جمشیدی: داستان‌های کوتاه از فقر اقلیم و دردمندی مردم رنج می‌برند

جمشیدی: داستان‌های کوتاه از فقر اقلیم و دردمندی مردم رنج می‌برند

مصطفی جمشیدی، داور بخش داستان کوتاه جایزه جلال می‌گوید:‌ داستان‌های کوتاهی که در سال ۹۵ منتشر شده‌اند، اغلب از فقر اقلیم و توجه به بومی‌نویسی و دردمندی مردم رنج می‌برند،‌ گاهی داستان‌ها چنان سیاه‌نمایی دارند که انسان را به پلشتی‌ها دعوت می‌کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،‌ «بررسی نزدیک به چهارصد عنوان مجموعه داستان کوتاه منتشر شده در سال 1395 و ریزش حدود دو سوم آنها در اولین مرحله داوری، بیانگر تولید انبوه اما ضعیف بسیاری از آثار مذکور است. این امر نشان‌دهنده نبود وسواس کافی نسل جدید نویسندگان ما به ساختار فنی داستان و حال و هوای آن است.

با توجه به سابقه خلق داستان‌های درخشان فارسی در دهه‌های چهل تا هفتاد انتظار می‌رفت که داستان کوتاه فارسی جهش‌های بزرگتر و تازه‌تری را تجربه کند. اما داوران با مطالعه آثار منتشر شده در این دوره متاسفانه به چنین باوری نرسیدند. صرف‌نظر از برخی استثناها، باید گفت که وضعیت موجود، راهی به وضعیت مطلوب ندارد و به دیگر سخن اتفاق جدیدی در داستان نویسی (داستان کوتاه )نیفتاده است.» این بخشی از بیانیه هیئت داوران بخش داستان کوتاه دهمین دوره جایزه جلال ال احمد است. به نظر می‌رسد،  وضعیت داستان کوتاه در سال 95 وضعیت چندان مطلوبی نبوده است این را هم می‌توان با نگاهی به بازار کتاب فهمید و هم از حال و روز مجموعه‌های منتشر شده و داوری‌های جوایز. برای بررسی بیشتر مجموعه داستان‌های منتشره در سال 95 به سراغ مصطفی جمشیدی داور بخش داستان کوتاه دهمین دوره جایزه جلال آل احمد رفتیم،‌ بخشی که برگزیده نداشت و هیئت داوران تنها به معرفی دو اثر شایسته تقدیر بسنده کرد. مصطفی جمشیدی مهمترین ضعف مجموعه داستان کوتاه در ایران را بی‌توجهی به زیست‌بوم ایران عنوان کرده و می‌گوید:  داستان‌ها خالی از جغرافیاست. مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

* تسنیم:‌ آقای جمشیدی بخش داستان کوتاه از جمله بخش‌هایی بود که برگزیده نداشت‌، و هیات داوران ترجیح داد تا دو شایسته تقدیر معرفی کند،‌ درباره کیفیت آثار این بخش بفرمایید؟

قبل از هر چیز بگویم که در داوری کتاب‌های ارسالی به دبیرخانه متوجه شدیم که برخی از آثا راب وجود اینکه تاریخ انتشارشان سال 95 ثبت شده است،‌ اما در سال‌های پیش منتشر شده‌اند.  به هر حال در حوزه داستان کوتاه در سال گذشته کتاب‌های بسیاری منتشر شده بود که از این میان آثاری نیز در جوایز مختلف کاندید شده بودند‌، اما نکته‌ای وجود داشت و آن این بود که جایزه جلال باید به اثری تعلق می‌گرفت که استانداردهایی به لحاط مضمونی، محتوایی و تکنیکی رعایت کرده باشد‌، برخی از داستان‌های منتشر شده در سال 95 اگرچه از دید مخاطب عام ممکن بود،‌ داستان‌های خوبی باشند، اما از نظر داوران شایستگی لازم را نداشتند، چون بسیاری از آن‌ها وضعیت هندسی داستان را رعایت نکرده بودند،‌به عبارت دیگر از نظر ساختاری داستان کوتاه محسوب نمی‌شدند.بسیاری از آنها به لحاظ مضمون  دچار تکرار بودند.

نکته دیگری که باید گفته شود‌، این بود که ادبیات داستانی ما از فقدان اقلیم و دردمندی رنج می‌برد،‌ نویسنده باید به قاطبه مردم توجه داشته باشد،‌ نه صرفاً یک قسمت از مردم. اغلب داستان‌های کوتاه درباره فضاهای شهری است،‌فضاهایی که معطوف به گرفتاری انسان‌های شهری است، درست است که تعداد انسان‌هایی که در فضای شهری زندگی می‌کنند، بسیار است،‌ اما داستانی که نویسنده ایرانی می‌نویسد،‌ با داستانی که یک نویسنده ترک یا یک نویسنده آلمانی می‌نویسد،‌ باید تفاوت داشته باشد.

برای نمونه بسیاری از قصه‌ها با موضوع مهاجرت نوشته شده بودند،‌ مگر چند درصد از مردم ایران مهاجرت کرده‌اند که دغدغه‌شان باشد،‌ در مقابل توجه به المان‌های بومی‌، اقلیم و ... در داستان‌ها اندک بود،‌ البته مجموعه داستان «خانه کوچک ما» داریوش احمدی به دلیل توجه به مسائل بومی و اقلیم مورد توجه قرار گرفت که از نویسنده قدردانی شد.

* تسنیم: معمولا در مواجهه با مجموعه داستان یک یا چند داستان ضعیف از کار در می‌آیند،‌ آیا در داوری‌ها به این نکته توجه داشتید؟

بله،‌ اغلب کتابهای داستانی که چاپ شده بودند،‌ اینگونه بودند که یک یا دو داستان مورد قبول داشتند، داستانی که مخاطب نوعی بخواند و بگوید عجب داستان خوبی است، برخی دو تا و برخی سه داستان خوب داستند،‌ اما اغلب کتاب‌ها حتی همین مجموعه داستان‌هایی که در داوری‌ها بالا آمدند،‌ داستانی داشتند که کار را از حیض انتفاع خارج می‌کرد،‌ گویی یک کودک دبستانی این داستان را تالیف کرده است. ناشران نیز به این موضوع توجه نداشتند که در مقابل داستان‌های خوب چرا باید یک یا چند داستان فوق العاده ضعیف چاپ کنند.

انتقاد دیگری که به ناشران وارده این است که گاهی یک مجموعه داستان خوب از نظر محتوا بسیار بد منتشر شده است،‌ یکی از کتاب‌ها با غلطهای فاحش املایی منتشر شده بودف  به گونه‌ای که اگر ما این کتاب را برگزیده اعلام می‌کردیم،‌  همه به ما خرده می‌گرفتند که این چه کتاب برگزیده‌ای است؟

این عارضه‌ای است که نشر ما توجه جدی به آن ندارد، از زمانی که کامپیوتر آمده است امکان دارد، در کامپیوتر فایلی با فایل دیگر چابه‌‌جا شده باشد و نسخه ویرایش نشده منتشر شود. برای نمونه در یکی از داستان‌های یکه من بسیار آن راپسندیدم اما بالا نیامد،‌ مشکل ویرایشی وجود داشت که عنوان یکی از داستان‌ها در صفحه ماقبل درج شده بود که داستان را نامفهوم می‌کرد.

* تسنیم:  به ضعف ساختاری مجموعه داستان‌های کوتاه اشاره کردید‌،  این چه اندازه در کلیت ادبیات داستانی ما شایع است؟ به نظر می‌رسد نویسندگان جوان ما بدون  اینکه تئوری داستان نویسی را بدانند وارد این حوزه شده و از سر عجله کتاب‌هایشان را منتشر می‌کنند؟

من به عنوان یک مدرس داستان نویسی بیشتر اعتقاد دارم که جوانان حتی نویسنده‌های بزگ داستان‌هایی می‌نویسند که هندسه داستان کوتاه در آن‌ها رعایت نشده است، نویسنده‌های قدیمی نیز گاهی پیش می‌آید که یک رمان بنویسند، وسط کار حوصله اتمام ان را نداشته باشند،‌ بنابراین با اندکی تغییر در اول و اخر اثر آن را تبدیل به داستان کوتاه می‌کنند.

از نظر اقتصادی نیز برایشان مقرون به صرفه است،‌ چرا که به جای یک رمان بلند،‌ 5 داستان کوتاه می‌نویسد‌، بنابراین اغلب مشاهده می‌کنیم که داستان کوتاه از آن فرمتی که باید داشته باشد،‌ خارج است، در برخی از افرادی که ادعایی هم دارند نیز شاهد فقدان عنصر ایجاز هستیم. اما مهمترین نقیصه‌ای که حوزه داستان کوتاه با آن روبروست، این است که محتوا فاخر نیست،‌ برخی از داستان‌ها آنقدر دچار سیاه‌نمایی‌هستند که انسان را به غلطیدن در پلشتی‌ها دعوت می‌کنند.

مشکل ما این است که عدم رعایت کپی‌رایت موجب شده تا با تکثر ترجمه‌ها  روبرو باشیم،‌ اکنون ترجمه‌های نازل بسیار شده است،‌ زیاد شده است ترجمه هایی که اصیل نیستند، غلط در آن‌ها بسیار است. این‌ها موجب شده تا داستان‌نویس جوان ما با نمونه‌‌های غیراصیل روبرو شود و روی ذائقه و تبعشان تاثیر گذارد، مجموعه داستان‌های فارسی هر چقدر کمتر شود، رقابت و تاثیرگذاری کمتر می‌شود، با این وضعیت ترجمه که در جامعه شیوع دارد، نمونه‌های بد و آماتور از کتاب‌های ترجمه روی نسل معاصر تاثیر بدی خواهدت گذاشت.

پدیده‌ای دیگری که تهدید محسوب می‌شود،‌ این است که داستان ما از سینما عقب افتاده است،‌ این یکی از علت‌هاست، آنقدر تضعیف شده که سینما رشد نامطبوعی پیدا کرده است. فیلم‌هایی که نسخه‌های عجیب و غریب فیلم فارسی‌هاست و این مایه تاسف است، چرا ما باید چنین نمونه‌های داشته باشیم، ادبیات نتوانسته رشد و شکوفایی لازم را داشته باشد، متاسفانه ضریب نفوذش را در جامعه از دست داده است. توانش آنقدر نیست که سینما از آن اقتباس کند.

* تسنیم:  به کمبود بومی‌نویسی در داستان کوتاه اشاره کردید‌، چرا نویسنده‌های ایرانی ما بر خلاف نویسندگان شناخته شده جهانی از اینکه بومی بنویسند،‌ گریزان هستند،‌ ما در داستان‌های مدرن امروزی معمولاً با فضای آپارتمان نشینی شخصیت‌هایی روبرو می‌شویم که المان‌های غربی دارند نه شرقی.

درست است،‌ البته نویسندگانی هم هستند که هنوز بومی می‌نویسند،‌ من خود در «زندیق» یا «سفرنامه جن» تلاش کردم این مهم را توجه کنم‌، اما به نظر می‌رسد نویسندگان ما به ضرورت توجه به اقلیم در داستان نرسیده‌اند‌، متاسفانه فضاهای فانتزی‌، داستان‌های بسیار نازل،‌ الگوهای ذهنی یکسان فضای ادبیات داستانی کوتاه را اشغال کرده‌اند،.

علاوه بر این واقعیت زدگی هم در کارها دیده می‌شد، فقدان خیال موضوع مهمی است که باید در آن دقت شود‌، نویسندگان ایرانی در یک واقعیت زدگی مفرط همه داستان را به رئالیزم اغراق شده اختصاص می‌دهند‌، از هر پدیده‌ای می توان داستان نوشت، از هر سلام و خداحافظی می‌توان داستان نوشت، برخی از نویسندگان تصور می‌کنند همین که کاغذ راسیاه کنند، داستان نوشته‌اند‌.

همه این دلایل موجب شد که بسیاری از داستان‌ها کنار رفت، چرا که از برگزیده جایزه جلال انتظار بیشتری می‌رود‌، از آنجا که جلال خود در داستان کوتاه پیشتاز بود،‌ هیات داوران ترجیه داد که جایزه در این بخش برگزیده نداشته باشد.

 * تسنیم:  در سال‌های اخیر انجمن‌ها و محافل ادبی مختلفی شکل گرفته‌اند،‌ با این هدف که به تربیت نسل جدید نویسندگان بپردازند، اما با توجه به گفته‌های شما به نظر می‌رسد که چندان در این زمینه موفق نبوده‌اند.

اتفاقا به نظر می‌رسد که این انجمن‌ها و محفل‌گرایی‌ها تاثیرات منفی بر وضعیت داستان کوتاه ما گذاشته است،‌ معمولاً پولی از علاقه‌مندان به ادبیات داستانی می‌گیرند و یک نویسنده که دو مجموعه چاپ کرده را به عنوان استاد کلاس معرفی می‌کنند،‌ دراین داستان‌ها خطاهای داستان‌نویسی بسیاری رخ می‌دهد و تاثیرات منفی نیز بیشتر است.

یکی دیگر ازعلل ناموفق بودن ادبیات داستانی کوتاه به سیاست‌های طبع و نشر برمی‌گردد‌، یک باور اشتباه درجامعه ما ایجاد شده است‌، مبنی بر اینکه داستان کوتاه از رمان آسان‌ترنوشته می‌شود‌، در حالی که بورخس معتقد است رمان ژانر محکومی است و ابتدایی‌تر از داستان کوتاه است. ناشران نیز معمولا برایشان صرف می‌کند که رمان منتشر کنند.

* تسنیم: چشم‌اندازی که به آینده داستان کوتاه دارید‌، چکونه است؟

به نظر من اگر جوایز ادبی کارشان را درست انجام دهند،‌ تاثیرات خوبی بر آثار بجا خواهند گذاشت.

* تسنیم:  جایزه جلال در سال‌های اخبر با انتقاداتی مواجه شده است،‌ شما به عنوان یک نویسنده که داور این جایزه نیز بوده‌اید چه انتقاد یا پیشنهادی دارید؟

طبعاً‌ جایزه جلال بدون نقد  نیست، اما من چند پیشنهاد دارم،‌ اول اینکه در قالب حمایت از اثر برگزیده زمینه ترجمه ان به حداقل 3زبان زنده دنیا را فراهم کنیم،‌ با این کار حساسیت‌ها و رقابت‌ها بیشتر می‌شود،‌ دوم اینکه داوری‌ها در طول سال انجام شود‌، البته این کار به نوعی در دبیرخانه انجام می‌شود اما جایزه جلال باید دو برگزیده داشته باشد، یک برگزیده توسط 100 نفر از منتقدین بنام کشور که انتخاب شود و یک برگزیده هم توسط هیئت داوری. هم‌چنین وزارت ارشاد با ارائه تسهیلات به کارگردانان آن‌ها را راغب به تولید فیلم‌های سینمایی بر اساس داستان‌های منتشر شده کند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران