ماجراهای ناگفته طالب‌زاده از مستندسازی در بوسنی

ماجراهای ناگفته طالب‌زاده از مستندسازی در بوسنی

نادر طالب‌زاده در میز پرونده نقدسینما پیرامون جنگ بوسنی در آینه سینما و ناگفته‌هایی از اولین فعالیت بین‌المللی جمهوری اسلامی در حوزه مستند بحران گفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، موضوع جنگ بوسنی در سینمای جهان بازتاب‌های متفاوتی را داشته است از مستند «خنجر و شقایق» نادر طالب زاده تا «در سرزمین خون و عسل» آنجلینا جولی. شب گذشته در برنامه نقد سینما، نادر طالب زاده در این برنامه حضور داشت و درباره مساله بوسنی و اتفاقاتی که برای مستندی که پیرامون آن ساخت  و همینطور ضرورت امروز ساخت مستند جنگ در یمن با بهروز افخمی گفتگو کرد.

طالب زاده در ابتدای برنامه با اشاره به مساله فضای رسانه و جریان‌های منتقد آمریکا بیان کرد: من ده سال است که آمریکایی‌های منتقد را در تلویزیون آورده‌ام. در «برنامه راز» بسیاری از آن‌ها آمده‌اند. در این ده سال که مشغول افشای تزلزل جهانی امریکا بودیم و افرادی که عموماً سانسور شده‌های آمریکایی هستند در این برنامه حضور داشتند. چون در فضای رسانه‌ای ایران روی این موضوع کار می‌کردیم بدیهی بود که مورد هدف قرار خواهیم گرفت؛ اما آن چیزی که سبب قرار گرفتن ما در لیست تحریم شد، کنفرانس افق نو بود که بسیاری از مخالفان واقعی آمریکا که اساتید دانشگاهی یا کسانی که مسئولیت دولتی داشتند؛ در این کنفرانس شرکت کردند و ششمین دوره این کنفرانس که با حمایت آستان قدس بود، سبب عصبانیت‌ آن‌ها شد.

وی در ادامه با تبیین مستندی که درباره جنگ بوسنی ساخته بود گفت: پیش از مستند «خنجر و شقایق » مستندی به نام 25 کار شد که حدود 25 سال قبل درباره  بحث فروپاشی آمریکا مطرح شد. برای بار اول یک ایرانی به خارج رفت و چند مسئله مطرح شد یکی ظهور بی‌خانمان‌ها بودند که قبل از آن اصلاً دیده نمی‌شد. شرکت‌های بین‌المللی بعد از دهه 80 که شرکت‌هایشان را به خارج بردند و درنتیجه این اتفاق، بسیاری افراد شغل خود را از دست داده و  بی‌خانمان شدند و از مکزیک شروع شد. پس از بازگشت با مسئول حوزه هنری آقای زم مطرح کردم که این مستند شکل گرفت. 

طالب زاده در ادامه گفت: این مجموعه متن نداشت و مصاحبه‌های بسیاری گرفته شد که با افرادی که بی‌خانمان شده بودند مانند یک گیتاریست و افراد دیگر صحبت شد. در نیویورک و واشنگتن بسیاری از کارخانه‌ها تعطیل شدند و نتیجه‌اش این اتفاق بود و بخش دیگری صحبت با کشیش‌های کلیسا بود که این سؤال مطرح شد که چرا آمریکا این‌قدر بیگانه شده است. چند قسمت هم به نفوذ وهابیت در آمریکا پرداخته شد که با مسلمانان بسیاری صحبت شد که از پخش پول‌های عربستان در گسترش وهابیت شاکی بودند. بعد از ساخته‌شدن این مجموعه قرار شد گروهی از ایران با سرپرستی آیت‌الله جنتی به بوسنی برویم.

آقای آوینی پیشنهاد کردن که ما به این سفر برویم. در این سفر من همراه با «رضا برجی»، «محمد صدری» بودم. تقریباً یک ماه آنجا بودیم. البته قرار نبود طول بکشد. در میان سفر اتفاق دیگری افتاد. پیشنهاد شد به داخل محاصره شهر گراژده برویم که ریسک زیادی داشت. به ما گفتند احتمال این‌که به کمین بخورید، وجود دارد. ولی ما قبول کردیم و این مستند تبدیل به «خنجر وشقایق» شد که همکاری کامل با شهید آوینی بود. هر قسمت که مونتاژ می‌شد شهید آوینی با حس و حال خودش پیش متنی را می‌نوشت و متن اصلی و اصیل عرفانی و حکمتی را برای بعدش می‌نوشت.

او در ادامه بیان کرد: ما تنها خبرنگارهایی نبودیم که به بوسنی رفتیم اما تنها گروهی که وارد محاصره گراژده شدند ما بودیم. بعدها به نام بلوار ایرانی‌ها معروف شد. در آنجا تک‌تیراندازها مستقر بودند مبارزان مسلمان تنها آر پی‌چی‌های ایرانی را داشتند و آنجا هیچ‌کس به بوسنی‌ها کمک نمی‌کردند با اینکه فاصله کمی با وین داشت. در آنجا هیچ کمک یا دارویی نبود حتی زخمی‌ها را از میان جنگل باید عبور می‌دادند. مبارزان مسلمان خودشان اسلحه ساخته بودند اما چیزی که بتوانند تانک‌های روسی را بزنند؛ نداشتند. وقتی آر پی چی‌های ایران به دستشان رسید توانستند تانک‌های صرب‌ها را بزنند و محاصره شهر شکسته شد.

شهردار گراژده آن موقع یک نهار مجلسی داد و گفت که آر پی‌چی‌هایتان خیلی خوب می‌زند. اخبار سانسور شده بود اما بعد از ماجرا کسی به این نپرداخت که چه طور محاصره شکسته شد و 200 هزار نفر زن و کودک در آنجا تلف نشدند. شهردار گراژده در مصاحبه‌ای گفته بود به آقای رفسنجانی بگویید که شیرهای نفت را به روی اروپا ببندد تا دنیا بفهمد که چه اتفاقی در اینجا می‌افتد؛ که این قسمت موقع پخش از تلویزیون ایران حذف شد.

طالب زاده درباره ادامه روند ساخت مستند بیان کرد: سال اول سالگرد بوسنی سه قسمت «خنجر و شقایق» تدوین شده بود و آماده شده بود و بقیه قسمت‌ها در حال تدوین و صداگذاری بود. وقتی سه قسمت پخش شد در کمال ناباوری صدای آوینی حذف شد. همه شوکه شده بودند. در آن زمان یکی از مسئولین ارشد سازمان از صدای آوینی خوشش نمی‌آمد. این ماجرا سبب عکس‌العمل شد. سه نویسنده آن موقع اعتراض وسیع کردند. مهدی نصیری که سردبیر روزنامه کیهان بود تصمیم گرفت به این کار جواب بدهد. در سه شماره کیهان که خیلی مفصل بود، یک نوشته را آوینی نوشت و یک دیگر را نصیری و سومی را حسین بهزاد.

وی افزود:‌متن آوینی آن قدر تند بود که نصیری باید یک سومش را حذف می‌کرد. این ماجرا یکی دو سال قبل از شهادت آوینی بود. با این حال آوینی چندان شناخته نشده بود. متن‌های نصیری و بهزاد خیلی خوب بود و منجر به یک سری نقدها نسبت به عملکرد صدا و سیما شد. مرتضی هم یک آدم عادی نبود. یک آدم شاخص و قلدری بود. موقع دعوا می‌ایستاد و در عین این که حکمت و عرفان داشت، محکم هم بود. سر این موضوع هم ایستاد. وقتی متن را می‌خوانید متوجه می‌شوید نظرش درباره سیما چیست. یکی از افتخارات ما این بود که آن کار را با هم ساختیم . متن را نوشت و حال خیلی خوبی داشت و عدم پخش آن از تلویوزن منجر به اتفاقات خوبی حتی انقلاب در سازمان شد و حتی به تفحص مجلس از صدا و سیما و تغییر مدیریت شد.

طالب زاده تصریح کرد: «رضا برجی» عکاس بود اما در بعضی جاها چون روابط عمومی خوبی داشت تبدیل به سوژه می‌شد. رضا خیلی خوب ارتباط می‌گرفت، گپ می‌زد، صحبت می‌کرد، آواز می‌خواند. صحنه‌ای داریم که آوازی درباره حضرت رسول با تم افغانی خواند که اشک راننده‌مان را درآورد و مرتضی هم متن خیلی خوبی نوشت. آن زمان رضا جلوی دوربین خیلی خوب بود و من بعدها در فیلم خاکستر سبز آقای «حاتمی‌کیا»  همان مدل عکاسی که همراه شخصیت اصلی باشد، را اجرا کرد.

وی افزود: فقط در قسمت گراژده به خاطر آسیبی که در جنگ زانویش دیده بود نیامد و آن موقع در سارایوو بود. در این سفر خودم فیلم‌برداری می‌کردم و آقای «محمد صدری» هم فیلم‌برداری می‌کرد.آن موقع با استیدیکم فیلم‌برداری می‌کردم که تازه حدود یک سال بود آمده بود، من در نیویورک وقتی آن را خریدم، کسی نمی‌خرید چون هم گران بود و هم کسی کار با آن را بلد نبود و سازنده آن‌هم بعدها در فیلم «راکی» به خاطر آن اسکار گرفت چون زیبایی‌شناسی را در سینما تغییر داد و واقعاً در کار مستند که خیلی تفاوت درست می‌کند.

او درباره حذف این مستند از تلویزیون گفت: حذف «خنجر و شقایق» به دلیل سلیقه یک مدیر سازمان صدا و سینما اتفاق افتاد و بعدها هم در ساعت‌های حدود 11 پخش شد و کسی متوجه نشد چه چیزی بوده است. البته الآن شکل رسانه‌ها تغییر کرده و هر کاری هرچند کوچک بارها پخش می‌شود و روی آن بحث می‌شود. چرا ما یک مصاحبه از آوینی نداریم که بگوید چه کسی بوده یا چه چیزی؟ متنی که نوشته شده به چه صورت بوده است. خودش سانسور شده بود و وقتی رئیس سازمان عوض شد و رئیس بعدی هم نیامد این موضوع را کالبدشکافی کند، چند نفر را بیاورد که تحلیل کند یا چند کارشناس منطقه بیاورند. موضوع بی‌اهمیتی نبود. یک بحران در اروپا بود. بعدها هم خیلی غریب حدود 11 پخش شد و تنها اثر مثبتی که داشت این است که ردی از مرتضی در این کار است و شاید تنها کار بین‌المللی آوینی بود که نظر آوینی نسبت به انقلاب اسلامی در خارج از ایران در وجب به وجب فیلم دیده می‌شد.

طالب زاده گفت: پیش متن که نوشته می‌شد خیلی از اوقات مرتضی عوض می‌کرد. یک جایی بود فقط شرح صحنه است؛ اما چیزی که معنی‌دارش کرد؛ متن‌های مرتضی بود که در لحظه نوشته می‌شد. متن‌هایی که بی‌زمان و مکان بود و در موقع خواندن متن بارها پیش می‌آمد مرتضی متأثر می‌شد و گریه می‌کرد و ضبط را متوقف می‌کرد. بااینکه متن نوشته خودش بود. بعد صداگذاری می‌شد و تدوینش کار آقای محمدعلی فارسی بود. درواقع این کار حوزه هنری بود.

وی افزود:‌ مستند ساز انقلاب اسلامی درباره حضور مستندسازان خارجی و تاثیر آنان از کارهای آوینی گفت: زمانی که «گادفری رجیو» به ایران آمده بود پیشنهاد دادم یک کار ایرانی را ببیند، کار «پاتک چهارم» را از آوینی گرفتم و به او نشان دادم . بااینکه خیلی نمی‌توانستم مطالب و ادبیات آوینی و سرعت تدوینش را توضیح بدهم اما کار کاملاً او را گرفته بود. آن لحن و صدا خیلی او را تحت تأثیر قرار داده بود. «رجیو» ده سال با سرخپوست‌ها زندگی کرده بود. قبل از این‌که سینما بخواند در حوزه علمیه مسیحی درس‌خوانده بود، یک آدم معنوی بود. برای خودش کشیشی بود. فیلم رجیو را هم به مرتضی نشان دادیم هرچند همدیگر را ندیدند. همان موقع هم ما احتیاج داشتیم آثار آوینی زیرنویس داشته باشد یا اگر دوبله می‌شد و به زبان انگلیسی خوانده شود. این کار هیچ‌وقت نشد. چون باید فرهنگ جنگ را منتقل کرد. همان موقع به مرتضی می‌گفتم این‌ها باید ترجمه بشود و پخش بشود با همان لبخند معروفش می‌خندید و خودش را جدی نمی‌گرفت اما واقعیتی بود. همان موقع هم سید محمد آوینی خواست یکی از داستان‌های آوینی را ترجمه کنم که خوششان آمد اما ادامه پیدا نکرد. 

سردبیر برنامه راز درباره فرهنگ جنگ بیان کرد: اما اصل این است که مردم دنیا نحوه رفتار ما را در جنگ ببینند. چه جور در جنگ بودیم چون رفتار آدم‌ها در جنگ بهترین چیز برای شناختنشان است و رفتار آدم‌ها در جنگ با اسیر نشانگر این است که این فرهنگ چیست. ما اولین فرهنگی بودیم که آن رفتار را با اسرا داشتیم از زمان دستگیری‌شان تا بردن‌شان به اردوگاه. این‌ها اصلاً کار نشده و تبلیغ نشده که این فرهنگ چیست. آن آدم‌هایی که داوطلب به جبهه آمدند چه طور آدم‌هایی بودند. هم مجموعه «روایت فتح» خوب است. اغلب افرادی که مسئولیت دارند یا با اهل‌فن مشورت نمی‌کنند یا از دستشان در می‌رود و این موضوع مغفول می‌ماند درحالی‌که اثرش هست.

وی درباره مستندسازی در حوزه جنگ و بین المل گفت: در مورد یمن خیلی مشکل است که بتوان داخل شد اما کاش چند مستندساز و فیلم‌ساز می‌رفتند داخل چون هیچ‌چیزی از آنجا نداریم. شاید مهیج‌ترین صحنه روزگار امروز یمن باشد اما هیچ‌چیز نداریم و هیچ تلاشی هم نکرده‌ایم که یک‌جوری مستندساز به داخل بفرستیم. ما درباره سوریه و عراق خوب کار کردیم و مستند سازهای خیلی خوبی در آنجا بودند.

طالب زاده گفت: درباره مستند یا داستانی هر دو مهم هستند اما با دراماتیزه کردن یک موضوع تبدیل به چیز دیگر، مقوله دیگر می‌شود؛ که باید از بین آن یک تعهد، یک عشق و بیداری و شعوری باید از کار دراماتیک دربیاید؛ اما به نظرم اول مستند است و ما در این عرصه‌های مختلف مستندسازهای خوبی که هم داخل ایران از عرصه‌های پنهان و هم در خارج از ایران کارهای خوبی کرده‌اند اما درباره بحث مقاومت کار داستانی خوبی نداریم کار شاخصی نداشتیم. کار آقای داد درباره بازمانده کاری بود که از یک داستان شکل گرفت و ماند. درباره یمن باید فکر کنیم و استراتژی داشته باشیم. فیلم‌ساز بفرستیم، فیلم‌سازهای یمنی را کمک کنیم.درباره یمن یک ماجرای عجیب است، ابعاد عجیبی دارد و مغفول مانده است. بیش از 14 میلیون نفر درخطر مرگ بر اثر گرسنگی هستند در زمان جنگ بوسنی سلاح یا غذای برده می‌شد اما نسبت به یمن نمی‌دانیم البته شاید کمکی می‌شود که ما نمی‌دانیم؛ اما یمنی‌ها مردم خیلی زنده و بیداری هستند. مقابلشان هم سعودی هستند که پرقدرت هستند و خسته هم نمی‌شوند.

وی افزود: اما در عرصه رسانه و جنگ نرم اگر نمی‌توانیم برویم باید فیلم‌سازان یمنی را تجهیز کنیم که بتوانند کار کنند که بیرون بفرستند و تدوین بشود و پخش بشود چون در عرصه جنگ نرم بسیار اهمیت دارد. در همین چند وقت قبل امارات علی‌رغم مخالفت عربستان بیرون زد و یمن یک ماجرای عجیب و آخرالزمانی دارد. من فکر می‌کنم اگر مرتضی زنده بود و ماجرای یمن را می‌دید چه‌کار می‌کرد. چه روایتی از این مردم می‌توان کرد چون می‌گویند یمنی‌ها از حزب‌الله هم عجیب‌تر است چون با کم‌ترین امکانات بیشترین تأثیر را دارند.اکثر یاران حضرت رسول یمنی بودند. غیر از سلمان و چند نفر دیگر اکثر یمنی بودند. یمنی‌ها یک‌شبه به دست امیرالمؤمنین  (ع) مسلمان شدند. اینجاست که می‌شود فهمید هرکس روی یمن سرمایه‌گذاری کرده، دعای «امام زمان» را فهمیده است. اخبار خوبی هم از یمن می‌رسد، پیشرفت و حال خوبشان که حال روحانی و مصمم که آینده را می‌بینند، دیده می‌شود که این‌ها برای دشمن خیلی مکروه است چون یمن آینده است.

او در پایان درباره فعالیت‌های اخیرش گفت: الآن مشغول کاری با دوستان به زبان انگلیسی هستیم جون مخاطبان ما غربی‌های سانسور شده هستند. ما باید به داخل آن‌ها نفوذ بکنیم. کاری که در فضای مجازی است برای مخاطبان انگلیسی‌زبان سانسور شده است. جوان‌های خوبی داریم و کارهای خوبی دارد می‌شود حوزه جنگ نرم خیلی مهم است و برای همین هم تحریم می‌شویم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران