نشر دیجیتال و فرصت‌هایی که به تهدید تبدیل می‌شوند

نشر دیجیتال و فرصت‌هایی که به تهدید تبدیل می‌شوند

آینده نشر، فارغ از اینکه نشر دیجیتال روند رو به رشدی به خود بگیرد یا نه، در گرو درک تغییر شرایط است و تنها ناشرانی می توانند با آینده روبرو شوند که این تغییر فضا را از همین امروز درک کنند.

باشگاه خبرنگاران پویا،‌ عادل طالبی:

ناشران، چشمهایشان را که باز می‌کنند، با دنیای جدیدی روبرو می‌شوند. دنیایی که هیچ کدام از مشخصه‌هایش، با آنچه همیشه می‌شناختند، تطابق ندارد. هنوز ناشران ما در حسرت روزهای خوبِ حواله و یارانه کاغذ آه می‌کشیدند که به تدریج، یکی یکی، دو تا دوتا، از این گوشه، امروز، از آن گوشه فردا، شاهد پیدا شدن بسترها یا platformهای دیجیتالی انتشار محتوا شدند.

اگر در گذشته، حلقه‌ بسته‌ نشر، به دلیل وجود فرآیندهای پیچیده مانند حروف‌چینی، طراحی و چاپ اجازه می‌داد که این فرآیندها تحت نظارت و در یک سیستم بسته و کنترل شده انجام شود، امروزه به مدد رشد و همگانی شدن ابزارهای نشر، تولید و انتشار محتوا بدون وجود پیچیدگی‌های آنچنانی، برای هر فردی، دقیقاً هر فردی، ممکن است. از یک کودک 7-8 ساله تا یک فرد سالخورده امروز می توانند به سادگی متنی بنویسند و با استفاده از ابزارهای ساده‌ای در حد نرم‌افزار Word یا کمی پیشرفته‌تر، نرم‌افزاری مثل InDesign (که هر هنرجوی هنرستانی در دبیرستان با آن آشنا می شود ) محتوای تولید شده توسط خود (یا هر فرد دیگری) را به شکلی بیارآیند که ناشران، ده – پانزده سال پیش حتی خوابش را هم نمی‌توانستند ببینند و تازه، چاپ، فرآیندی که انتشار محتوا را میسر می کرد، امروزه با ظهور ابزارهای مختلف، اهمیت خود را به تدریج از دست می دهد.

اشتباه نکنید. من هم مثل شما معتقد هستم کتاب چاپی می‌ماند. اما، بازارهای جدیدی، با مخاطبان جدیدی به وجود آمده‌اند که ناشران فعلی، با عدم توجه به آن، در حال از دست دادن فرصت طلایی هرگونه حضور در آن هستند. فرصتی هم اگر هست، با قراردادهای آنچنانی که دست ناشر با سابقه را از هرگونه اعمال نظر کوتاه می‌کند، بیشتر به تهدید شبیه می شود.

در گذشته، ناشر بود و چاپخانه، و تیراژ مشخص. نهایتاً فرآیند حق امتیاز و ممیزی نشر. تا حدودی می‌شد اطمینان حاصل کرد که پس از چاپ فیزیکی کتاب (که آن هم امروزه در تهدید مداوم کپی کاران قرار گرفته) می توان طبق فرآیند های مشخص و طبق قواعدی نسبتا منصفانه که طی سالیان بر صنعت نشر حاکم شده بود، محصول تولید شده را از طریق سیستم پخش و توزیع به دست مخاطب رساند.

در نشر دیجیتال، امروز، اگر ناشری به یک PlatForm یا بستر ارائه محتوای دیجیتال اعتماد می‌کند و کتاب خود را می‌سپارد، نمی‌تواند اطمینان حاصل کند که تعدادی که به او به عنوان تعداد فروش رفته‌ نسخه دیجیتال اعلام می شود، واقعاً همان عدد اعلامی هست یا نه. در گذشته، ناشر تصمیم می‌گرفت با چه مراکز پخشی کار کند، به چه کتاب‌فروشی ها و مراکز توزیعی کتاب خود را تحویل بدهد و شرایط را (در حد متعارف) تعیین می‌کرد. امروز، مجبور می‌شود پای قراردادهای انحصاری انتشار محتوای دیجیتال را در شرایطی امضا کند که حتی خودش نمی‌داند، بخشی از بندهای آن، بخشی از جملات آن و بخشی از کلمات آن قراداد در آینده چه تبعاتی برایش در پی خواهد داشت.

ناشران، امروز، به دلیل اینکه خودشان در زمان مناسب، بسترهای ارائه دیجیتالی را تولید نکرده‌اند، اسیر توسعه دهندگان باهوش و وقت‌شناسِ توسعه‌دهنده‌ی بسترهای توزیع دیجیتالی محتوا شده‌اند.

در گذشته نیز، و حتی همین امروز هم، ناشران و تولید کنندگان محتوا، اسیر دست سیستم پخش و توزیع بوده و هستند. اما با یک تفاوت : سیستم به تعادل و توازنی رسیده بود و طرفین، قواعد بازی را می‌شناختند و هر یک، بخشی از «سر نخ» را در دست داشتند. اما امروزه، مخاطبان جوان‌تر، با عرضه‌ی دیجیتالی محتوا، مانوس‌ترند. این‌ها، که امید به «کتاب کاغذی خوان شدن»شان، هر روز کمتر و کمتر می شود، به دلیل تعداد زیاد ابزارهای دیجیتال هوشمندی که در دستان‌شان خودنمایی می کند بیشتر مصرف کننده محتوا به صورت دیجیتالی هستند تا فیزیکی و کاغذی.

