قاضی: برخی اظهارات نماینده دادستان باید در جلسه غیرعلنی مطرح می‌شد/قصاص، درخواست اولیای‌دم


قاضی: برخی اظهارات نماینده دادستان باید در جلسه غیرعلنی مطرح می‌شد/قصاص، درخواست اولیای‌دم

محمدی کشکولی با بیان اینکه برخی از مطالب مطرح‌شده توسط نماینده دادستان، باید در جلسات غیرعلنی مطرح می‌شد، از رسانه‌ها خواست در انتشار مطالب منافی عفت و اخلاقی مطرح‌شده در جلسه دادگاه مراعات لازم را انجام دهند.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران پویا، دادگاه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد (همسر دوم محمدعلی نجفی؛ شهردار اسبق تهران) از ساعتی قبل در دادگاه کیفری یک استان تهران به‌ریاست قاضی کشکولی آغاز شده است.

در ابتدای این جلسه قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران و نماینده دادستان تهران به قرائت کیفرخواست صادرشده برای متهم پرداخت و در پایان قرائت کیفرخواست، گفت: اینجانب به‌مانند تمامی پرونده‌های دیگر، طرفین را توصیه به صلح و سازش می‌کنم، در این پرونده بعضاً ایراد گرفته شد که پروسه تحقیقات در مدت 4 روز انجام شد.

وی با بیان اینکه پروسه تحقیقات نه در مدت 4 روز بلکه به‌مدت یک هفته زمان برد، افزود: صدور کیفرخواست در مدت زمان کوتاه، در پرونده‌های دیگری نیز وجود داشته است، به‌طور مثال در پرونده قتل آقای شیرمحمدعلی، کیفرخواست در مدت 48 ساعت صادر شد.

در ادامه جلسه قاضی محمدی کشکولی با ابراز اینکه برخی از مطالب مطرح‌شده توسط نماینده دادستان، باید در جلسات غیرعلنی مطرح می‌شد، از رسانه‌ها خواست در انتشار مطالبی منافی عفت و اخلاقی مطرح‌شده در جلسه دادگاه مراعات لازم را انجام دهند.

در ادامه دادگاه قاضی محمدی کشکولی از دو وکیل اولیای دم مقتوله خواست در جایگاه حاضر شوند که یکی از وکلای اولیای دم با حضور در جایگاه خواستار حکم قصاص برای متهم شد و عنوان داشت: پس از صحبت‌های سایر نفرات به ایراد سخن می‌پردازد.

در ادامه قاضی محمدی کشکولی از زهرا نجفی (دختر محمدعلی نجفی) به‌عنوان نخستین افرادی که پس از وقوع جرم، در صحنه جرم حضور داشتند، خواست در جایگاه حاضر شود که زهرا نجفی پس از حضور در جایگاه، گفت: مورخ 7 خرداد 98 آقای آقازاده (راننده پدرم) با دو کیف به منزل ما آمد، داخل کیف نامه‌ای 3صفحه‌ای بود که در نهایت با همسرم تماس گرفتم و به‌همراه آقای آقازاده به منزل پدرم در برج دوبرال رفتیم.

وی افزود: در مقابل در خانه، از آقای آقازاده خواستم چند بار زنگ منزل را بزند، او نیز این کار را کرد اما کسی پاسخگو نبود، سپس با کلید در را باز کرده و در مقابل در نیز از آقای آقازاده خواستم خانم استاد و پدرم را صدا بزند، همان لحظه پسر خانم استاد از راه رسید، آقای آقازاده به‌سمت اتاق خواب و سرویس بهداشتی رفت و همسرم علیرضا نیز به‌دنبال آقای آقازاده رفت، سپس من به‌دنبال آنها رفتم که با جسد مقتول مواجه شدیم، شوکه شده بودیم، با دست زدن به بدن خانم استاد، فهمیدم بدن وی سرد است.

در این حین قاضی کشکولی از زهرا نجفی خواست که نحوه اطلاع از موضوع را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: حدود ساعت 12 تا 12:30 به منزل پدرم رسیدیم، پسرش نیز همان موقع رسید، به‌ترتیب آقای آقازاده، همسرم و من با جسد مواجه شدیم، براساس نامه پدرم که نوشته شده بود انا لله و انا الیه راجعون، ترجیح دادم به منزل پدرم بروم، چون می‌ترسیدم او خودش را بکشد.

قاضی کشکولی از زهرا نجفی درباره نحوه دسترسی به نامه پدرش پرسید که زهرا نجفی گفت: آقای آقازاده نامه‌ها را به من رساند، مطلع نبودم که او می‌خواهد کیفی بیاورد، آقای آقازاده هراسان بود که من از وی خواستم همسرم نیز به منزل بیاید و سپس به منزل پدرمان برویم.

وی ادامه داد: من و همسرم با یک خودرو و آقای آقازاده با خودروی دیگری راهی منزل پدرمان شدیم، آقای آقازاده می‌گفت پدرم را با شلوارکی خونی دیده و نگران بود که اتفاقی افتاده باشد.

قاضی کشکولی از زهرا نجفی پرسید: از صحنه عکسی گرفته شده که جسد به هم نخورده است اما پس از آن جسد جابه‌جا شده، عکس را چه‌کسی گرفته؟ که زهرا نجفی گفت: همسرم زمانی که بر بالین خانم استاد رسید متوجه تیرخوردن وی نشده بود که با اورژانس تماس گرفت و اپراتور اورژانس عنوان داشت که "وی را روی زمین بخوابانید"، من نیز عکس گرفتم که نشان دهم خانم استاد در حالت نشسته قرار داشته و ما به‌خاطر اعلام اورژانس وی را جابه‌جا کردیم.

زهرا نجفی ادامه داد: همسرم در ابتدا متوجه گلوله‌خوردن خانم استاد نشده بود و مطابق حرف‌های اپراتور اورژانس شروع به ماساژ قلبی کرد که من روی سینه خانم استاد نقطه گردی و سوراخی را دیدم که حین ماساژ نیز از آن نقطه خون خارج می‌شد، دیدم دو پوکه افتاده است و متوجه گلوله‌خوردن خانم استاد شدم که به همسرم گفتم ماساژ را ادامه ندهد.

وی ادامه داد:‌ غیر از ما کسی جسد را ندید، پسر خانم استاد سعی داشت جسد مادرش را ببیند که همسرم علیرضا تلاش کرد مهیار این صحنه را نبیند و به همسرم گفتم مهیار را بیرون ببرد، مقداری خون داخل وان و کف حمام وجود داشت البته خشک شده بود، زمانی که اورژانس رسید، گفت، "این اتفاق 2 تا 3 ساعت قبل روی داده است".

قاضی کشکولی از زهرا نجفی پرسید آیا جسد برهنه بوده که زهرا نجفی با تأیید این مطلب گفت: حوله سفیدی روی جسد قرار داشت.

قاضی کشکولی از زهرا نجفی پرسید "در عکس بالش روی جسد قرار دارد"، که زهرا نجفی گفت: بالش روی جسد نبود و روی کف حمام قرار داشت.

در ادامه جلسه دادگاه قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی خواست در جایگاه حاضر شود که علیرضا بدری داماد محمدعلی نجفی متولد 1367 با حضور در جایگاه درباره مشاهدات خود از صحنه قتل گفت: حدود ساعت 10 تا 10:30 روز حادثه سر کار بودم که خانمم تماس گرفت و گفت اتفاق بدی افتاده و از من خواست تا خودم را به منزل برسانم، از سر کار به منزل رفتم، آقای آقازاده (راننده آقای نجفی) پریشان در منزل ما بود، خانمم گفت "بابا نامه‌ای داده و گفته است «انا لله و انا الیه راجعون»"، نامه را سریعاً تورق کردم، زیاد بود، پاراگراف آخر آقای نجفی عذرخواهی کرده و حلالیت خواسته بود.

وی افزود: همراه با همسرم و آقای آقازاده به منزل آقای نجفی رفتیم حدود ساعت 12 تا 12:15 به آنجا رسیدیم، از آقای آقازاده خواستیم در بزند، گمان می‌کردم دکتر دچار مشکلی شده باشد و برای خانم استاد اتفاقی پیش نیامده باشد.

داماد محمدعلی نجفی ادامه داد: پس از ورود به منزل، آقای آقازاده داخل رفت و با فریاد وی، ما از ماجرا باخبر شدیم، حین ورود ما به منزل، مهیار نیز با پوشه‌ای در دستش داخل خانه شد که فکر کردیم از ساختمان نامه‌ای آورده، من و همسرم او را نمی‌شناختیم که راننده آقای نجفی او را به ما معرفی کرد، مهیار می‌گفت "بابا، مادرم را کشته است"، او خون کف حمام را دید اما سعی کردم داخل نرود و به مهیار گفتم "حال مادرت خوب است."، در نهایت مهیار را به بیرون از خانه بردیم.

علیرضا افزود: ابتدا فکر می‌کردم که خانم استاد خودکشی کرده باشد زیرا سوراخ بسیار کوچکی روی سینه وی وجود داشت، با اورژانس تماس گرفتم و گفتم "اینجا پر از خون است"، به اپراتور اورژانس گفتم "خانم استاد نشسته است"، که اپراتور اعلام کرد "او را بخوابانید طوری که سر او در راستای پایش قرار گیرد"، خانم استاد چسبیده به وان بود و بسیار سخت تکان می‌خورد، با کمک زهرا در نهایت او را جابه‌جا کردیم، اپراتور اورژانس می‌گفت ماساژ قلبی را شروع کنم که من حین ماساژ قلبی متوجه شدم از سوراخ ایجادشده روی سینه خانم استاد خون بیرون می‌آید، در نهایت زهرا متوجه شد که خانم استاد تیرخورده و به من گفت که به کارم ادامه ندهم، در نهایت تماس من با اورژانس به پایان رسید و دقایقی بعد یک واحد موتوری و یک واحد خودرویی اورژانس به منزل آمدند.

قاضی کشکولی درباره مشاهدات داماد آقای نجفی از نامه نوشته‌شده توسط محمدعلی نجفی پرسید که وی گفت: نامه در 3 برگ و 6 صفحه بود، من سریعاً آن را تورق کردم، انتهای نامه آقای نجفی حلالیت خواسته بود، نمی‌توانستم تمرکز کنم تا تمام نامه را بخوانم، اورژانس نیز که رسید گفت، "جسد دچار جمود شده است".

قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی پرسید داخل منزل آیا به هم ریخته بود، که وی پاسخ داد: تمام خانه به هم ریخته بود.

قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی پرسید: "آیا شما از اختلاف میترا استاد با آقای نجفی اطلاع داشتید؟"، که وی گفت: کم و بیش در جریان بودم، مدت زمانی بود که ارتباط من و همسرم با دکتر قطع شده بود و در یکی، دو بار تماس آقای نجفی با خودم، متوجه اختلاف بین ما و او شدیم.

قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی درباره علت اختلاف پرسید که وی پاسخ داد: یک بار خانم استاد را در نمایش یک فیلم در باغ‌کتاب همراه با آقای نجفی دیدم، خانم استاد مانتویی سرخابی بر تن داشت که به  آن مراسم نمی‌خورد. حدود 7 تا 10 روز قبل نیز مجدداً خانم نجفی را در برج میلاد دیدم، آنجا کاملاً محجبه بود، اختلاف پوشش در دو مراسم برایم سؤال شد که از مدیرعامل برج میلاد پرسیدم "این شخص کیست که در ردیف‌های اول صندلی‌های سالن برج میلاد نشسته؟"، که او پاسخ درستی به من نداد.

وی ادامه داد: بعداً خانم میترا استاد با من تماس گرفت و صحبت‌هایی کرد که خیلی جالب نبود، او می‌گفت "تا تو باشی درباره زن مردم و پوشش وی سؤال نکنی"، گمان می‌کنم دلیل مشکلش با من این موضوع بود.

قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی درباره علت حضور در دو مراسم برج میلاد و باغ‌کتاب پرسید که او گفت:‌ دکتر نجفی آن زمان شهردار بود و ما به‌عنوان میهمان به آن دو برنامه رفته بودیم.

قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی پرسید که "تا زمان معرفی نجفی به مراجع انتظامی آیا با وی تماس داشتید؟"، که وی پاسخ داد:‌ خیر، اما نگران سلامتی او بودیم و می‌دانستم وی سابقه خودکشی دارد، حدود ساعت 7 تا 7:30 در منزل مادرخانمم بودیم که آقای نجفی تماس گرفت و گفت؛ می‌خواهد خودش را با رفتن به پلیس آگاهی شاپور معرفی کند، او گفت حالش خوب است و با شماره شخصی تماس نگرفته بود، بعد ما با آن شماره تماس گرفتیم که راننده پاسخ داد، از او پرسیدیم "آقای نجفی را کجا پیاده کردی؟"، که گفت؛ "او را مقابل آگاهی شاپور پیاده کردم".

علیرضا، داماد آقای محمدعلی نجفی اضافه کرد: در نهایت به مقابل در آگاهی شاپور مراجعه کردیم و از سرباز پرسیدیم "آیا آقای نجفی خودش را به آگاهی معرفی کرده؟"، که آنها اظهار بی‌اطلاعی کردند، در نهایت از کانالهای تلگرامی دیدیم که آقای نجفی خودش را به پلیس معرفی کرده است.

قاضی کشکولی از داماد محمدعلی نجفی پرسید که چه‌کسی در این تماس با آقای نجفی صحبت کرد، که وی پاسخ داد: همسرم زهرا تلفن را برداشت و با گذاشتن صدا بر روی بلندگو، ما نیز متوجه ماجرا شدیم.

انتهای پیام/+

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon