مهم‌ترین عوامل انحراف ناکثین در عصر حکومت علوی(ع)

مهم‌ترین عوامل انحراف ناکثین در عصر حکومت علوی(ع)

مواجهه امام علی (ع) با سه جریان ناکثین، قاسطین و مارقین دارای ابعاد سیاسی ـ اجتماعی فراوانی است که خداوند در قالب این سه جریان، از مجرای خلیفة اللّهی خود یعنی امیرالمؤمنین(ع) سه درس بزرگ را به مسلمانان به ویژه شیعیان آموخت.

 باشگاه خبرنگاران پویا

 رهبر معظم انقلاب عصر دیروز در بخشی از فرمایشات خویش در حرم مطهر امام راحل(ع) با اشاره به اینکه جبهه دشمنان و مخالفان امام راحل نیز ترکیبی از  سه گروه قاسطین، مارقین و ناکثین بود، افزودند: «قاسطین» یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان داخلی آنها که با اصل جمهوری اسلامی دشمنی دارند، «ناکثین» یا عهدشکنان و همراهان سست‌کمربند که به علت خواسته‌های دنیایی در مقابل امام ایستادند و «مارقین» که با عدم درک موقعیت کشور و نفهمیدن جبهه بندی دشمنان، حقانیت حرکت امام را تشخیص ندادند.

ایشان منافقین را نمونه‌ای از مارقین خواندند که به علت خیانت رؤسایشان و جهل و فریب‌خوردگی بدنه، به دشمنی ناکام با امام پرداختند.

رهبر انقلاب با اشاره به پیروزی امام خمینی در مقابل این سه جبهه افزودند: امروز هم همین سه گروه در مقابل میراث بزرگ امام خمینی یعنی جمهوری اسلامی صف آرایی کرده اند، این جبهه مختلط البته مشکلاتی به‌وجود می آورد و حرکت کشور را دشوار یا کُند می‌کند اما در جلوگیری از پیشرفت ملت عاجز و ناتوان است.

حال به این بهانه به معرفی این سه جریان معاند و منحرف در عصر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خواهیم پرداخت.

مواجهه امیرالمؤمنین علیه‌السلام با سه جریان ناکثین(عهدشکنان) و قاسطین(اهل ظلم و ستم) و مارقین(خوارج) دارای ابعاد سیاسی ـ اجتماعی فراوانی است که خداوند در قالب این سه جریان، از مجرای خلیفة اللّهی خود یعنی امیرالمؤمنین(ع) سه درس بزرگ را به مسلمانان به خصوص شیعیان آموخت.

از اولین گروه‌هایی که در مقابل امیرالمؤمنین علیه‌السلام صف‌آرایی کردند، ناکثین یا عهدشکنان بودند که به اصحاب جمل شهرت یافتند. «ناکث» از ریشه «نَکَث» به معنای شکستن و دورافکندن هم به کار می‌رود؛ یعنی به معنای شکستن و بعد دور افکندن عهد است.

اما ماجرای ناکثین از چه قرار بود؟

از آغازین لحظاتی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به اصرار مردم حکومت را پذیرفتند، فریاد عدالت‎خواهی و مبارزه با اشرافیت و ضدیت با تبعیض نژادی را سر دادند. ایشان در اولین سخنرانی خویش خطاب به مردم و مسئولین وقت فرمودند: «به خدا سوگند، اگر این املاک، کابین همسران و بهای کنیزکان هم گشته باشد، آن را به بیت‌المال باز می‏‌گردانم که در عدالت گشایش است و آن کس که «داد» بر او سخت آید، از «بیداد» به فریاد آید؛ وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ».

عدالت علوی(ع) ناکثین را به تلاطم کشاند
شاید در ابتدا کسی از اعراب سخنان حضرت را به طور بایسته جدی نگرفت؛ زیرا تصور نمی‌کردند امیرالمؤمنین علیه‌السلام به قدری پایبند به عهد خویش باشد که در اجرای عدالت و استرداد بیت‌المال مسلمین حتی به نزدیک‌ترین بستگان خویش رحم نکند و در این راستا با نزدیکان خویش مانند سایر افراد برخورد نماید؛ لذا متولیان جامعه را با تلاطم درونی مواجه کرد. این شیوه حکومت‌داری در حالی از سوی حضرت اجرا می‌شد که حاکم پیش از وی اطرافیان خویش از بستگان تا متولیان جامعه را از بیت‌المال مسلمین به قدری متنعم کرده بود که این مقطع به عنوان لکه سیاهی در تاریخ اسلام و مسلمانان محسوب می‌شود. 

گزارش‌های تاریخی از نخستین اقدامات عثمان هنگام رسیدن به خلافت حاکی از آن است که او بسیاری از والیان و مقامات دستگاه خلافت را عزل و خویشاوندان خویش را بر جای آنها نصب کرد. برای نمونه، در کوفه به جای عمار بن یاسر، برادر ناتنی خود ولید بن عقبه و به جای ابوموسی اشعری در بصره، عبدالله بن عامر پسرخاله کم سن و سال خویش را نصب و عمرو بن عاص را به عنوان فرمانده فتوحات و جنگهای شمال افریقا منصوب نکرد. (دینوری، الاخبار الطوال، 139)

اما درباره استفاده بی‌حد از اموال بیت‌المال، همین بس که امیرالمؤمنین(ع) در بخشی ازخطبه شقشقیه فرمود: «... تا سومى به حکومت رسید که برنامه‌‏اى جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت و دودمان پدرى او (بنى امیه) به همراهى او بر خاستند و چون شترى که گیاه تازه بهار را با ولع مى‌‏خورد به غارت بیت‌المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع رشته‏‌اش پنبه شد و اعمالش کار او را تمام ساخت و شکمبارگى سرنگونش کرد.»

فراوانی اموال طلحه و زبیر
در این میان اموال طلحه و زبیر به عنوان عاملان فتنه جمل قابل توجه بود؛ در آمد طلحه از عراق در زمان عثمان روزانه هزار دینار بود و در منطقه سراة بیش از این در آمد داشت. از این رو عثمان گله می‌کرد که چرا با وجود آنکه پوست‌های گاو پر از طلا به او داده است، باز علیه وی شوریده است؟ زبیر نیز هنگام مرگش 21 منزل در مدینه و دو خانه در بصره داشت و ثلث مالش را جدا کردند، از دو سوم باقی مانده به هر یک از چهار همسرش 1/200/000 سکه به ارث می‌رسید. ابن سعد نیز میراث زبیر را 51 یا 52 میلیون سکه می‌داند. زبیر مالک هزار اسب و هزار غلام و هزار کنیز و نیز قطعاتی زمین و منازلی در بصره و کوفه و مصر و اسکندریه بود. (علی و زمامداران، علی محمد میرجلیلی)

قطع سهم طلحه و زبیر از بیت‌المال
لذا اهتمام امیرالمؤمنین علیه‌السلام به رعایت عدالت اجتماعی برای طلحه و زبیری که از عثمان امتیازات و رانت‌های اقتصادی بسیاری گرفته بودند، بسیار گران آمد؛ به خصوص آنکه حضرت صلاح ندید از آن‌ها در اداره حکومت استفاده کند و امتیازات‌شان را نیز از بیت المال قطع کرد. طلحه و زبیر که از این وضعیت آشفته شده بودند و موقعیت سیاسی و اجتماعی خود را در معرض خطر می‌دیدند، چاره‌ای جز رو کردن نفاق درونی‌شان نداشتند؛ لذا زمینه‌های جنگ جمل از همان زمان و به بهانه خونخواهی از مرگ عثمان توسط آن‌ها ایجاد شد.

عدالت علی(ع) فریاد شورایی کردن خلافت را پررنگ کرد
نقشه‌ای که طلحه و زبیر طرح‌ریزی کردند به این صورت بود که مدعی شدند آنان در مدینه به اجبار با امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیعت کرده‌اند؛ بنابراین، آن بیعت درست نبوده و حکومت امام لااقل در نظر آنان مشروع نیست، لذا تعهدی نسبت به اطاعت از خلیفه ندارند. راه حلی که مطرح کردند این بود که کار به آنچه در پایان حیات عمر مطرح شد یعنی «شورا» باز گردد. حتی گفته می‌شود زبیر در بحبوحه جنگ جمل، به امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت ما اهلیت تو را برای خلافت بیش از خود نمی‌دانیم؛ از این رو به این جمعیت ناکثین یا عهدشکن اطلاق شد.

روحیه اشرافیت و دنیاگرایی عامل انحراف ناکثین 
آنچه که ناکثین را به مقابله با امام واداشت، سهم‌خواهی بی حد و حصر از  بیت‌المال مسلمین بود؛ زیرا این عده از یاران رسول الله(ص) خود را پرچمدار اسلام می‌دانستند غافل از اینکه دین مبین اسلام با شعار عدالت و ضدیت با تبعیض نژادی خود را به جهانیان معرفی کرد و آنان را از ذلت جاهلیت رهانید. شاید بتوان گفت اولین بارقه‌های این سهم‌خواهی غفلت خلفای پیشین از موازین عدالت‌محورانه دین مبین اسلام بود؛ زیرا هر کدام از این خلفا به حدی از بیت‌المال مسلمین خرج بستگان و متولیان جامعه کردند که زمینه‌های رواج روحیه اشرافیت در میان آنان را ایجاد کرد. لذا دنیاگرایی و دنیاپرستی در وجود آنان ریشه دواند و  گوشت و استخوان آنان آلوده به اموال حرام شد. 

انتهای‌پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران