چگونه اسرائیل خاک فلسطین را اشغال کرد + فیلم
خبرگزاری تسنیم: در سال ۱۸۹۷ سرشناسترین یهودیهای جهان بهرهبری یک روزنامهنگار لهستانی بهنام تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس دور هم جمع شدند تا برای خودشان یک وطن ملی درست کنند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در سال 1897 سرشناسترین یهودیهای جهان بهرهبری یک روزنامهنگار لهستانی بهنام تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس دور هم جمع شدند تا برای خودشان یک وطن ملی درست کنند.
امید آنها به روچیلد بود، یهودی ثروتمندی که در هیأت حاکمه بریتانیای کبیر نفوذی فراوان داشت.
آنها امیدوار بودند با استفاده از قدرت روچیلد بتوانند مکانی مناسب برای تشکیل دولت اسرائیل پیدا کنند.
اوگاندا و آرژانتین در ابتدا از سوی انگلستان به یهودیان پیشنهاد شدند اما آنها از پیش، فلسطین را انتخاب کرده بودند.
هرتزل که از دنیا رفت، جای او را وایزمن گرفت. او تلاش کرد با کمک دولت انگلیس به سلطان عثمانی باج دهد تا فلسطین را به یهودیان واگذار کند اما در این کار موفق نشد.
کمی بعد جنگ جهانی اول که آغاز شد انگلیس و آلمان روبهروی یکدیگر قرار گرفتند. عثمانیها هم آمده بودند تا آلمان را در این پیکار یاری دهند.
انگلیس تنها شده بود و باید چارهای میاندیشید. آنها پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که کلید مشکلاتشان در دستان اعراب است. کافی بود اعراب تحت تسلط عثمانی با وعده استقلال تحریک میشدند.
فیصل و پدرش شریف حسین که حاکمان دست نشانده عثمانی در حجاز بودند برای اینکار انتخاب شدند. به آنها سرزمین بزرگ عربی پس از تجزیه عثمانی وعده داده شد و بدین ترتیب قیام اعراب علیه عثمانیان در 5 ژانویه 1916 آغاز شد.
اینگونه بود که امپراطوری عثمانی با شمشیر اعراب شکست خورد.
حالا نوبت تقسیم غنائم رسیده بود.
هنوز جوهر توافق انگلیسیها با فیصل و شریف حسین خشک نشده بود که ساکس و پیکو، نمایندگان انگلیس و فرانسه در توافقی سری که بعدها به پیمان ساکس ــ پیکو معروف شد، سرزمین عثمانی را بین خود تقسیم کردند.
لبنان و سوریه به فرانسه داده شد و عراق و اردن به انگلیس.
قرار شد فلسطین نیز تحت حاکمیت بین المللی اداره شود. با این وضعیت صاحبان عرب این سرزمینها هیچ سهمی از غنائم جنگ نداشتند.
کمی بعد در نوامبر 1917 یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ روابط اعراب و اسرائیل رقم خورد. در این زمان بالفور وزیر امور خارجه انگلیس با نوشتن نامهای، در باغ سبز را به روچیلد، سرمایهدار صهیونیست نشان داد، نامهای غیرقانونی که بعدها مبنای بسیاری از تصمیات قانونی شد. فلسطین قرار بود در حاکمیت بین المللی اداره شود. بنابراین نامه بالفور و تعیین تکلیف یکجانبه آن از سوی انگلیس نشان از تصمیم بزرگ آنها داشت.
در بخشی از این نامه آمده است:
لرد روچیلد گرامی، بسیار مشعوفم که تحت توجهات دولت فخیمه انگلیس این بیانیه صادر و همدلی با یهودیان را که مورد موافقت کابینه واقع شده است به شما اطلاع دهم.
نظر دولت فخیمه انگلیس بر استقرار یهودیان در فلسطین بهعنوان وطن ملی یهود است و برترین مساعی خود را در تسهیل امور در این موضوع به کار خواهد بست.
کمی پس از نوشتن نامه بالفور هم و غم انگلیسها آماده کردن شرایط جدید برای صهیونیستها شد. باید فلسطین برای یهودیان آماده میشد، به همین دلیل در 11 دسامبر 1917، علیرغم توافق ساکس ــ پیکو ارتش انگلیس وارد قدس شد و حکومت نظامی برقرار نمود. بلافاصله صهیونیستها مقر جنبش جهانی خود را به قدس منتقل کردند و درها بهروی همه مهاجران یهودی سراسر دنیا باز شد.
با این وجود فلسطین به یهودیان تقدیم شده بود.
در این شرایط طبیعی بود که بسیاری از اعراب آنچه را اتفاق افتاد تحمل نمیکردند، به همین دلیل اعتراضات آنها آغاز شد. انگلیس که نمیخواست موج این آشوبها دامانش را بگیرد باز هم از فیصل کمک خواست تا بهنمایندگی از اعراب، وجود یهودیان میان مسلمانان را بپذیرد.
برای این منظور کنفرانسی در پاریس برگزار گردید. این بار هم وعده حمایت از فیصل برای تشکیل دولت بزرگ عربی نتیجه داد و او با تأسیس کانون یهود در فلسطین موافقت کرد. نتیجه آنکه باز هم صهیونیستها و انگلیس بیآنکه به وعدههای خود عمل کنند فیصل را فریب دادند.
اتفاق بعدی در 15 ماه بعد بود. 20 آوریل 1920 سران متفقین در سنریموی ایتالیا دور هم جمع شدند و برای اولین بار توافق ساکس ــ پیکو را علنی نمودند. حادثه مهم دیگر، سپردن حاکمیت فلسطین به انگلیسیها بود. دو سال بعد یعنی در 22 ژوئیه 1922، جامعه ملل نیز حاکمیت فلسطین را به انگلیس سپرد.
کمکم شرایط برای قسمت آخر بازی آماده میشد. از طرفی باید زمینهها برای تشکیل وطن ملی یهود مهیا میگردید و از سویی دیگر، مهاجرت یهودیان به فلسطین بهسرعت افزایش مییافت.
برای این منظور انگلیسیها با تشکیل و آموزش پلیسهای یهودی راه را برای سرکوب اعتراضات اعراب هموار نمودند.
گام بعدی انگلیسیها تشکیل شورای قانونگذاری برای هماهنگی مهاجرت یهودیان بود، جمعی که خیلی زود اسمش بر سر زبانها افتاد:
آژانس یهود.
نتیجه آنکه در عرض 17 سال جمعیت یهودیان در فلسطین بیش از 10 برابر شد و ترکیب جمعیتی بهنفع یهودیان تغییر کرد.
کار به جایی رسید که فلسطینیها برای تردد در سرزمینهای خود از طرف پلیسهای یهودی بازرسی میشدند و به آنها کارت شناسایی نشان میدادند.
در سال 1936 فشارها آنقدر بر فلسطینیها زیاد شد که آنها تنها چاره را قیام مسلحانه دیدند. حملات بر ضد پایگاههای یهودی و انگلیسی آغاز شد. هرچند انگلیس به شدیدترین شکل ممکن این قیام را سرکوب نمود اما ترس از همهگیر شدن اعتراضات و شروع بار دیگر آنچه در سال 1936 اتفاق افتاد، آنها را بر آن داشت که با سران اعراب وارد مذاکره شوند.
وایزمن رهبر یهودیها که از این تصمیم دولت انگلیس عصبانی بود نمیتوانست شرایط را بپذیرد.
وضعیت خارج از کنترل شده بود. یهودیها با همه خدماتی که انگلیسیها به آنها کرده بودند حاضر به همکاری با ایشان نبودند، بهعبارتی آنها همه حاکمیت فلسطین را میخواستند. از همین رو سران یهود تصمیم گرفتند حساب خود را با انگلیسیها جدا کنند.
با انفجار مرکز فرماندهی ارتش انگلیس در فلسطین و کشته شدن 60 سرباز انگلیسی به دست یهودیان، دیگر همهچیز برای خروج بریتانیای کبیر از بازی مهیا شد.
پس از این حادثه بود که انگلیس ماندن در فلسطین را صلاح نمیدانست، از همین رو نمایندهاش در سازمان ملل در سال 1947 اعلام کرد که دولتش میخواهد اداره امور در فلسطین را به جامعه جهانی واگذارد.
در این میان شوروی پیشنهاد کرد که فلسطین به دو بخش عربی و یهودی تقسیم شود.
در 29 نوامبر 1947 پیشنهاد شوروی با 33 رأی موافق، 13 رأی مخالف و 10 رأی ممتنع تصویب و فلسطین به دو قسمت تقسیم گردید.
نیمه بزرگتر متعلق به یهودیها و نیمه کوچکتر برای صاحبان اصلیاش یعنی فلسطینیها.
در 14 می 1948، آخرین سربازهای انگلیسی خسته از خیانت یهودیان خاک فلسطین را ترک کردند.
بلافاصله بنگوریون رئیس اجرایی آژانس یهود تشکیل دولت اسرائیل را رسماً اعلام کرد.
کمی بعد نماینده آمریکا در سازمان ملل در نطقی بهعنوان اولین کشور، اسرائیل را به رسمیت شناخت و به این ترتیب حکومت تاریکی بر سرزمین فلسطین آغاز شد.
انتهای پیام/ر*