زندگی در سایه لطف و عنایت امام رضا(ع)؛ هرچه دارم از کرم حضرت است

زندگی در سایه لطف و عنایت امام رضا(ع)؛ هرچه دارم از کرم حضرت است

معتقد است هرچه در زندگی‌اش دارد از کرامت اربابی است که مدت‌هاست خالصانه و عاشقانه برایش خدمت می‌کند و ثمره‌اش را در زندگی دیده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، گاهی یک جرقه در ذهن مسیر زندگی را به سوی سعادت رهنمون می‌سازد و چه بسا این جرقه همان دعای خیر پدران و مادران باشد که همواره خواهان بهترین‌ها برای فرزندان‌شان هستند.

جرقه زندگی حاج محمد آهنگر بی‌ارتباط به کسب و کارش نیست. جرقه‌ای که از 53 سال پیش او و فرزندانش را میهمان خوان کرم حضرت رضا(ع) کرده است. میهمانی که هر قدم در چراغانی صحن و سرای حضرت رضا(ع) افتخار خود می‌داند. گپ و گفت با او آدمی را به تفکر وا می‌دارد، چراغانی‌های او برای شادی زائران بارگاه علی بن موسی الرضا(ع) در این دنیا است و نوری از امید برای آخرتش!

تسنیم: جناب آهنگر چه شد که چراغانی صحن و سرای حریم رضوی را برای خدمت انتخاب کردید؟

آهنگر: 53 سال پیش برای تفریح و زیارت به مشهد آمدم، نمی دانستم شب عید است، دیدم آقایی از آن گلدسته به گلدسته دیگر ریسه می‌کشد. از دوستم پرسیدم امشب چه خبر است، گفت نمی دانم. یکی از فراش ها گفت، امشب شب میلاد حضرت رضا(ع) است. گفتم شب میلاد حضرت رضا(ع) و فقط همین چراغانی. با خودم گفتم شاید اشتباه می‌کند از یک نفر دیگر پرسیدم امشب چه مناسبتی است، گفت شب میلاد.

خیلی ناراحت شدم، در جوانی نیت کردم که یا امام رضا(ع) حاجتم رابرآورده کن خودم حرم‌ات را چراغانی می‌کنم. به تهران برگشتم، سال بعد یک ماه مانده بود به میلاد حضرت رضا(ع) در مغازه خوابم برد، در خواب یک آقایی به من گفت تو قرار بود بروی حرم را چراغانی کنی، چه شد؟ از خواب پریدم، این طرف و آن طرف را دیدم، کسی نبود، از همکارم پرسیدم کسی به مغازه آمد، گفت: نه.

برادرم در راه‌آهن کار می‌کرد جریان را با او در میان گذاشتم. گفت: می‌خواهی این بار که رفتم بپرسم اجازه این کار را می دهند یا نه، گفتم برو. روز بعد با قطار به مشهد آمده بود. مسئول تشریفات در حرم مطهر گفته بود باید مقام بالاتر از او اجازه دهن که البته آن زمان ایشان نبودند، بعد از ظهر همان روز دوباره برادرم می‌رود، وقتی مطرح می‌کند نگاهی به برادرم می‌اندازد و می‌گوید بیایید ولی خیلی قشنگ باید کار کنید و یک برگه به برادرم می‌دهد که این آقا در 11 ذی القعده به مدت دو شب چراغانی حرم را انجام دهد.

حرم را چراغانی کردیم، خیلی قشنگ شد، البته برای امام رضا(ع) انجام دادیم و به دنبال پول نبودیم و چیزی نمی‌خواستیم، چون برای ارباب خودمان این کار را انجام دادیم.

تسنیم: چه وسعتی و با چه مقدار لامپ حرم را چراغانی می‌کنید؟

آهنگر: ابتدا فقط دو صحن قدیمی انقلاب و صحن آزادی را به اتفاق دوستان آذین بستیم. از 4 هزار لامپ شروع شد و همان رفقایی که با هم می آمدیم و حالا هر کدام صاحب فرزند و نوه هستند، هر کدام حدود 6 تا 7 هزار لامپ می‌آورند و با حدود 20 هزار لامپ یعنی 400 بسته ریسه این کار را سه نفری انجام می دهیم. دور تا دور صحن‌ها را چراغانی می‌کنیم و حالا چند سال است که دو روز ما 12 روز شده است از میلاد خواهر تا میلاد برادر.

تسنیم: این همه لامپ و ریسه را چطور جابه‌جا می‌کنید؟

آهنگر: با 4 دستگاه مزدا و یک سواری حدود 12 نفر از تهران می‌آییم و یکی دو نفر هم از مشهد به صورت افتخاری ما را همراهی می‌کنند و در مجموع 14 نفر سر سفره حضرت رضا(ع) می نشینیم.هزینه‌ها را خودم و دوستانم مصطفی میرطاهری و حاج عیسی معینیان پرداخت می‌کنیم. البته کار ما وقف شده و این کار را تا زنده‌ام انجام می دهم و اگر نبودم فرزندانم ادامه می‌دهند تا زمانی که امام رضا(ع) ما را بخواهند.

خدام حرم رضوی با مردم رغیوه دیدار کردند

نقاره‌های حرم مطهر امام رضا(ع) به یمن شفای زائر خردسال نواخته شد

تسنیم: فرمودید همراه برادران، پسران و نوه‌ها می‌آیید، چطور آن‌ها را راضی می‌کنید؟

آهنگر: خودشان می‌آیند. اشکان نوه‌ام هست 15 روزه التماس می‌کند که او را با خود ببرم. شوخی می‌کنم می‌گویم نه چون تکالیف مدرسه‌ات را خوب انجام نداده‌ای تو را نمی‌بریم و او واقعا گریه می‌کند. آمدن آن‌ها به اینجا عشق است. رفت و برگشت ما 17 روز طول می کشد. در این مدت یک مرد از خانواده‌اش جدا است، اما زن و فرزندمان با کمال میل این فراغ را می‌پذیرند و خوشحال اند که برای ارباب کار می کنیم، چون هر جا گره در کاری می افتد، ارباب نجات شان می‌دهد.

تسنیم: در این سال‌هایی که بیش از نیم قرن می‌شود آیا کرامت خاصی دیده‌اید؟

آهنگر: بسیار زیاد. هم برای خودم و هم دوستانم. همین پارسال در اتوبان پیاده شدیم برای هماهنگی بیشتر. یکی از دوستان با ماشینی تصادف کرد، شاید تا 5 متر بالا رفت و فرود آمد و فقط اندکی با جدول کنار خیابان فاصله داشت و اگر به آن برخورد می کرد مرگش حتمی بود، اما فقط پایش شکست و الان سالم در مقابل من نشسته است، خدا او را دوباره به ما داد. اینها از نظر من معجزه است، درست است شاید کسی تصادف کند و در بیمارستان خوب شود و برگردد، اما این فرق می کرد با چشمان خودمان دیدیم چه اتفاقی افتاد. فرزند یکی از همین دوستان به سرطان مبتلا بود به امام رضا(ع) متوسل شدیم، شفا یافت.

در همین صحن عتیق سرگرم کار بودم بچه‌ام بالای ماشین رفته بود. سرمان گرم بود، افتاد پایین. همه گفتند تمام کرده است آخر آن موقع مثل الان سنگ فرش نبود او را به دارالشفاء رساندیم، مردم همه رفتند کنار، روی تخت خواباندیم، دکتر نگاهش کرد، چشمانش را باز کرد، همه آنهایی که بودند نشستند و گریه کردند. خداوند دوباره او را به ما داد.

بچه سه ساله برادرم را دزدیدند. گریه می کرد، خودم هم گریه می کردم به امام رضا(ع) متوسل شدیم. ساعت4 بعد از ظهر پیدا شد دزدها را هم گرفتند.اینجا نه پول می‌دهند نه لباس، فقط یک ناهار میهمان سفره حضرتیم که قدیم‌تر‌ها آن را هم نمی دادند، اینجا فقط برای ارباب می آییم. معجزه‌هایش را دیده‌ایم. زندگی‌مان به مو رسیده ولی پاره نشده است.

انتهای پیام/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon