معرکه مهدهای کودک در آموزش زبان‌های خارجی

معرکه مهدهای کودک در آموزش زبان‌های خارجی

«هرچه زودتر، بهتر»؛ شعار کسانی است که معتقدند بهترین سن برای آموزش زبان دوم به کودکان، از سه سالگی است؛ نظریه منسوخ و غیر منطقی که بسیاری از مهدهای کودک در کشور با تأسی از آن، از این آب گل آلود به نفع خود ماهی می‌گیرند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «از آنجا که مهد کودک ... یک مهد دوزبانه می‌باشد، بر آن شدیم تا شما عزیزان را در جریان تغییرات سیستم آموزشی زبان انگلیسی مهد که بزودی اجرا خواهد شد، قرار دهیم: روش آموزش زبان انگلیسی در مهدکودک و پیش دبستانی ...، CLT Communicative Language Teaching است. در رده سنی زیر دوسال هر روز به مدت حداقل سی دقیقه با پخش Audio های برنامه ریزی شده، حس شنیداری کودکان نسبت به شناسایی زبان جدید تحریک خواهد شد و سپس به مدت 6 ماه فعالیت‌های ترکیبی حسی و حرکتی به زبان انگلیسی در کلاس اجرا می‌گردد». این بخشی از تبلیغات یکی از مهدهای کودک تهران برای جذب خانواده‌ها و آموزش زبان دوم به کودکان است.

آموزش زبان دوم به کودکان در ایران کم‌کم دارد وارد فضای پیچیده‌ای می‌شود که چشم‌انداز روشنی برای آن نمی‌توان در نظر داشت. در ایران همین که کودکی متولد می‌شود، پدر و مادر دست به کار می‌شوند تا برای تأمین آینده، زبان دوم و سوم را به او آموزش دهند. اما واقعاً سن مناسب شروع یادگیری زبان دوم چه زمانی است و یادگیری زبان دوم چه کمکی به توانمندی کودک می‌کند؟ مزایا و معایب آموزش زبان دوم چیست؟

طی سال‌های گذشته مهدهای کودک‌ متعددی در سطح شهرها فعالیت می‌کنند که یکی از افتخارات خود را در بروشورهای تبلیغاتیشان، آموزش دو زبان به کودک می‌دانند. افزایش چشمگیر این مهدهای کودک‌ به همراه جریان خود باختگی فرهنگی که در برخی از خانواده‌های ایرانی رو به رشد است، سبب شده تا فضای ناروشن و غیر فنی به منظور آموزش زبان دوم برای کودکان ایجاد شود؛ فضایی که برخی با اغتنام فرصت و با سوء استفاده از نبود فرهنگ و آگاهی مناسب بین خانواده‌ها در این زمینه، سعی بر این داشته باشند که از این آب گل آلود برای خود ماهی صید کنند. 

سن مناسب آموزش زبان خارجه به کودکان چند سال است؟

آموزش زبان دوم از چه سنی و چگونه؟ سوال مهمی است که پاسخ‌های متفاوت و گوناگونی دارد. هرچند تاکنون تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده، اما همچنان پاسخ روشنی برایش وجود ندارد. اگرچه برخی از پژوهشگران و بسیاری از مردم عامه بر این باورند که بهترین سن برای فراگیری زبان دوم، از سه سالگی است، اما حقیقت آن است که برای پرسش مطرح شده نمی‌توان پاسخ قطعی داد؛ به عبارت دیگر هرچند باور عامه بر این است که بهترین سن برای یادگیری زبان دوم قبل از پنج سالگی است، اما باید گفت این نسخه‌ای نیست که بتوان برای همه کودکان پیچید و حتی همه زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک نیز به آن اعتقادی ندارد.

بررسی‌های انجام شده در بین نظرات مختلف زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک حکایت از آن دارد که همگی بر آموزش زبان دوم قبل از سن بلوغ تأکید دارند. از نظر آنها در این بازه زمانی کودک وقت بیشتری برای یادگیری زبان دوم دارد و از سوی دیگر می‌تواند با لهجه‌ای نزدیک‌تر به لهجه اصلی، به زبان دوم تکلم کند. اما اختلاف در سن یکی از موضوعات واضحی است که بین نظرات مختلف به چشم می‌خورد. بازه زمانی گسترده‌ای هم دارد؛ از 3 تا 15 سال.

عده‌ای از زبانشناسان بر این باورند که نمی‌توان برای یادگیری زبان دوم، زمان مشخصی را تعیین کرد. ظرفیت‌ها و توانایی‌های کودکان با یکدیگر متفاوت است و اگر کودک به درجه‌ای از فهم زبان دوم نرسد، آموزش‌های انجام شده نتیجه‌ای متفاوت در پی خواهد داشت. این دسته از کارشناسان بر این باورند تا زمانی که کودک زبان رسمی خود را یاد نگرفته و بر آن تا حدودی مسلط نشده، نمی‌تواند و نباید در معرض آموزش زبان دوم قرار گیرد؛ زبانی که یادگیری آن به مراتب به آموزش و ممارست بیشتری نیاز است. به باور این دسته از کارشناسان، عدم تکامل روند فراگیری زبان رسمی در کودکان و همزمان با آن یادگیری زبان دوم نتایج منفی برای کودک در پی خواهد داشت که از جمله آن می‌توان به کاهش اعتماد به نفس در کودک و سرخوردگی او در آینده اشاره کرد. 

آموزش زبان دوم و اختلالات زبانی در کودکان

شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌دهد در یک مغز دوزبانه سیستم مربوط به هر دو زبان حتی هنگامی که تنها یک زبان به کار برده می‌شود، فعال هستند و به این ترتیب وضعی پدید می‌آید که یک سیستم سد راه سیستم دیگر می‌شود، بنابراین به طور معمول در محیط‌های دوزبانه‌ای که یک زبان غالب نیست، تداخل یادگیری اتفاق می‌افتد. مثلاً اگر تلفظ برخی از کلمات در یک زبان برای کودک سخت باشد، حتی ممکن است در دیکته‌نویسی دچار مشکل شود. معمولاً در طیف کودکان دوزبانه اختلال «خواندن» و «نوشتن» بیشتر است. از آنجا که اختلال یادگیری با هوش کودکان هیچ ارتباطی ندارد، در کودکانی که زبان مادری غالب نشده و آموزش زبان دوم و سوم زودهنگام شروع شده است، اختلال یادگیری بیشتر دیده می‌شود. در این حالت دامنه لغات کودک محدود است؛ زیرا از هر زبان تعدادی لغت در اختیار دارد و گستردگی لغات در یک زبان برایش کافی نیست.

حتماً در اطراف خود کودکانی را دیده‌اید که به مدت طولانی به آموزشگاه‌های زبان رفته‌ و در نهایت با دست خالی ترم‌ها را گذرانده‌اند. شاید هم خود ما یکی از آنها باشیم. یکی دیگر از عللی که کارشناسان برای نامعلوم بودن سن فراگیری زبان دوم یاد می‌کنند، همین امر است. به اعتقاد این دسته تا زمانی که کودک در خود احساس نیاز نکند و به اهمیت فراگیری زبان دوم دست نیابد، نمی‌تواند مراحل آموزش زبان دوم را به خوبی سپری کند.

هر چه سن کودک کمتر باشد علاقه او به یادگیری زبان خارجی کمتر است. کودک ممکن است نفهمد که یادگیری زبان خارجی به چه درد می‌خورد و چرا آنها باید آن را یاد بگیرند. برای بسیاری از کودکان، دلیل اصلی آنها برای علاقه به انگلیسی در سنین پایین به خاطر فعالیت‌ها، داستان‌ها و آهنگ‌های موجود در طی یادگیری است، این معلمان و والدین هستند که تصمیم می‌گیرند یک کودک باید زبان انگلیسی را یاد بگیرد. در مقابل جوانان دلایل بسیار روشنی برای یادگیری انگلیسی دارند؛ برای استفاده از اینترنت، برای حرفه‌شان، گوش دادن به موسیقی، آینده شغلی و... .

آموزش زبان دوم در مهدهای کودک؛ رؤیا یا واقعیت؟

اگر کودک خود را به یکی از مهدهای کودک دو زبانه ببرید، حتماً به شما خواهند گفت که آموزش زبان دوم و سوم در این مهدهای کودک، براساس شیوه‌های رایج در کشورهای اروپایی و براساس روش‌های علمی است. حال آنکه عمده کارشناسان بر این باورند که آموزش زبان دوم در مهدهای کودک، به یک کار تبلیغاتی تبدیل شده که عمدتاً هیچ‌گونه ساز و کار علمی ندارد. از سوی دیگر، در هیچ‌کدام از مهدهای کودک آزمونی برای سطح‌سنجی کودک انجام نمی‌گیرد و انتخاب شیوه تدریس در کلاسی خاص، براساس نظر والدین انجام خواهد شد.

حسن ذوالفقاری، مدیر گروه آموزش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اشاره به غیر سیستماتیک بودن مهدهای کودک در این رابطه می‌گوید: خیلی سیستماتیک عمل نمی‌کنند. برخی از پیش دبستانی‌ها که خصوصی هستند برای اینکه تبلیغ خوبی میان خانواده‌ها داشته باشند، می‌گویند ما سه‌زبانه هستیم؛ در حالی که کودکی که هنوز در یادگیری زبان رسمی خود با مشکل همراه است، چطور می‌تواند زبان دوم و سوم را بیاموزد؟ من نمی‌دانم این مؤسسات با چه منطقی اینطور فعالیت می‌کنند؛ بی‌آنکه به نظر کارشناسان درباره آموزش زبان دوم توجهی داشته باشند.

وی ادامه می‌دهد: در سیستم آموزش و پرورش گفته شده که آموزش زبان دوم باید از پایه هفتم شروع شود؛ یعنی زمانی که مخاطب زبان فارسی را تا حدودی فراگرفته و بعد آموختن زبان دوم را شروع می‌کند. اگر به نظر کارشناسان یادگیری زبان دوم از همان دوران کودکی و قبل از شروع مدرسه نیاز بود، حتماً در آموزش و پرورش نیز زمانش تغییر می‌کرد. متأسفانه ما برای همه چیز عجله داریم و به کودکمان زمان نمی‌دهیم.

کشورهای اروپایی چه سنی را برای آموزش زبان دوم در نظر می‌گیرند؟

در حالی جریان نابسامان مهدهای کودک به فعالیت خود در زمینه آموزش زبان دوم و گاه سوم ادامه می‌دهد که تحقیق انجام شده میان کودکان اروپایی در سال 2009 نشان می‌دهد که در مجموع 73 درصد از کودکان اروپایی در دوره مدرسه زبان دوم را یاد می‌گیرند و نه قبل از آن. از سوی دیگر، تحقیقات انجام شده در سال 2008 در ایالت متحده آمریکا حکایت از آن دارد که تنها 18 درصد از مدارس ابتدایی این کشور به آموزش زبان دوم می‌پردازند. در تمامی کشورهای اروپایی، ملاک برای یادگیری زبان دوم، تسلط کودک بر زبان مادری یاد شده است؛ امری که در ایران به آن توجهی نشده و هم والدین و هم معلمان آموزشگاه‌ها با یک شعار غیر منطقی «هرچه زودتر، بهتر» به آموزش زبان دوم به کودکان می‌پردازند؛ والدین با رؤیای آینده بهتر و آموزشگاه‌ها با سودای پول بیشتر.

در همین رابطه می‌توانید به مطالب ذیل مراجعه کنید:

مرگ تدریجی 40 کرسی زبان فارسی در جهان

انگلیسی‌دانی را فخر می‌دانیم، اما هنوز بر فارسی تسلط نداریم

دانش‌آموزان ایرانی چقدر زبان فارسی می‌دانند؟ + نمودار

آموزش زبان فارسی در مدارس؛ از نبود تفکر خلاق تا حیات کتاب‌های مومیایی شده

آغاز انتشار پرونده «دُرِ دری»؛ زبان فارسی، شکوه دیروز، فراموشی امروز

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران