کارشناس ترک: اتحاد روسیه، ایران و ترکیه ضامن امنیت در خاورمیانه و آسیای مرکزی است

کارشناس ترک: اتحاد روسیه، ایران و ترکیه ضامن امنیت در خاورمیانه و آسیای مرکزی است

کارشناس ترک معتقد است که، ترکیه، روسیه، ایران و آذربایجان می‌توانند یک اتحادیه قدرتمند اقتصادی ایجاد کنند که به عنوان یک ضامن امنیت در کل منطقه تبدیل شده و انگیزه‌ای برای توسعه و رونق آن شود.

به گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، کارشناس، مورخ، رهبر جنبش "Eurasian Movement" ترکیه، محمد پرینچک، در مصاحبه‌ای که با نشریه "عصر جدید" انجام داده است، اظهار داشت که در حقیقت، پشت همه برنامه‌های ایالات متحده در قفقاز، خاورمیانه و افغانستان، تنها یک هدف وجود دارد و آن گرفتن آسیای مرکزی است.

سوال: آخرین دیدار اردوغان را از مسکو چگونه ارزیابی ‌می‌کنید؟ مسائل اصلی بحث برای مطبوعات آشنا است، که شامل خرید S -400، پروژه‌های بزرگ اقتصادی مشترک و ... است، همه اینها ممکن است دلیل کاهش روابط با متحد اصلی ترکیه، یعنی ناتو، آمریکا باشد. آیا باید منتظر اقدامات دیپلماتیک خاصی از سوی آمریکا در این زمینه بود؟

محمد پرینچک- اولاٌ، می‌خواهم خاطر نشان کنم که ترکیه با تهدید ناشی از واشنگتن در کشور مواجه است. این تهدید شامل موارد زیر است: کمک آمریکا به تروریست‌های کرد در شمال سوریه، پروژه "کردستان"، همکاری فعال آمریکا با یونان و قبرس جنوبی در مدیترانه و سایر اقدامات خرابکارانه واشنگتن. چنین سیاست‌هایی از جانب ایالات متحده امنیت ملی ترکیه را تهدید می‌کند. بنابراین ترکیه هم برای ایجاد امنیت و تعادل در برابر این تهدیدها، اتحادهایی جدیدی را با کشورهایی که منافع دولتش با آنها منطبق می‌باشد، ایجاد می‌کند. بنابراین، در این زمینه، همکاری با روسیه و ایران کاملاً منطقی است.

در اینجا ما به طور خاص روی این موضوع تأکید داریم که تمام مشکلات بین آنکارا و واشنگتن ناشی از دولت موجود در کاخ سفید است. ترکیه به منظور توسعه و رشد اقتصاد خود، و برای اطمینان از امنیت آن، می‌تواند با هر کشوری همکاری کند. چه چیزی می‌تواند طبیعی‌تر از این سیاست ترکیه باشد؟ به نظر شما، آیا ترکیه از آمریکا باید اجازه بخواهد تا اقتصاد خود را توسعه داده و امنیت کشور را تضمین کند؟ آمریکا باید یک واقعیت آشکار را بداند که آنها بازنده خواهند بود. به خاطر سیاست خارجی تهاجمی خود، آمریکایی‌ها خود را از دنیای خارج جدا کرده و حتی متحدان قابل اطمینان خود را از دست می‌دهند.

مصر اخیراً ابراز تمایل به خرید هواپیماهای جنگنده Su-35 از روسیه کرده است و پس از آن وزیر امور خارجه آمریکا، مایک پومپئو، به طور آشکارا قاهره را به تحریم تهدید کرد. آلمان علاقه‌مند به ساخت خط لوله گاز Nord Stream 2 است، در همین باره نیز پومپئو صحبت کرده و با لحن تهدید بیان می‌کند که این کار با منافع آمریکا در تقابل است. به طور خلاصه، تمام متحدان آمریکا در ناتو و اروپا در حال حاضر تهدید آمریکا را عیناً احساس می‌کنند و به طور مداوم تحت فشار واشنگتن قرار دارند.

براساس نتایج یک نظرسنجی که در کشورهای مختلف اتحادیه اروپا انجام شده است، ساکنین این کشورها، ایالات متحده را تهدید اصلی امنیت ملی خود می‌دانند. 50٪ جمعیت آلمان و فرانسه خود آمریکا را عامل اصلی بی‌ثباتی در کل دنیا می‌دانند. از جمله اینکه نخبگان حاکم کشورهای اروپایی به علت سیاست متکبرانه و تهاجمی ایالات متحده به واشنگتن واکنش نشان داده‌اند.

کاخ سفید باید یک بار و برای همیشه درک کند که جهان چند قطبی شده است و در چنین دنیایی آنها نمی‌توانند نقش ژاندارم را بازی کنند و به همه بگویند چگونه زندگی کنند. ترکیه همچنین دارای سیاست خاص خود، منافع خود، و همسایگان خود است و همچنین سیاستی را مطابق با منافع خود ایجاد می‌کند، البته با توجه به منافع شرکای خود.

سوال- این باورنکردنی است، که آمریکا آرام بنشیند، در سکوت روند خروج ترکیه، نزدیکترین متحد نظامی خود را در ناتو، از حوزه منافع ژئوپلیتیک خود و تلاش برای نزدیکی به روسیه را تماشا کند. اگر ایالات متحده در مورد این امر واقعاً آرام باشد، بنابر این می‌توان نتیجه گرفت که واشنگتن جایگزینی برای ترکیه پیدا کرده است. در مورد این چه فکر می‌کنید؟

محمد پرینچک - اول اینکه، آمریکا به آرامی روند همگرایی مواضع ترکیه و روسیه را دنبال نمی‌کند. آنها همه کار می‌کنند تا میان دو طرف را به هم بزنند و به جلوگیری از این روند می‌پردازند.

بزرگترین کار در این جهت در سال 2015 در مرز ترکیه-سوریه انجام گرفت. این برنامه توسط واشنگتن برنامه‌ریزی شده و توسط عوامل حزب گولن در فرماندهی نیروی هوایی ترکیه اجرا شد. اما مخالفان نتوانستند به هدف خود برسند و رهبری هر دو کشور آن اراده سیاسی را داشت تا بر همه این مشکلات فائق آید.

سپس دوباره، به دست تروریست‌های گولن، آنها ترور کارلوف، سفیر روسیه در ترکیه را سازماندهی کردند. سفیر به صورت وحشیانه‌ای کشته شد و تروریست‌هایی که مرتکب این جرم شدند، توسط پلیس دستگیر شدند.

در طول تحقیقات معلوم شد که قاتل یک عضو فعال از فرقه گولن است. برای قتل کارلوف سرویس امنیتی آمریکا نیز متهم شد.

اکنون آمریکایی‌ها در رابطه با توافق با روسیه در مورد عرضه سیستم‌های دفاع هوایی S-400، ترکیه را تهدید می‌کنند. علاوه بر این، آنها کاملاً بی‌پروا و صریح عمل می‌کنند. به طوری که تجزیه و تحلیل وضعیت یکبار دیگر تأیید می‌کند که آمریکا نه تنها نسبت به روند کارها در ترکیه و اطراف آن بی‌تفاوت نیست که هم زمان ترکیه و اطراف آن را مانیتور نیز می‌کند. این احتمال نیز می‌رود که در آینده هم، تحریم‌های مشابهی اتفاق بیافتد که هدف آنها "چوب لای چرخ کردن" و بر هم زدن روابط ترکیه با روسیه باشد.

این استراتژی تاریخی چند ساله غرب و ایالات متحده است - جلوگیری از دوستی میان روسیه و ترکیه، چرا که برای برقراری هژمونی خود در کل منطقه، برای ایالات متحده درگیری و وجود مشکل میان مسکو و آنکارا بسیار حیاتی می‌باشد.

اکنون همه می‌دانند که هدف واقعی غرب و همچنین ترکیه و روسیه همکاری گسترده در همه زمینه همه مسائل، از جمله مشکلاتی است که در منطقه ما وجود دارد. این بدان معنی است که از این به بعد، ایالات متحد از آن سوی اقیانوس‌ها، برای آنها تصمیم گیری نمی‌کند. واشنگتن مجبور است با این واقعیت کنار بیاید و منافع همه کشورهای منطقه ما را مورد توجه قرار دهد.

آمریکا در خاورمیانه هیچ متحد جدیدی ندارد. او یکی پس از دیگری همه متحدان خود را از دست داد. علاوه بر ترکیه، این مشکل با قطر و سپس با عربستان سعودی پیش آمد. قتل روزنامه نگار جمال خاشقجی در کنسولگری سعودی در استانبول ضربه بزرگی به روابط بین ریاض و واشنگتن زد.

اکنون قطر و عربستان سعودی نیز به دنبال بهبود روابط با روسیه هستند. در دستور کار اعراب مساله خرید دسته‌ای از انواع سلاح‌های روسی قرار دارد. همه اینها بار دیگر ثابت می‌کند که ایالات متحده دیگر نمی‌تواند ژاندارم منطقه باشد. واشنگتن با سیاست بی‌ثباتی که در پیش گرفته، خود را ایزوله کرده است. در خاورمیانه، در حال حاضر تنها متحد ایالات متحده، اسرائیل کوچک است، که سرنوشت آن به طور کامل در دست آمریکا است.

اگر آمریکایی‌ها واقعاً خواهان برقراری روابط با ترکیه و دیگر کشورهای منطقه باشند، ترامپ باید وعده خود را به انجام برساند و نیروهایش را از سوریه خارج کند و همچنین ایالات متحده باید از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر جلوگیری کند. پنتاگون باید به تسلیحات رسانی به تروریست‌ها در سوریه پایان داده و به منافع همه کشورها، از جمله ترکیه احترام بگذارد.

سوال - آخرین بار، در گفت‌وگویی که من با یک کارشناس مشهور روسی متخصص منطقه خاورمیانه، ایگور پانکراتنکو داشتم، وی سخنان حساسی را ابراز کرد که درمورد این بود که در آینده نزدیک منافع روسیه با ترکیه و ایران در سوریه تلاقی خواهد داشت. وی تاکید کرد که شرکت نظامی روسیه در سوریه "اتلاف وقت و نیرو" است. در مورد این چه می‌توان گفت؟

محمد پرینچک -همانطور که می‌دانیم، پس از آغاز "بهار عربی"، ایالات متحده با سرعت در همه جا دولت‌ها را سرکوب کرده و حرکت به جلو، به سوی قلب شرق مسلمان را آغاز کرد. در لیبی، زمانی که آمریکا قذافی را سرنگون کرد، روسیه مداخله نداشت.

پس از لیبی، نوبت به سوریه رسید، جایی که روسیه پایگاه‌های نظامی داشت. پس مسکو در مورد سوریه عقب نشینی نکرده و وارد جنگ شد. حالا ما می‌بینیم که مسکو از تاریخ اخیر درس گرفته و شروع به دفاع از منافع ژئوپلیتیکی خود در لیبی می‌کند. تمام استراتژیست‌ها به خوبی می‌دانند که آمریکا قصد دارد از سوریه به عنوان پایگاهی برای انتقال نیروها و پشتیبانی تدارکاتی به گروه‌های رادیکال در قفقاز و آسیای مرکزی استفاده کند.

ایالات متحده در سوریه باخته است، و حال در تلاش برای اجرای پروژه "کردستان" هستند که نه تنها منافع همه کشورهای منطقه را تهدید می‌کند: ترکیه، ایران، عراق، سوریه، عراق، بلکه منافع کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

آمریکا با ایجاد "کردستان"، قصد دارد که اسلحه و نیروی انسانی را از این کشور به منظور حمایت از جنگ داخلی آینده در این مناطق، به آنجا انتقال دهد. قفقاز و آسیای مرکزی نقاط ضعف روسیه و چین هستند. پس از تسخیر این سرزمین‌ها آمریکا بدون هیچ مشکلی، می‌تواند وضعیت در این کشورها را بی ثبات سازد و آنها را با یک ارتش بزرگ تروریست محاصره کند. هرج و مرج و تخریب، راه ایده آل برای گرفتن کل مناطقی است، که در خاک خود منابع معدنی غنی دارند. این نیز جوهره سیاست آمریکا است.

فرمت مذاکرات آستانه در واقع امید به حل اختلافات در سوریه بود. منافع روسیه، ترکیه و ایران در سوریه به طور کامل همخوانی دارد. همه این کشورها مخالف تقسیم سوریه و ایجاد اقلیم‌های غیر قانونی و مناطق خاکستری برای تشکیل گروه‌های تروریستی مختلف در قلمرو آن هستند.

روسیه، ترکیه و ایران علاقه مند به حصول اطمینان از این موضوع هستند که بدانند سوریه به طور کامل از داعش، PKK، PYD و سایر تروریست‌ها پاک شده است. در میان این فرآیندها چه چیزی در مطبوعات غرب دیده می‌شود؟ - تلاش برای از بین بردن اتحاد سه کشور همچنان ادامه دارد. برجسته ترین رسانه‌های غربی در حال تلاش برای بی اعتبار کردن شرکت کنندگان در مذاکرات آستانه و متوقف کردن روند صلح هستند که منجر به بازگرداندن صلح کامل و پایدار به سرزمین سوریه می‌شود.

سوال- بحران اقتصادی در ایران روز به روز عمیق‌تر می‌شود. گزارش‌هایی وجود دارد که حتی برخی از انواع مواد غذایی و خوراکی از قفسه فروشگا‎ه‌ها حذف شده‌اند. برخی تحلیلگران پیش بینی فروپاشی قریب الوقوع اقتصادی ایران را دارند. فروپاشی ایران به عنوان یک دولت چقدر محتمل است؟ آیا ما می‌توانیم تکرار "سناریوی بالکان" را در ایران انتظار داشته باشیم؟

محمد پرینچک - این امر بعید است. من حتی می‌توانم بگویم که نشانه‌هایی از این فروپاشی، که مردم غرب دوست دارند در مورد آن صحبت کنند، به هیچ وجه قابل مشاهده نیست. حتی در قویترین دوره‌های خود، آمریکا نتوانسته به ایران ضربه بزند، و جرأت حمله به این کشور را نداشته است.

به هر حال، ایران از زمان انقلاب اسلامی در تحریم است. تحریم‌های اقتصادی توسط ایالات متحده نتوانسته مانع از ادامه حیات ایران شود. در حال حاضر نیز بعید است که تحریم‌های جدیدی که توسط غرب اعمال می‌شود، به طور چشمگیری باعث آسیب رساندن به اقتصاد ایران شود. اما زمانی که اهرم‌های اقتصادی کار نکنند، مداخله نظامی آغاز می‌شود، که ما از سال 1979 فقط درباره آن شنیده‌ایم، اما در عمل چیزی وجود نداشته است.

امروزه ایران در منطقه دارای شرکای قوی مانند روسیه و ترکیه است، که نه تنها کسانی هستند که به تحریم‌های آمریکا علیه ایران پیوستند، که حتی علیرغم این تحریم‌ها، آنها با ایران در عرصه اقتصادی و سیاسی برای انجام تجارت نیز همکاری می‌کنند. اگر ایران، ترکیه و روسیه همچنان به طور فعال با یکدیگر همکاری کنند، هیچ نیرویی نمی‌تواند آنها را از یکدیگر جدا کرده و نابود کند. در مجموع چنین احتمالی وجود ندارد که ایران تجزیه شود.

بیایید وضعیت را در ایران و اطراف آن تحلیل کنیم. چه کسی منجر به فروپاشی ایران خواهد شد؟ پژاک؟ همانطور که می‌دانیم، این سازمان تروریستی جنگ و فعالیت‌های متخاصم علیه ایران انجام می‌دهد و شاخه ایرانی حزب کارگران کُرد است. آنها هیچ شانسی ندارند. تروریست‌های این شبکه در ترکیه، سوریه، عراق، و در ایران شکست خورده‌اند.

آیا آذربایجان موجب فروپاشی ایران خواهد شد؟ ممکن است یک سری مشکلات با آذربایجانی‌ها در ایران وجود داشته باشد، اما ترکان آذربایجان ایران هرگز طرف دشمنان خارجی ایران را نخواهند گرفت و به بازیچه دست ایالات متحده تبدیل نخواهند شد. چرا که آذربایجانیان ایران مردم دولت مداری هستند.

در ایران یک اقلیت قومی وجود دارد که می‌خواهند کشور را تقسیم کنند، اما برای این کار قدرت کافی ندارند و ما می‌دانیم که آنها چه کسانی هستند. و اگر چنین نیروهایی در بین آذربایجانی‌های ایرانی وجود داشته باشند که سعی در تضعیف دولت ایران دارند، می‌خواهم به آنها هشدار دهم که فعالیت‌های مخرب در ایران می‌تواند به طور جدی به روند بازگشت قره‌باغ به آذربایجان آسیب برساند.

این آذربایجانی‌ها ممکن است بیشتر موجب نزدیک شدن ایران به ارمنستان شوند. ایران بزرگترین کشور در منطقه است و بسیاری از چیزها در حل مسائل منطقه‌ای بستگی به آن دارد. پس در اینجا باید مراقب بوده و در چنین شرایط دشواری "آب را به آسیاب دشمن نریزیم". فقط با جمع کردن چنین دوستانی اطراف خود، چون کشورهای بزرگ منطقه، آذربایجان به نفع خود می‌توانند قره‌باغ را بازگرداند.

اما در مورد تکرار سناریوی بالکان در ایران، می‌توانم بگویم که در این منطقه از اروپا جنگ پس از دهه 90 رخ داد، هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی سابق نابود شد، زمانی که جهان تک قطبی بود. اکنون زمان دیگری است و هیچ تردیدی نیست که زمینه و شرایط مطلوب برای تکرار چنین سناریویی وجود ندارد. این گزینه نیز حذف شده است.

سوال- در قزاقستان، قدرت تغییر کرده است. حداقل اینطور است که آنها سعی می‌کنند آخرین فرآیندهای درون دولتی را به تمام جهان ارائه دهند. در پس این فرآیندها در آستانه، پوتین با رهبر قرقیزستان موافقتنامه‌ای برای گسترش پایگاه‌های نظامی در این کشور امضا کرد. انتظار می‌رود که چنین توافقنامه‌ای با تاجیکستان که از جانب افغانستان تهدید می‌شود نیز، امضا شود. روسیه در آسیای مرکزی ممکن است به یک درگیری نظامی کشیده شود. در این مورد، ترکیه چه خواهد کرد؟ آنکارا در آسیای مرکزی چه اهرم‎های نفوذی دارد و به نفع چه کسانی ترکیه از آنها استفاده خواهد کرد؟

محمد پرینچک - هدف اصلی ایالات متحده آمریکا هارتلند - آسیای مرکزی است که واقعاً قلب اوراسیا است. با کنترل این منطقه، شما می‌توانید کنترل تمام شریان‌های حمل و نقلی و مسیرهایی که دسترسی به مناطقی با معادن غنی معدنی اوراسیا را فراهم می‌کنند، در دست گیرید.

در حقیقت، در پس همه برنامه‌های ایالات متحده در قفقاز، خاورمیانه و افغانستان، تنها یک هدف وجود دارد - تسخیر آسیای مرکزی. منافع روسیه، چین، ترکیه و حتی اتحادیه اروپا در این منطقه همپوشانی دارد.

همه این کشورها و اتحادیه اروپا علاقه مند به ثبات در آسیای مرکزی هستند. چین محصولات خود را از طریق این منطقه به اروپا حمل می‌کند. روسیه علاقه مند به ثبات در کشورهایی است که با آنها همکاری استراتژیک دارد (EAEU، CSTO)، ترکیه همچنین علاقه مند به ثبات در جغرافیای ترکی اوراسیا است. در اینجا تنها سیاست تهاجمی دوباره توسط ایالات متحده رهبری می‌شود.

من فکر می‌کنم که دولت کنونی ترکیه باید از تاریخ درس گرفته و به دقت استراتژی جدید خود را در آسیای مرکزی توسعه دهد. زمان نشان داده است که بعد از دهه 90، ترکیه خط مشی اشتباه را در آسیای مرکزی دنبال کرد.

آن هنگام آنکارا، روسیه و چین را به عنوان مخالفان خود در منطقه پنداشته و سعی کرد تا از طرف ایالات متحده عملیاتی در آنجا انجام دهد، که منجر به شکست کامل سیاست‌های مرکزی آنکارا شد. روابط با ازبکستان تا برهم خوردن روابط دیپلماتیک رو به وخامت گذاشت. این امر نتیجه این واقعیت بود که طرفداران گولن در سال 1997 تلاش برای ترور اسلام کریموف را سازماندهی کردند و تا قبل از آن، ترکیه، به نفع واشنگتن، تلاش کرد تا کودتایی را در آذربایجان انجام دهد. آن زمان دمیرل به حیدر علی‌اف به موقع خبر داد و موفق به جلوگیری از این فرآیند منفی شد.

در حال حاضر این وضعیت در آسیای مرکزی رخ داده است. مهم نیست که چقدر ترکیه در مورد تُرکیزم، یا در مورد گردشگری صحبت کند، اگر از طرف ایالات متحده صحبت کند، هیچکس از آن حمایت نخواهد کرد.

اگر ترکیه در این منطقه می‌خواهد طرف برادران ترکش برود، تنها با چین و روسیه می‌تواند. با چنین اتحاد ترکی همه خوشحال می‌شوند، اگر که منافع واشنگتن را به دنبال خود نداشته باشد. روسیه و چین دارای روابط فرهنگی قویتر با ترکیه نسبت به غرب و ایالات متحده هستند. می‌بایست با کشورهای جغرافیای اوراسیایی ارتباط برقرار کرد، که مدتهاست در حال توسعه و رونق روابط با غرب هستند. ترکیه باید سیاست مستقل خود را دنبال کند و ما شاهد خواهیم بود که در این منطقه هیچ کس دشمن ما نیست، بلکه کاملاً بر عکس، همه شرکا و دوستان بالقوه هستند.

سوال- این وضعیت را در قفقاز چگونه ارزیابی می‌کنید؟ دولت جدید ارمنستان هنوز جهت ژئوپلیتیکی خود را بر نگزیده است و همچنان میان غرب و روسیه مانور می‌دهد. حدس و گمانه‌های سیاسی و نظامی در اطراف قره‌باغ همچنان ادامه دارد. گاهی اوقات احتمال وقوع مجدد جنگ مسلحانه افزایش می‌یابد. همکاری روسیه و ترکیه در روند حل و فصل مناقشات در قره‌باغ چگونه می‌تواند تاثیر ‌گذارد؟

محمد پرینچک - گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا در حال حاضر زمان خود را از دست داده و اعتماد طرفین این درگیری را از دست داده است، به ویژه آذربایجان، که اراضی آن اشغال شده است. کشورهایی که در سازمان امنیت و همکاری اروپا نماینده هستند، منظورم ایالات متحده و فرانسه است، هیچ ارتباط تاریخی یا جغرافیایی با قفقاز جنوبی ندارند.

بنابراین، این فرمت برای حل این درگیری غیر قابل قبول است. زمان آن است که برای بحث در مورد این مشکل سعی در حل و فصل منازعه در قالب آستانه، با مشارکت دولت‌هایی که از نظر جغرافیایی با قفقاز جنوبی هم‌مرز هستند، شود. این تنها راه حل این مشکل است.

تقویت دوستی و همکاری بین روسیه و ترکیه به نفع آذربایجان است. از سوی دیگر، روابط آذربایجان و روسیه تقویت می شود. هرچقدر نفوذ ترکیه بیشتر باشد، هر چه روسیه به ترکیه اعتماد بیشتر اعتماد کند، شانس قرار گرفتن مسکو در طرف باکو در حل این منازعه بیشتر است و سیاست نامفهوم پاشینیان، میل او به غرب و به سوی رهبران غربی، رهبری روسیه را تحریک کرده که می‌تواند در حل این مساله نقش مثبتی داشته باشد.

من فکر می‌کنم که ترکیه، روسیه، ایران و آذربایجان کاملاً می‌توانند یک اتحادیه قدرتمند اقتصادی ایجاد کنند که به عنوان یک ضامن امنیت در کل منطقه تبدیل شده و انگیزه‌ای برای توسعه و رونق آن شود.

در صورت از سرگیری منازعات در قره باغ، ارمنستان بدون شک تبدیل به طرف بازنده خواهد شد. نبردهای آوریل آن را ثابت کرد. در آن روز ارتش آذربایجان به همه نشان داد که آماده حل این مساله با استفاده از تجهیزات نظامی است.

در خود ارمنستان، قوم قره‌باغی وجود دارد که نفوذ قوی بر سیاست کشور دارد که برای حل و فصل این درگیری بسیار زیان آور است. تنها راه برای مردم ارمنی صلح با آذربایجان و بازگشت قره‌باغ به دولت آذربایجان است. ارمنستان عملاً ایزوله شده است. او با ترکیه و آذربایجان هیچ ارتباطی ندارد.

با گرجستان نیز مسائل مرزی و قلمروی بحث برانگیزی دارند، که با سیاست‌های احمقانه خود، خود را به یک چهره منفور تبدیل کرده‌اند. بازگشت قره‌باغ به آذربایجان پایه و اساس روابط ترکیه-ارمنستان را فراهم می‌کند. خطوط ارتباطی باز خواهند شد، روابط تجاری مستقیم از سر گرفته خواهد شد، که منجر به رشد اقتصادی و افزایش رفاه مردم ارمنی خواهد شد که امروز مجبور به جستجوی کار در مناطق سرد روسیه هستند. بدون حل مساله قره‌باغ، قفقاز جنوبی صلح و آرامش نخواهد یافت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت