و برخی دیگر، فارغ از فن بودن آن، به جنبههای معنوی آن تأکید میکنند. شما اهمیت هر کدام را در مداحی چقدر میدانید و کدامیک را اصل میدانید؟
باور کنیم که تریبون مداحی وسیله تبلیغ و هدایت است
قطعا هر دو اینها باید باهم باشند. این دو بال باهم برای پرواز نیاز هستند. گرچه اصل معنویت است، ولی ما نمیتوانیم فقط به معنویت بپردازیم و به بحث فنی بیتوجه باشیم. از آن طرف هم نمیتوانیم فقط به بحث فنی بپردازیم. فکر میکنم که نگاه باید به آن مرحله باور برسد. من اگر باور کنم که برای که میخوانم و ستایشگری چه کسانی را میکنم قطعا سعی میکنم این دو بعد را با هم تقویت کنم. الآن چند سالی هست که ما روز میلاد حضرت زهرا(س) خدمت رهبر انقلاب میرسیم. ایشان همیشه در این دیدار گفتهاند که باور خیلی مهم است. اینکه شما باور کنید این میکروفونی که الآن در اختیار شما هست وسیله تبلیغ و هدایت است.
من فکر میکنم یکی از مهمترین عواملی که مخصوصا جوانها اگر به آن توجه نکنند سقوط میکنند، این است که این باور وجود ندارد. وقتی که باور نداریم که داریم برای چه کسانی میخوانیم، راحت خودمان را می فروشیم و راحت معامله میکنیم، راحت هر چه به دهنمان میآید میخوانیم و برایش فکر نمیکنیم. ما الآن دو سه ماه است که داریم برای محرم دست و پا می زنیم. هر هفته با شعرا جلسه داریم و داریم کارهای مختلف را بررسی میکنیم. روخوانی مقتل را دو ماه است که شروع کردهایم و داریم کار روضه را میبندیم. بالاخره کار محرم یک کار بسیار سنگینی هست.
چون باورم این است که حس میکنم و باور دارم که کار کردن و نوکری کردن برای سیدالشهداء(ع) بیش از اینها میارزد. اگر باور وجود داشته باشد، به نظر من معنویت و مهارتهای فنی با هم رشد میکند. این باهم رشد کردن معنویت و فنون مداحی خیلی مهم است. در بعضیها متأسفانه این دو مورد با هم رشد نمیکند.
* تسنیم: رهبر معظم انقلاب خطاب به شعرای آئینی تأکید کرده اند که از خواندن و بیان شعر ضعیف و متوسط برای اهل بیت(ع) پرهیز کنند و آن را نزد خود نگه دارند. همچنین در کنار این توصیه برخی قائل به این هستند که شعری که در هیئت خوانده میشود باید معرفتافزا باشد. لطفاً درباره اصل و فرع بودن شعر در مداحی و توجه مداح به این مؤلفهها نظرتان را بفرمائید.
بعد از شاعر مداح باید دومین کسی باشد که از شعر سر در میآورد
یکی از مهمترین ابزار ما در مداحی شعر است. شما اگر یک جلسه مداحی را بخواهید آنالیز کنید، یک جلسه از سه قسمت تشکیل شده است: یا شعر است یا زبان حال است یا زبان قال است. زبان قال که متن مقتل است و مرثیهای هست که از کتب تاریخی استخراج میشود. زبان حال هم آن مضمون پردازی های مداح است که چاشنی کار است و باید برای پردازش مقتل و مرثیه استفاده شود. بعد از آن هم نوبت شعر است. شعر یک ابزار مهمی است که از قدیم به آن توجه شده و به آن بسیار اهمیت داده شده است. یادم هست که در جلسه ای خدمت یکی از علما بودیم. ایشان می فرمودند که بعد از شاعر مداح باید دومین کسی باشد که از شعر سر در میآورد.
شعر به همان اندازه که میتواند مفید باشد به همان اندازه هم میتواند مخرب باشد
الآن خیلی از مداحان ما خودشان شعرای قدری هستند. برای مثال آقای انسانی خودشان شاعر هستند. آقای حدادیان دیوان شعر چاپ کردهاند. آقای سازگار هم همینطور. آقای کریمی یک شاعر تواناست. شعر زبان بسیار قوی و پویایی داردف منتها به همان اندازه که قوی است و میتواند مفید باشد به همان اندازه هم میتواند مخرب باشد. من اعتقادم این است و در این چند سال هم به این رسیدهام که حتما یک مداح و خواننده باید یک تیم بسیار قوی از جهت شعر کنارش کار کند. چون خود مداح یک موقع هایی نمیتواند به این تشخیص برسد. ما هم بارها شده است که دقیقه 90 از شعرا، شعر را گرفتهایم.
