نام رودکی را بخوانید و صمد را ببینید/ اضمحلال هویت تهران با تصمیمات بنیاد رودکی

نام رودکی را بخوانید و صمد را ببینید/ اضمحلال هویت تهران با تصمیمات بنیاد رودکی

برج آزادی در اختیار یک گروه تئاتر آزاد قرار می‌گیرد در حالی که دیگر گروه‌های هنری توانایی هزینه‌های گزاف بناهای بنیاد رودکی را ندارند و البته اختصاص دادن سالن به یک گروه تئاتر آزاد نیز در تنافر با اساسنامه بنیاد است.

باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم

پیش از شروع بحث گفتن یک نکته مهم نیاز است. نگارنده این یادداشت هیچ مخالفتی با تئاتر آزاد ندارد و معتقد است جامعه به سبب ساختارهای پیچیده خود نیازمند تئاتر آزاد است؛ اما بر هویت‌بخشی سالن‌های تئاتر مصر است و معتقد است هر سالنی نمی‌تواند بار تئاتر آزاد را به دوش کشد.

و اما فرع ماجرا...

روز گذشته برج آزادی در خبری تحت عنوان «مستاجر جدید به برج آزادی رسید» اعلام کرده است نمایش کمدی - اما بخوانید تئاتر آزاد - «مستاجر جدید» به نویسندگی و کارگردانی بابک نهرین و تهیه‌کنندگی سام سلیمانی از هشتم خرداد در سالن اصلی برج آزادی روی صحنه می‌رود. این نمایش جدیدترین کار گروه هنری بابک به سرپرستی بهمن تقی‌پور است که نمایش «صمد و ممد» را در کارنامه کاری خود دارند. نمایش نیز داستان خانواده کم‌بضاعتی است که در قرعه‌کشی بانک برنده یک آپارتمان در یکی از برج‌های لوکس تهران شده‌اند و با چرخ گاری خود وارد لابی ساختمان می‌شوند و ...

و حال اصل ماجرا

اصل ماجرا را باید در چند پرده دنبال کرد. اینکه برج آزادی در اصالت چه جایی است و چه مأموریتی دارد و سپس آنکه چه رابطه‌ای میان مسئولان بنیاد رودکی و گروه بابک وجود دارد.

پرده اول

سال 1382، مسئولیت راه‌اندازی و نگهداری فضای داخلی برج آزادی به‌عهده بنیاد رودکی گذاشته شد. از همین رو  «مرکز فرهنگی- هنری انقلاب اسلامی» راه‌اندازی شد که مکانی در بخش تحتانی برج برایش  تعیین کردند تا به قول روزنامه همشهری به تاریخ 25 بهمن 1386، «دستی به سر و روی موزه‌ها و مجموعه فراموش‌شده زیر برج بکشند؛ مجموعه‌ای که مدت‌ها بود داشت خاک می‌خورد. حالا اما همه برج دیدنی شده است.»

نکته اول در نام مرکز نهفته است: «مرکز فرهنگی- هنری انقلاب اسلامی». بدون شک این نام نمی‌تواند تداعی‌گر چیزی مثل تئاتر آزاد باشد یا حتی اسامی پرطمطراق‌تری چون تئاتر بولواری یا کمدی‌دلاآرته که نهایت شکل منحطی از روحوضی‌ها و سیاه‌بازی‌هاست. برای روشن شدن ماجرا بهتر از نگاهی به اساسنامه‌ بنیاد رودکی بیاندازیم. در اساسنامه مصوب بنیاد، مأموریت‌ها، برنامه ها و وظایف گوناگون و متفاوتی برای آن تبیین شده که اهم آنها به قرار زیر است:

 مأموریت‌ها
- ایجاد بستر فعالیت‌های حرفه‌ای، هنری و ادبی در تولید و عرضه هنر.
- تلاش در تبیین و نشر مبانی نظری هنر و نمونه‌سازی در زمینه هنر دینی و ملی۔
- توسعه فضاهای هنری از طریق ساخت، بازسازی و فعال کردن تالارها و مراکز هنری و بهره‌گیری از امکانات موجود و جلب مشارکت اشخاص حقیقی و حقوقی، دولتی و غیردولتی در توسعه فعالیت‌های هنری و ادبی.
- شناخت و به کارگیری استعدادهای درخشان هنری و ادبی درسطح داخلی و بین‌المللی.
- بزرگداشت و معرفی هنرمندان و ادیبان برگزیده پیشکسوت در حوزه‌های مختلف هنر و ادب.
- جلب مشارکت عمومی در فعالیت‌های هنری و ادبی، تشکیل شرکت‌ها، مؤسسات و گروه‌های مرتبط با اهداف و وظایف بنیاد.
- تربیت کادر فنی خبره در زمینه خدمات تخصصی، پشتیبانی فنی و تجهیزات هنری از طریق برگزاری دوره‌های آموزشی تخصصی هنر.
- افزایش توان کمی و کیفی تولید و عرضه آثار هنری و ادبی و تشکیل کارگاه‌ها و دوره‌های هنر.
- حمایت مادی و معنوی از آفرینش‌های حرفه‌ای هنرمندان کشور.
- فراهم ساختن محیط‌های مناسب و سالم برای فعالیت علاقه‌مندان هنر.

با نگاهی به فهرست مأموریت‌ها به هیچ نحوی نمی‌توان نامی از تئاتر آزاد یافت یا آنکه یک بند از این مأموریت‌ها را برابر با حمایت بنیاد رودکی در تولید یا حمایت لجستیکی از تئاتر آزاد برشمرد. به هیچ عنوان نمی‌توان تئاتر آزاد را هنر ملی یا دینی دانست. شاید گفته شود برآمده از نمایش ایرانی است؛ ولی شکل منحرف شده و مخدوشی از سیاه‌بازی و روحوضی است و حتی رگه‌های غربی آن طبق گفته‌های یکی از رهبران جریان تئاتر آزاد که آن را کمدی‌دل‌آرته برمی‌شمرد، بیش از بخش نمایش ایرانیش دیده می‌شود.

با این حال قصه به همین جا ختم نمی‌شود. بنیاد وظایفی نیز در راستای اشاعه فرهنگ و هنر دارد که به شرح زیر است:

وظایف
- همکاری و تعامل مؤسسات فرهنگی و هنری داخلی و خارجی در جهت تبادل آثار هنری و اجرای برنامه‌ها.
- ارائه مشاوره، مشارکت یا مباشرت در اداره مراکز فرهنگی و هنری کشور.
- برگزاری همایش‌ها و جشنواره‌های هنری و ادبی و شرکت در جشنواره‌ها و گردهمایی‌های هنری و ادبی داخلی و خارجی.
- تشکیل آرشیو ملی از آثار موسیقی و نمایش و ایجاد بانک اطلاعاتی مورد نیاز.
- تحقیق و پژوهش به منظور دستیابی به روش‌های پیشرفته فناوری تولید و اجرای اشکال مختلف و هنر.
- جذب و بررسی و تدوین طرح‌های مناسب تولید و اجرای هنرهای نمایشی و موسیقیایی به منظور پاسخ‌گویی به نیازهای تخصصی جامعه هنری.
- ارائه مشاوره‌های تخصصی و خدمات هویت هنری و فنی در راه‌اندازی فضاهای هنری.
- بررسی و تحقیق در زمینه تولید و اجرای برنامه‌های هنری ویژه گروه‌های سنی خردسال و در پرکردن اوقات فراغت آنان.
- طراحی و برنامه‌ریزی در زمینه امور هنری و فعالیت‌های پژوهشی، تحقیقاتی در همین عرصه .
- تحلیل و بررسی طرح‌ها و نمایشگاه‌ها و برنامه‌های هنری و تلاش در جهت ارتقای کیفی آنها.
- تلاش در جهت شکل‌گیری و افزایش گروه‌های هنری و فراهم آوردن امکانات اجرای برنامه برای گروه‌ها.
- همکاری و مشارکت در سازمان‌های پژوهشی و اجرایی مربوط در کشور برای حفظ و احیای ارزش‌های هنری و مواریث ادبی، اسلامی و ایرانی.
- ایجاد مراکز و کارگاه‌های تئوری و عملی آموزش هنری.
- تألیف، ترجمه و عرضه آثار مکتوب هنری.
- تولید و عرضه آثار دیداری و شنیداری و چند رسانه ای به صورت مستقل و یا با مشارکت سایر مؤسسات.
- برگزاری همایش‌ها، نمایشگاه‌ها، بزرگداشت‌ها و مناسبت های فرهنگی و هنری با مشارکت وزارت‌خانه‌ها، سازمان‌ها و مؤسسات ذیربط.
- تأسیس شرکت‌ها و مراکز بازرگانی مرتبط با فعالیت بنیاد.

با خواندن این بندها تنها یک بند می‌تواند دلالت بر حمایت بنیاد رودکی نسبت به تئاتر آزاد باشد «تلاش در جهت شکل‌گیری و افزایش گروه‌های هنری و فراهم آوردن امکانات اجرای برنامه برای گروه‌ها». البته این بند در صورت دالی بر حمایت از تئاتر آزاد شرایطی متناقض‌نما پدید می‌آورد. اینکه چرا دیگر بندها در تضاد به جرثومه‌ای به نام «تئاتر آزاد» است؛ به خصوص آنکه بر سر هنر بودن یا نبودن این گونه نمایشی نیز محل اختلاف وجود دارد.

فارغ از این مسائل باید یادآور شد برج آزادی برای اهداف خاصی ساخته و بنا شده است. بدون شک نه در دوران پهلوی و نه در نظام جمهوری اسلامی، کسی دورنمایی از اجرای یک تئاتر آزاد در برج آزادی را نداشته است؛ کما اینکه مرحوم سعدی افشار، آن هم در مقام شکل متعالی نمایش‌های ایرانی در تالار حافظ نو در شهر نو روی صحنه می‌رفت، نه در بناهای تحت کنترل بنیاد رودکی.

در کنار این مسئله این پرسش مطرح می‌شود آیا مبحث چون تئاتر آزاد همخوانی با نام رودکی دارد؟ آیا می‌شود از وجوهات فرهنگی هنری رودکی مقوله‌ای به اسم تئاتر آزاد بیرون کشید؟

پرده دوم

اما این میانه ماجراست. قصه جای باریک‌تر هم دارد. بابک نهرین مدیر انجمن نمایش شهر تبریز است. به نحوی او مرد اول تئاتر شهر تبریز است. «صمد و ممد» نمایش مشهور گروهی است که او اکنون کارگردانی اثر جدیدش را به عهده دارد. ولی پیش از شروع این بخش نقبی به گذشته زنیم و نگاهی فوتبالی به ماجرا داشته باشیم.

در فصل 93-94 لیگ برتر، جنجالی‌ترین دیدار میان تراکتورسازی و نفت تهران در هفته پایانی برپا شد که قهرمان و صعودکنندگان به لیگ قهرمانان آسیا 2016 در آن مشخص می‌شد. در این بازی پیروزی هر کدام از تیم‌های نفت تهران یا تراکتورسازی به منزله قهرمانی آن تیم و تساوی آنها در صورت برد سپاهان در برابر سایپا به منزله قهرمانی سپاهان می‌بود. در این دیدار درحالی تراکتور سازی 3 بر 1 از نفت تهران جلو بود، با اخراج آندرانیک تیموریان توسط علیرضا فغانی متحول شد و در نهایت با نتیجه 3 بر 3 به پایان رسید که با توجه به برد 2 بر صفر سپاهان در برابر سایپا، این تیم برای پنجمین بار قهرمان لیگ برتر شد. اتفاق جالب این دیدار خوشحالی بازیکنان و برخی از هواداران تیم تراکتورسازی پس از نتیجه بازی بود که بعداً مشخص شد خبری به اشتباه مبنی بر تساوی 2 بر 2 سپاهان و سایپا به آنها رسیده است. آنها قطع خطوط ارتباطی و اشتباهات داوری را عامل قهرمان نشدن خود دانستند.

اما چند صد کیلومتر آن سوتر در تهران وزارت کشور در انتظار بارقه‌های آن بازی بود. از چند روز پیش سالن وزارت کشور برای اجرای «صمد و ممد» به مناسبت قهرمانی تراکتورسازی در اختیار گروه «بابک» قرار می‌گیرد تا در سالن مشهور این وزارتخانه، تئاتر آزاد روی صحنه رود و «صمد و ممد» اولین تئاتر آزاد این سالن لقب گیرد. عدم قهرمانی تراکتورسازی سایه این ننگ را از سر سالن وزارت کشور دور ساخت و البته مسئولان در آن زمان هیچ سخنی در رابطه به چرایی اجرای یک تئاتر در آن سالن به میان نیاوردند و هیچگاه مشخص نشد چرا چنین امکانی برای گروه‌های دیگر شکل نمی‌گیرد.

در وانفسای فقدان سالن‌های حرفه‌ای و پناه بردن گروه‌های هنری به پستوها و دالان‌هایی به نام پلاتو، یک گروه تئاتر آزاد به راحتی می‌تواند در یک اثر ملی روی صحنه رود و حتی توانایی آن را برایش مهیاست در صورت قهرمانی یک تیم فوتبال در سالن مهمی که هیچگاه رنگ تئاتر به خود ندیده، تئاتر اجرا کند.

گره ماجرا را شاید باید در دوران مدیریت علی‌اکبر صفی‌پور در مقام مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی جستجو کرد. بدون‌شک گروه شناخته شده‌ای چون «بابک»، آن هم با اثر پرفروششان «صمد و ممد» در چشمان مدیرعامل کنونی بنیاد آشنا محسوب می‌شوند.  این در حالی است که از آخرین تئاتر مجموعه آزادی مدت‌های مدیدی می‌گذرد و در ایام گذشته اجرای درخوری نیز در این فضای هنری فرهنگی روی صحنه نرفته است و حال به نظر می‌رسد رابطه یک مدیر و یک هنرمند می‌تواند کلیه اساسنامه یک بنیاد که مصداق بارز مرام اخلاقی آن است را زیر پا گذارد و آن را به گوشه پستوی فراموشی پرتاب کند.

پرده سوم

مهمتر آنکه هزینه چند میلیونی به ازای هر شب در برج آزادی برای هر گروهی میسر نیست و این خطر بیخ گوش تئاتر کشور است که داشتن پول ناشی از فروش یک اثر و توانمند کردن گروه از لحاظ اقتصادی می‌تواند هر معیار قانونی را از بین ببرد. شاید طعم و مزه کسب پول برای بنیاد رودکی از مرام‌نامه خود مهمتر باشد؛ کما اینکه مهمترین گنجینه هنر تجمسی کشور در آستانه حراج و یغما بود و این آگاهی هنرمندان بود که مانع از یک تخلف در واگذاری موزه هنرهای معاصر شد. گفتنی است مدیر آن روزهای بنیاد رودکی نیز در پی گاف‌های این چنینی سمتش را از دست داد.

آنچه بیش از همیشه در این ماجرا بارز می‌شود اندیشه‌های علی مرادخانی در تبدیل کردن هنر به یک بازار مصرفی در قالب اقتصاد هنر است. اگرچه اقتصاد هنر مقوله مهمی برای ادامه حیات هنر است؛ اما آنچه مرادخانی و تیم ناتوانش در این دوره به ثمر رسانده‌اند چوب حراج زدن به فرهنگ است تا کمک به فرهنگ. از رونمایی خودرو شاسی بلند رنو روی صحنه وحدت تا تئاتر آزاد به نظر رابطه‌ای در برج آزادی. و این تن نحیف هنر است که در گرمای خرداد می‌لرزد.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید...
بیشتر بخوانید...
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران