گلایههای محسن زهتاب از عدمِ توجه به بازیگران پیشکسوت/ نمیدانم تکلیف امثال ما چیست؟
بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون گلایه کرد که یک دهه است جلوی دوربین نرفته؛ تئاتر که تعطیل است و سینما هم که رابطهبازی در آن بیداد میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محسن زهتاب از جمله بازیگران پیشکسوت اما فراموش شده است که برای سالها فعالیتی نداشته و به نوعی به دست فراموشی سپرده شده است. آنگونه که خودش میگوید برای مدت 10 سال است که جلوی دوربین نرفته و از این بابت بسیار مکدر و رنجیده خاطر است. این شرح بینهایت، درخت دوستی، در پناه تو، روزگار جوانی، غریبه، مریم مقدس، روشن تر از خاموشی، تب سرد، نردبام آسمان و کهنهسوار از جمله سریالهایی به شمار میرود که این بازیگر پیشکسوت پیش از دوری 10 سالهاش از فضای هنرپیشگی، در آنها به ایفای نقش پرداخته است.
وقتی نامِ سریال "مریم مقدس" و "ولایت عشق"، "چراغ جادو"، "در پناه تو" و "تب سرد" میآید یادِ این بازیگر پیشکسوتی که همچون بسیاری از همقطارانش این روزها بسیار کم پیدا شدهاند. به هنگامی که سؤال میکنیم چرا نیستید؟ معمولاً به دو عامل اشاره دارند؛ یکی توجه زیاد از حدِ سینما و حتی این روزها تلویزیون به عدهای خاص و دلیل دوم، فیلمنامههای ضعیف و پیشنهادهای مالی بسیار توهینآمیز همراه با یکی دو سکانس بازی که معمولاً نمیپذیرند.
محسن زهتاب نامی آشنا و پرآوازه در تئاتر، سینما و تلویزیون است. بازیگری که سال 1335 با شرکت در کلاس بازیگری تئاتر "جامعه باربد" دوران پرورش هنریاش را پی گرفت و بهطور همزمان به ایفای نقش در نمایشنامههای رادیو پرداخت. سپس با فعال شدن تلویزیون، به همکاری با تلویزیون نیز روی آورد.
محسن زهتاب کار بازیگری در سینما را، با بازی در فیلم "دزدان معدن" به کارگردانی حسین امیرفضلی در سال 1335 شروع کرد. در کنار خیلی از تئاترها، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی، نام تله تئاتر "سیم حوت" قابل توجه است. چرا که زهتاب در این تله تئاتر به کارگردانی مجید جعفری، برای اولین بار نقش رضاخان را بازی کرد که بعدها بازیگرانی همچون سعید راد، احمد نجفی، داود رشیدی، جعفر دهقان و خیلیهای دیگر این نقش را بازی کردند. موضوع این تله تئاتر به کودتای رضاخان و طرح گفتوگوهای احمدشاه با نمایندگان و مشورت ضیاء الدین طباطبایی با عوامل کودتا، برمیگردد. در کنار محسن زهتاب، مجید جعفری، محمود پاکنیت، حبیب دهقاننسب، مسعود رحمانی و حسین جعفری به ایفای نقش پرداختند.
سریال "کهنهسوار" این شبها در شبکه آیفیلم پخش میشود. سریالی که زهتاب در آن نقش دوست قدیمی آقا عزیزالله را بازی میکند. کاراکتری که به کشتی علاقهمند است و حکمِ عمو را برای فرزندان او دارد. ازدواج دخترش با حسین، پسر کشتیگیر عزیزالله پیوند میان دو خانواده را محکمتر میکند و البته نقش او را در سریال پررنگتر. بازیگر کهنهسوار تأکید دارد نقشش در این سریال را به مانند سایر نقشهایش دوست داشته و برایش جذاب بوده است. او همچنین خاطرنشان میکند که خودش در جوانی کشتی میگرفته و با این رشته ورزشی ناآشنا نبوده است.
زهتاب حضور در کنار بازیگران پیشکسوت سریال به خصوص زندهیادان کشاورز و خیرآبادی را مایه آرامش ذکر میکند و همبازی شدن با بازیگران جوان را بهانهای برای حس زنده بودن. او همچنین از همکاری با مرحوم خواجویی هم به نیکی یاد میکند. این بازیگر پیشکسوت از وضعیت این روزهایش گلایه دارد و می گوید حق او نیست که پس از سال ها فعالیت در این عرصه خانهنشین باشد. (در شرایطی زهتاب این گلایهها را مطرح میکند که چند روزِ پیش شاهد انتشار تصویری از فرامرز صدیقی در فضایمجازی بودیم که با واکنشهای مختلفی همراه شد و از طرفی دیگری صحبتهای بسیاری از بازیگران پیشکسوتِ دیگر که از باندبازی، مافیا و عدمِ توجه به این قشر در فضای سینما و تلویزیون گلایه دارند.)
با این بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون همکلام شدیم و او حرفهای قابل تأملی درباره سریالهای قدیمی صداوسیما و دلایل کمکاریاش و عدم توجه به بازیگران پیشکسوت، مطرح کرد که مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
گلایههای آقای بازیگر/ دولت باید در این شرایط از بازیگران حمایت کند
* دلیل کمکاریتان چیست و چرا آنقدر از سینما و تلویزیون دور شدهاید؟
خیلیها از من میپرسند چرا نیستید و چه میکنید؟ کار خاصی نمیکنم. بازیگرانی مثل من سالهاست که فرصت کار نداشتهاند. نمیدانم تکلیف امثال ما چیست؟ از کجا گذران زندگی کنیم؟ چگونه تأمین معیشت کنیم؟ کرونا هم که مزید علت شده است. دولت باید در این شرایط از بازیگران حمایت کند. تئاتر که تعطیل است و سینما هم که رابطه بازی در آن بیداد میکند. باید به فکر بازیگران پیشکسوت بود. تلویزیون دیگر اظهر من الشمس است؛ سریالهایی که میسازند و پیشنهاد میشود یا آبکیاند، یکدست و کلیشهای و یا آنجا هم همین فضای مافیایی سینما حاکم شده و در کارهای تک و توک مطلوبشان، سراغِ گروههای خاصِ خودشان میروند. چند پیشنهاد هم داشتم که آنقدر شرایط فیلمنامهای و کاریشان غیرمنطقی و غیراصولی بود که نپذیرفتم.
چه کسانی جایِبازیگران کاربلد را گرفتهاند؟
* چرا برخی از بازیگران برای دیده شدن به جای هنرمندی راه خودنمایی در فضایمجازی و حاشیهسازی را در پیش گرفتهاند؟
مردم از قهرمان خوششان میآید. همان معرکهگیری که زنجیر پاره میکرد و مردم را به وجد میآورد؛ بعدها از ایران رفت و به نام خلیل عقاب مطرح است و برای دیدن کارهایش به او پول میدادند. برخی هم در عرصه بازیگری، به شکل مجازی خودنمایی میکنند و همان بخشی از مردم که به دنبال قهرماناند، کسی که قد و قامت و چشم و ابروی قشنگی داشته باشد با او ارتباط میگیرند؛ به همین خاطر میبینید فالوور آن شخص، به یک باره میلیونی میشود و در واقع اینها جای کاربلدها را گرفتند.
بازیگران همیشه بیشتر از دیگر شاخههای هنری، مورد قبول مردمند. آنقدر که یک بازیگر شهرت دارد حتی نویسنده هم ندارد. این اتفاق فقط برای ایران نیست بلکه در اروپا خصوصاً آرمان هیچ شخصیتی جایگزین بازیگر نیست. وقتی نقاش به دوران میانسالی میرسد دیگر دستش میلرزد و به سختی میتواند اثری را خلق کند یا موسیقیدان و دیگر عرصههای هنری؛ اما بازیگری که دَمِ مرگ هم باشد میتواند نقش مرده را بازی کند. منتها در کشور ما این قاعده برعکس است و بعد از یک سنی شما محو میشوید.
ضعفِ سریالهای امروزی چیست؟
* یکی از سریالهای قدیمی شما را این شبها شبکه آیفیلمِ تلویزیون پخش میکند. کهنهسوار از جمله سریالهایی است که نه فقط در نمایش اولیه توانست نظر مساعد مردم را جلب کند که در بازپخشهای بعدی هم مخاطبان خاص خودش را دارد. علت این جذابیت و ماندگاری را در چه میبینید؟
شاید به ضعف بعضی از سریالهای امروزی برگردد. استقبال مردم از سریالهای قدیمی خیلی بیشتر بود. فکر نمیکنم سریال های جدید به اندازه آن سریالها بیننده داشته باشند. سریالهای امروزی قصههای جذابی ندارند. بیشتر نقشهای اصلی را به جوانان میسپارند و بازیگران میانسال هم نقشهای حاشیهای و فرعی را دارند. خود من 10 سال است جلوی دوربین نرفتهام. این درست است؟! در این مدت چقدر سریال ساخته شده است؟ همهچیز در بازیگری باندبازی شده است. فلان بازیگر جوان میآید و اقوام و دوستان و آشنایانش را هم با خود میآورد.
از طرفی، روند محتوایی بسیار ضعیف در سینما و تلویزیون دنبال میشود؛ همه داستانها یک شکل شدهاند و مشخص است که مخاطب باید از دیدن این آثار تکراری خسته شود. بسیاری از بازیگران پیشکسوت خانهنشین شدهاند و با مشکلات اقتصادی و مالی مواجهند، امیدوارم هرچه زودتر به فکرِ تغییر این رویه در عرصه محتوای فیلمها و سریالها و برخورد با پیشکسوتان کاربلد در این حوزه باشند.
* بحث را با سریال "کهنهسوار" ادامه دهیم؛ شما در این سریال نقش یکی از دوستان عزیزالله را بازی میکنید که مرد میانسال منطقی و متشخصی است و البته به کشتی هم علاقه دارد. این نقش چقدر برای خودتان جذابیت داشت؟
به عنوان بازیگر تا نتوانم با نقش ارتباط برقرار کنم و برایم جذاب نباشد قبولش نمیکنم. حتی بیش از آن که ژانر یک فیلم یا سریال برایم مهم باشد به نقش و اهمیتش فکر میکنم. تا به امروز تمام نقشهایی را که بازی کردم دوست داشتهام. نقشم در سریال "کهنهسوار" هم دقیقاً همینطور است.
"کهنهسوار" یکی از پربینندههای تلویزیون شد
* شمادراین سریال نقش یک کشتیگیر قدیمی و پیشکسوت را بازی میکنید. خودتان به ورزش کشتی علاقه دارید؟
بله خودم هم وقتی جوان بودم کشتی میگرفتم.
* استقبال مردم از "کهنهسوار" چگونه بود، چه در نمایش اولیه و چه در بازپخشهای بعدی؟
به هر حال طبیعی است که هر سریالی را یکسری از مردم بپسندند و یکسری دیگر دوست نداشته باشد. برای "کهنهسوار" هم چنین اتفاقی افتاد. البته تا جایی که یادم میآید مردم سریال را دوست داشتند و آن سالها یکی از پربینندهترینها بود.
* دیدن دوباره سریال "کهنهسوار" پس از گذشت 25 سال از ساخت آن چه حس و حالی برایتان دارد؟
فوقالعاده و عالی. بازی کردن در مقابل بزرگانی مثل مرحوم کشاورز و خیرآبادی یک حسّ امنیت را به دنبال داشت. خیلی حس خوبی بود. از سوی دیگر، مرحوم خواجویی هم انسان بسیار شریف و کارگردان کاربلدی بود. کارکردن با ایشان هم بسیار لذتبخش بود. تماشای دوباره سریال "کهنهسوار" پُر از حسهای خوب است.
همبازی شدن با جوانها زندهام میکند
* شما در این سریال با بازیگران جوانی هم همبازی بودهاید که در ابتدای راه بازیگری قرار داشتند مثل مریلا زارعی، آناهیتا همتی و مرحوم حسین ابراهیمی.
کار کردن با جوانها به انسان حسّ زنده بودن میدهد. از کارکردن با جوانها فوقالعاده لذت میبرم و واقعاً حالم را خوب میکند.
* از جمله بازیگران جوان "کهنهسوار" که خیلی زود هم از این دنیا رفت مرحوم حسین ابراهیمی بود. خاطرهای از بازی با آن مرحوم دارید؟
خاطره با حسین زیاد دارم. یادم هست در سکانسی که قرار بود با هم تمرین کشتی داشته باشیم، حسین خیلی موضوع را جدّی گرفته بود و اجازه نمیداد فن را رویش اجرا کنم. به او گفتم پدرجان، ما داریم سریال بازی میکنیم. من که زورم به جوانی مثل تو نمیرسد. باید خودت را رها کنی تا بتوانم فن را اجرا کنم. خندید و گفت ببخشید، حق با شماست. پسر خیلی خوبی بود. حیف شد که در جوانی از بین ما رفت.
انتهای پیام/