به لطف خدا و به کمک اهل بیت، الآن بیش از 6 – 7 سال هست که با تعدادی از دوستان شاعر دور هم جمع شدهایم. هیچکداممان حقوقی برای این کار نمیگیریم. هیچ یک از این دوستان دیدشان دید مادی نیست و دارند کار میکنند برای یک هدف متعالی که بتوانیم آن اشعار را اجرا کنیم. من فکر میکنم که نیاز است امروزه اشعار را حتما چند نفر بنشینند و نقد و بررسی کنند. بارها شده است که هنگام انتخاب یک غزل بحث و گفتگو میکنیم با دوستان شاعرمان و گاهی اوقات سر یک بیت اصلا کل یک شعر را کنار میگذاریم. این اتفاق هم یک اتفاق خیلی طبیعی است.
برای کسی میخوانیم که مداحش خود خدا بوده است
بالاخره ما چون اعتقاد و باورمان این است که داریم برای کسانی می خوانیم که برگزیدهترین انسانهای این عالماند. ماه محرم برای کسی میخوانیم که روضهخوانش خود خدا بوده است؛ یعنی خود خداوند مداح امام حسین (ع) بوده است. یک موقعی یکی از این رفقا میگفت خوب این اشعاری که ما می خوانیم سخت است و مستمع متوجه نمی شود.گفتم بله، موقع خواندن شعر باید زبان شعر طوری باشد که مفهومش کاملا جا بیفتد، منتها این به این معنی نیست که برویم اشعار سخیف را انتخاب کنیم و بخوانیم.
ما الآن شروع کرده ایم و برای محرم ده غزل از شعرایی مثل صائب، سعدی،حافظ، جامی و عطار و شعرایی که در این تراز هستند را پیدا کردهایم. این اشعار را باید کار کرد. مضمونپردازی کرد. خواندن این اشعار خودش عیار مستمع را بالا می برد. این طوری مستمع هم دیگر هر شعری را تحویل نمیگیرد.
* تسنیم: تا چه میزان با شعرمحور بودن روضه موافق هستید ؟ یعنی اینکه مداح جلسه خود را بیشتر با خواندن شعر جلو ببرد و حتی روضه خود را به وسیله خواندن اشعار به مستمع منتقل نماید؟
البته این دیگر یک نگاه سلیقهای است. به اعتقاد من باید هر دو با هم هماهنگ باشند. ما به خاطر این قصه اشعارمان را به دو قسمت تقسیم کردهایم. برای اینکه متوجه هم بشویم خودمان روی آن ها اسم گذاشتهایم. میگوییم بعضی از اشعار کاربردی و بعضی از اشعار موردیاند. اشعار کاربردی را می شود برای چندین روضه استفاده کرد. برای مثال اشعار قویای مثل برخی غزل های عاشقانهای که وجود دارند.
مثلا ما امسال برای ماه محرم بعضی غزل ها را انتخاب کردهایم که زبان حال هستند و با یک مضمونپردازی و تزریق مفهوم خیلی بجا هم میشود آنها را برای حضرت زینب(س) خواند و هم برای حضرت رقیه(س) و هم برای حضرت قاسم(ع). این غزلها طبیعتا عمرشان هم بیشتر است. بعضی از غزل ها هم یک بار مصرف هستند؛ مثلا برای یک مناسبت خوانده میشوند و دیگر قابل استفاده نیستند.
*تسنیم: شعری هست که خیلی به آن علاقه خاص داشته باشید و در مجالستان نیز زیاد آن را بخوانید؟
بله، چند بیت که از بچگی حفظ کردهام و خیلی هم میخوانم در جلسات: از ازل فاطمه(س) مادرم بوده، پسرش مونس و همدمم بوده... . این چند بیت خیلی برایم لذت بخش است و تکرارش هم خسته کننده نیست و مستمع هم خیلی دوست دارد و استقبال می کند.
*تسنیم: زمزمه و شوری که خودتان خیلی آن را دوست دارید و تکرار میکنید، کدام است؟
شور «غریب حسین غریب حسین...» را خیلی دوست دارم. یکی از زمزمهها و شورهایی است که خودم را خیلی منقلب میکند.
*تسنیم: به نظر شما علت ماندگاری و تأثیر نفس ذاکران و نوحهخوانهای قدیمی و پیشکسوتهای این کار و پیرغلامانی مانند حاجاکبر ناظم، شیخرضا سراج، نادعلی کربلایی و بزرگانی که در قید حیات هستند چیست و چگونه است که هر چه این بزرگان بیشتر پای دستگاه امام حسین(ع) بودهاند، نفس گرمتر و گیراتری داشتهاند؟
در اتفاقات و در مسائل دنیایی ما هم این خیلی واضح است. بلاتشبیه مثل جنسی میماند که هرچه کهنهتر بشود، عتیقهتر و قیمتیتر میشود. شما نگاه کنید وقتی یک زیرخاکی را بعد از هزاران سال از دل خاک در می آورند شاید در نگاه ظاهری، شما یک لگد هم به آن بزنید و آن را دور بیندازید؛ ولی در نگاه کارشناسی می بینید که میلیون ها تومان می ارزد.این نگاه دنیایی اش است.
بالاخره این فضا یک فضای بسیار معنویای است. اگر بخواهید ببینید پیرغلام امام حسین(ع) چرا اینقدر عزیز و محترم می شود و چرا اینقدر نفسش کار می کند، شاید مثال ملموسش این باشد که یک درجهدار نظامی برای اینکه مثلا به بالاترین درجه نظامیگری برسد باید حداقل سی سال در نظام باشد. باید از درجه گروهبانی شروع کند و بعد کمکم افسر بشود. بعد کمکم ستوان بشود و بعد از آن سروان بشود، بعد سرگرد بشود، بعد سرهنگ 2 بشود، بعد سرهنگ تمام بشود، بعد سرتیپ 2 بشود، بعد سرتیپ تمام بشود تا برسد به سرلشگری. یک پروسه خیلی طولانی مدتی را باید بگذراند.
اگر اهل بیت(ع) تأیید نکنند نمیتوانی بخوانی
ولی در مداحی این دقیقا برعکس است.یعنی در خواندن برای اهل بیت(ع) همینکه یک مقدار خداوند صدای خوبی به شما میدهد و یک قیافه و جذابیتی به شما عنایت میکند، یک اقبال عمومی به طرف شما میآید. همینکه «بسمالله» را میگویید یک هیئت درست میکنید و هزار نفر جمع میشوند. همان اول کار امام حسین(ع) روی دوشتان یک سرلشگری میچسباند. اگر نچسباند نمیتوانید بخوانید، آن اجازه را به شما میدهند شما میتوانید شروع کنید. بعد برعکس آن فضای قبلی که گفتم، هر چه بالاتر میروید و بزرگتر و پیرتر میشوید، کمکم این درجه ها را از شما میگیرند. کمکم صدایتان را از شما میگیرند، قیافهتان را از شما میگیرند. جذابیتت را میگیرند.کمکم آن توانت را هم میگیرند تا اینکه پیر میشوید.
اهل بیت(ع) همه درجهها را میگیرند و خودشان به جای آن مینشینند
نتیجه درست نوکری کردن این میشود. وقتی که همه درجه ها را از شما می گیرند، به قول استاد ما خود اهل بیت(ع) می آیند و به جای این درجه ها می نشینند. اهل بیت(ع) که دیگر گرفتنی نیستند. اگر این مسیر را ما درست طی بکنیم نهایتش به این ختم می شود که الآن شما نگاه کنید امروز ما پیرغلام هایی داریم که توان جسمی ندارند ولی نفسشان بسیار کار می کند و بسیار تاثیرگذار است.
دستگاه امام حسین(ع)؛ تنها جایی که پیری در آن خوب است
مداحی یک علم معنوی است.یک هنر مقدس است؛ یعنی فرق می کند با همه هنرهایی که پیراموناش است. در مجموع فکر میکنم اگر مسیر درست طی بشود، نهایتاش بسیار زیبا خواهد بود. پیری همه جا بد است؛ هیچ کسی نیست که بگوید پیری چیز خوبی است. تنها جایی که پیری اش قشنگ است در خانه امام حسین(ع) است. شما نگاه کنید مثلا یکی مثل حاج منصور ارضی که واقعا به نظرم در مداحی یک استثناست.
*تسنیم: برای اینکه یک مداح بتواند روضه ها را بهتر و مستندتر بخواند و تسلط بیشتری بر خواندن مقاتل و متن دعاها داشته باشد، چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
آموزش عربی؛ اولین پله ذاکری اهل بیت(ع)/ عربیدانی؛ حلقه مفقوده مداحان جوان امروز
به یکی از دوستان گفتم که اگر من یک دوره آموزش مداحی به همان شیوهای که خودم دلم میخواهد بگذارم و دستم باز باشد، اولین کلاسی که می گذارم آموزش زبان عربی است؛ یعنی خواننده باید عربی بلد باشد. چون عربی زبان دوم ماست. در بسیاری از روضه ها و مناجات ها و دعاهایی که میخوانیم، باید به عربی تسلط داشته باشیم. اما متاسفانه الآن مداحانی داریم که 50 سال است که میخوانند ولی هنوز که هنوز هست چیزهای ابتدایی مقتل را نمیتوانند اجرا کنند. برای مثال ما سال گذشته شام شهادت امام سجاد(ع) که خدمت آقای شاهرودی بودیم، یک مجلسی را کار کردیم که برای اولین بار خطبه حضرت سجاد (ع) را خواندیم. چون کار سختی هست. باید به عربی هم مسلط بود. متاسفانه یکی از حلقههای مفقوده مداحان جوان امروز ما همین نابلدی زبان عربی است.
* تسنیم: یک بحث مهم دیگری که در زمینه مداحی وجود دارد، بحث نوآوری و خلاقیت است. امروزه شاهدیم که برخی از مداحان از سبکهای جدیدی در مجالس اهل بیت(ع) استفاده میکنند که هم از لحاظ شعر و هم از لحاظ آهنگ و ملودی با خط سنتی متفاوت است و بعضاً انتقادتی را از سوی سنتیها به دنبال داشته است؛ نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
خلاقیت همیشه خوب است. چون هر انسانی که روح خلاقی داشته باشد، همیشه پیشرفت می کند. منتها به همان اندازه ای که خلاقیت و نوآوری تاثیرگذار است، امکان دارد خطرناک هم باشد. یعنی خلاقیت نباید با فضای مداحی ناسازگار باشد. بعضی وقت ها ما میخواهیم خلاق باشیم ولی به قول معروف به جای اینکه ابرویش را درست کنیم، می زنیم چشمش را هم کور می کنیم؛ یعنی به جای اینکه یک خلاقیتی به خرج بدهیم، میآییم و یک بدعتی را پایهگذاری می کنیم.
خلاقیت باید کاملا تعریف شود.چون یک کار کاملا فنیای هست.اصلا کار من درآوردی و کار بداههای نیست. پشت هر خلاقیتی یک اتاق فکر و یک تیم است. بعضی اوقات ما خودمان مستمع را عادت دادهایم به اینکه حتما باید یک چیز جدید داشته باشیم. نباید حتما اینطور باشد. مثلا یک سال می آییم یک کار خلاقانه انجام می دهیم، بعد سال بعدش دست و پا می زنیم که یک کار بالاتری را انجام بدهیم. این خودش میشود یک اتفاق بدی که متاسفانه خیلی ها این کار را میکنند و مجبور میشوند به سبک های آنچنانی دست بزنند و شعرهای آنچنانی که بگویند ما یک نوآوریای داشتهایم.
به نظر من حتی در تکرار هم خلاقیت وجود دارد. مثلا ما سال گذشته در دهه اول محرم برای اولین بار روضه سریالی خواندیم. ما 5 شب یک روضه خواندیم: «روضه عطش». از شب حضرت علی اصغر(ع) که شب هفتم هست و آب را بستند شروع کردیم تا شب شام غریبان که آب را باز کردند. این 5 شب که موضوع عطش کاملا موضوعیت پیدا میکند، مستمع را به صورت زنجیره وار به دنبال روضه کشاندیم. اتفاقا وقتی من برای حاج سعید حدادیان تعریف کردم، خیلی استقبال کردند و گفتند خیلی کار قشنگی بوده است. همچنین برای اینکه مستمع برای فردا شب آماده باشد و با اشک بیرون برود، هر شب بعد از شور آخر جلسه، 5 دقیقه از روضه فردا شب را میخواندیم. بنابراین خلاقیت خوب است به شرطی که بر روی اصولش باشد.
متأسفانه یکی از اتفاقاتی که در این نسل جدید افتاده، این است که این نسل هم خیلی عجول است و هم خیلی حرفگوشکن نیست. ولی ما تا جایی که در توانمان بوده است سعی کرده ایم با رفاقت و صمیمیت تذکراتمان را بدهیم. من وقتی نگاه میکنم می بینم خودمان وقتی 20 سالمان بود و میخواندیم نگاهمان به دهن بزرگترهایمان بود. هر چه آنها میگفتند نصبالعین ما بود. من خودم تا سال 84 برای خودم جلسه جداگانهای نگذاشته بودم. حس میکردم باید کنار آقای سلحشور بخوانم. بالاخره ایشان بزرگتر من هستند.
منتها چون دیگر مستقیما تاکید رهبر انقلاب بر این بود که اگر هر دو نفرتان یک جا بخوانید اسراف میشود و باید هر کدامتان یک هیئت جداگانهای را بچرخانید و یک مستمعی را هدایت و تقویت کنید. این بود که بعد از این توصیه ما جلسه هفتگی درست کردیم و جلسه حسینیه بنیفاطمه (س) راه افتاد.
انتهای پیام/