نابودی جنگلهای هیرکانی با تصمیم غلط عیسی کلانتری/ منفعت چند دههزار میلیاردی طراحان انتقال آب و احداث سد/ عدم درک صحیح دولتمردان از محیط زیست
خصوصیسازی در محیط زیست خیلی خوب است؛ اما اختصاصیسازی خوب نیست، متأسفانه مشکل هفتتپه و اگذاریها را در محیطزیست هم داریم؛ در این دوره مدیریت محیط زیست، بخشی از منطقه حفاظت شده را به عنوان قُرق، تحویل فردی ناکارآمد در حوزه مدیریت تحویل داد.
به گزارش خبرنگار حوزه محیط زیست خبرگزاری تسنیم؛ بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست کشور و حتی آنهایی که شاید تخصصی نیز در این حوزه نداشته باشند، معتقدند که مدیریت سازمان محیط زیست در سالهای اخیر و بهخصوص در دولت دوازدهم، آسیبهای جدی به محیط زیست در بخشهای مختلف، وارد کرده است.
بر همین اساس و با توجه به اینکه در روزهای پایانی دولت دوازدهم و به تبع آن ریاست عیسی کلانتری بر مسند سازمان حفاظت محیط زیست قرار داریم، میزگردی را در راستای نقد عملکرد محیط زیستی دولت دوازدهم و نیز اقدامات مخرب عیسی کلانتری در دوره ریاست بر سازمان محیط زیست برگزار کردیم.
در این میزگرد مصطفی نادری؛ مدرس دانشگاه و مشاور رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی، محمدصابر باغخانی؛ مدیرعامل مؤسسه مطالعات محیط زیست آب و کشاورزی و پدارم جدی؛ پژوهشگر محیط زیست و فعال رسانهای بر حضور داشتند.
تسنیم: آقای نادری! اگر بخواهیم به صورت مصداقی خسارتهای زیستمحیطی عملکرد عیسی کلانتری را مطرح کنیم، بارزترین مصداق و نمونه آن چه مواردی است؟
**نادری: مصادیق مختلفی در این سالها شاهد آن بودهایم، اما چند نمونه را از باب شروع بحث خدمتتان عرض میکنم. یکیاز مصادیق عملکرد محیط زیستی در دولتهای یازدهم ودوازدهم،دیپلماسی بسیار ضعیف سازمان حفاظت محیط زیست است، این ضعف در دیپلماسی درحوزههای مختلف از جمله آب کاملاً مشهود است، به طوری که اکثر کشورهای همسایه ایران در حوزه آب، دارای برنامه و استراتژی هستند و از آن به عنوان ابزاری برای قدرتنمایی و چانهزنیهای سیاسی استفاده میکنند. برای مثال شما امروز کشور ترکیه را ملاحظه میکنید در همسایگی مادر حال اجرایمگاپروژهها و طرحهای بزرگی است که یکی از اینطرحها،طرح "گاپ"، است، این طرححدود 240 میلیارد مترمکعب آب را پشت سدذخیره میکند؛ امروز ظرفیت کل سدهای کشور ما 53 میلیارد مترمکعب است و اگر باز هم سدهای در حال طراحی و ساخت کشور را هم به حساب بیاوریم، به عد 80 میلیارد متر مکعب میرسیم که حجم همین یک سد سه برابر ظرفیت تمامی سدهای کشور میباشد. بااجرای این چنین طرحهایی در کشور ترکیه وضعیت خوبی از لحاظ منابع آبی نمیتوانیم برای کشور و منطقه متصور باشیم، اما نکته حائز اهمیت در این جریان، ضعف دیپلماسی آب در بین مسئولان امر از جمله سازمان محیط زیست و وزارت امور خارجه است. البته پروژه "گاپ" تقریباً تمام شده و نمیتوانیم درباره آنموضعگیری خاصی کنیم؛ کشور ترکیه طرحهای دیگری نظیر "کاپ" را نیز در حال اجرا دارد. چرا دستگاه دیپلماسی کشور در برابر سدسازی های ترکیه و افغانستان ساکت است؟ چرا علیرغم موافقتنامه های تاریخی قادر به گرفتن حقابه هیرمند نیستیم؟ در رابطه با رودخانه هیرمند و دریاچه هامون چه اقدامی انجام داده اند، بارها توسط نمایندگان سیستان تذکر داده شده است که حاصل دیپلماسی آقای ظریف یک لیوان آب برای مردم سیستان نشده است. چرا رایزنی با دستگاه دیپلماسی عراق برای مقابله با زیاده خواهی ها و تخلفات آشکار ترکیه صورت نگرفته است؟ چرا نسبت به حضور جدی هند در افغانستان برای سدسازی در رقابت با پاکستان موضع گیری صورت نمی گیرد و از قدرت دیپلماسی آب برای تامین امنیت آبی شرق کشور استفاده نمی کنیم؟
در مجموع باید گفت مجموع مدیریت سیاسی و مدیریت اجتماعی آب را با عنوان دیپلماسی آب میشناسیم. دیپلماسی آب در کشور دچار نقصان است یعنی هم دیپلماسی عمومی و داخلی آب و مدیریت اجتماعی آن و هم دیپلماسی خارجی آب و مدیریت سیاسی آن دچار ضعفهای اساسی است. کشور نیاز به دیپلمات آب دارد، کسی که بهطور متمرکز برای بحرانهای آبی و زیست محیطی در بالاترین سطوح بتواند چانهزنی کند و امتیازات لازم را اخذ کند. امروز نیز شرایط به نحوی است که دشمنان از مسئله آبهای مرزی برای بر هم زدن امنیت و ثبات داخلی کشور سوءاستفاده میکنند که نمونه بارز آن در ایجاد چاه های آب ژرف در نقاط مرزی کشور است. متأسفانه ما سیاست واحدی در حوزه محیط زیست نداریم به طوری که میبینیم رئیسجمهور افغانستان در قضیه حقآبه هامون، ایران را تهدید میکند، طبق قراردادی که از پیش با دولت افغانستان و در حوزه دریاچه هامون داریم، میبایستسالانه 820 میلیون متر مکعب آب به برای هیرمند به جمهوری اسلامی ایران تخصیص یابد،اما شرایط بهگونهای است کهازابتدای سال 1400 کمتر از 6 درصد حقآبهقابل تخصیص، پرداخت شده است.
معتقدم دولت هیچ برنامهای برای موضوع دیپلماسی محیط زیست ندارد و این بیبرنامگی در زمینه قضیه آب هیرمند به خوبی مشهود است، ظاهراً روسای جمهور در دولتهای قبلی برای تخصیص حقآبه با رئیسجمهور این کشور تماس تلفنی برقرار میکردند، اما متأسفانه در دولت آقای روحانی این کار از سوی شخصِوی صورت نگرفته است.
همچنین در خرید زمینهای مرزی توسط بهائیت و وهابیت است که با هزینههای چند برابری این کار را انجام میدهند.دشمنان وقتی میبینند از طریق جنگ سخت و حتی نرم نم توانند کشور را به زانو دربیاورند، از طریق محیط زیست برای کشور برنامه دارند و میخواهند امنیت داخلی کشور را در معرض خطر قرار دهند و کاری را که داعش نتوانست با حمله به کشور انجام دهد، از طریق نابودی منابع زیستی و همچنین مدیران نفوذی انجام دهد.
تسنیم: آیا مصداقهای دیگری از سوءمدیریتهای آقای کلانتری وجود دارد؟
**نادری:یکی دیگر از نمونههایضعف دولت در حوزه دیپلماسی محیط زیستی و آب،حوضه رودخانه ارس است که کشور همسایه با تأسیس و احداث سدهایی در بالادست این رودخانه، دشت مغان را که یکی از با کیفیتترین دشتها برای دامداری و کشاورزی کشور است را به شدت تهدید می کند. همچنین کشور ارمنستان که در بالادست رودخانه ارس قرار دارد، پسماندها و آلودگیهایی راوارد این رودخانه میکند که در پاییندست، وارد آبهای ایران و زمینهای کشاورزی ما میشود، نکته جالب این است که سفیر ارمنستان به ایران اعلام آمادگی کرده که خسارات ناشی از ورود این آلودگیها به آبهای پاییندست رودخانه ارس را پرداخت کند، امانکته جالب این است که دولت جمهوری اسلامی ایران،چندین ماه است که برآورد خسارتی به کشور ارمنستان ارائه نداده که حتی خسارتش را بگیرد، در این شرایط چطور انتظار داریم که مسائل زیستمحیطی کشور حل و فصل شود؟!
تسنیم: نکته قابل توجه در حوزه مسائل دیپلماسی این است که برخی کارشناسان در این زمینه معتقدند که با ایجا سازوکارهایی در روابط دوجانبه با کشورهای همسایه میتوان بر مشکل کمآبی در کشور فائق آمد، نظر شما در این باره چیست؟
**نادری:یکی از آسیبهای جدی ضعف در دیپلماسی آبی در دستگاه اجرایی کشور،جدای از مسائل زیستمحیطی که باعث تخریب آن میشود، این است کهما قریب 15 همسایه در اطراف کشور داریم که متأسفانه با هیچ کدام از این کشورها، دیپلماسی آبی نداریم، کما اینکهمیتوانیم با مجموعهای از اقدامات و معاهدات بینالمللی، وارد معاهدات بینمنطقهای نیز شویم، به طور قطع ما میتوانیم با کشورهای عراق و سوریه وارد دیپلماسی محیط زیست شده و در قضایایی نظیر سدسازیهای کشورترکیه، وارد عمل شویم، اما هیچ کدام از این اقدامات صورت نگرفته است، نکته جالب توجه این است کهکشور ترکیه برای پسابرجام ایران دکترین آبی تعریف کرده و در حال برنامهریزی برای این است کهدر دوران پسابرجام، چه برخوردی در حوزه آبی در قِبالایران داشته باشد؛ این کشور آینده را کامل پیشبینی کرده است، اما متأسفانه در دستگاه دیپلماسی ما هیچ معاونت و یا اداره کلی در حوزه دیپلماسی آب و محیط زیست وجود ندارد.
تسنیم: وضعیت کشور در حوزه دیپلماسی خاک طور است؟
**نادری:بله، وضعیت دیپلماسی ما در حوزه خاک نیز وضعیت مناسبی ندارد؛ به طوری که کشورهای عراق و عربستان ریزگردهایشانبه سمتایران میآید و دولت اصلاًنسبت به این اقدامات متعرّض نشده است، به طوریکه در حوزه خاک نیز چنین رفتاری از دولت نظیر حوزه آب راشاهدیم،البته در حوزه تنوع زیستی نیز وضعیت همین است به طوری که به طرز وحشتناکی در کشور شاهد قاچاق حیات وحش هستیم.
مثلاً برای نمونه، کشور امارات ساختمان مجلل و زیبایی را برای نگهداری از شاهینهای ایران که به آن کشور قاچاق میشود،ساخته و تدارک دیده است، شیوخ عرب معمولاً به شاهینهای ایران علاقه خاصی دارند و در همایشسالانهای را نیز برای شاهینهای ایران در کشور امارات برگزار میکنند، متأسفانه در این زمینه نیز هیچ اقدامی در حوزه دیپلماسی و حتی از سویسازمان حفاظت محیط زیست نیز صورت نمیگیرد، متاسفانه قاچاق حیات وحش و تنوع زیستی در کشور ما بسیار بالاست و این موضوع در دستگاهدیپلماسی و سازمان محیط زیست کشور رها شده و اصلاً پیگیری نمیشود .
ازطرف دیگر گونههای غیربومی دیگری نیز وارد کشور میشوند، از کهور آمریکایی یا پاکستانی فرض کنید که پوششهای گیاهی کشور را از بین میبرند تااکالیپتوس و جوندهای به نام راکون که دشمن جنگلهای هیرکانی بوده و به صورت غیرقانونی و قاچاقوارد کشور شدهاند؛ متأسفانه هیچگونه نظارتی در این زمینه وجود ندارد.
تسنیم: عملکرد سازمان محیط زیست در این دوره در حوزه جنگلها و مراتع و حفاظت از پوششهای گیاهی چطور بوده است؟
**نادری: جنگلهای هیرکانی که قدمت آنها به دوران سوم زمین شناسی برمی گردد، به راحتی دارداز دست میرود، این جنگلها هر سال کوچکتر میشوند، مسئله اصلی در جنگلهای هیرکانی، موضوع تغییر کاربریهاست که به شدت آسیب وارد میکنند، در حوزه جنگلهای زاگرس مسئله آتشسوزیها وکرم بلوطخوار و آفتهایی است که آنجا وارد کردهو نیز سوزاندن جنگل برای مسئله زغالگیری نیز یکی دیگر از موارد مهم استکه جنگلهای هیرکانی و جنگلهای زاگرس را به شدت در وضعیت نابسامانی قرار داده است؛روزی نیست که ما نشنویم کهجنگلهای زاگرس در آتش نسوزد، اما صدایی نیز از سازمان جنگلها و مراتع و نیز سازمان محیط زیست بلند نمیشود، بالاخره وضعیت موجودیت کشور وضعیت خوبی نیست. در مسئله زاگرس معتقدم که بیشترین خسارت را سازمان جنگلها و مراتع به این حوزه می زند، چراکه با برخوردها و شیوه های مدیریتی که عموما مردمی و مشارکتی نیستند، حس تعلق منطقه را از بومیان و عشایر منطقه که سالها آبا و اجدادی از آن استفاده می کرده اند، گرفته اند و مردم از سر لجبازی و مدیریت های چکشی بیشتر آتش سوزی های عمدی به راه می اندازند.
تسنیم: امروزه وضعیت حیات وحش کشور در چه شرایطی قرار دارد.
**نادری:متأسفانه وضعیت حیات وحش کشوربسیار دردناک است، چراکه اساسا مسئله دست چندمی سازمان محیط زیست در این سالها محسوب شده است؛ اگر گریزی به دولت قبلی آقای روحانی نیز بزنیم، جالب است که خانم ابتکار در موضوع کُشتن سگها از سوی شهرداری، به کمپین "من یک سگ هستم" که برخی از حامیان حقوق حیوانات راهاندازی کرده بودند، می پیوندد و در همان زمان،نامهای به آقای رحمانیفضلی وزیر کشور درباره کشتن سگها ارسال می کند، در صورتی که ارسال نامه توسط ایشان بی ربط بود و اصلاً ربطی به جایگاه حقوقی ایشاننداشت و در تجمعات برخی از فعالین حیوانات نیز شرکت کردند، در صورتیکه طبق قانون بحثهای مربوط به سگها مرتبط با وزارت کشور و سازمان دهیاریها و شهرداریهاست، نه سازمان حفاظت محیط زیست که متولی حیات وحش کشور است؛ اینها در شرایطی صورت میگیرد که چندین کیلومتر فنس کشی در پارک ملی توران در جاده تهران ـ مشهد که سالانه باعث مرگهای فراوان یوزهای ایرانی در این جاده می شد را انجام ندادند؛ حال شما توقع صحبت از حیات وحش کشور را دارید، در شرایطی که رییس سازمان تخصصی اش مسئله اش سگ و گربه می شود و وزیر صنعتش که فارغ التحصیل محیط زیست از دانشگاه های آمریکا نیز هست، چند گورخر را مانع توسعه معادن منطقه می خواند.
تسنیم: نمونههای دیگری از این دست وجود دارد که حقوق حیوانات مورد تعرض قرار گرفته باشد، اما مسئولان محیط زیست اعتراض و اقدامی نکنند؟
**نادری: بله، مثلاً در نمونه دیگری در تعریض جاده گلستان که از وسط پارک ملی گلستان عبور میکند، با تأیید سازمان محیط زیست احداث شده، در صورتی که شاهد کشته شدن بسیاری از حیوانات هستیم، افزایش آمار شکار نیز پدیده نادری در دوره آقای روحانی بود، به طوریکه رئیس سازمان محیط زیست نیز با این پدیده موافقت کرده است؛ نکته حانز اهمیت در این باره این است که در دوره آقای کلانتری، مجوزهای شکار به خارجیها داده میشود و خیلی تأسف بار است که محیطبان ایرانی کلاه خود را برای شکار شکارچیان خارجی با ایجاد سایه و فراهم کردن مسیر دیدِ بهتر، فضایی را ایجاد میکند که او حیوان و حیات وحش ما را راحتتر شکار کند، اینها مسائلی است که متاسفانه در این دولت اتفاق افتاده و هیچ کدام نیز قابل چشمپوشی نیست و مانند مسئله ترال که به خارجی ها منابع آبزی کشور را داده بودند، غرور ملی ایرانیان را خدشه دار کردند.
تسنیم: یکی از مهمترین دلایلی که موضوعات محیط زیستی در اولویت مسئولان قرار نمیگیرد، چیست؟
**نادری: فضای حاکم بر کشور امروز اقتصادی است و در فضای اقتصادی سخن از محیط زیست آنچنان جایگاهی ندارد،وقتی جامعه کشور گرفتار مشکلات اقتصادی است، نمیتوان خیلی از محیط زیست صحبت کرد.
وزارت نیرو یک غول وحشتناکی است که مانند یک اختاپوس بر منابع آبی کشور تسلط پیدا کرده، وزارت نیرو بر صرفهجویی در مصرف آب در بخش خانگی همواره تأکید میکند، در صورتی که سهم آب شُرب در مصرف منابع آبیحداکثر 5 تا 6 درصد است و وزارت نیرو هم مسئول تامین همین مقدار آب شرب است، در صورتی که صددرصدمدیریت منابع آبی کشور در اختیار وزارت نیرو است و آنها هم به بدترین نحو ممکن آن را مدیریت میکنند، به طوری که بعد از طرحهای نفتی، طرحهای سدسازی و انتقال آب، جزو بزرگترین طرحهای مخرب محیط زیست کشور است.
در زمینه صرفهجویی در مصرف آب نیزبا مجموعهای از اصول اصلاح و کشت و استفاده از آبهای خاکستری و نیز جلوگیری از هدررفت آب از لولههای آب و فاضلاب در کشور، منابع آبی به راحتی کنترل و مدیریت میشود.
تسنیم: یکی دیگر از عمدهترین مشکلات در حوزه محیط زیست، دغدغهمند نبودن دستگاههای مرتبط از جمله سازمان شیلات در اجرای طرحهای زیستمحیطی است؟
**نادری: بله! سازمان شیلات صدها برابر سازمان محیط زیست وضعیت خوبی در توجه به محیط زیست ندارد، امروز وضعیت سازمان شیلات طوری است که با اقداماتشان تمام گونههای بومیمان مانند ماهی خاویار منقرض شده، در برخی گونه ها که مزیت صادراتی داشتیم، امروزه به واردکننده تبدیل شده ایم. مثلا ما در دهه 80 صادرکننده ماهی قزلآلا بودیم، کار را به جایی رساندهاند که بیش از 80 درصد تخم چشمزده قزل آلا، وارداتی است، یا در مسئله صید ترال که منابع آبزی کشور را تاراج و به ورطه نابودی کشانده اند، این دست مسائل نشان میدهد که سازمان شیلات ما متأسفانه یک رانت وحشتناکی دارد، حداقل چیزی که ما در فراکسیون محیط زیست به آن رسیدیم این است که فاسدترین سازمان در سازمانهای مرتبط با موضوعات گیاهی و جانوری، سازمان شیلات است، این سازمان وضعیت نابهسامانی دارد، پیشنهاد میکنم که خبرنگاران رسانهها و خبرگزاریها ورود جدی به این سازمان داشته باشند، این سازمان به صورت چراغ خاموش و در خفا، با اقداماتش به محیط زیست کشور خیانت کرده است.
همچنین در این میزگرد تخصصی، پدرام جدی پژوهشگر محیط زیست و فعال رسانهای نیز در این میزگرد به آسیبهای تصمیمات غیرکارشناسی در دوره فعلی محیط زیست کشور اشارهای داشت.
تسنیم: تحلیل شما از وضعیت موجودِ محیط زیست کشور چیست و چه خطراتی آن را تهدید میکند؟
**جدی:اگر بررسی در رابطه با سالهای اخیر داشته باشیم متوجه خواهم شد که کشور ما همواره درگیر یک سری تحولات عدیده سیاسی و اجتماعی بوده است، در واقع میتوان گفت که کشور نسبتاً خاصی در دنیا و منطقه بودهایم که اتفاقات متعدد و زیادی برای آن روی داده، از تحولات اجتماعی، سیاسی و امنیتی بگیریم تا فرهنگی؛ تکرار این تحولات سیاسی، اجتماعی باعث شده تا هیچگاه مسائل حیاتی، مهم و زیربنایی مانند محیط زیست برای سیاستگذاران اولویت پیدا نکند، چه آنهایی که مستقیماً درگیر منابع طبیعی و عرصههای ملی بودهاند و چه آنهایی که ارتباط غیرمستقیم با این موضوع دارند، مانند وزارتخانههای راه و شهرسازی و جهاد کشاورزی که در بستر محیط زیست اقداماتش را پیش میبرند متوجه خواهیم شد که همیشه با محیط زیست شعاری برخورد کرده اند، یعنی میبینیم افراد برای اینکه افکار عمومی را به سمتی ببرند که نشان دهند محیط زیست برای آنها در اولویت است و برای آن برنامه دارند، شعارها و حرفهایی در حمایت از محیط زیست سر میدهند، اما در عرصه عمل میبینیم که واقعاً اتفاقی نمیافتد.
دولت آقای روحانی نیز با شعارهای همچون، دولتش محیط زیستی خواهد بود به قدرت رسید و احیای دریاچه ارومیه نیز یکی از شعارهای انتخاباتیاش بود که سر و صداهای رسانهای زیادی نیز ایجاد کرد و بسیاری از فعالان و کنشگران محیط زیست به واسطه این شعار، به این دولت گرایش پیدا کردند، در سال 96 نیز از شخصِ آقای روحانی به خاطر شعارهای محیط زیستی حمایت کردند، اما با گذشت زمان، میبینیم که در سال 98، حدود 100 نفر نامهای به آقای روحانی نوشتند و از او خواستند که از نشان محیط زیستی بودن دولت استفاده نکند، این نشان میدهد که دولتهای یازدهم و دوازدهم برای جلب آراء فعالان محیط زیستی، از موضوعات زیستمحیطی سوءاستفاده کردهاند؛ این در شرایطی است که در عمل دیدیم اتفاق خاصی در این حوزه در دولتهای یازدهم و دوازدهم نیفتاد.
تا زمانی که افرادی بر سر کار باشند که اعتقادی به آرمانهای کشور نداشته باشند، شاهد وضع موجود در حوزه محیط زیست هستیم، ما کشوری هستیم که باید به سمت پیشرفت و توسعه پیش برویم، توسعه کشور بدون در نظر گرفتن محیط زیست در عرصههای ملی و منابع موجود و منابع پایه و اصلی، غیرممکن است، اکثر کشورهای توسعهیافته شاید درگیر آلودگی هوا باشند، اما میبینیم که برنامههای خیلی مدونی برای منابع پایه نظیر آب، خاک و هوا دارند؛ مثلا شهر پکن در چین برنامههای خیلی جدی برای کنترل آلودگی هوا دارد، در صورتی که کشوری توسعهیافته است، اما توصیه و سازوکارهای گسترده ای برای کاهش آلایندگی در این شهر دارند؛ نکته جالب این است که ظرفیت رفت و آمد گردشگران در این کشور بیشتر از کشور ما نیز هست، و به همین نسبت نیز صنعتیتر از کشور ما نیز هستند، اما برنامههای کلان و بلندمدتی برای تولید خودروهای برقی و پایه با سوخت سبز دارند، اما این اتفاق در کشور ما نادیده گرفته شده؛ به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی که در کشور ما وجود دارد، هیچگاه با روند و شرایط فعلی، توجه جدی به برنامهریزی بلندمدت در حوزه محیط زیست، در اولویت مسئولان قرار نخواهد گرفت.
تسنیم: یکی از مشکلاتی که همواره در حوزه محیط زیست وجود داشته و گلایههایی نیز مطرح بوده، نقش سازمانهای مردمنهاد در زمینه مسائل زیستمحیطی است، آیا سازمانهای مردمنهاد و سمنها توانستند نقش اساسی در حل مشکلات و یا حتی بیان موضوعات مبتلابه زیستمحیطی ایفا کنند؟
**جدی:باید این موضوع را بپذیریم که توجه به مسائل کلان و پایهای محیط زیست، ارتباطی به دولتها ندارد و هر دولتی بر سر کار بیاید، به دلیل شرایط کشور، موضوعات زیستمحیطی در اولویتشان قرار نمیگیرد، و مادامی که مردم، اجتماع و جوامع، درگیر معیشت و زندگی و مایحتاج اولیه زندگیشان هستند، محیط زیست اولویت اول آنها نخواهد بود و این به معنی این نیست که محیط زیست برای مردم اهمیتی ندارد و ارزش قائل نیستند، در صورتی که واقعاً اینکه گفته میشود مردم نسبت به محیط زیست و عرصههای ملی بیتفاوت هستند، غلط است؛ اتفاقاً مردم نسبت به مسئولین اعتقاد بیشتری به محیط زیست دارند، بهویژه جوامع محلی ما که در بستر عرصههای ملی، طبیعی و محیط زیستی زندگی میکنند.
یک اتفاق نامطلوبی که در سالهای اخیر رخ داده، دم زدن مسئولین از مشارکت مردم در محیط زیست و منابع طبیعی بوده، اما، در عمل میبینیم که مردم در سطح فکری برنامهریزی تصمیمگیری و تصمیمسازی و اجرا هیچ نقشی ندارند، نه مردم شهرها، بلکه مردم محلی و روستاها، باید بدانیم که ما بدون مردم محلی نمیتوانیم عرصهها و محیط زیست را حفاظت و صیانت کنیم، بالاخره مردم، زندگی و معیشتشان در گروی همان محیط زیست اطراف زندگیشان است، بنابراین یک اتفاق نامطلوبی که در سالهای اخیر اتفاق افتاده این است که مردم در مسائل و مشکلات محیط زیستی مشارکت داده نمیشوند، البته سازمانهای مردمنهاد در این حوزه تشکیل و حمایتهای سیاسی و اجتماعی نیز از آنها شده، اما در نهایت میبینیم که اقدامات این سازمانهای مردمنهاد، جمعآوری زباله و یا تشکیل کمپینهایی برای حمایت از حقوق حیوانات ولگرد و طبیعتگردی بوده است، این اقدامات فانتزی و نمایشی است، هرچند این اقدامات در جایگاه خود نیز مطلوب است، اما نسبت به مشارکت واقعی که باید صورت بگیرد، حداقلی است.
مسئولین در عرصه محیط زیست باید بدانند که اگر قرار است اقتصاد احیا شود و به سمت رشد مطلوب اقتصادی پیش برویم، باید در سیاستگذاریها ارزشهای محیط زیست را در نظر بگیرند، محیط زیست فقط به معنای جنگل، درخت و پوشش گیاهی و حیات وحش نیست، بلکه محیط زیست تعریفهای بسیار بزرگتر و عامتری دارد و ما امروز با هر آنچه که قرار است حیات و نقشی در عالم داشته باشد را باید برای آن فکر و برنامهریزی کنیم. نمیتوانیم توسعهای داشته باشیم، مگر اینکه در اجرای هر طرحی توان اکولوژیک و موقعیت منطقه و ظرفیت آن را در نظر بگیریم.
کاری که دارد انجام میشود این است که بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای منطقه و آمایش سرزمینی، براساس تعاملات سیاسی و خواستههایی که مردم از نمایندگان مجلس دارند، تصمیمات درستی در حوزه محیط زیست اتخاذ نمیشود، به عنوان مثال این نگاه توسعه را در ساخت سدها، جادهها و توسعه کارخانههای آب بر مواردی از این دست شاهدیم؛ بنابراین باید مسئولین بدانند که محیط زیست شامل تمام دستگاهها میشود و همه ارکان سیستم اجرایی کشور باید در خدمت محیط زیست باشند و فقط مختص یک سازمان و یا نهاد خاصی نیست، این طور نیست که فقط یک دستگاه متولی محیط زیست باشد، محیطزیست در همه سازمانها و ادارات نقش دارد و باید برای همه دستگاهها و ارکان حاکمیتی یک نوع مفهوم و رنگی داشته باشد، مثلا اگر قرار است تصمیمی در سازمان گردشگری اتخاذ شود و یک گردشگر قصد ورود به عرصههای طبیعی را داشته باشد، باید هماهنگیهای لازم با محیط زیست و بسترسازی های مناسب صورت گیرد و نگاه محیط زیستی در این موضوع حاکم باشد، ممکن است یک گروه گردشگری وارد منطقهای از منابع طبیعی و محیط زیست کشور شود که بدون هماهنگی و از سویی با ناآگاهی از شرایط منطقه، محیط زیست و منابع طبیعی کشور را دچار آسیب کند و اکوسیستم را به هم بریزد، مثلاً کسی که در وزارت نیرو کار میکند، باید بداند که در احداث سدها، ظرفیتهای زیستمحیطی در نظر گرفته شود و یا در زمینه انتقال آبهای بینحوضهای، این اقدامات در شرایطی صورت گیرد که مطلوب باشد.
تسنیم: به نظر شما معضلا زیستمحیطی امروز کشور چقدر مرهون ایرادات و ضعفهای ساختاری در بدنه سازمان محیط زیست است؟
**جدی: یکی از ایرادهای اساسی، انتخاب ریاست سازمان محیط زیست، با رویکرد سیاسی است و به جای اینکه ما یک فرد متخصص و مدیر را در رأس و جایگاه مدیریتی قرار داده شود، همیشه با نگاههای سیاسی و جناحی فردی بر ریاست این سازمان انتخاب شده است، به عنوان مثال سازمان محیط زیست که طی چند سال برای پرورش تیلاپیا و کشت تراریخته مجوز نمیداده است، به یک باره با تغییر یک مدیر این مجوزها صادر میشود، این نشان میدهد که مدیریتها و انتخابها سیاسی و نه با نگاه کارشناسی و تخصصی است، بنابراین علاوه بر اینکه مدیران سیاسی برای سازمان انتخاب میشوند، ساختار محیط زیست نیز ساختار قدرتمندی نیست، ساختار سازمان محیط زیست، ساختاری است که دیگر دستگاهها در بدنه دولت دیگر نسبت به آن ارزشی قائل نیستند و احساس تکلیف نسبت به این سازمان ندارند، البته قانون نیز باید پیشبینیهای لازم را داشته باشد و قاعدهگذاریها طوری باشد که نظرات سازمان محیط زیست در نظر گرفته شود، اما واقعیت این است که همه چیز را نباید به قوانین و قاعدهها گره بزنیم، در دستگاههای مختلف آگاهی از وضعیت محیط زیست وجود ندارد و این حلقه مفقودهای است که ما در سیاستگذاریها در سطح کلان نیز شاهد آن هستیم و شرایط بهگونهای است که اصلا مسائل محیط زیستی در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای کلان در نظر گرفته نمیشود.
تسنیم: بعضا مشاهده شده که برخی طرحها از قبیل انتقال آب و یا احداث سد، بدون کارِ کارشناسی اجرا میشود، به طوری که مسائل و تبعات محیط زیستی نیز در نظر گرفته نمیشود، به نظر شما چه عواملی در این مسئله دخیل هست؟
**جدی: امروز در شرایطی قرار داریم که افکار عمومی باید به این نتیجه برسد که محیط زیست در اولویت قرار دارد و باید از آن صیانت کنیم و به کارکردهای آن واقف باشیم، در این شرایط ، افکار عمومی و جوامع محلی به صورت خودجوش، خودشان اجازه نمیدهند که وزارت نیرو با هر منطقی، اقدام به احداث سد و یا انتقال آب کند، اما نکته حائز اهمیت این است که در طرحهای انتقال آب و احداث سدها، منفعت چند دههزار میلیاردی برای افراد وجود دارد که مثلا طول پروژه احداث یک سد و یا انتقال آب، 5 یا 10 سال طول میکشد که در این سالها، پیمانکاران و دستگاههای مختلفی که در این حوزه منفعتی دارند، هیچگاه به نفع محیط زیست تصمیم نمیگیرند زیرا به دلیل منافع شخصی و گروهی، اصلا محیط زیست برایشان اهمیت و اولویتی ندارد؛ لذا به سمتی پیش میروند که تعداد احداث سدها را افزایش دهند، با وجود اینکه در زمینه احداث سد، کشور به اشباع رسیده است و دیگر نیازی به احداث سد نیست، شاهد انجام مطالعاتی از سوی همین افراد ذینفع برای احداث سدهای بیشتری هستیم، باید این تعارض منافع را در محیط زیست کنار بگذاریم، یکی از مهمترین مواردی که متولیان سازمان محیط زیست در آینده باید انجام دهند این است که به طور شفاف اعلام کنند که مثلاً فلان سدی که احداث میشود، در حوزه معیشتی و بهخصوص توسعه اقتصادی برای جوامع محلی چه منفعتی دارد، در این شرایط مردم با محیط زیست همراه خواهند شد.
متأسفانه ساختار سازمان محیط زیست بهگونهای است که وظایف و اختیاراتی که بر عهدهاش است و باید انجام دهد را، انجام نمیدهد و از طرف دیگر، این اختیارات در دستگاههای مختلف گسترده است، مثلا طبق قانون، 80 تا 85 درصد مساحت منابع طبیعی کشور در اختیار سازمان منابع طبیعی است.
برای مثال برای انتقال آب و یا ساخت سد باید استعلامات زیستمحیطی از سازمان محیط زیست اخذ شود، اما متاسفانه نکته قابل ملاحظه این است که دولت آقای روحانی و سازمان محیط زیست برای انتقال آب مجوز داده که این کار انجام شود، مثلاً در زمان ریاست خانم ابتکار بر سازمان محیط، زیست برای انتقال آب به بخش مرکزی کشور مجوز ندادند، با توجه به اینکه هر دو تصمیم در همین دولت بوده، اما میبینیم که با تغییر یک فرد از ریاست این سازمان، تصمیمگیریها تغییر میکند، به خوبی میبینیم که با تغییر یک فرد، تغییراتی در روشهای اجرا صورت میگیرد.
تسنیم: آقای کلانتری به عنوان رئیس سازمان محیط زیست همواره نسبت به ساختار تشکیلاتی این سازمان انتقاداتی را مطرح کرده و معتقد است که سازمان محیط زیست بیشتر جنبه نظارتی دارد و نمیتواند از لحاظ ساختاری جلوی برخی اقدامات خلاف زیستمحیطی را بگیرد، شما چنین چیزی را تأیید میکنید و اینکه آیا ساختار این سازمان نیاز به بازنگری دارد؟
**جدی: یکی از مشکلات موجود در کشور ما این است که اختیارات مرتبط با محیط زیست گسترده است، مثلا سازمان منابع طبیعی، در حوزه جنگلی و مرتعی که حدود 85 درصد مساحت کل کشور را در اختیار دارد، ذیل وزارت جهاد کشاورزی است، این وزارتخانه نیز عمده اهداف و برنامههایش بر تولید غذا متمرکز است، این اختیارات باعث تفاوت و تعارض در منافع شده است، به دلیل اینکه سازمان منابع طبیعی در ذیل وزارت جهاد کشاورزی قرار دارد، میتواند تصمیماتی بگیرد که به نفع منابع طبیعی نباشد، از طرف دیگر دفتر آمایش سرزمینی در سازمان برنامه و بودجه قرار دارد و خودِ سازمان محیط زیست نیز عمده تمرکزش بر روی مناطق چهارگانه و نظارتی است، آن هم با کمترین محیطبان و کمترین امکانات.
مثلا بارها در حواث پیش آمده دیدیم که وقتی یک آتشسوزی روی میدهد، حداقل امکانات در اختیار محیطبانان از قبیل پوتین و دستکش و ماسک قرار ندارد، حتی دستگاههای کوچک دمنده برای خاموش کردن شعلههای آتش نیز در اختیار ندارند، بنابراین از چنین سازمانی که از کمترین لجستیک، اتجهیزات و نیروی انسانی برخوردار است، با این همه مشکلات و پهنه گسترده انتظار داریم که بروز و ظهور پر رنگی در تصمیمات کلان کشور داشته باشد؟!
در شرایطی که سازمان محیط زیست در ابتداییترین اقدامات و کارکردهایش مانده، نباید انتظار داشته باشیم که بتواند مقابل کارخانههای بزرگ دولتی و خصوصی در اجرای طرحهای مغایر با محیط زیست، ایستادگی کند و بتواند با آلودگیهایی که این کارخانهها ایجاد میکنند، مقابله ای داشته باشد، در صورتی که امکانات قانونی بسیاری برای این امر وجود دارد؛ سازمان محیط زیست میتواند این کارخانه ها را در لیست سیاه قرار داده و یا سالانه جریمههای سنگین از آنها به سبب آلوده کردن محیط زیست دریافت کند، اما متأسفانه اقداماتی صورت میگیرد که این لیست سیاه و اخذ جریمه نیز متاسفانه محلی برای فساد و اعمالنظرهای نادرست شده است.
سازمان محیط زیست ما باید به سمت استفاده از فناوری روز و رصد هوشمند پیش رود، امروزه در مقطعی قرار داریم که نیاز نیست در همه عرصهها نیروی انسانی داشته باشیم و با اقدامات میدانی و فیزیکی مناطق را مدیریت کنیم.
تسنیم: یکی از مهمترین اقداماتی که در دولت آینده در حوزه محیط زیست باید انجام شود، چیست؟
**جدی: یکی از کارهایی که باید در دولت آینده در حوزه محیط زیست توسعه پیدا کند، رصد هوشمند است؛ بازرسیها و استعلامات در حوزه محیط زیست و همچنین وضعیت جنگلها باید بهروز و برخط باشد، در سال گذشته، آتشسوزیهای جنگلها پنج برابر افزایش پیدا کرده است که یکی از دلایل آن به خاطر بارش های مناسب بود، و سطح و حجم مراتع و پوشش گیاهی افزایش پیدا کرد. با بررسی نقشه پهنههای آتشسوزی به ایم نتیجه میرسیم که تقریباً هر سال آتش سوزی در همان نقاط خاص جنگلی و مراتع صورت میگیرد، زیرا عموما 90 درصد این آتشسوزیها، عامل انسانی است، البته اعم از عمدی یا غیرعمدی، بنابراین وقوع این آتشسوزیها قابل پیشبینی است و میتوان از آن جلوگیری کرد، اما سؤال اساسی این است که چرا درباره این آتشسوزیها اقدامات لازم پیشینی صورت نمیگیر؟.
در زمینه تالابها نیز با چنین وضعیتی روبهرو هستیم، به طوری که هر سال شاهد خشک شدن آنها هستیم، و هر سال نیز مسئولان محیط زیست اعلام میکنند که حقآبه این تالابها از طرف وزارت نیرو تخصیص پیدا نکرده است، نکته مهم این است که آیا نباید از قبل این موضوع پیشبینی شده و رایزنیها برای گرفتن حقآبه انجام شود؟ و یا حداقل درباره این موضوع و مسائل زیستمحیطی اظهار نظر شده و طرح موضوع کنند، اما متأسفانه بدنه سازمان محیط زیست نسبت به این موضوع اظهارنظری نیز نمیکند و این طور به نظر میرسد که این مشکلات برای آنها عادی شده است، البته مدیران میانی و پاییندستی در سازمان محیط زیست که دغدغهمندانه موضوعات محیطی زیستی را پیگیری میکنند، اما در موضعگیری برای محیط زیست اثری از مدیران بالادستی، معاونین و رؤسای سازمان محیط زیست نیست و در رسانهها نیز پاسخگوی عملکردشان نیستند.
سؤال اساسی این است چرا مدیران بالادستی سازمان محیط زیست نسبت به مشکلات این حوزه و اتفاقات رویدادی پاسخگو نیستند و آنها را کمتر در رسانهها میبینیم، بعضاً آقای کلانتری برای اینکه شوآف و نمایشی ایجاد کند، اعداد و ارقامی را در موضوعات مختلف اعلام میکند که مثلاً خودش را مشرف به حوزه محیط زیست نشان دهد، در صورتی که چنین مسائلی و بیان اعداد و ارقام نشاندهنده اشراف به موضوعات نیست؛ چراکه در مورد دریاچه ارومیه بعنوان کار ویژه سازمان محیط زیست با همه تبلیغاتی که درباره احیای آن انجام و مبالغ کلانی نیز برای احیای این دریاچه صرف شد، شاهد هستیم که با کاهش بارندگیها، سطح آب دریاچه نیز کاهش پیدا کرد؛ البته در احیای این دریاچه افرادی دخیل و بهکارگیری شدند که اصلاً تخصصی در این حوزه نداشتند و تحصیلاتشان نیز فنی مهندسی از دانشگاه شریف بود، ما نمیگوییم که آنها اشتباه کردند، بلکه افرادی بودند که تخصصی در این حوزه نداشتند و بهکارگیری آنها برای شناسایی مشکلات دریاچه ارومیه اقدام اشتباهی بود.
چطور ممکن است که دریاچه ارومیه در شرایطی احیا شود آنهم با افرادی که بهکار گرفته شده اند که تخصصی در این حوزه ندارند؟!، با این نگاه و رویکردها شاهد چنین وضعیت مدیریتی در حوزه محیط زیست هستیم؛ از طرف دیگر میبینیم که بخش اعظم مشکلات محیط زیستی که در حال حاضر وجود دارد، ناظر بر خودِ افراد و ساختار درونی سازمان است، البته خلاءهای قانونی نیز داریم، اما خودِ بدنه و مسئول سازمان محیط زیست در تراز این سازمان نیستند، داشتن تخصص در این حوزه کفایت نمیکند، بلکه توانایی و روحیه و شهامت، حفظ و ایستادگی در برابر طرحهای کلان ضد محیطی زیستی، از ملزومات ریاست بر سازمان محیط زیست است.
تسنیم: با توجه به انتخاب آقای رئیسی از سوی مردم به عنوان رئیسجمهور منتخب و اینکه قرار اس طی روزهای آینده دولت را تشکیل دهد، برنامههای ایشان در زمان کاندیداتوری انتخابات در حوزه محیط زیست، تا چه اندازه مورد قبول فعالان در این حوزه بوده است؟
**جدی: طبق بررسیهایی که در زمان انتخابات در برنامههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری داشتم، برنامههای آقای رئیسی را در این حوزه، جامع و کامل دیدم، برنامههایی که او در حوزههای مختلف و متعدد زیستمحیطی طراحی و تدوین کرده، منسجم و کاربردی است و نشان میدهد که با حوزه محیط زیست در شاخههای مختلف آشنایی دارد و این برنامهها مورد قبول فعالان محیط زیست واقع شده است.
ما الان در کشور شاهد این هستیم که بحران جدی در حوزه مدیریت منابع آبی و مصرف آب وجود دارد، از طرف دیگر شاهد هجوم ریزگردها نیز هستیم که بیشتر آن منشأ خارجی دارد، اینها نشان میدهد که در حوزه دیپلماسی محیط زیستی بسیار ضعف داریم، اوضاع تالابهای کشور نیز در وضعیت مناسبی قرار ندارد، تالابها دارای اکوسیستم پیچیدهای هستند، ثبات و پایداری اکوسیستم اطراف تالاب، به پایداری و پویایی کمک میکند، از جمله اطراف تالابها روستاییها، کشاورزان و نیز حیات وحش منطقه است که هر چقدر تالاب پویا و زنده باشد، در پویایی و سلامتی آنها نیز تأثیرگذار خواهد بود، البته زیبایی طبیعت و نیز تعدیل هوای آن نیز وابسته به وضعیت تالاب و مرداب است، اما میبینیم که این تالابها اوضاع خوبی ندارند، از طرفی دیگر شاهدیم که کشورهای اطراف ما در حوزه تالابها و وضعیت آبی و محیط طبیعی، به مراتب وضعیت خوبی نسبت به ما دارند، سؤال این است که آیا تغییرات اقلیم فقط در کشور ما آثار سوء داشته و آفتاب فقط در کشور ما با افزایش دما میتابد و در کشورهای دیگر تغییرات اقلیمی روی نداده است؟
نکته قابل توجه دیگر این است که با وجود اینکه آب دریاچه هامون از سمت کشور افغانستان تأمین میشود، و ما در این حوزه نیازمند دیپلماسی فعال هستیم، اما آیا آبِ تالاب گاوخونی و مرداب انزلی که از سرچشمههای داخلی صورت میگیرد چرا امروز با شرایط خشکسالی روبهرو است؟!
به طور مثال، میانگین بارش در تالاب انزلی حداقل 800 میلیمتر است، اما شاهدیم که این تالاب رو به خشکی پیش میرود، به عنوان مثال شاهد خشک شدن دریاچه ارومیه و کاهش سطح آب آن هستیم، است اما 70 کیلومتر آن طرفتر از دریاچه ارومیه و در کشور ترکیه شاهدیم که از منابع آبی خوبی برخوردارند و تالاب وضعیت پایداری دارد؛ بنابراین، اینگونه مسائل نشان میدهد که در کشور ما دلایل دیگری در حوزه محیط زیست و مشکلات آن وجود دارد که دلیل اصلی آن این است که منابع آبی ما متولی درست و دقیقی ندارد و متولیان به دنبال منفعت مالی خودشان هستند.
متأسفانه متولی اصلی آب در کشور، وزارت نیرو است و این وزارتخانه هم به دنبال کسب درآمد برای خودش است و یکی از دلایلی نیز که این وزارتخانه، مدیریت منابع آبی را در دست گرفته، همین است، معتقدم دولت آینده، باید برای مدیریت آب تصمیمگیری جدی داشته باشد، در غیر این صورت، شرایط و وضعیت موجود، ادامهدار خواهد شد، چه بسا وضعیت بدتر نیز خواهد شد.
نکته بعدی این است که نباید با مردم و سمنهای محیط زیستی شعاری برخورد شود، باید شرایطی فراهم شود که نهادهای مردمی متولی اصلی حفاظت و صیانت از محیط زیست باشند، وقتی که مردم بدانند در نزدیکی روستا و جنگل محل سکونت آنها، طرحی در حال اجراست که مخرب محیط زیست است، خودشان، در حفاظت از آن پیشقدم میشوند، اما وقتی، روستائیان و مردم بومی مناطق و جنگلها، منفعتی در بهرهبرداری از طرحها ندارند، چه بسا ممکن است که اقدام به خرابکاری کرده و یا به سمت قاچاق سوق پیدا کنند و یا اعتراضات تندی انجام دهند، به همین سبب معتقدم در حمایت از سمنهای مردمنهاد در حوزه محیط زیست نباید شعاری برخورد کنیم، معتقدم یکی از کارهایی که دولت آینده باید انجام دهد این است که مشارکت مردم در حوزه محیط زیست را واقعی کند؛ نکته بعدی که در دولت آینده باید نسبت به آن تصمیمگیری شود، ساختار محیط زیست است، ساختار این سازمان قدرتمند نیست، یعنی جایگاه قدرتمندی ندارد، درست است که جایگاه ریاست سازمان در حکم معاون رئیسجمهور است، اما این حکم خیلی نمایشی است که بخشی از آن نیز به دلیل عملکرد خودِ مدیران است، به طوری که عملکردشان را به کارهای نمایشی و فانتزی گره زدهاند.
معتقدم متولیان محیط زیستی باید واحد شده و بخشهای دیگر در حوزه محیط زیست نیز که در سازمانهای دیگر قرار دارند، در یک سازمان قرار گرفته و به صورت واحد فعالیت کنند، نکته بعدی که در دولت بعدی باید به آن توجه کند، آگاهیبخشی است؛ ما هر چقدر در این حوزه، در سطوح پایین سرمایهگذاری کنیم و برای انتقال مفاهیم و ارزشهای محیط زیست برنامهریزی داشته باشیم، در آینده نتایج خود را نشان میدهد و اتفاقاً کمهزینهتر نیز هست.
از سوی باید به نقش رسانهها در تبیین ارزشها و مفاهیم محیط زیستس به طور ویژه توجه شود، مثلاً نقدی که به طرح مباحث محیط زیستی در رسانهها مطرح است که، در صداوسیما به مقوله محیط زیست و منابع طبیعی فرصت کمی اختصاص داده میشود، غالبا دغدغهها و مشکلات زیستمحیطی در رسانه ملی کمتر مورد توجه قرار میگیرد و بیشتر حوزه اخبارحوادث محیط زیستی مسائل پوشش داده میشود.
سیلاب یک کنش طبیعی طبیعت است، اما وقتی به زیرساختها خسارت وارد میکند، نشان میدهد که زمانی که در مسیر توسعه کشور گام برمیداشتیم، هیچ توجهی به محیط زیست نکردهایم، در بخش توسعه یعنی بر پایه زیرساختها توجه نکردیم و بالاخره مناطق بالادستی را به قدری با بهرهبرداریهای بیمورد، تخریب کردیم، با یک بارش باران میبینیم که یک سیلاب عظیمی ایجاد میشود و پوشش گیاهی آب را در بالادست نگه نمیدارد و سرعت روانآب زیاد و در نهایت به سیلاب منجر میشود، به جای اینکه مسئولان سازمان محیط زیست پس از وقوع سیلاب به فکر برآورد خسارتها باشند، میگویند که سد کم ساخته شده و ارتفاع سدها نیز کم بوده است؛ آیا سدهایی که احداث کردهاند، جلوی خسارت سیلابها را گرفت؟ چنین اظهارنظرهایی نشان میدهد که منافع مسئولین و پیمانکاران عجین شده و هم اینکه فهم دقیق و صحیحی از محیط زیست کشور در بین مسئولان وجود ندارد که امیدواریم در دولت آینده این روند تغییر کند.
بحران ما در حوزه آب، بحران مدیریتی است، جبر و مختصات جغرافیایی کشور طوری است که کمآبی در کشور ما وجود دارد، اما مسئولین ما برای این بحث هیچ پیشبینی انجام ندادند، ما در کشور میتوانیم با مسائلی چون آبخیزداری و نفود آب به عمق زمین، هم سفرههای زیرزمینیمان را تغذیه و هم مسئله را آب را حل کنیم، اما مسئولین کشور ما هیچ برنامهای برای مدیریت آب در کشور ندارند؛ فقط در رسانهها مردم را به صرفهجویی در مصرف آب تشویق میکنند؛ اصلا سهم مردم در بخش خانگی چقدر از سهم آب کشور است که مسئولین مردم را به صرفهجویی در مصرف آب تشویق میکنند؟ هر روز برای اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند، در رسانهها مردم را به صرفهجویی در مصرف آب تشویق میکنند.
سؤال مشخص از مسئولین در حوزه مدیریت آب این است که، ما به وضعیت جبر جغرافیایی کشور واقفیم و میدانیم که به هر حال کشور خشکی از لحاظ منابع آبی داریم، اما شما به عنوان مسئول چه اقداماتی انجام دادهاید؟!! چون مسئله آب، معیشت، اقتصاد و صنعت کشور و اساسی است، انتظار داریم که بدانیم برای این حوزه در زمینه مدیریت آب چه برنامهای دارند؟!!
سؤال جدی این است که ما در تولید شیلات و آبزیان چه مشکلاتی داشتیم که تیلاپیا را وارد آبهای کشور کردند؟ ما مشکلی در این حوزه نداریم، معتقدم مشکل تولید نبوده، بلکه منافع عدهای خاص در میان بوده که برای منافع این عده خاص، بلایی سرِ محیط زیست آوردهاند که برگشت به حالت قبل، تقریبا غیرممکن است. این نشان میدهد که تعارض منافع جدی وجود دارد و میبینیم که سازمان محیط زیست چند سال با تولید و پرورش ماهی تیلاپیا مخالفت میکند، اما به یک باره با جابهجایی یک مدیر، مجوز تولید و پرورش این ماهی صادر میشود.
همچنین محمدصابر باغخانی مدیرعامل مؤسسه مطالعات و توسعه محیط زیست، آب و کشاورزی نیز در این میزگرد به نقد عملکرد دولت در حوزه محیط زیست پرداخت.
تسنیم: آقای باغخانی، یکی از مسائلی که با مقوله محیط زیست اجین شده، موضوع امنیت و تأمین امنیت برای مردم، در ابعاد مختلف، است، از جمله آنها، تأمین امنیت در سایه تأمین آب در حوزههای مختلف است، بفرمایید که اصلا در شرایط فعلی، مسئولان سازمان محیط دیدگاه روشنی نسبت به مقوله امنیت دارند و اصولا چنین چیزی برایشان تعریف شده است؟
**باغخانی: معتقدم دوستان سازمان محیط زیست نه تنها نگاه درستی به محیط زیست ندارند، بلکه تعریف درستی از امنیت نیز ندارند. یک بُعد امنیت به امنیت زیستی مربوط است. دوستان وقتی این را پذیرفتهاند که تنوع زیستی، بُعد امنیتی ندارند، کار به جایی میرسد که "کهور آمریکایی" را در حجم عظیمی در خوزستان کشت میکنند و در اولین بارندگی و اولین گلدهی درخت، 4 هزار نفر از مردم اهواز به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستانها بستری میشوند؛ به طوری گرده درخت با آب واکنش نشان میدهد و در هوای شرجی اهواز سینرژی تولید میکند و در نهایت منجر به آسیبهای جدی ریوی برای ساکنان اهواز میشود.
از طرف دیگر، دریاچه آرال در شمالشرق کشور خشک میشود، دیپلماسی آب در کشور ما به قدری ضعیف است که ریزگردهای دریاچه آرال به مواد رادیواکتیوی آلوده است که روسیه در دریاچه تخلیه کرده و حالا با خشک شدن این دریاچه، ریزگردها به سمت شهر مشهد هجوم میآورد که باعث شده این شهر طی دو، سه سال اخیر، به واسطه این موضوع تعطیل شود، مردم هم تصور میکنند که ریزگرد عادی است؛ متأسفانه مسئولان محیط زیست، نه تنها نگاه درستی به محیط زیست ندارند، بلکه فهم درستی نیز به موضوع امنیت و به خصوص امنیت زیستی ندارند.
تسنیم: در حال حاضر مهمترین اَبَرچالشهای حوزه محیط زیست چیست که دولت آینده نیز با آنها دست به گریبان خواهد بود؟
**باغخانی: دو ابر چالش در محیط زیست داریم، یکی حکمرانی محیط زیست و دیگری آمایش سرزمینی است، یکی از مشکلات اساسی ما این است که نگاه مسئولین در محیط زیست نگاه اکوسیستمی و اکولوژیکی نیست، کسی که بر مسند مدیریت در حوزه محیط زیست قرار گرفته، ارتباطی با فهم اکولوژیک ندارد. اولین مشکل در حوزه محیط زیست این است که نگاه اکولوژیکی وجود ندارد؛ نگاه اکوسیستمی تعریف سادهای دارد، هر جا که در محیط زیست اثر بگذارید، حتما در بخش دیگری به صورت شبکهای تأثیرگذار است؛ در دریاچه هامون یک ماهی را معرفی میکنیم به عنوان مهاجم و غیربومی که این ماهی ریشه نیها را میجود، یکی از دلایل افزایش تبخیر در دریاچه هامون، فقدان این نیها بود که گونه مهاجم از این نیها تغذیه کرده بود، در نهایت منجر به تبخیر بیشترِ دریاچه هامون و خشک شدن آن شد.
از طرف دیگر دیپلماسی ضعیف باعث شد که از طرف کشور افغانستان بر روی رودخانه هیرمند سد احداث کردند، همه این عوامل دست به دست هم میدهد، در نتیجه به از دست رفتن دریاچه هامون منجر میشود.
همچنین حکمرانی ما در حوزه محیط زیست غلط است و نگاه اکوسیستمی نداریم و این نگاه اکوسیستمی به رویکرد مدیریت یکپارچه نیز مربوط است. ما در واقع شرحهشرحه محیط زیست را مدیریت میکنیم، آب توسط وزارت نیرو مدیریت میشود، منابع طبیعی توسط وزارت جهاد، آمایش سرزمینی در سازمان برنامه و بودجه، هواشناسی در وزارت راه. ارکان محیط زیست باید مدیریت یکپارچه و رویکرد همبست اداره شود، این اتفاق چون در کشور ما نمیافتد، امروز شاهد وضعیت فعلی محیط زیست کشور هستیم.
اتفاقا در حکمرانی محیط زیست، رویکرد درست، محیط زیست مردمپایه است، در واقع نقش مشارکتهای مردمی، جوامع محلی و سمنهای محیط زیستی در این نوع حکمرانی باید پررنگ باشد. یکی از نقدهای اساسی که به اصطلاح به محیط زیستیترین دولت بعد از انقلاب، که خودشان لقب دادهاند، وارد است، این است که نقش مردم در حفاظت از محیط زیست را ارتقاء ندادهاند و کاری در این زمینه صورت نگرفته است.
اتفاق جالبی که در این دولت افتاد این بود که به بهانه مشاکتهای مردمی، قُرقهای اختصاصی برای شکار را افزایش دادند، خصوصیسازی در محیط زیست خیلی خوب است، اما اختصاصیسازی خوب نیست، متأسفانه مشکل هفتتپه و اگذاریها را در محیط زیست هم داریم؛ متأسفانه در این دوره مدیریت محیط زیست، بخشی از منطقه حفظت شده را به عنوان قُرق، تحویل فردی ناکارآمد در حوزه مدیریت تحویل دادهاند و نه تنها ضعف مدیریتی دارد، بلکه از این مناطق بهرهکشی و محیط زیست و حیات وحش را نابود میکند.
محیط زیست را باید بر بستر پیشرفت پایدار ببینیم، یعنی اینکه باید این درک در بین مردم و مدیران محیط زیستی ایجاد شود که اقتصاد، معیشت، اجتماع به محیط زیست وابسته است. بخشی از مردم معیشتشان به وضعیت تالابها وابسته است، مثلا در خوزستان و سیستان از نیهای موجود در تالابها صنایع دستی میسازند و از طرف دیگر با صید ماهی، روزگار میگذرانند، با نابود شدن تالابها، معیشت و اقتصاد مردم بومی از بین میرود.
تسنیم: مثالهای دیگری از مدیریت غیرصحیح در حوزه محیط زیست وجود دارد؟
**باغخانی: بله! مثلا با پرورش ماهی تیلاپیا در شادگان، 80 درصد ماهی موجود در این تالاب، از این نوع گونه مهاجم غیربومی شده است، که نشان میدهد، این گونه مهاجم خارجی، یا از ماهیهای دیگر تغذیه کرده و یا در رقابت برای تهیه غذا، بین این ماهی و ماهیهای بومی، گونه مهاجم تیلاپیا پیروز شده و غذایی برای ماهیهای بومی باقی نمانده و در نتیجه ماهیهای بومی از بین رفتهاند، زیرا این گونه مهاجم است، اگر اشارهای به آمار صید تالاب شادگان در سالجاری داشته باشیم، میبینیم که مثلا طی یک سال، تیلاپیا 80 درصد و مابقی ماهیها در تالاب شادگان، از گونههای مختلف 20 درصد بوده است، یعنی حجم زیادی از ماهیهای تالاب شادگان به ماهی غیربومی و مهاجم تیلاپیا اختصاص داده شده است، از طرف دیگر مصرف ماهی تیلاپیا برای مردم نیز مضرّ است، ما ماهیها را به سبب امگا 3 استفاده میکنیم، اما ماهی تیلاپیا، امگا 6 و چربی اشباع نشده مضر است که به سلامت مردم نیز ضربه وارد میکند.
تسنیم: یکی دیگر از چالشهای امروز محیط زیست کشور را در نحوه حکمرانی مطرح کردید، حکمرانی صحیح در حوزه محیط زیست چه تعریفی دارد؟
**باغخانی: حکمرانی صحیح در حوزه محیط زیست یعنی اینکه، فهم اکوسیستمی درستی در بین مدیران محیط زیستی وجودا داشته باشد و فهم اکوسیستمی نیز یعنی اینکه به ابعاد مختلف در این حوزه، پیش از تصمیمگیریها توجه شود، زیرا هر تصمیمی به راحتی بر معیشت، اقتصاد و سلامت مردم تأثیرگذار است، این طور نیست که مثلا برای خوشآمد مردم آب را به راحتی از دریا به وسط کویر مناطق خشک انتقال دهیم، این تصمیم ابعاد مختلفی دارد؛ جمعبندی ابرچالش اول این بود که فهم غلط از مفهوم محیط زیست است که در مسئولین فعلی وجود دارد، مثلا آقای کلانتری اظهارنظری میکند که به خاطر چند حیوان نباید جلوی توسعه را گرفت، مثلا وزیر پیشین صمت، آقای نعمتزاده میگوید چرا به خاطر چند گورخر باید جلوی توسعه منطقه را بگیریم.
نکته اساسی این است که گورخرها برای ما انسانها موضوعیت ندارد، بلکه این گورخر در چرخه هرمی یک اکوسیستم قرار دارد، وقتی گورخر هم در این چرخه نباشد، ما انسانها، هم جزئی از این اکوسیستم هستیم، حتما ضرر میکنند، این فهم صحیح از محیط زیست است که متأسفانه مسئولین فعلی کشور در حوزه محیط زیست ندارند.
تسنیم: در کشور سند آمایش سرزمینی وجود دارد تا از این طریق تصمیمگیریها در حوزه محیط زیست اصلاح شود؟
**باغخانی: بله، از ابتدای انقلاب تاکنون، بارها مطالعات آمایش سرزمینی انجام شده، اما ناقص بوده که این مشکل اول است و نکته دوم این است که هیچ دولتی جرئت نکرده این آمایش سرزمینی کشور را اجرا کند، آخرین مطالعات آمایش سرزمینی در سال گذشته منتشر شد که نقدهای فراوانی به این مطالعه وجود دارد و دوما اینکه این سند اجرا نمیشود، این تصور وجود دارد که منبعی برای برخی در جهت انجام دادن مطالعات است تا درآمدی کسب شود.
این مشکلاتی که مطرح کردم، محیط زیستیترین مسائل کشور است که در واقع مردم از اینها خبر ندارند. آمایش سرزمینی به عنوان یکی از ارکان اساسی محیط زیست در کشور ما اجرا نشده، به طوری که معیشت قسمت جنوبشرق کشور در این آمایش سرزمینی به طور کامل نادیده گرفته شده است، وقتی آمایش درست انجام نمیشود، در شرایطی قرار میگیریم که تمامی توسعه کشور، 80 درصد در بخش شمالغربی و 20 درصد در جنوبشرقی است، دلیل آن این است که آمایش سرزمینی به درستی انجام نشده است، این مشکلات ناشی از این است که آمایش سرزمینی انجام نمیشود و به همین علت، ظرفیتهای موجود در کشور ناشناخته میماند و معیشت و اقتصاد کشور هم درگیر همین موضوعات است.
مثلا از 15 شهر پرجمعیت دنیا، 13 شهر ساحلی است، اما متأسفانه ما به دلیل نبود آمایش سرزمینی از ظرفیت سواحل استفاده درستی نکردهایم، اما از طرف دیگر در جنوب کشور که در اوج محرومیت هستند و نیز در سواحل شمالی کشور، اوج تخریب و تغییر کاربریها را شاهدیم.
مثلا در مورد دیگری، وضعیت پسابها و پسماندها را نیز در شمال کشور مشاهده میکنیم. بنابراین نگاه آمایش سرزمینی دولتمردان آینده بسیار مهم است.
تسنیم: نکته قابل توجه در حوزه محیط زیست، جایگاه کشورمان در زمینه عملکردی است، شاخص عملکرد ما در حوزه محیط زیست به عنوان یک شاخص توسعه در چه وضعیتی قرار دارد؟
**باغخانی: ایران از لحاظ شاخص عملکرد محیط زیست، تا سال 2020، رتبه 67 را داشت که جایگاه بسیار ضعیفی است، و در حال حاضر نیز با امتیاز 48، رتبه 67 را داراست که متأسفانه باید گفت، این هم یکی دیگر از دستاوردهای محیط زیستیترین دولت پس از انقلاب است!!
نکته حائز اهمیت این است که مسئله محیط زیستی در دولت آقای روحانی به کارِ نمایشی تبدیل شده است، در واقع محیط زیست را با کار نمایشی به مسائل فانتزی تقلیل دادهاند که فعالان محیط زیست به طور جدی از این مسئله نگران هستند، عموم جامعه ما امروز، بخش محیط زیست را یکی از بخشهای فانتزی میبینند و نگاه به این بخش، تفننی شده است، معتقدم یکی از مهمترین برنامههای دولت بعدی در حوزه محیط زیست باید آگاهیبخشی به مردم، بهخصوص سنین پایین باشد. یکی از مباحث مطرح شده در برنامههای آقای رئیسی رویکرد دولت در سبک زندگی دوستداران محیط زیست است، فرهنگ مردم باید محیط زیستی شود.
در حال حاضر نیز مهمترین مسئلهای که در دولت فعلی داریم، تقلیل فضای محیط زیست به فضای فانتزی است که به عنوان مثال تنوع زیستی به مسائلی چون کشتار سگ و گربه است تقلیل پیدا میکند، تنوع زیستی در کشور ما به قدری غنای بالایی دارد که گونههای اندمیک و گونههای بومی و دیگر گونهها جزو گونههای چتر محسوب میشوند،سؤال این است که چقدر به آنها اهمیت دادهایم؟، مثلا گورخر ایرانی گونه اندمیک است و نمونه آن در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود، اما امروز میبینیم که گورخر ایرانی در بدترین شرایط ممکن نگهداری میشود و حتی راهکارهایی نیز برای حفظ این گونه بومی وجود ندارد؛ خانم ابتکار برای کشتار سگهای ولگرد خودش را به آب و آتش میزند، این یعنی تقلیل فضای تخصصی به فضای فان. نباید طوری باشد که فضای حفاظت از گونهها و تنوعهای زیستیمحیطی، فقط به این مسائل ختم شود.
تسنیم: در حال حاضر متولی جنگلها و مراتع کشور، سازمان جنگلها و مراتع است، این مسئله چه آسیبهایی وارد میکند؟
**باغخانی: اینکه سازمان جنگلها و مراتع ذیل وزارت جهاد کشاورزی است، سبب شده که دولت تصمیم بگیرد که مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی را به وزارت جهاد میدهد، از این عجیبتر اتفاق نداریم که در سازمان محیط زیست رخ دهد که مرجعیت این کنوانسیون ذیل وزارت جهاد کشاورزی قرار گیرد.
اگر فهم درستی از محیط زیست وجود نداشته باشد، استانداردهای یورو 5 و یورو 6 به موضوع اصلی در انتشار آلایندگی خودروها به مسئله اصلی تبدیل میشود، در صورتی که طبق تحقیقاتی که در دانشگاههای کشور نیز انجام شده، میزان ذرات معلق حاصل از سایش که شامل لاستیک خودروها، لنت و اقلامی از این دست که اصطکاک ایجاد میکند، میشود، 3 تا 6 برابر ذرات معلقی است که از اگزوز خودروها خارج میشود.
تبدیل استاندارد یورو 4 به یورو 5 برای سیستم سوخت خودروها، دو صدم گرم میزان ذرات معلق را کاهش میدهد، دولت برای این دو صدم گرم، استاندارد یورو 5 را برای خودروها اجباری کرده و در اقدامی نمایشی خود را حافظ محیط زیست نشان میدهد و یا اینکه در مورد دیگری، به دلیل نصب کاتالیست قیمت خودرو را افزایش میدهند که این کار را هم به طور کامل در خودروها انجام ندادهاند و اغلب خودروها کاتالیست آلایندگی ندارند و یا حتی استانداردهای یورو 5 را نیز کسب نکردهاند، اما فقط این موج ایجاد و سبب افزایش بیشتر قیمت خودروها شده است، باید به مسائل اصلیتر در حوزه آلودگی هوا بپردازیم.
یکی از وعدههای آقای روحانی در ابتدای تشکیل دولت، حقآبههای محیط زیستی بوده است، آیا حقآبه محیط زیستی ریزگردها که در تالاب هورالعظیم اهواز را درگیر میکند، به دلیل خودروهاست؟ مسئله بنزین خودروها یک مسئله صددرصد سیاسی بود که در نهایت مشخص نشد که بالاخره آلودگی هوای شهرهای کشور به دلیل بنزین تولید داخل بوده است یا خیر و کسی هم پاسخگو نیست که ادعای بنزین ساخت داخل که موجب آلودگی هوا شده بود، به کجا رسید؟ چطور امروز کل بنزین مصرفی در داخل کشور تولید میشود، بلکه صادرات هم داریم، آیا استاندارد بنزینهای داخلی تغییر کرده است؟!
امروز در حوزه دیپلماسی آب، به قدری ضعیف عمل کردهایم که کشور ترکیه با احداث سد بر روی دجله و فرات، 5 برابر ظرفیت زیستی این رودخانهها به خودش اختصاص داده اما در فضای بینالملل، کشور عراق، ایران را مسبب این مشکلات محیط زیستی دجله و فرات میداند، این نشاندهنده دیپلماسی ضعیف دولت در حوزه آب و محیط زیست است.
ایران یک سد بر روی کارون احداث کرده و شاید 5 درصد آب هورالعظیم از این سد تأمین میشود و مابقی آن از دجله و فرات است، اما از طرف دیگر کشور ترکیه با احداث سد بر روی دجله و فرات 5 برابر آبِ بیشتری از سد کارون برداشت میکند، اما در فضای بینالملل، کشور عراق ایرادی به ترکیه وارد نمیکند و همه ایرادات متوجه ایران است، این به دلیل ضعف دیپلماسی است، اینها به دلیل تقلیل دادن سطوح تخصصی محیط زیست به نگاه فانتزی است.
تسنیم: نمونههای دیگری از کاهش سطح مطالبات در حوزه محیط زیست از سوی دولت وجود دارد؟
**باغخانی: بله، مثلا خانم جنیدی معاون حقوقی رئیسجمهور، لایحهای را تحت عنوان حمایت از حقوق حیوانات به مجلس ارسال میکند اما طبق بررسیهایی که درباره این لایحه داشتهایم، صدر تا ذیل این لایحه مربوط به حقوق سگ و گربه است و اصلا در هیچ بندی از این لایحه به حمایت از حیات وحش و تنوع زیستی اشارهای نشده است! قبول دارم که مشکل ساختاری در سازمان محیط زیست وجود دارد اما به طور قطع مشکلات موجود ناشی از بیتدبیری و بیکفایتی مسئولان است.
اکوسیستم زاگرس که رو به زوال و نابودی رفته، آیا ایراد از مشکلات ساختاری است؟ موافقت محیط زیست با انتقال آب نشان داد که این دولت نه محیط زیستی است و نه فهم محیط زیستی دارد و نه در واقع دلش برای مردم و محیط زیست کشور میسوزد. نمونه دیگر آن اظهارنظرهای غیرکارشناسی بعد از سیلابها در سال 97 است، مسئولان محیط زیست کشور به جای اینکه پاسخگو باشند، اظهارنظرهای عجیب و غریبی مطرح کردند.
افتضاحترین وضعیت ممکن برای یک کارمند در جمهوری اسلامی، محیطبان محیط زیست است که نه امکانات و نه حقوق مکفی دارد، بعد انتظار داریم که در مناظق حفاظت شده از محیط زیست و حیات وحش کشور حفاظت و حراست کند و دستِ آخر هم در درگیری با شکارچیان، اصلا معلوم نیست میتواند از اسلحه استفاده کند یا نه!
بخش اول این میزگرد پیشتر در خبرگزاری منتشر شده که متن کامل آن را میتوانید در اینجا بخوانید.
انتهای پیام/