از یک سو، با نسلی مواجه هستیم که مشخصاً نسبت به کتاب فیزیکی تمایل کمتری نشان می دهند و از سوی دیگر، جذابیت های ابزارهای دیجیتال، می تواند فرصتی برای علاقه‌مند کردن آنها برای استفاده از محتوا باشد. اما در لایه‌ای دیگر، با فضایی از نظر فنی روبرو هستیم که به دلیل همین عدم وجود اطمینان و اعتماد، ناشران تمایلی به ورود به آن ندارند و آنها هم که وارد شده‌اند همیشه در گوشه ای از ذهن خود با دو نگرانی روبرو هستند : کتاب‌هایم کپی نشوند... و از آن جالب تر، که به زبان نمی‌آید اما در پوشه ذهن ناشر «سو سو» می زند : آیا به همان تعدادی که در رابط کاربری مدیریتی یا Panel نشان می دهد فروخته شده است؟

روندها نشان می دهد در آینده، تولید کننده‌ی محتوا هر چه بیشتر اسیر دست توزیع کننده‌ دیجیتال خواهد شد.  نکته مهم در این میان این است که هیچ سنجه، هیچ معیار و هیچ متری برای عیار سنجی اعتبار آمار اعلامی کتاب‌هایی که در این بسترهای دیجیتال، به دلخواه یا به اجبار قرار داده شده، لااقل فعلاً، وجود ندارد.

ناشرانی که کمی باهوش‌تر بودند، چند صباحی هست که فروشگاه‌های اینترنتی خودشان را برای فروش کتاب‌های فیزیکی راه‌اندازی کرده‌اند. این ناشران، در این فروشگاه‌ها به چیزی بسیار بیشتر از «پول» و «فروش» دست یافته‌اند: اطلاعات. مشخصات تمام خریدارانشان را در دسترس دارند و یک پل ارتباطی با مخاطبان خود ایجاد کرده‌اند. با استفاده از این اطلاعات و  با استفاده از این پل ارتباطی و بازخوردهایی که از این اطلاعات دریافت می کنند، مسیر تولید محتوای آتی خود را تعیین می‌کنند. این ناشران به این ترتیب می توانند  «بازاریابی پیش از تولید محصول» را انجام دهند.

در شرایط حاضر، این ناشران هم از این پلت‌فرم‌های انتشار محتوای دیجیتال که هیچ اطلاعاتی از مخاطبان در اختیارشان قرار نمی‌دهند و بازخوردهای مشتریان را به آنها انتقال نمی‌دهد (یا گزینشی انتقال می دهند)، دلی خون دارند.

راهکار چیست؟ چه می توان کرد؟ نقد کردن، بدون ارائه راهکار، دشوار نیست. اما این ارائه راهکار است که می تواند با نقد شدنِ خودِ راهکار، منجر به بهبود احتمالی شود. به همین دلیل، یک راهکار ممکن را مطرح می کنم.

اتحادیه ناشران، به جای اینکه خود را درگیر موضوعات به نظر من، بی حاصلی، مانند نمایشگاه کتاب تهران و مانند آن کند که عملاً در پایان، بود و نبود اتحادیه در آن بجز سود اندک احتمالی برای چند نفری از صنف که احتمالا مسئولیتی دارند (با تاکید بر اینکه سود الزاماً مالی و مادی نیست و می تواند غیر مادی یا اعتباری باشد) چیزی در پی ندارد و ماه ها وقت و انرژی و تمرکز اتحادیه را می گیرد، خود را وارد موضوعات زیرساختی کند. مثلاً اتحادیه کشوری ایجاد کنند. با استان‌ها و شهرها هم‌داستان و هم‌راستا شوند. سپس در حوزه‌هایی مانند استارتاپ‌ها به شکل خاص با تمرکز بر حوزه نشر سرمایه گذاری کنند. از دل این صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر یا VC که از دل اتحادیه کشوری و با سرمایه‌ی اعضا تشکیل می‌شود، بسترهای دیجیتال متعلق به خود اتحادیه و خود ناشران بیرون می‌آید. یک شتاب‌دهنده در حوزه نشر، می تواند پاسخی باشد به همه مشکلات فعلی بسترهای نشر دیجیتال یا Plat Form هایی که هم اکنون،  یا از صنعت نشر بیرون آمده بودند و سهام خود را به بازیگران قدرتمندتر فروخته‌اند یا از دل حوزه IT بیرون آمده‌اند و به خاطر قرارداد انحصار گرای نمونه اول، ناشران به دامان آن پناه برده‌اند. و هر دو دسته، مشکلاتی که در ابتدا به آن اشاره شد را دارند.

فراموش نکنیم که بسیاری از کسانی که تن به قراردادهای انحصاری دادند، در روزهایی این کار را کردند که تصمیم‌گیر و تصمیم ساز و مالک آن PlatForm ها، یکی از جنس نشر بود. اما امروزه با واگذاری سهام پلت فرم‌ها به صندوق های سرمایه گذاری مختلف، عملاً صنعت نشر، هیچ مالکیتی روی محتوای دیجیتال و از آن مهمتر، داده‌های تعاملات دیجیتال ندارد.

اگر، اتحادیه کشوری تشکیل شود و در این حوزه به صورت هوشمندانه سرمایه گذاری کند، بحث «Core Date» در صنعت نشر که قبلا مطرح شده بود هم به سادگی قالب انجام و اجرا خواهد بود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران