به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه الاخبار، از زمان روز نکبت در سال 1948 تا امروز خیلی نگذشته و طبیعت سرطانی بودن پروژه رژیم صهیونیستی ضد مردم فلسطین و سایر ملتهای عربی و همچنین کشورهای اسلامی اثبات شده است. اگر ملت فلسطین در ابتدا در مقابله با این پروژه، هزینه های انسانی و مادی زیادی پرداخت کرد، اما امروز این کشور سایر ملتهای منطقه را هدف قرار داده که برای استقلال و پیشرفت و وحدت خود تلاش میکنند.
رژیم صهیونیستی با توسعه و تعمیق روابط با دولت های غربی به ویژه ایالات متحده، از طریق نفوذ در میان نخبه ها و محافل تصمیم ساز تبدیل به یک ابزارکارآمد در خدمت طرح های امپریالیستی و اجرای آن ها شده است.
اگربگوییم جنگ آمریکا ضد عراق در سال2003 از اصل و ابتدا یک جنگ صهیونیستی بود، مبالغه نکرده ایم و روز حمله ارتش آمریکا و انگلیس به عراق درواقع روز نکبت در این کشور بود.
توجیهاتی که برای تفسیر تصمیم بوش پسر برای ازبین بردن موسسات دولتی عراق ارائه شد، پس از سقوط بغداد از ارتش و تجهیزات امنیتی شروع شد و هدف اعلامی نومحافظه کاران که به طور عمده معماران جنگی بودند، در واقع ریشه کن کردن بعث بود، بلکه آنها از تجربه نابودی حزب نازیسم در آلمان پس از جنگ جهانی دوم استفاده کرده و تلاش کردند تا مانند آن را دررابطه با عراق اعمال کنند.
اما اتفاقی که بعدها در این کشور رخ داد و ساختاری فرقهای و قومی در این کشور شکل گرفت و فتنه انگیزیها و اقدامات تجزیه طلبانه آمریکا برای درگیریهای نژادی هیچ شکی باقی نگذاشت که تصمیم آمریکا نابودی عراق است. این در حالی است که ایالات متحده بخش وسیعی از کشورهای جنوبی و ثروت های آنها را با تکیه بر سازمان های نظامی که از طریق کودتا به قدرت رسیدهاند کنترل می کند.
چه چیزی پس از عزل فرماندهان و عناصر وفادار به رژیم بعث و کنترل کشور و ثروت آن از طریق آنها مانع تصویب سیاست مشابه یا حفظ ارتش و تجهیزات امنیتی و دولت مرکزی شد؟ چه کسی صدها دانشمند و هزاران استاد دانشگاه و کادرهای دولتی و افسران ارتش را بیرون کرد و چرا؟پاسخ این سوالات مجهول است.
نومحافظه کاران در سرکوب عراق و ایجاد تفرقه مذهبی در خدمت اسرائیل کار می کنند، کشته و زخمی شدن میلیون ها نفر و تخریب منازل مسکونی و دشمنی ها و زخم هایی که خوب نمی شوند، همه از نشانه های نکبت در عراق است.
رژیم صهیونیستی و هم پیمانان ایدئولوژیک آن در دولت دونالد ترامپ به دنبال اعمال سرنوشتی مشابه عراق بر ایران هستند. هنگامی که جان بولتون به لیست کشورهای مورد هدف در پروژه ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه نگاه میکند می بیند که بیشتر آنها مانند لیبی و سوریه و عراق نابود شده یا در حال نابودی هستند. در این فهرست تنها یک کشور است که توانسته حاکمیت و ثبات خود را در منطقه حفظ کند و آن ایران است.
از نظر وی ایران مسئول توسعه توانایی نظامی و موشکی محورمقاومت از نظر کمی و کیفی است، تا جایی که امنیت صهیونیسم را تهدید می کند. نخبگان سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی و هم پیمانان آن در آمریکا معتقدند که زمان به ضرر صهیونیسم پیش می رود و به تعویق انداختن مبارزه یعنی فرصت سازی برای گروه های مقاومت تا توانایی های خودرا تقویت کنند که ممکن است در آینده نزدیک این مبارزه را غیر ممکن کند. مقاومت در مرحله بعدی تلاش می کند تا در درگیریها با رژیم اشغالگر پیروز شود، اما صهیونیسم امیدوار است که قوانین بازی را به نفع خود تغییر دهد.
از دست دادن برتری کیفی نظامی و توانایی آن برای اقدام به جنگ عواقب وخامت باری برای او و متحدان بینالمللی اش و پروژه تغییر قطب علمی و تکنولوژی به شمار میرود. ممکن است دلایل آمریکایی نیز برای جنگ اضافه شود مانند وزن رو به رشد منطقهای و همکاریهای بین المللی ایران با قدرتهای غیرغربی و دستاوردهای آن در زمینه علم و فناوری، اما دلیل مربوط به حفظ برتری صهیونیسم مهمترین دلیل است.
گروههای تندرو رژیم صهیونیستی 71 سال قبل با کشتار و ایجاد وحشت مردم فلسطین را از سرزمینشان بیرون کردند، از آن روز به بعد جنگها ضد ملتهای منطقه آغاز شده و امنیت و ثبات تنها با بازگرداندن این گروه ها به جایی که از آن آمده اند، حاصل می شود.
انتهای پیام/